متن درس
وحدت وجود: بازخوانی انتقادی اتحاد و اتصال در فلسفه اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۰۷۰)
دیباچه
مسئله وحدت وجود و نسبت آن با مفاهیم اتحاد و اتصال، از دیرباز یکی از کانونیترین مباحث فلسفه و عرفان اسلامی بوده است. این موضوع، که در بطن خود پرسشهایی عمیق درباره حقیقت هستی، مراتب وجود، و رابطه میان ماده و تجرد را جای داده، ذهن فلاسفه و عارفان را به خود مشغول داشته است. استاد فرزانه قدسسره در درسگفتار شماره ۱۰۷۰ خارج فلسفه، ارائهشده در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۳۸۸، با رویکردی انتقادی و نوآورانه، به بازخوانی این مسئله پرداخته و با نگاهی ژرف، پیشفرضهای سنتی در فلسفه صدرایی و مشایی را به چالش کشیدهاند. در این اثر، نهتنها دیدگاههای صدرالمتألهین در باب اتحاد و اتصال نقد شده، بلکه دیدگاهی نوین مبتنی بر وحدت وجود در تمامی مراتب هستی ارائه گردیده است. این دیدگاه، با تأکید بر نفی اتصال و اتحاد در عالم ماده و تعمیم وحدت به تمامی مراتب وجود، نظام فلسفی منسجمی را پیشنهاد میکند که عالم را ظرف ظهور وحدت معرفی کرده و هرگونه دوئیت یا ترکیب را نفی میکند.
بخش نخست: نقد مفهوم اتحاد در فلسفه صدرایی
تبیین دیدگاه صدرالمتألهین درباره اتحاد
استاد فرزانه قدسسره، با ارجاع به جلد هفتم اسفار اربعه (صفحه ۱۷۸)، دیدگاه صدرالمتألهین در باب اتحاد را مورد بررسی قرار دادهاند. صدرا معتقد است که اتحاد در ظرف تجرد ممکن است، اما در عالم ماده، به دلیل وجود تخالف، غیبت، و بیگانگی میان اجزا، اتحاد ممتنع است. به باور او، اجسام به دلیل ماهیت مادی خود، که مستلزم انفصال و جدایی است، نمیتوانند به اتحاد دست یابند. در عوض، صدرا مفاهیمی چون مجاورت، مماسه، و ممازجه را به عنوان جایگزینهایی برای روابط میان اجسام مطرح میکند.
این دیدگاه، ریشه در تمایز صدرا میان مراتب مجرد و مادی دارد. در فلسفه او، تجرد محل وحدت است، زیرا فاقد کثرت و انفصال مادی است، حال آنکه ماده، به دلیل ویژگیهای ذاتیاش، محل تخالف و بیگانگی است. استاد فرزانه، با تأمل در این دیدگاه، آن را نقطه شروعی برای نقد میدانند و بر این نکته تأکید دارند که این تمایز، هرچند در چارچوب فلسفه صدرایی منسجم به نظر میرسد، نیازمند بازنگری عمیقتر است.
درنگ: صدرالمتألهین اتحاد را در ظرف تجرد ممکن و در عالم ماده ممتنع میداند، زیرا ماده محل تخالف و غیبت است، اما این دیدگاه به دلیل محدودیت در تبیین وحدت وجود نیازمند بازنگری است.
برای روشن شدن این مفهوم، میتوان به تمثیلی اشاره کرد: همانگونه که دو سنگ در کنار هم قرار میگیرند، اما هرگز به یک حقیقت واحد تبدیل نمیشوند، اجسام مادی نیز تنها در کنار یکدیگر همنشیناند، بدون آنکه اتحاد حقیقی میان آنها رخ دهد. این تمثیل، محدودیتهای ماده در تحقق وحدت را به روشنی نشان میدهد.
نفی وصال در عالم ماده
استاد فرزانه، با استناد به عبارات صدرا، تأکید دارند که در عالم ماده، وصال میان ذوات ممکن نیست. به جای وصال، تنها روابط ظاهری چون مزاوجت، اختلاط، یا مجاورت رخ میدهد. صدرا در اسفار بیان میدارد که هیچ شیء مادی به شیء دیگر متصل نمیشود، بلکه این روابط صرفاً ظاهریاند و حقیقتی عمیقتر در ورای آنها وجود دارد. استاد فرزانه این دیدگاه را تأیید کرده، اما فراتر از آن، هرگونه اتصال حقیقی در عالم ماده را نفی میکنند.
این رویکرد، با فلسفه مشایی که ماده را محل کثرت میداند، همخوانی دارد، اما استاد فرزانه با نگاهی نوین، این کثرت را ظاهری و وحدت را حقیقت زیرین عالم معرفی میکنند. به بیان دیگر، آنچه در عالم ماده به نظر متصل میآید، صرفاً همنشینی ظریف و هماهنگی است که به خطا اتصال پنداشته میشود.
درنگ: در عالم ماده، وصال میان ذوات ممکن نیست و روابط ظاهری چون مجاورت و ممازجه جایگزین اتحاد میشوند، اما این روابط فاقد حقیقت اتصالاند.
برای فهم بهتر این مفهوم، استاد فرزانه به تمثیلی از سوختگیری هواپیماها در آسمان اشاره میکنند. هواپیماها با ظرافتی بینظیر در کنار یکدیگر حرکت میکنند، گویی به هم متصلاند، اما در حقیقت، این هماهنگی صرفاً همنشینی دقیقی است که به خطا اتصال پنداشته میشود. این تمثیل، هماهنگی عالم ماده را به ظرافت حرکت موجودات نسبت داده و اتصال را ظاهری میداند.
نفی اتصال در کل عالم هستی
استاد فرزانه، فراتر از دیدگاه صدرا، بیان میدارند که هیچ ذرهای در عالم با ذره دیگر متصل نیست و موجودات صرفاً همنشیناند. این دیدگاه، عالم را ظرف همنشینی معرفی کرده و هرگونه اتصال یا اتحاد حقیقی را نفی میکند. ایشان با استناد به آیه شریفه فَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ (سوره نجم، آیه ۳۸: «هیچ کس بار گناه دیگری را بر دوش نمیکشد»)، این مفهوم را به کل ساختار هستی تعمیم داده و تأکید دارند که هیچ ذرهای به ذره دیگر متصل نیست، بلکه موجودات با ظرافتی بینظیر کنار هم قرار گرفتهاند.
این تبیین، با تشبیه به انسانهایی که کنار هم نشستهاند، روشنتر میشود. همانگونه که افراد در یک مجلس، هرچند نزدیک به هماند، به یکدیگر متصل نیستند، موجودات عالم نیز در کنار هم قرار دارند، اما اتصال حقیقی میان آنها وجود ندارد. این دیدگاه، عالم را چون باغی میداند که گلها و گیاهان آن، هرچند در کنار هم روییدهاند، هر یک هویتی مستقل دارند، اما در حقیقت وجود، همگی از یک ریشه واحد سیراب میشوند.
درنگ: هیچ ذرهای در عالم با ذره دیگر متصل نیست و موجودات صرفاً همنشیناند، و این همنشینی ظریف، به خطا اتصال پنداشته میشود.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست این نوشتار، با نقد دیدگاه صدرالمتألهین در باب اتحاد و اتصال، به ضرورت بازنگری در مفاهیم سنتی فلسفه اسلامی تأکید دارد. استاد فرزانه قدسسره، با رد اتصال حقیقی در عالم ماده و تعمیم این نفی به کل عالم هستی، عالم را ظرف همنشینی معرفی کردهاند. این دیدگاه، با استناد به آیات قرآن کریم و تمثیلهایی چون سوختگیری هواپیماها، نشان میدهد که آنچه به نظر اتصال میآید، صرفاً هماهنگی و همنشینی ظریفی است که در حقیقت وجود ریشه دارد. این بخش، راه را برای تبیین وحدت وجود به عنوان حقیقت عالم هموار میسازد.
بخش دوم: وحدت وجود به مثابه حقیقت عالم
وحدت در ظرف ظهور
استاد فرزانه قدسسره، وحدت را در ظرف ظهور معرفی کرده و بیان میدارند که ظهور، فارغ از تقسیمات مادی، محل تحقق وحدت است. برخلاف دیدگاه صدرا که وحدت را به مراتب مجرد محدود میکند، ایشان وحدت را در تمامی مراتب وجود، اعم از مادی و مجرد، جاری میدانند. به باور ایشان، وجود از وجود بیگانه نیست، و این وحدت در مرتبه ظهور، فارغ از کثرتهای ظاهری ماده، محقق میشود.
برای روشن شدن این مفهوم، میتوان به تمثیلی اشاره کرد: همانگونه که نور خورشید، هرچند در اشیا و رنگهای گوناگون بازتاب مییابد، در حقیقت یگانه است، وجود نیز در مراتب مختلف ظهور مییابد، اما در ذات خود یگانه باقی میماند. این تبیین، با عرفان نظری که ظهورات را مظهر وحدت الهی میداند، همخوانی دارد.
درنگ: وحدت در ظرف ظهور محقق میشود، و وجود، فارغ از کثرتهای ظاهری ماده، در تمامی مراتب یگانه است.
شدت وحدت با قوت وجود
استاد فرزانه تأکید دارند که هرچه قوت وجود بیشتر باشد، شدت وحدت نیز افزایش مییابد. این اصل، در تمامی مراتب وجود، اعم از ماده و تجرد، جاری است. برخلاف صدرا که وحدت را به مراتب مجرد محدود میکند، ایشان این محدودیت را نفی کرده و بیان میدارند که وحدت در تمامی عوالم، از خدا تا بنده، یکسان است. این دیدگاه، نظام فلسفی را یکپارچه کرده و هرگونه دوئیت یا تمایز میان مجرد و ماده را رد میکند.
این تبیین، همانند رودخانهای است که هرچه به سرچشمه نزدیکتر میشود، زلالتر و یکپارچهتر میگردد. وجود، در مراتب بالاتر، از کثرتهای ظاهری ماده دور شده و به وحدت ذاتی خود نزدیکتر میشود.
درنگ: شدت وحدت تابع قوت وجود است و در تمامی مراتب، از ماده تا تجرد، جاری است، بدون تمایز میان عوالم.
نفی تقسیمات عرفی در جسم
استاد فرزانه، تقسیم جسم به «اینور» و «آنور» را عرفی و غیرفلسفی دانسته و بیان میدارند که حتی یک ذره، خود کوهی از اجزاست که تقسیم آن در توان ادراک بشری نیست. این نقد، به محدودیتهای تحلیل عرفی در فلسفه اشاره دارد و ذرات را غیرقابل تقسیم میداند. ایشان تأکید دارند که ذره، به دلیل پیچیدگی و عظمت وجودیاش، فراتر از تقسیمات سادهانگارانه است.
این دیدگاه، با تشبیه ذره به کوهی عظیم، روشنتر میشود. همانگونه که کوه، در ظاهر یکپارچه به نظر میرسد، اما از بیشمار ذرات تشکیل شده است، ذره نیز خود جهانی است که تقسیمات عرفی نمیتوانند حقیقت آن را تبیین کنند.
درنگ: تقسیمات عرفی جسم، مانند «اینور» و «آنور»، غیرفلسفی است و ذره، به دلیل عظمت وجودیاش، غیرقابل تقسیم است.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با تأکید بر وحدت وجود به عنوان حقیقت عالم، نظام فلسفی نوینی را پیشنهاد میکند که عالم را ظرف ظهور وحدت معرفی کرده و هرگونه اتصال یا کثرت را ظاهری میداند. استاد فرزانه قدسسره، با رد تمایز میان ماده و تجرد و تعمیم وحدت به تمامی مراتب، دیدگاه صدرا را نقد کرده و وحدت را در مرتبه وجود تبیین میکنند. این بخش، با تمثیلهایی چون نور خورشید و رودخانه زلال، نشان میدهد که وجود، در تمامی مراتب، یگانه است و کثرت، صرفاً در ظهورات ظاهری ماده نمود مییابد.
بخش سوم: نقد مفاهیم عشق و علم در فلسفه صدرایی
نقد دیدگاه صدرا درباره عشق و اتحاد
استاد فرزانه، با ارجاع به داستان لیلی و مجنون که صدرا در اسفار نقل کرده، دیدگاه او مبنی بر اتحاد عاشق و معشوق را نقد میکنند. صدرا معتقد است که عشق، صورتی است که در نفس عاشق حاصل شده و معشوق بالذات، این صورت درونی است، نه شیء خارجی. استاد فرزانه این دیدگاه را به دلیل نفسانیت و خطر شرکآلودگی نقد کرده و تأکید دارند که خداپرستی، فراتر از دل و صورتهای درونی است.
برای روشن شدن این نقد، ایشان به تمثیلی اشاره میکنند: همانگونه که کعبه دل، بهانهای برای طواف کعبه خارجی است، معشوق حقیقی، خداوند است که فراتر از صورتهای نفسانی قرار دارد. این دیدگاه، عشق را از محدودیتهای مادی و نفسانی رها ساخته و آن را در ظرف وجود تبیین میکند.
درنگ: عشق، فراتر از صورتهای نفسانی است و معشوق حقیقی، خداوند است که در ظرف وجود و ظهور تحقق مییابد.
نفی صورت در علم و عشق
استاد فرزانه، علم و عشق را فاقد صورت دانسته و بیان میدارند که معلوم و معشوق، حقیقت وجودیاند، نه صورتهای خارجی یا نفسانی. برخلاف صدرا که معلوم بالذات را صورت علمی در ذهن میداند، ایشان تأکید دارند که علم، حقیقتی است که فراتر از مقولات مفهومی یا صوری قرار دارد. این دیدگاه، علم و عشق را در مرتبه وجود تبیین کرده و آنها را از محدودیتهای مادی و نفسانی جدا میسازد.
این تبیین، همانند آیینهای زلال است که نه تنها تصاویر را بازمیتاباند، بلکه خود، منشأ پیدایش حقیقت است. علم و عشق، به عنوان حقایق وجودی، از وابستگی به صورت یا معلوم رها هستند.
درنگ: علم و عشق، حقایق وجودیاند که فراتر از صورتهای نفسانی یا مادی تحقق مییابند.
انواع عشق و تبیین عشق کمالی
استاد فرزانه، عشق را به سه نوع جمالی، جلالی، و کمالی تقسیم کرده و عشق کمالی را ماندگار و حقیقی میدانند. عشق جمالی، که از دوستی ناشی میشود، و عشق جلالی، که از دشمنی پدید میآید، هر دو موقتاند، اما عشق کمالی، که از قرب به حق سرچشمه میگیرد، پایدار است. این تقسیمبندی، عشق را در مراتب مختلف وجود تبیین کرده و کمال را محور آن میداند.
این دیدگاه، همانند درختی است که ریشهاش در خاک حقیقت الهی فرو رفته و شاخههایش در مراتب مختلف ظهور یافته است. عشق کمالی، چون میوه این درخت، ماندگار و حقیقی است.
درنگ: عشق کمالی، که از قرب به حق سرچشمه میگیرد، ماندگار و حقیقی است و فراتر از عشقهای جمالی و جلالی قرار دارد.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با نقد دیدگاه صدرا در باب عشق و علم، به تبیینی نوین از این مفاهیم در ظرف وجود دست یافته است. استاد فرزانه قدسسره، با رد صورتهای نفسانی و تأکید بر حقیقت وجودی عشق و علم، این مفاهیم را از محدودیتهای مادی و نفسانی رها ساختهاند. این بخش، با تقسیمبندی عشق به انواع جمالی، جلالی، و کمالی، و تأکید بر پایداری عشق کمالی، راه را برای فهمی عمیقتر از رابطه انسان و خدا هموار کرده است.
بخش چهارم: نقد روششناسی سنتی و ضرورت بازنگری
نقد روششناسی عرفی در علم دینی
استاد فرزانه، روششناسی سنتی در علم دینی را به دلیل اتکا به تحلیلهای عرفی و فقدان دقت علمی مورد نقد قرار دادهاند. به باور ایشان، تقسیمبندیهای عامیانه، مانند «اینور» و «آنور» در تحلیل ذرات یا اجسام، از عمق فلسفی برخوردار نیست و مانع از تبیین دقیق حقیقت وجود میشود. این نقد، به ضرورت بازنگری در روشهای علمی و فلسفی تأکید دارد.
این دیدگاه، همانند هشداری به باغبانی است که با ابزارهای فرسوده، نمیتواند باغ معرفت را به باروری برساند. علم دینی، برای پیشرفت، نیازمند روشهایی دقیق و علمی است که از محدودیتهای عرفی رها باشد.
درنگ: روششناسی عرفی در علم دینی، به دلیل فقدان دقت علمی، مانع از تبیین دقیق حقیقت وجود شده و نیازمند بازنگری است.
نقد شعر عرفانی و ضرورت تصحیح
استاد فرزانه، با نقل شعر «أنا من أهوى ومن أهوى أنا»، آن را به دلیل ابهامات فلسفی و عرفانی نقد کرده و تصحیحی نوین پیشنهاد میدهند: «هر دو یک روحیم اندر بیبدن». این تصحیح، وحدت را در حقیقت بیبدن معرفی کرده و بدن را فاقد وحدت یا اتحاد میداند. ایشان همچنین مفهوم حلول دو روح در یک بدن یا یک روح در دو بدن را رد کرده و آن را نادرست میدانند.
این نقد، همانند بازسازی بنایی است که با مصالح نادرست ساخته شده است. شعر عرفانی، هرچند گاه جواهراتی در خود دارد، نیازمند بازنگری علمی است تا از ابهامات و سوءتفاهمات رها شود.
درنگ: شعر عرفانی، مانند «أنا من أهوى»، نیازمند تصحیح است تا وحدت را در حقیقت بیبدن تبیین کند، نه در بدن یا صورت.
برتری قرآن کریم بر شعر
استاد فرزانه، قرآن کریم را معیار حقیقت دانسته و شعر عرفانی را، هرچند ارزشمند، قابل نقد میدانند. ایشان تأکید دارند که قرآن کریم، به دلیل فقدان هرگونه اشکال، برترین مرجع برای تبیین حقیقت وحدت است. این دیدگاه، با اشاره به تلاش برای بهبود قرآن کریم، که به تعبیر طنزآمیز «ترتر کردن» آن منجر میشود، برتری بیهمتای قرآن را نشان میدهد.
این تبیین، همانند مقایسه ستارهای درخشان با شمعهای کوچک است. قرآن کریم، چون ستارهای است که نورش همه تاریکیها را میزداید، حال آنکه شعر، هرچند روشنایی دارد، در برابر آن کمفروغ است.
درنگ: قرآن کریم، به عنوان معیار حقیقت، از هرگونه اشکال مبراست و بر شعر عرفانی برتری دارد.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با نقد روششناسی عرفی در علم دینی و شعر عرفانی، بر ضرورت بازنگری در روشهای معرفتی تأکید کرده است. استاد فرزانه قدسسره، با تصحیح مفاهیم عرفانی و تأکید بر برتری قرآن کریم، راه را برای تبیینی دقیقتر از وحدت وجود هموار ساختهاند. این بخش، با تمثیلهایی چون باغ معرفت و ستاره درخشان، علم دینی را به سوی روشهای علمی و پویا دعوت میکند.
بخش پنجم: تبیین وحدت وجود و قرب الهی
وحدت بالوجود، نه بالجسم
استاد فرزانه، وحدت را بالوجود و نه بالجسم دانسته و بیان میدارند که جسم، صرفاً عنوانی برای ظهور وجود است. به باور ایشان، اجسام، به لحاظ وجود، وحدت دارند، اما به لحاظ ماده یا جسم، فاقد وحدتاند. این دیدگاه، ماده را فاقد حقیقت مستقل دانسته و وحدت را به مرتبه وجود نسبت میدهد.
این تبیین، همانند نگریستن به پارچهای است که از تاروپودهای یکسان بافته شده، اما در طرحها و رنگهای گوناگون جلوه میکند. وجود، چون تاروپود این پارچه، یگانه است، اما ماده، چون طرحهای ظاهری، کثرت را نشان میدهد.
درنگ: وحدت بالوجود است، نه بالجسم، و جسم صرفاً عنوانی برای ظهور وجود است.
قرب الهی به عنوان جلای وجود
استاد فرزانه، قرب الهی را جلای وجود و ظهور تعریف کرده و آن را محل وحدت میدانند. برخلاف دیدگاههایی که قرب را به اتصال مادی یا نفسانی نسبت میدهند، ایشان قرب را در مرتبه وجود تبیین میکنند. این دیدگاه، عارف را به سوی وحدت وجود هدایت کرده و هرگونه دوئیت را نفی میکند.
این تبیین، همانند سفری است به سوی سرچشمه نور، که هرچه به آن نزدیکتر میشویم، تاریکیهای کثرت محو شده و وحدت آشکار میگردد.
درنگ: قرب الهی، جلای وجود و ظهور است که وحدت را در تمامی مراتب عالم محقق میسازد.
نفی دوئیت در عالم
استاد فرزانه، دوئیت در عالم را رد کرده و بیان میدارند که همه چیز وجود و ظهور است. ایشان با تشبیه به آب و موج، تأکید دارند که حقیقت عالم واحد است و اسامی چون روح، نفس، یا سنگ، صرفاً ظهورات این حقیقت واحدند. این دیدگاه، کثرت را ظاهری و وحدت را حقیقی میداند.
این تبیین، همانند نگریستن به اقیانوسی است که موجها، هرچند گوناگون به نظر میرسند، در حقیقت از آب واحد سرچشمه گرفتهاند. وجود، چون اقیانوس، یگانه است و ظهورات، چون موجها، کثرت ظاهری را نشان میدهند.
درنگ: حقیقت عالم واحد است و اسامی چون روح، نفس، یا سنگ، صرفاً ظهورات این حقیقت واحدند.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با تبیین وحدت وجود و قرب الهی، به فهمی عمیقتر از حقیقت عالم دست یافته است. استاد فرزانه قدسسره، با نفی دوئیت و تأکید بر وحدت بالوجود، عالم را ظرف ظهور وحدت معرفی کردهاند. این بخش، با تمثیلهایی چون پارچه و اقیانوس، نشان میدهد که وجود، در تمامی مراتب، یگانه است و کثرت، صرفاً در ظهورات ظاهری نمود مییابد.
نتیجهگیری کلی
این کتاب، با بازخوانی درسگفتار شماره ۱۰۷۰ استاد فرزانه قدسسره، به تبیینی نوین و انتقادی از وحدت وجود در فلسفه اسلامی دست یافته است. با نقد مفاهیم اتحاد و اتصال در فلسفه صدرایی، و تأکید بر وحدت به عنوان حقیقت عالم در تمامی مراتب، این اثر گامی بلند در جهت رفع ابهامات فلسفی برداشته است. وحدت وجود، به عنوان حقیقتی یگانه، عالم را ظرف ظهور معرفی کرده و هرگونه دوئیت، اتصال، یا کثرت را ظاهری میداند. این تبیین، با استناد به آیات قرآن کریم، مانند فَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ («هیچ کس بار گناه دیگری را بر دوش نمیکشد»)، و تمثیلهایی چون سوختگیری هواپیماها، نور خورشید، و اقیانوس و موج، به روشنی برای مخاطبان فرهیخته روشن شده است.
علاوه بر این، نقد روششناسی عرفی در علم دینی و شعر عرفانی، این اثر را به منبعی ارزشمند برای پژوهشگران تبدیل کرده است. تأکید بر برتری قرآن کریم، تصحیح مفاهیم عرفانی، و تبیین عشق و علم در ظرف وجود، این کتاب را به پلی میان فلسفه، عرفان، و شرع تبدیل ساخته است. امید است که این اثر، راهگشای تأملات عمیقتر در وحدت وجود و پیشرفت معرفتی در حوزههای علمی باشد.
با نظارت صادق خادمی