متن درس
تبیین وحدت وجودی و نقد اتحاد در فلسفه اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۰۷۱)
دیباچه
بحث وحدت و اتحاد در فلسفه اسلامی، از جمله مسائل بنیادین و پیچیدهای است که از دیرباز ذهن فلاسفه و عرفای اسلامی را به خود مشغول داشته است. درسگفتار شماره ۱۰۷۱، ارائهشده در تاریخ ششم اردیبهشت ۱۳۸۸، به همت استاد فرزانه قدسسره، با رویکردی انتقادی و روشمند، به بازسازی مفهوم وحدت وجودی در برابر اتحاد پرداخته و با نقد آرای ابنسینا و ملاصدرا، به تبیین یکسانی قوانین وجودی در تمامی مراتب عالم تأکید ورزیده است. این درسگفتار، با رد دوگانگی میان عالم ماده و تجرد، وحدت را بهعنوان قانونی فراگیر و حاکم بر تمامی عوالم معرفی میکند و مفاهیم اعتباری مانند ذات و ماهیت را مورد نقد قرار میدهد.
بخش نخست: وحدت وجودی و یکسانی قوانین عوالم
تمایز مراتب و یکسانی قوانین وجودی
استاد فرزانه قدسسره در تبیین وحدت وجودی، بر این اصل تأکید دارند که اگرچه عوالم ناسوت، ملکوت، و تجرد از نظر مرتبه و آثار ظاهری متفاوتاند، قوانین وجودی حاکم بر آنها یکسان است. تفاوت میان عالم ماده و عوالم مینوی، در تعدد مراتب و خصوصیات ظاهری است، نه در قوانین بنیادین وجود. این دیدگاه، که ریشه در نظریه وحدت وجود دارد، هرگونه دوگانگی در قوانین وجودی را نفی میکند و وحدت را بهعنوان قانونی فراگیر در تمامی مراتب معرفی مینماید.
برای روشن شدن این مفهوم، میتوان به تمثیلی از طبیعت استناد کرد: همانگونه که رودخانهای واحد، در مسیر خود از دشتها و کوهها میگذرد و رنگ و شکل متفاوتی به خود میگیرد، اما ذات آب آن تغییر نمیکند، وجود نیز در مراتب گوناگون، از ناسوت تا تجرد، یک حقیقت واحد است که تنها در ظهورات خود کثرت ظاهری مییابد.
درنگ: قوانین وجودی در همه عوالم، از ناسوت تا ملکوت و تجرد، یکسان است و وحدت، قانون حاکم بر تمامی مراتب وجود است.
نقد دوگانگی در فلسفه سنتی
استاد فرزانه قدسسره، با نقد آرای فلسفه سنتی، بهویژه دیدگاههای ملاصدرا در «اسفار اربعه»، تأکید دارند که نسبت دادن وحدت به عالم تجرد و اتحاد به عالم ماده، به خطای معرفتی منجر میشود. ملاصدرا وحدت را به عوالم متعالی و اتحاد را به عالم ماده نسبت میدهد و اتحاد را به التصاق اجزاء، مانند مماسه دو انگشت، تقلیل میدهد. این تبیین، به نظر استاد، با حقیقت وحدت وجودی ناسازگار است، زیرا وحدت در همه عوالم یکسان است و نیازی به تمایز میان ماده و تجرد ندارد.
برای فهم این نقد، میتوان به تمثیل دو پرتو نور اشاره کرد: همانگونه که دو پرتو نور در هم آمیخته و یک نور واحد را پدید میآورند بدون آنکه ذات آنها تغییر کند، وحدت وجودی نیز در همه مراتب، از ماده تا تجرد، یک حقیقت واحد است که کثرت ظاهری آن، تنها تعینات ظهور است.
درنگ: وحدت وجودی، قانونی یکسان در همه عوالم است و نسبت دادن اتحاد به ماده و وحدت به تجرد، خطایی معرفتی است.
ظهورات وحدت و هماهنگی با کثرت ظاهری
استاد تأکید دارند که وحدت عوالم با چیدمان اشیاء و مراتب آنها منافاتی ندارد. کثرت ظاهری در مراتب وجود، تنها ظهورات وحدت است و نه واقعیتی مستقل. این دیدگاه، که مبتنی بر نظریه تجلی است، مراتب عوالم را بهعنوان حیثیات خلقی معرفی میکند که در ذات خود، ظهور وحدت الهیاند. به بیان دیگر، حیثیت یلالربّی عوالم، وحدت است و حیثیت یلالخلقی آنها، ظهور این وحدت در قالب کثرت ظاهری است.
برای تبیین این مفهوم، میتوان به تمثیل آیینه اشاره کرد: همانگونه که یک نور در آیینههای متعدد به شکلهای گوناگون بازتاب مییابد، اما ذات نور واحد است، وجود نیز در مراتب گوناگون، از ناسوت تا جبروت، بهصورت کثرت ظاهری ظهور مییابد، در حالی که حقیقت آن وحدت است.
درنگ: کثرت ظاهری مراتب وجود، ظهورات وحدت الهی است و با حقیقت وحدت وجودی منافاتی ندارد.
تأیید وحدت در متون دینی
استاد فرزانه قدسسره، با استناد به دعاها و متون دینی، وحدت را در ذات، صفات، و افعال الهی تأیید میکنند. این وحدت، که در دعاها با تعبیر «وحده وحده وحده» متجلی است، نشاندهنده یکسانی قوانین وجودی در تمامی مراتب است. به عنوان مثال، دعای صلوات، با عبارت
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
، که به معنای «خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست» است، به وحدت وجودی در پیوند با معصومین علیهمالسلام اشاره دارد و سیر عرفانی را در راستای تقرب به این وحدت معرفی میکند.
این استناد، مانند نوری است که از مشکات الهی ساطع شده و در دل مؤمنان، وحدت ذات، صفات، و افعال الهی را متجلی میسازد، و هرگونه کثرت را به ظهورات وجودی بازمیگرداند.
بخش دوم: نقد آرای ابنسینا و ملاصدرا در باب اتحاد
نقد تبیین ابنسینا از اتحاد
استاد فرزانه قدسسره، با ارجاع به «شفا» (جلد دوم، صفحه ۹۷)، دیدگاه ابنسینا را مورد نقد قرار میدهند که اتحاد دو چیز را ممتنع میداند. ابنسینا در تحلیل خود، اتحاد را در سه حالت (دو موجود، یک موجود، یا هیچ موجود) محال میشمارد، زیرا آن را به صیرورت دو ذات به یک ذات یا زوال یکی و بقای دیگری یا حدوث سومی نسبت میدهد. استاد این تبیین را نادرست میدانند، زیرا فرض ذات، خود خطایی معرفتی است که فلسفه را به پیچیدگی میکشاند.
برای روشن شدن این نقد، میتوان به تمثیل دو رود اشاره کرد: هنگامی که دو رود به هم میپیوندند، نه یکی زایل میشود و نه سومی پدید میآید، بلکه آبی واحد شکل میگیرد که حقیقت آن، همان آب است. وحدت وجودی نیز به همین سان، کثرت ظاهری را به وحدت بازمیگرداند بدون نیاز به فرض ذات.
درنگ: فرض ذات در تبیین اتحاد، خطایی معرفتی است که فلسفه را از حقیقت وحدت وجودی دور میسازد.
نقد تبیین ملاصدرا از اتحاد
استاد فرزانه قدسسره، دیدگاه ملاصدرا را نیز به دلیل مشابه مورد نقد قرار میدهند. ملاصدرا اتحاد را به التصاق اجزاء، مانند مماسه دو چیز، تقلیل داده و آن را به عالم ماده نسبت میدهد. این تبیین، به نظر استاد، با بساطت وحدت وجودی ناسازگار است، زیرا اتحاد به معنای التصاق، تنها کثرت ظاهری را نشان میدهد و نه حقیقت وحدت. استاد تأکید دارند که اگر وحدت را ظهور وجود بدانیم، تمایز میان مماسه و غیرمماسه، تنها تعینات ظهور است و فرقی میان عقل و ماده نیست.
تمثیل هل دادن ماشین، این نقد را روشن میسازد: دو نفر که ماشینی را هل میدهند، نه ذاتشان یکی میشود و نه توانشان التصاق مییابد، بلکه توان آنها در یک فعل واحد متجلی میشود. این وحدت فعل، تجلی وحدت وجودی است که فراتر از کثرت ظاهری است.
درنگ: اتحاد به معنای التصاق اجزاء، تبیینی نادرست است که وحدت وجودی را به کثرت ظاهری تقلیل میدهد.
تأثیر فلاسفه پیشین بر ملاصدرا
استاد فرزانه قدسسره خاطرنشان میکنند که بسیاری از عبارات زیبای «اسفار» از ملاصدرا نیست، بلکه از ابنسینا در «شفا»، فخر رازی، یا شیخ اشراق اقتباس شده است. عبارات فخر رازی، هرچند از نظر ادبی زیباتر از ابنسینا است، اما از حیث محتوا غنای کمتری دارد. همچنین، ابنسینا در «اشارات» عبارات خود را روانتر و بهبودیافتهتر از «شفا» ارائه کرده است، که نشاندهنده تکامل سبک نگارش اوست.
این نکته، مانند گوهری است که از معدنی غنی استخراج شده و در دستان هنرمندی صیقل یافته تا درخششی بیشتر یابد، اما حقیقت آن همچنان از معدن اولیه سرچشمه میگیرد.
بخش سوم: بازسازی فلسفه و حذف مفاهیم اعتباری
نقد مفاهیم ذات و ماهیت
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که هشتاد درصد مشکلات فلسفه اسلامی به مفاهیم اعتباری ذات و ماهیت بازمیگردد. این مفاهیم، که در تبیینهای ابنسینا و ملاصدرا نقش محوری دارند، فلسفه را به پیچیدگی و خطا کشاندهاند. استاد پیشنهاد میکنند که با حذف مفهوم ذات، فلسفه به شفافیت و صافی میرسد، زیرا وحدت وجودی نیازی به فرض ذات ندارد.
تمثیل ترکیب آب در کاسه، این دیدگاه را روشن میسازد: دو استکان آب که در یک کاسه ریخته میشود، نه دو آب باقی میماند و نه ذات جدیدی پدید میآید، بلکه آبی واحد شکل میگیرد که حقیقت آن، همان آب است. وحدت وجودی نیز به همین سان، کثرت ظاهری را به وحدت بازمیگرداند.
درنگ: حذف مفاهیم اعتباری ذات و ماهیت، فلسفه را به شفافیت و حقیقت وحدت وجودی نزدیک میسازد.
ضرورت اصلاح نظام آموزشی علم دینی
استاد فرزانه قدسسره بر ضرورت بازسازی نظام آموزشی علم دینی تأکید دارند. نظام سنتی، که بر مفاهیم اعتباری و روشهای غیرعلمی متمرکز است، از حقیقت وحدت وجودی دور افتاده است. این نقد، به روشهای آموزشی معطوف است که نتوانستهاند با معیارهای علمی جهانی همگام شوند. استاد پیشنهاد میکنند که با حذف مبادی مشکلدار، علم دینی به شفافیت و کارآمدی دست یابد.
برای تبیین این نکته، میتوان به تمثیل بنایی ناسازگار اشاره کرد: همانگونه که بنایی با پیهای سست فرو میریزد، علم دینی نیز با مبادی نادرست به حقیقت دست نمییابد و نیازمند بازسازی است.
درنگ: بازسازی نظام آموزشی علم دینی، با حذف مبادی مشکلدار، به شفافیت و کارآمدی فلسفه منجر میشود.
کارآمدی علم و نقد فهم فردی
استاد تأکید دارند که فهم فردی، اگر کارآمد نباشد، ارزشی ندارد. علم باید راهگشا باشد و به حل مسائل واقعی منجر شود. این دیدگاه، نقدی است بر رویکردهایی که به جای تمرکز بر کارآمدی، به فهمهای شخصی و غیرعملی محدود میشوند.
تمثیل باغبانی، این مفهوم را روشن میسازد: همانگونه که باغبان با کاشت بذر و مراقبت از آن، میوهای ارزشمند به دست میآورد، علم نیز تنها زمانی ارزشمند است که به نتایج عملی و راهگشا منجر شود.
بخش چهارم: وحدت در عرفان و نقد عرفان فلسفی
وحدت در عرفان حقیقی
استاد فرزانه قدسسره، عرفان حقیقی را در وحدت با حق تعریف میکنند، جایی که عارف جز حق چیزی نمیبیند. این وحدت، که با عبارت «ما یری الا الحق» (هرچه میبیند جز حق نیست) توصیف میشود، حالتی روحانی است که فراتر از امتزاج یا بطلان هویت است. استاد تأکید دارند که عرفان صدرا و ابنعربی، به دلیل خلط با فلسفه و کلام، از عرفان حقیقی فاصله گرفته و به جای آن، به تبیینهای فلسفی محدود شده است.
برای تبیین این مفهوم، میتوان به تمثیل نور و آیینه اشاره کرد: همانگونه که آیینه با بازتاب نور، هویت خود را در نور محو میکند، عارف نیز در وحدت با حق، جز حقیقت الهی نمیبیند.
درنگ: عرفان حقیقی، وحدت با حق است که عارف را به شهود «ما یری الا الحق» میرساند.
نقد عرفان فلسفی صدرا و ابنعربی
استاد فرزانه قدسسره، با نقد عرفان صدرا و ابنعربی، تأکید دارند که این عرفان، بیش از آنکه عرفانی باشد، فلسفی و کلامی است. صدرا، که عارف نیست، فلسفه را با عرفان خلط کرده و عرفان حوزهها نیز از فلسفه صدرا تأثیر پذیرفته است، نه از عرفان معصومین علیهمالسلام. استاد هدف خود را نجات عرفان شیعی از این خلط و بازگشت به عرفان اصیل معصومین میدانند.
تمثیل تریاک و شیره، این نقد را روشن میسازد: همانگونه که شیره از تریاک پالایش مییابد و به حقیقتی نابتر میرسد، عرفان معصومین نیز از فلسفه و کلام پالایش یافته و به وحدت حقیقی منتهی میشود.
درنگ: عرفان حقیقی، از فلسفه و کلام پالایش یافته و به وحدت با معصومین علیهمالسلام منتهی میشود.
تمثیلات عرفانی و وحدت وجودی
استاد فرزانه قدسسره، با بهرهگیری از تمثیلات عینی، وحدت وجودی را تبیین میکنند. تمثیل زن و شوهر که پس از هشتاد سال به وحدت روحی میرسند، مانند گل هشتادساله که از ترکیب خاک و آب به وحدت میرسد، نشاندهنده پویایی وحدت در مراتب مادی و معنوی است. همچنین، روایت بهشتی که مرد همسرش را محبوبتر از حوریان مییابد، به وحدت عشق اشاره دارد که فراتر از کثرت ظاهری است.
این تمثیلات، مانند نغمهای دلنشین از چنگ وجود، حقیقت وحدت را در دل کثرت ظاهری آشکار میسازند و مخاطب را به سوی شهود عرفانی هدایت میکنند.
جمعبندی
درسگفتار شماره ۱۰۷۱ استاد فرزانه قدسسره، با رویکردی انتقادی و عرفانی، به تبیین وحدت وجودی در برابر اتحاد پرداخته و با نقد آرای ابنسینا و ملاصدرا، به یکسانی قوانین وجودی در تمامی عوالم تأکید ورزیده است. این درسگفتار، با رد مفاهیم اعتباری ذات و ماهیت، وحدت را بهعنوان قانونی فراگیر معرفی میکند که کثرت ظاهری را به ظهورات وجودی بازمیگرداند. تمثیلات عینی مانند هل دادن ماشین، ترکیب آب در کاسه، و گل هشتادساله، مفاهیم پیچیده را به شکلی روشن و دلنشین تبیین کردهاند. نقد عرفان فلسفی صدرا و ابنعربی، همراه با تأکید بر بازگشت به عرفان معصومین علیهمالسلام، این اثر را به دعوتی برای بازسازی فلسفه و عرفان شیعی تبدیل کرده است. استناد به آیات قرآن کریم، مانند
لَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ
(به معنای «با سخن گفتن، نازک و نرم سخن نگویید»)، و دعای صلوات، وحدت وجودی را در متون دینی تأیید میکند و مخاطب را به تأمل در حقیقت وجود و تقرب به حق دعوت مینماید.
با نظارت صادق خادمی