در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1074

متن درس





کتاب فلسفه وجود و ظهور

فلسفه وجود و ظهور: بازتابی نوین بر حقیقت هستی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۰۷۴)

دیباچه: درآمدی بر فلسفه وجودمحور

فلسفه، در ذات خویش، کاوشی است عمیق در حقیقت هستی، که چونان چراغی فروزان، مسیر اندیشه را به سوی شناخت بنیادین عالم رهنمون می‌شود. این کتاب، با الهام از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، در پی بازسازی نظام فلسفی مبتنی بر محوریت وجود و ظهورات آن است. در این رهیافت، وجود به مثابه یگانه حقیقت عالم معرفی می‌گردد و هرگونه اصالت برای مفاهیم، ماهیت‌ها، و ظلمت نفی می‌شود. این اثر، با نگاهی نقادانه به آرای پیشینیان، به‌ویژه فلسفه صدرالمتألهین و ابن‌سینا، می‌کوشد نظامی نوین ارائه دهد که در آن، عالم و آدمی به عنوان جلوه‌های نورانی حق تعالی شناخته شوند.

بخش نخست: محوریت وجود در فلسفه

تعریف فلسفه در پرتو وجود

فلسفه، به مثابه دانشی که حقیقت هستی را می‌جوید، تنها با وجود سروکار دارد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌ورزند که موضوع فلسفه، وجود است و تمامی ارتباطات، رفتارها، اشیاء، اتحاد، اتصال، و ملاقات در ظرف وجود تحقق می‌یابد. این دیدگاه، فلسفه را از هرگونه تکیه بر مفاهیم انتزاعی یا ماهیت‌ها بازمی‌دارد و وجود را به عنوان یگانه حقیقت عالم معرفی می‌کند. همان‌گونه که ریاضیدان تنها با عدد سروکار دارد و مهندس تنها با شکل، فیلسوف نیز جز با وجود کاری ندارد. این محوریت، فلسفه را به سوی یکپارچگی و وحدت هدایت می‌کند و هرگونه کثرت یا استقلال برای غیروجود را نفی می‌نماید.

درنگ: وجود، تنها حقیقت فلسفه است و تمامی پدیده‌ها، از اشیاء تا ارتباطات، در ظرف وجود معنا می‌یابند. فیلسوف با غیروجود دمخور نیست و هرچه جز وجود باشد، از دایره فلسفه خارج است.

نفی اصالت مفاهیم و ماهیت‌ها

یکی از بنیادی‌ترین آموزه‌های این درس‌گفتار، نفی هرگونه اصالت یا حقیقت برای مفاهیم، معانی، الفاظ، جنس، فصل، و ماهیت‌هاست. استاد فرزانه قدس‌سره با تأکید بر این نکته که تنها وجود حقیقت دارد، هرگونه استقلال برای این امور را رد می‌کنند. مفاهیم، چونان سایه‌هایی بر دیوار ذهن، تنها در پرتو وجود معنا می‌یابند و بی‌وجود، هیچ هویتی ندارند. این دیدگاه، فلسفه را از بند الفاظ و مفاهیم رها می‌سازد و آن را به سوی حقیقت ناب وجود هدایت می‌کند. به تعبیری، مفاهیم چونان آینه‌ای هستند که تنها انعکاس وجود را نشان می‌دهند، اما خود فاقد ذات و حقیقت‌اند.

وجود به مثابه حقیقت یگانه

وجود، در این نظام فلسفی، نه تنها موضوع فلسفه، بلکه یگانه حقیقت هستی است. اتحاد، وحدت، و تمامی کمالات در ظرف وجود تحقق می‌یابد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که آنچه هستی را هستی می‌بخشد، وجود است و جز وجود، هیچ چیز حقیقت ندارد. این دیدگاه، فلسفه را به سوی وحدت وجودی سوق می‌دهد و هرگونه کثرت یا استقلال برای غیروجود را نفی می‌کند. وجود، چونان خورشیدی است که همه عالم را روشن می‌سازد و هرچه جز اوست، تنها در پرتو او دیده می‌شود.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست این کتاب، با تأکید بر محوریت وجود در فلسفه، بنیان‌های یک نظام فلسفی نوین را پی‌ریزی می‌کند. وجود، به عنوان تنها حقیقت عالم، تمامی مفاهیم و ماهیت‌ها را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد و فلسفه را به سوی فهمی عمیق‌تر از هستی هدایت می‌کند. نفی اصالت مفاهیم و تأکید بر یگانگی وجود، این بخش را به پایه‌ای استوار برای ادامه بحث بدل می‌سازد.

بخش دوم: تمایز وجود و ظهور

وجود و ظهور: تمایزی بنیادین

استاد فرزانه قدس‌سره، در تبیینی بدیع، میان وجود و ظهور تمایز قائل می‌شوند. وجود، دارای ذات است و از کثرت مبراست، در حالی که ظهور، فاقد ذات است و کثرت در آن متجلی می‌شود. با این حال، هیچ‌یک از این دو، جایی برای ماهیت یا ممكن ندارند. وجود، چونان ریشه‌ای استوار، یگانه و بی‌کثرت است، و ظهور، چونان شاخسارهایی است که از این ریشه برمی‌خیزد و کثرت را در خود نمایان می‌سازد. این تمایز، نظام فلسفی را از تکیه بر ماهیت‌ها رها می‌کند و به سوی فهمی وجودمحور هدایت می‌نماید.

درنگ: وجود، ذاتی و یگانه است و کثرت ندارد، اما ظهور، فاقد ذات است و کثرت در آن متجلی می‌شود. ماهیت و ممكن، هیچ جایگاهی در این نظام ندارند و تنها وجود و ظهورات آن حقیقت عالم‌اند.

نفی ماهیت و ممكن در متن وجود و ظهور

درس‌گفتار، با قاطعیت، هرگونه موجودیت مستقل برای ماهیت یا ممكن را نفی می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌ورزند که چیزی به نام ماهیت یا ممكن، که از سنخ لا‌وجود باشد، وجود ندارد. حتی ظلمت و تاریکی، که در نگاه نخست غیروجود به نظر می‌آیند، مرتبه‌ای نازل از وجود هستند. این دیدگاه، با نفی هرگونه استقلال برای ممكنات، آن‌ها را صرفاً ظهورات وجود می‌داند و فلسفه را از پیچیدگی‌های ماهیت‌گرایی رها می‌سازد.

ظهورات الهی به مثابه نور

استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به آیه شریفه ﴿اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾ (سوره نور، آیه ۳۵: خداوند نور آسمان‌ها و زمین است)، عالم را ظرف ظهورات الهی می‌دانند. مخلوقات، از انسان تا حیوان، از زمین تا آسمان، همگی جلوه‌های نورانی حق تعالی‌اند. ظلمت، قساوت، یا خباثت، هیچ‌یک ذاتی مخلوقات نیستند، بلکه مراتبی نازل از نورند. این دیدگاه، عالم را چونان آیینه‌ای می‌بیند که نور الهی در آن متجلی شده و هرگونه نقص ذاتی را نفی می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با تبیین تمایز میان وجود و ظهور، بنیانی نوین برای فهم هستی ارائه می‌دهد. وجود، به عنوان حقیقت یگانه، و ظهور، به عنوان مظهر کثرت، تمامی عالم را در بر می‌گیرند و هرگونه استقلال برای ماهیت یا ظلمت را نفی می‌کنند. این دیدگاه، با تأکید بر نورانیت مخلوقات، فلسفه را به سوی وحدت وجودی هدایت می‌کند و از هرگونه منفی‌گرایی فلسفی فاصله می‌گیرد.

بخش سوم: نفی ظلمت و نقد دیدگاه‌های منفی‌گرا

نفی ظلمت به عنوان موجود مستقل

استاد فرزانه قدس‌سره، با قاطعیت، ظلمت را به عنوان موجودی مستقل نفی می‌کنند. ظلمت، نه امری ذاتی، بلکه مرتبه‌ای نازل از نور است که در ظرف ماده متجلی می‌شود. این دیدگاه، با استناد به مراتب نور (نور فی النور، نور عن النور، نور بالنور)، عالم را سراسر نور می‌بیند و هرگونه تاریکی را به فقدان نور در مرتبه‌ای خاص فرومی‌کاهد. ظلمت، چونان سایه‌ای است که در غیاب نور پدید می‌آید، اما خود حقیقتی مستقل ندارد.

درنگ: ظلمت، موجودی مستقل نیست، بلکه مرتبه‌ای نازل از نور است. عالم، سراسر ظهورات نورانی حق است و هیچ تاریکی ذاتی در آن راه ندارد.

نقد فلسفه منفی‌گرا

درس‌گفتار، فلسفه‌ای را که مخلوقات را ذاتاً ظلمانی، نكبتی، یا باطل می‌داند، شوم و غیرفلسفی می‌خواند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که چنین دیدگاهی، آدمی و عالم را از حقیقت نورانی خود دور می‌سازد و به سوی منفی‌گرایی سوق می‌دهد. این نقد، به برخی تفاسیر فلسفی و عرفانی اشاره دارد که انسان را ذاتاً ناقص می‌دانند. به تعبیری، چنین فلسفه‌ای چونان دیواری است که نور حقیقت را می‌پوشاند و آدمی را در تاریکی جهل فرومی‌برد.

نفی فقر ذاتی مخلوقات

استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به آیه شریفه ﴿أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ﴾ (سوره فاطر، آیه ۱۵: شما به سوی خدا نیازمندید)، فقر ذاتی مخلوقات را نفی می‌کنند. فقر، نه نقص ذاتی، بلکه وابستگی به ذات الهی است که خود کمال و قرب به شمار می‌رود. مخلوقات، چونان شاخسارهایی هستند که از ریشه وجود الهی تغذیه می‌کنند و این وابستگی، نه فقر به معنای نقص، بلکه جلوه‌ای از وحدت و قرب است.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با نفی ظلمت و فقر ذاتی، عالم را سراسر نور و کمال می‌بیند. این دیدگاه، فلسفه را از منفی‌گرایی رها می‌سازد و مخلوقات را به عنوان ظهورات الهی معرفی می‌کند. تأکید بر نورانیت ذاتی عالم و نفی هرگونه نقص ذاتی، این بخش را به پایه‌ای برای فهم توحید وجودی بدل می‌سازد.

بخش چهارم: نقد آرای صدرالمتألهین و نوآوری فلسفی

نقد انضمام وجود به ماهیت

استاد فرزانه قدس‌سره، با ارجاع به جلد اول اسفار اربعه (صفحه ۶۸)، دیدگاه صدرالمتألهین مبنی بر انضمام وجود به ماهیت برای تمایز موجودات را نقد می‌کنند. ایشان تأکید می‌ورزند که تمایز، نه در انضمام به ماهیت، بلکه در مراتب وجود پدید می‌آید. وجود، چونان پولی است که ارزش آن در مراتبش (صد تومان یا هزار تومان) متجلی می‌شود، اما ماهیت، هیچ نقشی در این تمایز ندارد. این نقد، فلسفه صدرایی را به سوی وحدت وجودی هدایت می‌کند و هرگونه استقلال برای ماهیت را نفی می‌نماید.

درنگ: تمایز موجودات، نه از انضمام وجود به ماهیت، بلکه از مراتب وجود ناشی می‌شود. ماهیت، هیچ نقشی در تحقق یا تمایز ندارد و وجود، یگانه حقیقت متعین است.

ستایش آزادمنشی صدرالمتألهین

با وجود نقدهای وارد بر صدرالمتألهین، استاد فرزانه قدس‌سره او را به دلیل آزادمنشی، سلحشوری، و کرامت ستایش می‌کنند. صدرا، چونان ابراهیمی در عالم فلسفه، با استقامت و تعهد به حقیقت، آثاری عظیم خلق کرد. سختی‌هایی که او در مسیر علم‌آموزی متحمل شد، گواهی بر عظمت روحی اوست. این ستایش، صدرا را به عنوان عالمی متعهد معرفی می‌کند که با وجود محدودیت‌های زمانه، به خلق نظام فلسفی خویش همت گمارد.

نقد تقلید در فلسفه

استاد فرزانه قدس‌سره، تقلید صدرا از فلاسفه پیشین، مانند ابن‌سینا و شیخ اشراق، را مورد نقد قرار می‌دهند. ایشان تأکید می‌کنند که فلسفه نیازمند نوآوری است و تقلید از آرای پیشینیان، آن را از پویایی بازمی‌دارد. این نقد، چونان تکان دادن کله‌ای است که پیش از پختن، باید از آلودگی‌ها پاک شود. فلسفه، برای آنکه به حقیقت خدمت کند، باید از بند تقلید رها گردد و راه‌های نوین را بجوید.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با نقد دیدگاه‌های صدرالمتألهین و تأکید بر ضرورت نوآوری، فلسفه را به سوی پویایی و تحول هدایت می‌کند. نفی نقش ماهیت در تمایز و ستایش آزادمنشی صدرا، این بخش را به پلی میان سنت و نوآوری بدل می‌سازد.

بخش پنجم: ضرورت اجتماعی و علمی فلسفه

فلسفه در خدمت جامعه

استاد فرزانه قدس‌سره، فلسفه‌ای را که به درد جامعه نخورد، بی‌ارزش می‌دانند. فلسفه باید چونان رودی زلال، به سوی علوم اجتماعی جاری شود و به بهبود زندگی آدمیان یاری رساند. این دیدگاه، فلسفه را از محافل نظری به سوی تأثیرگذاری اجتماعی هدایت می‌کند. جوامع اسلامی، که گاه خود را ناکام و فقیر می‌پندارند، نیازمند فلسفه‌ای هستند که نور حقیقت را بر آن‌ها بتاباند و از منفی‌گرایی رهایشان سازد.

درنگ: فلسفه‌ای که به بهبود جامعه کمک نکند، ارزشی ندارد. فلسفه باید در خدمت علوم اجتماعی باشد و آدمیان را به سوی نور حقیقت هدایت کند.

اثبات علمی آفرینش عالم

استاد فرزانه قدس‌سره، بر ضرورت اثبات علمی آفرینش عالم تأکید می‌ورزند. در برابر دیدگاه‌های پدیده‌محور که عالم را نتیجه تصادف می‌دانند، فلسفه باید با استدلال‌های علمی، آفرینش عالم را اثبات کند. ایشان، با اشاره به سخنان یکی از عالمان دینی در مجامع علمی جهانی، بر ناکامی علم دینی در این عرصه تأسف می‌خورند و تحول در رویکرد فلسفی را ضروری می‌دانند.

نقد دیدگاه‌های غیرعلمی

درس‌گفتار، دیدگاه‌های غیرعلمی، مانند تصور عمر شش‌هزارساله عالم، را رد می‌کند و بر ضرورت گفت‌وگوی دین و علم تأکید دارد. علم دینی باید با زبان علم سخن بگوید و حقیقت آفرینش را به جهانیان بنمایاند. این نقد، فلسفه را به سوی رویکردی علمی و جهانی هدایت می‌کند و از هرگونه تحجر فکری پرهیز می‌نماید.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، با تأکید بر نقش اجتماعی و علمی فلسفه، راه را برای تحول در نظام فلسفی هموار می‌سازد. فلسفه باید در خدمت جامعه باشد و با استدلال‌های علمی، حقیقت آفرینش را اثبات کند. این دیدگاه، علم دینی را به سوی جهانی‌شدن و تأثیرگذاری عمیق هدایت می‌کند.

بخش ششم: نورانیت ذاتی مخلوقات

مخلوقات به عنوان ظهورات نورانی

استاد فرزانه قدس‌سره، مخلوقات را ظهورات نورانی حق تعالی می‌دانند که ذاتاً عاری از نقص‌اند. حتی گناه و خطا، عرضی است و ذات مخلوقات را تیره نمی‌سازد. ایشان، با تمثیلی زیبا، گناه را به افتادن از اسب تشبیه می‌کنند که اصل آدمی را خدشه‌دار نمی‌کند. این دیدگاه، عالم را چونان باغی می‌بیند که هر گل و گیاه آن، جلوه‌ای از نور الهی است.

درنگ: مخلوقات، ظهورات نورانی حق‌اند و هیچ نقص ذاتی ندارند. گناه، عرضی است و ذات نورانی آدمی را تیره نمی‌سازد.

نقد روایات فقر و ظلمت

استاد فرزانه قدس‌سره، روایاتی مانند «فقر، سیاهی چهره در دو جهان است» را غیرمنطقی و غیرفلسفی می‌دانند. ایشان، با طنزی فاخر، این روایات را به شعری ناقص تشبیه می‌کنند که به دلیل کمبود قافیه، معنای حقیقی را از دست داده است. فقر، نه نقص ذاتی، بلکه وابستگی به ذات الهی است که خود کمال به شمار می‌رود.

ظهورات به عنوان کمال فاعل

درس‌گفتار، ظهورات را کمال فاعل الهی می‌داند، نه نقص یا فقر. وابستگی ظهورات به ذات، چونان خطی است که نویسنده می‌نویسد و کمال او را نشان می‌دهد. این دیدگاه، رابطه میان فعل و فاعل را به وحدت و قرب تفسیر می‌کند و هرگونه فقر یا سیاهی را نفی می‌نماید.

جمع‌بندی بخش ششم

بخش ششم، با تأکید بر نورانیت ذاتی مخلوقات، فلسفه را به سوی فهمی توحیدی و نورانی هدایت می‌کند. نفی فقر و ظلمت ذاتی و معرفی ظهورات به عنوان کمال الهی، این بخش را به اوج مباحث این کتاب بدل می‌سازد.

بخش هفتم: وحدت در علم، قدرت، و کمال

وحدت به عنوان صفت ذاتی وجود

استاد فرزانه قدس‌سره، وحدت را صفت ذاتی وجود می‌دانند که در تمامی عوالم، اعم از علم، قدرت، و کمال، وزان یکسانی دارد. این دیدگاه، عالم را ظرف ظهورات وجود معرفی می‌کند و هرگونه کثرت یا اتحاد را نفی می‌نماید. وحدت، چونان جریانی زلال، تمامی مراتب هستی را در بر می‌گیرد و هیچ موجودی را از دایره وجود خارج نمی‌سازد.

درنگ: وحدت، صفت ذاتی وجود است و در تمامی عوالم، از علم تا قدرت و کمال، یکسان است. عالم، ظرف ظهورات وجود است و کثرت یا اتحاد در آن راه ندارد.

نفی اتحاد عالم و معلوم

درس‌گفتار، با قاطعیت، اتحاد عالم و معلوم را رد می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌ورزند که عالم، معلوم را در خود جای نمی‌دهد، بلکه علم را در ظرف وجود تعین می‌بخشد و ایجاد می‌کند. علم، چونان جریانی است که از سرچشمه وجود برمی‌خیزد و معلوم را در خود متجلی می‌سازد، بدون آنکه معلوم موجودی مستقل باشد. این دیدگاه، فلسفه را از بند مفاهیم سنتی اتحاد رها می‌کند و به سوی وحدت وجودی هدایت می‌نماید.

علم به عنوان حقیقت برزخی

استاد فرزانه قدس‌سره، علم را حقیقت برزخی جان عالم می‌دانند که با معلوم مطابق است، اما معلوم به عنوان موجودی مستقل وجود ندارد. علم، چونان پلی است که وجود را به ظهوراتش متصل می‌کند و معلوم، تنها سایه‌ای از این حقیقت است. این دیدگاه، با نفی استقلال معلوم، علم را محور عالم معرفی می‌کند و هرگونه کثرت را در ظرف علم نفی می‌نماید.

نقد دیدگاه‌های فلاسفه پیشین

درس‌گفتار، با نقد دیدگاه‌های فلاسفه پیشین، به‌ویژه صدرالمتألهین و ابن‌سینا، محدودیت‌های فلسفه سنتی را در تبیین وحدت برجسته می‌سازد. استاد فرزانه قدس‌سره، با ارجاع به جلد سوم اسفار اربعه (صفحه ۳۴۶، فصل یازدهم)، تأکید می‌کنند که صدرا عقل، عاقل، و معقول را متحد می‌داند، اما این تبیین را ناکافی می‌خوانند. ایشان، با رد معقول به عنوان موجودی مستقل، عقل را خود معقول می‌دانند و هرگونه کثرت را در ادراک نفی می‌کنند.

نقل از فخر رازی و نقد آن

استاد فرزانه قدس‌سره، از فخر رازی نقل می‌کنند که ظاهریون اتحاد عاقل و معقول را پذیرفته‌اند، اما مدققین آن را فاسد دانسته‌اند. ایشان، با نقد این دیدگاه، تأکید می‌ورزند که عقل، عاقل، و معقول در ذات الهی یکی هستند و هرگونه تمایز یا حیثیات زائد را رد می‌کنند. این نقد، فلسفه را از بازی با الفاظ و حیثیات ذهنی رها می‌سازد و به سوی حقیقت وحدت هدایت می‌کند.

استناد به آیه هدایت

درس‌گفتار، با استناد به آیه شریفه ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ﴾ (سوره اعراف، آیه ۴۳: سپاس خدایی را که ما را به این [راه] هدایت کرد و اگر خدا ما را هدایت نکرده بود، ما خود هدایت نمی‌یافتیم)، وحدت را موهبتی الهی می‌داند. این استناد، علم و وحدت را فراتر از کثرت و قضاوت‌های زودهنگام معرفی می‌کند و فلسفه را با مبانی دینی پیوند می‌دهد.

نقد قضاوت‌های زودهنگام

استاد فرزانه قدس‌سره، قضاوت‌های زودهنگام در مورد هدایت و گمراهی را نقد می‌کنند و بر ضرورت تبیین علمی تأکید می‌ورزند. ایشان، با تمثیلی طنزآمیز، این قضاوت‌ها را به انگ زدن تشبیه می‌کنند که فلسفه را از مسیر حقیقت دور می‌سازد. این نقد، فلسفه را به سوی استدلال علمی و پرهیز از پیش‌داوری هدایت می‌کند.

نفی حیثیات در ادراک

درس‌گفتار، حیثیات (عقل، عاقل، معقول) را در ادراک رد می‌کند و آن‌ها را مفاهیم ذهنی و زائد می‌داند. استاد فرزانه قدس‌سره، با تمثیلی طنزآمیز، این حیثیات را به بازی با الفاظ تشبیه می‌کنند که حقیقت را پوشانده و فلسفه را از وحدت دور می‌سازد. این دیدگاه، عقل را خود معقول می‌داند و هرگونه تمایز یا کثرت را در ادراک نفی می‌نماید.

نقد ابن‌سینا و مفهوم معقول محض

استاد فرزانه قدس‌سره، با ارجاع به مقامة هشتم الهیات شفا، دیدگاه ابن‌سینا مبنی بر معقول محض بودن خدا را نقد می‌کنند. ایشان تأکید می‌ورزند که تعبیر «فوق تمام» به نقص منجر می‌شود، زیرا تمام خود کامل است. این نقد، با تمثیلی از امیرالمؤمنین علیه‌السلام، محدودیت‌های زبانی در توصیف ذات الهی را برجسته می‌سازد و فلسفه را به سوی تبیین دقیق‌تر هدایت می‌کند.

وحدت در ذات الهی

درس‌گفتار، با تأکید بر وحدت ذات الهی، عقل، عاقل، و معقول را در خدا یکی می‌داند و هرگونه کثرت یا حیثیات را نفی می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به فلسفه مشایی، خدا را به دلیل تجرد کامل، عالم بالعلم معرفی می‌کنند و معلوم را غیرمستقل می‌دانند. این دیدگاه، توحید ذاتی را در برابر کثرت‌محوری تقویت می‌کند.

علم به عنوان آفرینش وجود

استاد فرزانه قدس‌سره، علم را آفرینش وجود می‌دانند و تأکید می‌ورزند که نفس، هستی را علماً ایجاد می‌کند، نه معلوماً. این دیدگاه، علم را ظهور وجود معرفی می‌کند و معلوم را فاقد استقلال می‌داند. علم، چونان آفرینشی است که هستی را در ظرف وجود متجلی می‌سازد و هرگونه کثرت را نفی می‌کند.

نفی معلوم در ذات خدا

درس‌گفتار، معلوم را در ذات خدا نفی می‌کند و خدا را عالم به تمام هستی، بالعلم، نه بالمعلوم، می‌داند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌ورزند که خدا از هرگونه کثرت یا وابستگی به معلوم مبراست. این دیدگاه، توحید صفاتی را تقویت می‌کند و عالم را ظرف ظهورات الهی معرفی می‌نماید.

جمع‌بندی بخش هفتم

بخش هفتم، با تأکید بر وحدت در علم، قدرت، و کمال، فلسفه را به سوی تبیین توحید وجودی هدایت می‌کند. نفی اتحاد، حیثیات، و معلوم به عنوان موجودی مستقل، عالم را ظرف ظهورات الهی معرفی می‌کند و فلسفه را از کثرت‌محوری رها می‌سازد.

بخش هشتم: شعور ذاتی موجودات و وحدت عالم

علم و شعور در همه موجودات

استاد فرزانه قدس‌سره، همه موجودات، از حیوانات و نباتات تا سنگ‌ها و ریگ‌ها، را دارای علم و تعینات ظهوری می‌دانند. این دیدگاه، عالم را مملو از شعور معرفی می‌کند و هرگونه تصور هالو بودن عالم را رد می‌نماید. ایشان، با تمثیلی طنزآمیز، عالم را از هالوآباد بودن مبرا می‌دانند و هر ذره را دارای خاطرات و شعور می‌شمارند.

درنگ: همه موجودات، از سنگ تا انسان، دارای علم و شعورند و عالم، مملو از تعینات ظهوری است. هیچ ذره‌ای در عالم هالو یا بی‌شعور نیست.

خاطرات ذرات در قیامت

درس‌گفتار، با استناد به آیات قرآن کریم، تأکید می‌ورزد که در قیامت، ذرات عالم، از سنگ‌ها تا ریگ‌ها، خاطرات خود را ظاهر می‌کنند. استاد فرزانه قدس‌سره، با تمثیلی از کپسول خدا، این شعور ذاتی را ملموس می‌سازند و هر ذره را دارای قلب و نفس می‌دانند. این دیدگاه، عالم را چونان کتابی می‌بیند که هر صفحه‌اش حامل اسرار الهی است.

نقل از شیخ بهایی

استاد فرزانه قدس‌سره، از شیخ بهایی در کشکول نقل می‌کنند که هر ذره سنگ دارای قلب و نفس است. این نقل، شعور ذاتی موجودات را در عرفان تأیید می‌کند و عالم را مملو از حیات و آگاهی معرفی می‌نماید. ایشان، با تمثیلی از خاطرات سنگ‌ها، این مفهوم را به زیبایی تبیین می‌کنند.

وحدت در ظهورات ذات

درس‌گفتار، تمامی اسمای ذاتی و فعلی را ظهورات ذات الهی می‌داند و کثرت را نفی می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به آیه شریفه ﴿كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ﴾ (سوره الرحمن، آیه ۲۹: هر روز او در کاری است)، تأکید می‌ورزند که تمامی ظهورات، از رازق تا مربوب، جلوه‌های وحدت‌اند. این دیدگاه، عالم را مظهر وحدت الهی معرفی می‌کند و هرگونه کثرت را ظاهری می‌داند.

نفی تثلیث در فلسفه

استاد فرزانه قدس‌سره، مفهوم تثلیث (عقل، عاقل، معقول) را در فلسفه و عرفان نقد می‌کنند و وحدت را محور می‌دانند. ایشان، با تمثیلی از اقانیم ثلاثه، این تثلیث را بازی با الفاظ می‌خوانند و تأکید می‌ورزند که وحدت، یگانه حقیقت عالم است. این نقد، فلسفه را از کثرت‌محوری رها می‌سازد.

نقد عدد سه در ریاضیات

درس‌گفتار، انتخاب عدد سه به عنوان اولین عدد در ریاضیات را نقد می‌کند و عدد یک را مظهر وحدت می‌داند. استاد فرزانه قدس‌سره، با تمثیلی از نصف مجموع طرفین، این دیدگاه را طنزآمیز نقد می‌کنند و تأکید می‌ورزند که وحدت، مبنای تمامی علوم و معارف است.

جمع‌بندی بخش هشتم

بخش هشتم، با تأکید بر شعور ذاتی موجودات و وحدت عالم، فلسفه را به سوی تبیین توحیدی هدایت می‌کند. نفی تثلیث، کثرت، و هالو بودن عالم، تمامی موجودات را ظهورات نورانی حق معرفی می‌کند و عالم را مملو از علم و آگاهی می‌داند.

بخش نهم: دل موحد و سعه معرفت

سعه علم و باز بودن دل

استاد فرزانه قدس‌سره، سعه علم را به گشادگی دل وابسته می‌دانند و تأکید می‌ورزند که دل بسته، مانع معرفت است. دل موحد، چونان چشمه‌ای است که تمامی عالم را در خود جای می‌دهد و از هرگونه تنگ‌نظری مبراست. این دیدگاه، معرفت را به تجربه عرفانی و گشادگی دل پیوند می‌دهد.

درنگ: سعه علم، به گشادگی دل وابسته است. دل موحد، چونان چشمه‌ای است که تمامی عالم را در خود جای می‌دهد و از تنگ‌نظری مبراست.

نقد بسته بودن علم دینی

درس‌گفتار، علم دینی را به دلیل بسته بودن و عدم توجه به عالم مخلوقات نقد می‌کند و بر ضرورت گشادگی دل تأکید دارد. استاد فرزانه قدس‌سره، با تمثیلی از محراب و منبر، این بسته بودن را عقب‌ماندگی می‌دانند و علم دینی را به سوی تجربه عرفانی و همدلی با مخلوقات هدایت می‌کنند.

درد مخلوقات در دل موحد

استاد فرزانه قدس‌سره، تأکید می‌ورزند که دل موحد باید پر از درد مخلوقات باشد، نه درد خود. ایشان، با تمثیلی از گریه برای گرفتاران، این همدلی را ملموس می‌سازند و دل موحد را مظهر وحدت و ظهورات الهی معرفی می‌کنند. این دیدگاه، معرفت را با همدلی عرفانی پیوند می‌دهد.

نقد خودخواهی در دل

درس‌گفتار، دلی که پر از درد خود است را مشرک یا کافر می‌داند و دلی که پر از درد دیگران است را موحد معرفی می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره، با تمثیلی از کیسه دل، این مفهوم را تبیین می‌کنند و تأکید می‌ورزند که دل موحد، عاری از خودخواهی و پر از درد مخلوقات است.

ابرازی بودن دل موحد

استاد فرزانه قدس‌سره، دل موحد را ابرازی می‌دانند که تمامی عالم را در خود جای می‌دهد. این دل، چونان چشمه‌ای است که از سرچشمه وجود الهی سیراب می‌شود و تمامی هستی را در خود متجلی می‌سازد. این دیدگاه، دل را مظهر وحدت و ظهورات الهی معرفی می‌کند.

نقد اعتیاد به الفاظ

درس‌گفتار، اعتیاد به الفاظ و عبارات را نقد می‌کند و حقیقت را فراتر از آن‌ها می‌داند. استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به شعر «آب کم جو»، این نقد را تقویت می‌کنند و تأکید می‌ورزند که معرفت، در گرو تجربه عرفانی و رهایی از بند الفاظ است.

نقد دیدگاه نهج‌البلاغه

استاد فرزانه قدس‌سره، با ارجاع به نهج‌البلاغه، که انسان را حامل ازره (نجاست) می‌داند، تأکید می‌ورزند که ابرازی بودن انسان، او را از این نقص مبرا می‌سازد. ایشان، با تمثیلی از نطفه و جیفه، انسان را در مرتبه ناسوت ناقص، اما در مرتبه ابرازی کامل می‌دانند.

جمع‌بندی بخش نهم

بخش نهم، با تأکید بر گشادگی دل موحد و سعه معرفت، فلسفه را به سوی تجربه عرفانی و همدلی با مخلوقات هدایت می‌کند. نفی خودخواهی، اعتیاد به الفاظ، و نقص ذاتی، دل موحد را مظهر وحدت و ظهورات الهی معرفی می‌نماید.

نتیجه‌گیری کل کتاب

این کتاب، با بازنویسی درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، نظامی نوین در فلسفه اسلامی ارائه می‌دهد که وجود و ظهورات آن را محور عالم می‌داند. با نفی اصالت ماهیت، ظلمت، فقر ذاتی، و کثرت، و تأکید بر نورانیت مخلوقات و وحدت در علم، قدرت، و کمال، این اثر فلسفه را از منفی‌گرایی و کثرت‌محوری رها می‌سازد و به سوی توحید وجودی هدایت می‌کند. ضرورت نوآوری فلسفی، تأثیرگذاری اجتماعی، و اثبات علمی آفرینش، از دیگر دستاوردهای این کتاب است. این اثر، چونان چراغی در مسیر حقیقت، پژوهشگران را به تأمل در هستی و بازسازی نظام فلسفی دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی