متن درس
انسانشناسی فلسفی در حکمت مشاعی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۰۹۳)
آیه آغازین
بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
مقدمه: بازاندیشی در پیوند جسم و روح
انسانشناسی فلسفی، در نگرش حکمت اسلامی، همواره در پی پاسخ به این پرسش بنیادین بوده است که چگونه دو ساحت متباین، یعنی جسم مادی و روح مجرد، در وجود انسان به وحدتی یکپارچه دست مییابند. این پرسش، که از دیرباز در کانون تأملات فلاسفه مشائی چون ارسطو، فارابی و ابنسینا قرار داشته، در درسگفتار شماره ۱۰۹۳ استاد فرزانه قدسسره، با رویکردی نوین و انتقادی مورد بازنگری قرار گرفته است. این نوشتار، با تکیه بر حکمت مشاعی، از دوگانهانگاری سنتی ماده و مجرد فاصله گرفته و انسان را موجودی معرفی میکند که در آن تجسم مادی و تروح معنوی در همتنیده و یکپارچهاند. این دیدگاه، با نفی مفاهیم انتزاعی مانند ماهیت و لواحق، بر پیوند پویا و مشاعی میان جسم و روح تأکید دارد و با بهرهگیری از آیات قرآن کریم، ضرورت بازسازی فلسفه به مثابه علمی عملی و آزمایشگاهی را مطرح میسازد.
بخش نخست: نقد دوگانهانگاری در فلسفه سنتی
سرفصل انسانشناسی و مسئله جسم و روح
فلسفه سنتی اسلامی، بحث انسان را با تمرکز بر رابطه میان جسم (ماده) و روح (مجرد) آغاز میکند. جسم به مثابه ساحت مادی و مقارن تعریف میشود که با روح، به عنوان وجودی مفارق و جدا از ماده، در تضاد است. این دوگانهانگاری، که ریشه در حکمت مشائی دارد، پرسش از چگونگی پیوند این دو ساحت متباین را در کانون توجه قرار داده است. استاد فرزانه قدسسره، با نقد این رویکرد، بر این باور است که ماده و مجرد، به جای تقابل، در وجود انسان به وحدتی مشاعی دست مییابند.
درنگ: انسان، موجودی مشاعی است که جسم و روح در او نه به مثابه دو امر متباین، بلکه به صورت یکپارچه و پویا در هم تنیدهاند.
مفاهیم مجرد و مفارق در برابر مقارن
در اصطلاح فلسفی، مجرد به معنای غیرمادی (ما لیس بماده) و مفارق به معنای جدا از ماده تعریف میشود، در حالی که مقارن به ساحت مادی اشاره دارد. استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلی شاعرانه، مفارق را به زنی تشبیه میکند که پس از زایمان از فرزند خود جدا میشود. این تمثیل، جدایی روح از ماده را نه به معنای انقطاع کامل، بلکه به مثابه تمایزی وجودی تصویر میکند که در عین حال، پیوندی عمیق میان این دو را حفظ میکند.
چالش وحدت جسم و روح
پرسش بنیادین فلسفه سنتی این است که چگونه مقارن (جسم) و مفارق (روح) در وجود انسان به وحدتی یکپارچه میرسند؟ این مسئله، که در حکمت مشائی با استعاراتی چون عاشق و معشوق یا ظاهر و باطن تبیین شده، از منظر استاد فرزانه قدسسره ناکافی است. وی با نقد این دوگانهانگاری، بر این باور است که جسم و روح نه دو امر جدا، بلکه دو ساحت از یک حقیقت مشاعیاند که در وجود انسان به گونهای پویا در هم تنیده شدهاند.
نقد تعددسازی مشائیان
فلسفه مشائی، با مفاهیمی چون ماده، صورت، وجود، ماهیت، حدوث و قدم، به تعددسازی گرایش دارد. این مفاهیم، که به ویژه در آثار ارسطو، ابنسینا و فارابی برجستهاند، به جای تبیین وحدت وجودی انسان، به پیچیدگی و تفکیک غیرضروری منجر شدهاند. استاد فرزانه قدسسره، با اشاره به تلاش مشائیان برای جمع میان حدوث و قدم، این رویکرد را ناکارآمد دانسته و بر ضرورت وحدتسازی در فلسفه تأکید میورزد.
گرایش به وحدتسازی در حکمت متعالیه
با رشد فلسفه اسلامی و گذار از مشائیگری به حکمت متعالیه، گرایش به وحدتسازی تقویت شد. مفاهیمی چون اصالت وجود و تبعیت ماهیت، که در آثار ملاصدرا برجستهاند، به جای تعددسازی، بر یکپارچگی وجودی تأکید دارند. استاد فرزانه قدسسره، با ستایش این تحول، بر لزوم فراتر رفتن از مفاهیم سنتی و تبیین وحدت مشاعی انسان تأکید میکند.
درنگ: حکمت متعالیه، با تأکید بر اصالت وجود و وحدتسازی، راه را برای تبیین مشاعی انسان هموار ساخته است.
جمعبندی بخش نخست
فلسفه سنتی، با تمرکز بر دوگانهانگاری جسم و روح، نتوانسته است وحدت وجودی انسان را به گونهای کامل تبیین کند. استاد فرزانه قدسسره، با نقد مفاهیم مشائی چون ماده، صورت و ماهیت، بر ضرورت بازاندیشی در انسانشناسی فلسفی تأکید دارد. این بازاندیشی، که در حکمت مشاعی ریشه دارد، انسان را موجودی یکپارچه میداند که جسم و روح در او به صورت مشاعی در هم تنیدهاند.
بخش دوم: حکمت مشاعی و وحدت تجسم و تروح
فلسفه مشاعی: پیوند ناگسستنی جسم و روح
در حکمت مشاعی، روح انسان از ماده جدا نیست و تجرد آن رنگ و بوی ماده دارد. استاد فرزانه قدسسره، با تأکید بر این پیوند، معتقد است که عوامل مادی چون غذا، لباس و محیط، به گونهای عمیق در هویت روحانی انسان اثر میگذارند. این دیدگاه، که از دوگانهانگاری سنتی فاصله میگیرد، انسان را موجودی مشاعی معرفی میکند که تجسم مادی و تروح معنوی در او به وحدتی پویا دست یافتهاند.
تأثیر عوامل مادی بر روح
عوامل مادی، از جمله رنگ لباس (مشکی، سفید یا رنگی)، نوع غذا و محیط زندگی، در روح انسان تجسم مییابند. استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلی بدیع، این تأثیر را به ریختن آب از کاسهای به لیوانی تشبیه میکند که به سرعت در روح انسان جاری میشود. این فرآیند، که سریعتر و آسانتر از تأثیر ماده بر جسم است، نشاندهنده پیوند عمیق ماده و روح در حکمت مشاعی است.
به عنوان مثال، انسانی که در محیطی سردسیر یا گرمسیر، کوهستانی یا دشتی رشد یافته، هویت روحانی متفاوتی دارد. مناظر بصری، مانند کوه، دره یا کویر، پیش از آنکه در جسم اثر کنند، در روح انسان نقش میبندند. این تأثیر، که به صورت ناخودآگاه رخ میدهد، نشان از وحدت مشاعی میان ماده و روح دارد.
درنگ: عوامل مادی چون غذا، لباس و محیط، به سرعت و به صورت ناخودآگاه در هویت روحانی انسان اثر میگذارند.
ارجاع به آیات قرآن کریم
استاد فرزانه قدسسره، برای تبیین این وحدت، به آیات قرآن کریم استناد میکند. آیهای از سوره یس بیان میدارد:
قَالَ مَن يُحْيِى ٱلْعِظَٰمَ وَهِىَ رَمِيمٌ قُلْ يُحْيِيهَا ٱلَّذِىٓ أَنشَأَهَآ أَوَّلَ مَرَّةٍ ۖ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ
گفت: چه کسی استخوانها را زنده میکند در حالی که پوسیده است؟ بگو: همان کسی که بار اول آنها را آفرید زنده میکند و او به هر آفرینشی داناست.
این آیه، به بازسازی دقیق انسان در قیامت و حفظ آثار مادی در روح او اشاره دارد. همچنین، آیهای از سوره بقره:
فَٱنظُرْ إِلَىٰ طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ
پس به خوراک و نوشیدنیات بنگر که تغییر نکرده است.
این آیه، بر اهمیت ادراک غذا پیش از مصرف و تأثیر آن بر روح تأکید دارد. استاد فرزانه قدسسره، با استناد به این آیات، نشان میدهد که ماده پیش از اثرگذاری بر جسم، در روح انسان تجسم مییابد.
نقد لواحق و ماده مبهمه
فلسفه سنتی، ماده را به لواحق یا فضولات تقلیل داده و آن را فاقد تأثیر در هویت انسان میداند. استاد فرزانه قدسسره، این دیدگاه را رد کرده و معتقد است که ماده، به جای لواحق بودن، در روح انسان اثر میگذارد. همچنین، مفهوم ماده مبهمه (ماده بیتشخص) را غیرعلمی دانسته و بر تشخص ماده تأکید میورزد. این نقد، به ضرورت بازنگری مفاهیم سنتی و تبیین علمی ماده در فلسفه اشاره دارد.
جمعبندی بخش دوم
حکمت مشاعی، با تأکید بر پیوند ناگسستنی جسم و روح، انسان را موجودی یکپارچه معرفی میکند که ماده و مجرد در او به وحدتی پویا دست یافتهاند. عوامل مادی، از غذا و لباس تا محیط و مناظر، به سرعت در روح انسان اثر میگذارند و هویت او را شکل میدهند. آیات قرآن کریم، این وحدت را تأیید کرده و بر ضرورت تبیین علمی این تأثیرات تأکید دارند.
بخش سوم: ضرورت بازسازی فلسفه به مثابه علم آزمایشگاهی
نقد علم دینی و نیاز به آزمایشگاه
استاد فرزانه قدسسره، با نقد رویکردهای سنتی در علم دینی، بر ضرورت ایجاد آزمایشگاه برای بررسی تأثیرات مادی بر روح تأکید دارد. وی معتقد است که بدون آزمایش، تبیینهای فلسفی در حد مفاهیم انتزاعی باقی میمانند. این دیدگاه، علم دینی را به سوی رویکردی عملی و تجربی سوق میدهد که قادر به اثبات پیوند مشاعی جسم و روح باشد.
درنگ: علم دینی نیازمند آزمایشگاه است تا تأثیرات مادی بر روح را به صورت علمی اثبات کند.
نقد ریاضت افراطی و عرفانهای انحرافی
استاد فرزانه قدسسره، با نقد ریاضتهای افراطی مانند نخوردن یا خوابیدن بر زمین ناپاک، این اعمال را به زیان روح میداند. وی همچنین به عرفانهای انحرافی اشاره میکند که با نجاستخوری به دنبال قدرت معنویاند، اما این راه را شیطانی و نادرست میشمارد. در عوض، خوشخوری و تعادل در تغذیه را برای رشد روحانی توصیه میکند.
آیهای از سوره حجر، این دیدگاه را تأیید میکند:
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ
و ما آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست جز به حق نیافریدیم.
این آیه، بر استفاده از نعمتهای مادی برای رشد روحانی تأکید دارد.
معیت قیومیه و مشاعی بودن هستی
استاد فرزانه قدسسره، با استناد به آیهای از سوره حدید:
هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَمَا كُنتُمْ ۚ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ
او با شماست هر کجا که باشید، و خدا به آنچه میکنید بیناست.
معیت قیومیه خدا را تبیین میکند که با انسان در همه حال حاضر است. این معیت، مشابه وحدت مشاعی جسم و روح در انسان است که ماده و مجرد را به صورت پویا در هم میآمیزد.
نقد مفهومبازی در علم دینی
استاد فرزانه قدسسره، با نقد مفاهیمی چون «داخل فی الاشیاء لا بالممازجه» و «امر بین الامرین»، معتقد است که علم دینی به دلیل فقدان تبیین دقیق، در حد مفاهیم انتزاعی باقی مانده است. وی بر ضرورت تحقیق اقسام دخول و تبیین علمی این مفاهیم تأکید دارد.
جمعبندی بخش سوم
بازسازی علم دینی به مثابه علمی آزمایشگاهی، ضرورتی انکارناپذیر است. استاد فرزانه قدسسره، با نقد ریاضتهای افراطی و عرفانهای انحرافی، بر تعادل در سلوک معنوی و استفاده از نعمتهای مادی تأکید دارد. معیت قیومیه خدا و مشاعی بودن هستی، انسان را به سوی وحدتی وجودی هدایت میکند که نیازمند تبیین علمی است.
بخش چهارم: پویایی وجودی و نزول مشاعی
تبدیلات وجودی: موت، خلق، نزول و صعود
استاد فرزانه قدسسره، موت، خلق، نزول و صعود را تبدیلاتی مشاعی میداند که در آن کل هستی با انسان همراه است. آیهای از سوره قدر:
إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ
ما آن را در شب قدر فروفرستادیم.
این آیه، نزول قرآن را همراه با کل هستی (انا) تصویر میکند که به مثابه عروسی با شکوه و همراهی همه موجودات است.
نماز و حرکت وجودی
در حکمت مشاعی، نماز به مثابه حرکتی وجودی است که انسان را بالا و پایین میبرد. استاد فرزانه قدسسره، با نقد دیدگاههای سنتی که حرکت در نماز را باطل میدانند، بر پویایی عبادت تأکید دارد. وی با تمثیلی از عالمان برجسته، نشان میدهد که این حرکت وجودی، شاگردان را به رقص معنوی وا میدارد.
درنگ: نماز در حکمت مشاعی، حرکتی وجودی است که انسان را به سوی وحدت با هستی سوق میدهد.
نقد آموزش سنتی فلسفه
استاد فرزانه قدسسره، با نقد آموزش سنتی فلسفه، مانند کتاب کفایه، معتقد است که عبارات کلی و مبهم مانع از تبیین دقیق مفاهیم شدهاند. وی بر ضرورت ساختارمند شدن علم دینی و بررسی تجربی مفاهیم تأکید دارد.
جمعبندی بخش چهارم
پویایی وجودی انسان در حکمت مشاعی، با تبدیلات موت، خلق، نزول و صعود تعریف میشود. این تبدیلات، که با همراهی کل هستی رخ میدهند، در عباداتی چون نماز متجلی میشوند. بازسازی علم دینی و آموزش فلسفه، ضرورتی است که به تبیین علمی این پویایی کمک میکند.
نتیجهگیری نهایی
انسانشناسی فلسفی در حکمت مشاعی، با نفی دوگانهانگاری سنتی، انسان را موجودی مشاعی معرفی میکند که جسم و روح در او به وحدتی پویا دست یافتهاند. استاد فرزانه قدسسره، با نقد مفاهیم مشائی چون ماهیت و لواحق، بر تأثیر عمیق عوامل مادی بر روح تأکید دارد. آیات قرآن کریم، این وحدت را تأیید کرده و بر ضرورت بازسازی علم دینی به مثابه علمی آزمایشگاهی تأکید دارند. این نوشتار، با تبیین دقیق و فاخر مفاهیم، گامی در راستای روشنسازی حکمت مشاعی برای مخاطبان فرهیخته برداشته است.
دعای پایانی: اللهم صل على محمد و آل محمد (خداوندا، بر محمد و خاندانش درود فرست).
با نظارت صادق خادمی