در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1080

متن درس





تبیین فلسفی قاعده الواحد و ظهورات الهی

تبیین فلسفی قاعده الواحد و ظهورات الهی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۰۸۰)

مقدمه: بازاندیشی در قاعده الواحد و پویایی وجود

فلسفه اسلامی، به‌مثابه چشمه‌ای جوشان از تأملات عمیق هستی‌شناختی، همواره در پی تبیین رابطه میان وحدت الهی و کثرت عالم بوده است. درس‌گفتار شماره ۱۰۸۰ استاد فرزانه قدس‌سره، با محوریت قاعده «الواحد لا یصدر منه إلا الواحد»، دریچه‌ای نو به سوی بازنگری انتقادی این قاعده و بازسازی مفهوم وجود و ظهورات الهی می‌گشاید. محورهای اصلی بحث شامل نقد بساطت خشک مشائی، نفی تناقض در صدور کثرت، و ارائه مفهوم پویای «قلقل وجود» به‌عنوان ظهور دائم حق است که با استناد به آیات قرآن کریم، مانند ﴿كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ﴾ (هر روز او در کاری است)، تبیین می‌شود.

بخش نخست: قاعده الواحد در فلسفه مشائی و نقد آن

تبیین قاعده الواحد

قاعده «الواحد لا یصدر منه إلا الواحد»، به‌عنوان یکی از اصول بنیادین فلسفه مشائی، از آرای ارسطو و پیروان او، مانند ابن‌سینا، بهمنیار، و فارابی، سرچشمه گرفته است. این قاعده، وحدت الهی را مبنای صدور یک مخلوق واحد، موسوم به عقل اول، قرار می‌دهد و کثرت عالم را از تعینات بعدی این عقل تبیین می‌کند. به دیگر سخن، خداوند، به‌عنوان مبدأ بسیط، تنها قادر به خلق یک موجود واحد است، و کثرت عالم از طریق سلسله مراتب عقول و فلاک پدید می‌آید. این دیدگاه، که ریشه در نظام عقول عشره و کرات تسعه دارد، با هیأت بطلمیوسی پیوند خورده و کوشیده است تا وحدت الهی را در مبدأ خلقت حفظ کند.

درنگ: قاعده الواحد در فلسفه مشائی، وحدت الهی را به خلق یک موجود واحد (عقل اول) محدود می‌کند و کثرت عالم را از تعینات بعدی عقل اول توضیح می‌دهد، که این دیدگاه با نظام عقول عشره و کرات تسعه هم‌راستاست.

نظام عقول و فلاک در فلسفه مشائی

بر اساس این نظام، عقل اول پس از خلق، دو حیثیت وجودی و ماهوی می‌یابد. از حیث وجود، عقل دوم را پدید می‌آورد، و از حیث ماهیت، فلک اول را ایجاد می‌کند. این روند به‌صورت سلسله‌مراتبی ادامه می‌یابد تا ده عقل و نه فلک شکل گیرند. این ساختار، که با هیأت بطلمیوسی هم‌خوانی دارد، کثرت عالم را از طریق مراتب عقول و فلاک تبیین کرده و وحدت الهی را در مبدأ خلقت حفظ می‌کند. بااین‌حال، این نظام به دلیل وابستگی به منطق خشک و سلسله‌مراتبی، از سوی فلاسفه بعدی مورد نقد قرار گرفته است.

نقد شیخ اشراق به نظام عقول

شهاب‌الدین سهروردی، معروف به شیخ اشراق، نظام عقول عشره را رد کرده و به‌جای آن، عقول طولی و عرضی و قواهر اعلون و ادنون را پیشنهاد می‌دهد. این دیدگاه، با نفی محدودیت‌های نظام مشائی، به سوی تبیینی پویاتر از خلقت حرکت می‌کند و کثرت را نه از سلسله مراتب، بلکه از تجلیات نورانی حق می‌داند. این نقد، که با فلسفه اشراقی سهروردی پیوند دارد، زمینه‌ساز بازاندیشی در قاعده الواحد شد.

نقل و نقد صدرالمتألهین

صدرالمتألهین، در جلد هفتم اسفار اربعه، صفحه ۲۰۵، قاعده الواحد را از مشائیان نقل کرده و به نقد آن می‌پردازد. وی در سفر اول، مرحله هفتم، با استناد به مباحث علت و معلول، محدودیت‌های منطقی این قاعده را برجسته می‌کند. به باور او، دیدگاه مشائیان، که صدور کثرت از واحد را به تناقض می‌کشاند، از ظرفیت وجودی حق بی‌بهره است و نمی‌تواند پویایی خلقت را تبیین کند.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با تبیین قاعده الواحد و نظام عقول و فلاک مشائی، به نقدهای شیخ اشراق و صدرالمتألهین پرداخت. این نقدها، که ریشه در محدودیت‌های منطق خشک مشائی دارند، راه را برای تبیینی نوین از وجود و خلقت هموار کردند. قاعده الواحد، اگرچه در حفظ وحدت الهی کوشیده است، اما به دلیل ناتوانی در تبیین پویایی خلقت، مورد بازنگری قرار گرفت.

بخش دوم: نقد تناقض و تخالف در صدور کثرت

تناقض در صدور کثرت از واحد

مشائیان استدلال می‌کنند که اگر از واحد، دو موجود (الف و ب) صادر شود و الف غیر از ب باشد، تناقض (اجتماع نقیضین) پدید می‌آید، زیرا ب معادل «ما لیس الف» است. به دیگر سخن، صدور الف و ب از واحد، به صدور الف و غیرالف منجر می‌شود که متناقض است. این استدلال، کثرت را در مبدأ خلقت نفی کرده و تنها یک موجود واحد را از حق ممکن می‌داند.

تخالف به‌جای تناقض

استاد فرزانه قدس‌سره، این استدلال را نقد کرده و بیان می‌دارند که الف و ب متخالف‌اند، نه متناقض. تبدیل تخالف به تناقض، خطای مشائیان است که از خلط مفاهیم منطقی ناشی می‌شود. برای مثال، اعداد زوج و فرد متخالف‌اند، نه متناقض؛ زوج یعنی «ما لیس فرد»، اما این به معنای تناقض نیست، بلکه تخالف است. این نقد، محدودیت‌های منطق صوری مشائی را در تبیین کثرت عالم نشان می‌دهد.

درنگ: استاد فرزانه قدس‌سره، با نفی تناقض در صدور کثرت، تخالف را جایگزین آن کرده و خطای مشائیان در خلط این دو مفهوم را برجسته می‌سازند. این دیدگاه، به سوی تبیینی پویاتر از خلقت حرکت می‌کند.

نقد شبهات مشائیان

درس‌گفتار، با استناد به اعتراضات عالمان دینی و ارسطو، شبهات مشائیان را نقد می‌کند. این شبهات، که تخالف را به تناقض تبدیل می‌کنند، از ناتوانی در فهم ظرفیت وجودی حق ناشی می‌شوند. برای مثال، اگر الف و ب صادر شوند، الف غیر از ب است، اما این غیریت به معنای تناقض نیست، بلکه تخالف است. این نقد، ضرورت بازنگری در قاعده الواحد را تأیید می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با تمرکز بر نقد تناقض در صدور کثرت، نشان داد که دیدگاه مشائیان، به دلیل خلط تخالف و تناقض، از تبیین پویایی خلقت ناتوان است. استاد فرزانه قدس‌سره، با تأکید بر تخالف به‌جای تناقض، راه را برای تبیینی وجودی و عرفانی از خلقت گشودند.

بخش سوم: وجود، ظهورات الهی، و نفی بساطت خشک

وجود به‌عنوان مبدأ خلقت

استاد فرزانه قدس‌سره، حق را وجود معرفی کرده و عالم را ظهورات و تعینات این وجود می‌دانند. برخلاف بساطت خشک مشائی، که خدا را به همزه استفهام تشبیه می‌کند، وجود الهی پویا و سرشار از صفات و شوونات است. این وجود، مانند چشمه‌ای بی‌کران، هستی را در لحظه‌ای واحد و بدون ترتیب سلسله‌مراتبی خلق می‌کند.

نفی بساطت خشک

بساطت الهی، به معنای همزه استفهام که فاقد صفات و تجلیات است، از سوی استاد فرزانه قدس‌سره رد می‌شود. خدا، موجودی است با جمال، جلال، و صفات بی‌کران که از اسارت ذهن و تصورات محدود انسان فراتر است. این دیدگاه، خدا را نه بسیط خشک، بلکه مبدأ پویای خلقت معرفی می‌کند.

درنگ: خدا، برخلاف بساطت خشک مشائی، موجودی پویا با صفات و شوونات بی‌کران است که عالم را به‌صورت هم‌زمان و بدون ترتیب خلق می‌کند.

ظهورات و تعینات الهی

عالم، نتیجه ظهورات و تعینات هم‌زمان الهی است، نه سلسله مراتب عقول و فلاک. استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به آیه ﴿كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ﴾ (هر روز او در کاری است)، خلقت را جریانی پویا و بی‌وقفه معرفی می‌کنند. این ظهورات، مانند حروف الفبا که هیچ‌یک بر دیگری تقدم ندارد، هم‌زمان و بدون ترتیب خلق می‌شوند.

نفی ترتیب در خلقت

نظام سلسله‌مراتبی مشائی، که خلقت را به ترتیب عقل اول، عقل دوم، و فلاک تبیین می‌کند، از سوی استاد فرزانه رد می‌شود. خلقت، مانند جوشش چشمه‌ای بی‌انتها، هم‌زمان و بدون تقدم و تأخر است. این دیدگاه، پویایی فیض الهی را تأیید کرده و محدودیت‌های نظام مشائی را نفی می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با تأکید بر وجود به‌عنوان مبدأ پویای خلقت، بساطت خشک و ترتیب سلسله‌مراتبی را رد کرد. ظهورات الهی، که هم‌زمان و بدون حد و مرز خلق می‌شوند، عالم را به‌مثابه تجلی فیض سرمدی حق تبیین می‌کنند.

بخش چهارم: فیض سرمدی و نقد دیدگاه‌های متکلمان و فلاسفه

فیض دائم الهی

استاد فرزانه قدس‌سره، فیض الهی را سرمدی و بدون ابتدا و انتها معرفی می‌کنند. خلقت، جریانی بی‌وقفه است که مانند قلقل چشمه‌ای بی‌کران، از حق سرچشمه می‌گیرد. این دیدگاه، محدودیت‌های زمانی متکلمان (عالم حادث) و فلاسفه (عالم قدیم) را نفی کرده و خلقت را پویا و ابدی می‌داند.

نفی معدوم شدن مخلوقات

مخلوقات، به‌عنوان جزء شناسنامه پروردگار، هرگز معدوم نمی‌شوند. این دیدگاه، ثبات وجودی عالم را تأیید کرده و امحا را نفی می‌کند. عالم، مانند دفتری بی‌انتها، همواره در حال نگارش و تجدید است، اما هرگز از صفحه وجود محو نمی‌شود.

درنگ: فیض الهی، سرمدی و بی‌انتها است و مخلوقات، به‌عنوان ظهورات حق، هرگز معدوم نمی‌شوند، بلکه جزء شناسنامه وجودی پروردگارند.

نقد قیاس‌های متکلمان

متکلمان، با قیاس «العالم متغیر، کل متغیر حادث، فالعالم حادث»، عالم را حادث می‌دانند. استاد فرزانه، این قیاس را نادرست خوانده و محدودیت‌های منطق صوری را در تبیین وجود برجسته می‌کنند. به‌جای حادث یا قدیم بودن عالم، فیض دائم الهی مبنای خلقت قرار می‌گیرد.

نقد دیدگاه فلاسفه و متکلمان

استاد فرزانه، هر دو دیدگاه فلاسفه (عالم قدیم) و متکلمان (عالم حادث) را نادرست می‌دانند. قیاس فلاسفه، که عالم را اثر قدیم و بنابراین قدیم می‌داند، مانند قیاس متکلمان، از فهم پویایی فیض الهی ناتوان است. این نقد، به سوی تبیینی وجودی و عرفانی حرکت می‌کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با تأکید بر فیض سرمدی الهی، دیدگاه‌های متکلمان و فلاسفه را نقد کرد. خلقت، جریانی بی‌وقفه و بدون ابتدا و انتها است که محدودیت‌های قیاس‌های منطقی را پشت سر می‌گذارد.

بخش پنجم: فلسفه، پرسشگری، و عظمت الهی

فلسفه به‌مثابه پرسشگری

فلسفه، به‌مثابه چکش اندیشه‌ای که بر مغز هستی کوبیده می‌شود، علم پرسشگری است. این علم، با فراتر رفتن از منطق خشک، به کشف حقیقت وجود می‌پردازد. استاد فرزانه، فلسفه را جامع معقول و منقول معرفی کرده و آن را از علوم دیگر متمایز می‌دانند.

نقد ذهنیت‌های منطقی

ذهنیت‌های منطقی خشک، که فاقد ظرفیت وجودی‌اند، از تبیین عظمت الهی ناتوان‌اند. استاد فرزانه، با تشبیه این ذهنیت‌ها به حروف الفبا که تقدم و تأخر اعتباری دارند، محدودیت‌های منطق مشائی را نقد می‌کنند.

عظمت الهی و نفی محدودیت‌های ذهنی

خدا، از محدودیت‌های ذهنی انسان فراتر است. استاد فرزانه، با تشبیه خدا به نهنگی که در حوض ذهن انسان جای نمی‌گیرد، عظمت الهی را غیرقابل توصیف می‌دانند. این دیدگاه، خدا را از اسارت تصورات انسانی آزاد می‌کند.

درنگ: خدا، از محدودیت‌های ذهنی انسان فراتر است و عظمت او، مانند نهنگی در حوض، در تصورات محدود انسانی نمی‌گنجد.

نقد استهزاء و احترام به مقام الهی

استاد فرزانه، با استناد به آیه ﴿أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ﴾ (پناه می‌برم به خدا از اینکه از نادانان باشم)، استهزاء خدا را نقد کرده و احترام به مقام الهی را ضروری می‌دانند. این دیدگاه، رویکردهای عرفی و غیرمحترمانه را نفی می‌کند.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، فلسفه را به‌مثابه علم پرسشگری معرفی کرد که با نفی ذهنیت‌های منطقی خشک، به سوی تبیین عظمت الهی حرکت می‌کند. خدا، از محدودیت‌های ذهنی انسان فراتر است و احترام به مقام او، ضرورتی دینی و فلسفی است.

بخش ششم: نقد آرای ابن‌سینا، دوانی، و بساطت در ماده

نقد تعلیقات ابن‌سینا

استاد فرزانه، تعلیقات ابن‌سینا را پخته‌تر از شفا و اشارات می‌دانند، اما همچنان ناکافی می‌خوانند. این تعلیقات، اگرچه از منطق خشک مشائی فاصله گرفته‌اند، اما از تبیین کامل ظرفیت وجودی حق ناتوان‌اند.

نقد اعتراضات دوانی

جلال‌الدین دوانی، در حاشیه تجرید، به قاعده الواحد اعتراض کرده است، اما استاد فرزانه این اعتراضات را ناکافی می‌دانند. این نقد، ضرورت تبیینی دقیق‌تر از خلقت را تأیید می‌کند.

نفی احدیت ذات در مخلوقات

احدیت ذات، مختص حق است و در مخلوقات نفی می‌شود. استاد فرزانه، کثرت عالم را نتیجه ظهورات الهی دانسته و احدیت را از مخلوقات سلب می‌کنند.

نقد بساطت در ماده

بساطت و ترکیب، صفات ماده‌اند و خدا از آن‌ها متمایز است. استاد فرزانه، با تشبیه به اکسیژن که در علوم طبیعی بسیط خوانده می‌شود، خدا را مجرد از ماده و فراتر از بساطت و ترکیب می‌دانند.

درنگ: بساطت و ترکیب، صفات ماده‌اند و خدا، به‌عنوان موجودی مجرد، از این صفات متمایز است.

جمع‌بندی بخش ششم

این بخش، با نقد آرای ابن‌سینا و دوانی، احدیت ذات را مختص حق دانست و بساطت و ترکیب را صفات ماده معرفی کرد. این دیدگاه، خدا را از محدودیت‌های مادی و ذهنی آزاد می‌کند.

نتیجه‌گیری کل

درس‌گفتار شماره ۱۰۸۰ استاد فرزانه قدس‌سره، با بازاندیشی در قاعده الواحد، به نقد دیدگاه‌های مشائیان و متکلمان پرداخته و تبیینی نوین از وجود و ظهورات الهی ارائه می‌دهد. این درس‌گفتار، با رد بساطت خشک مشائی، نفی تناقض در صدور کثرت، و تأکید بر فیض سرمدی، خدا را مبدأ پویای خلقت معرفی می‌کند. عالم، مانند جوشش چشمه‌ای بی‌کران، نتیجه ظهورات هم‌زمان و بی‌حد و مرز حق است که از هرگونه ترتیب سلسله‌مراتبی آزاد است. فلسفه، به‌مثابه علم پرسشگری، با چکش اندیشه بر مغز هستی می‌کوبد و عظمت الهی را از اسارت ذهن انسان رها می‌سازد. این نوشتار، با حفظ تمامی جزئیات درس‌گفتار و تحلیل‌های آن، کوشیده است تا این مفاهیم را در قالبی علمی، فاخر، و دانشگاهی ارائه دهد.

با نظارت صادق خادمی