در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1107

متن درس






موانع شکوفایی وجودی انسان در پرتو انسان‌شناسی اسلامی

موانع شکوفایی وجودی انسان در پرتو انسان‌شناسی اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۱۰۷)

مقدمه: انسان، اشرف مخلوقات یا موجودی در تنگنای تحقیر؟

انسان، این گوهر بی‌همتای آفرینش، که در قرآن کریم به‌عنوان خلیفه الهی و اشرف مخلوقات توصیف شده، دارای ظرفیت‌هایی بی‌کران برای تسخیر عالم و نیل به کمال است. بااین‌حال، شکاف عمیقی میان انسان آرمانی، که در متون دینی و فلسفی از او سخن رفته، و انسان موجود، که در تنگناهای مادی و معنوی گرفتار است، وجود دارد. این نوشتار، با تکیه بر انسان‌شناسی اسلامی، به کاوش در موانع شکوفایی وجودی انسان می‌پردازد و عوامل فرهنگی، اجتماعی، و معرفتی را که انسان را از تحقق استعدادهایش بازمی‌دارند، بررسی می‌کند.

بخش نخست: شکاف میان انسان آرمانی و انسان موجود

تعریف انسان در انسان‌شناسی اسلامی

انسان در نگاه اسلامی، موجودی است که به‌واسطه کرامت ذاتی‌اش، که در قرآن کریم چنین توصیف شده:

وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ

(اسراء: ۷۰؛ «و به‌راستی فرزندان آدم را گرامی داشتیم»)، از جایگاهی والا برخوردار است. او به‌عنوان خلیفه الهی (

وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً

بقره: ۳۰؛ «و هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی قرار می‌دهم»)، توانایی تسخیر عالم را دارد. بااین‌حال، انسان موجود، که در بضاعت ناچیز گرفتار است، فاصله‌ای بس عظیم با این جایگاه آرمانی دارد، گویی از اوج آسمان به حضیض زمین فروافتاده است.

درنگ: انسان آرمانی، خلیفه الهی و اشرف مخلوقات است، اما انسان موجود به دلیل موانع فرهنگی و معرفتی، در تنگنای فقر و ناتوانی گرفتار شده و از تحقق ظرفیت‌های بی‌نهایت خود بازمانده است.

تصویر فقر و فلاکت در ادبیات عرفانی

استاد فرزانه قدس‌سره با اشاره به شعر باباطاهر، که از پینه‌دوزی سخن می‌گوید که نانش با خون دستش آغشته است، تصویری از فلاکت انسانی ارائه می‌دهند. این پینه‌دوز، که به دلیل ناتوانی جسمی و فقر اجتماعی، حتی در تأمین معاش خود به رنج و مشقت گرفتار است، نمادی از انسان فروکاسته‌شده است. این تصویر، گویی آینه‌ای است که انحطاط وجودی انسان را در برابر چشمانش می‌نهد و نشان می‌دهد که چگونه موجودی با عظمت خلیفه الهی، به موجودی در تنگنای نیازهای اولیه بدل شده است.

جمع‌بندی بخش نخست

انسان، که در متون دینی به‌عنوان موجودی با ظرفیت‌های بی‌نهایت توصیف شده، به دلیل موانع وجودی و اجتماعی، از جایگاه والای خود فروافتاده است. این بخش، با تکیه بر آیات قرآن کریم و تمثیلات ادبی، نشان داد که شکاف میان انسان آرمانی و انسان موجود، نتیجه انحراف از مسیر خلافت الهی است. برای رفع این شکاف، بازنگری در فرهنگ، آموزش، و نظام تربیتی ضروری است.

بخش دوم: عوامل تحقیر انسان و موانع رشد وجودی

تحقیر فرهنگی و معرفتی

یکی از عوامل اصلی کوچک شدن انسان، تحقیر او در بستر فرهنگ و معرفت است. عباراتی چون «من نجس است» یا «انسان آشغال است» در فرهنگ‌ها ریشه دوانده و انسان را از باور به توانایی‌هایش محروم کرده است. این تحقیر، که از خانواده تا نهادهای آموزشی و اجتماعی گسترش یافته، انسان را در قفس خودکم‌بینی زندانی کرده است. قرآن کریم، برخلاف این فرهنگ، انسان را در نیکوترین صورت توصیف می‌کند:

لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ

(تین: ۴؛ «به‌راستی انسان را در نیکوترین صورت آفریدیم»).

درنگ: تحقیر انسان در فرهنگ و معرفت، با عباراتی که او را پست و حقیر معرفی می‌کنند، مانع از خودباوری و شکوفایی استعدادهای او شده و با کرامت ذاتی انسان در قرآن کریم در تضاد است.

عدم پذیرش رشد و برتری

در فرهنگ تربیتی رایج، اگر شاگردی ادعای برتری بر استاد کند، با واکنش منفی مواجه می‌شود، حال‌آنکه این برتری باید مایه مباهات باشد. استاد فرزانه قدس‌سره تجربه‌ای شخصی را نقل می‌کنند که در آن، ارائه غزلی به عارفی با واکنش مثبت اولیه و سپس ناراحتی او همراه بود. این مقاومت در برابر رشد دیگران، ریشه در فرهنگ حسادت و تحقیر دارد که مانع شکوفایی استعدادهای انسانی می‌شود.

جدیت در تحقیر و عدم جدیت در بزرگ‌نمایی

فرهنگ‌های دینی و اجتماعی، در تحقیر انسان جدیت داشته‌اند، اما در بزرگ‌نمایی ظرفیت‌های او، مانند شعر «اگر دستم رسد بر چرخ گردون»، جدیت نداشته‌اند. این عدم توازن، انسان را از باور به توانایی‌هایش محروم کرده و او را در جایگاه فروتر از آنچه باید باشد، نگه داشته است. گویی انسان، پلنگی است که به گربه‌ای فروکاسته شده، نه به دلیل فقدان استعداد، بلکه به دلیل فرهنگ تحقیر و عدم جدیت در ترویج عظمت او.

تأثیر استعمار در تحریف معرفتی

استاد فرزانه قدس‌سره با اشاره به تعریف نادرست مصدر به‌عنوان «طویله» یا محل بازگشت گاو و گوسفند، به تحریف معرفتی توسط استعمار اشاره می‌کنند. مصدر، در فلسفه اسلامی، به معنای مبدأ صدور فعل و مرتبط با ذات الهی است، اما این تعریف پست، انسان را از ارتباط با ذات پروردگار دور کرده و او را حقیر ساخته است. این تحریف، نمونه‌ای از تلاش‌های استعماری برای کوچک کردن انسان و دور کردن او از عظمت وجودی‌اش است.

جمع‌بندی بخش دوم

تحقیر انسان در فرهنگ، آموزش، و معرفت، همراه با عدم جدیت در بزرگ‌نمایی توانایی‌های او، از مهم‌ترین موانع شکوفایی وجودی اوست. این موانع، که ریشه در فرهنگ تحقیر و تحریف‌های استعماری دارند، انسان را از جایگاه خلیفه الهی به موجودی در تنگنای فقر و ناتوانی فروکاسته‌اند. برای رهایی از این موانع، بازسازی نظام‌های تربیتی و معرفتی ضروری است.

بخش سوم: نقش واژگان و تغذیه در رشد وجودی

تأثیر واژگان بر روح و روان

واژگان، چونان تیغی دو لبه، می‌توانند روح انسان را تعالی بخشند یا او را در حضیض نگه دارند. استاد فرزانه قدس‌سره با استناد به سخن مولانا که «گر پی شه گل کنی، گل پی شه کنی»، تأکید می‌کنند که واژگان تحقیرآمیز، مانند «من نجس است»، انسان را از رشد بازمی‌دارند، درحالی‌که واژگان مثبت، مانند «سبحان الله» و «اهدنا الصراط المستقیم»، روح او را به سوی کمال هدایت می‌کنند. این دیدگاه، با سنت ذکر در عرفان اسلامی همخوانی دارد که کلام را ابزاری برای تزکیه نفس می‌داند.

درنگ: واژگان مثبت، مانند ذکرهای دینی، روح انسان را تعالی می‌بخشند، درحالی‌که واژگان تحقیرآمیز و خشن، مانند «ضرب» به معنای زدن، او را به موجودی عصبی و فروکاسته تبدیل می‌کنند.

نقد استفاده از واژگان خشن در آموزش

استفاده از ماده «ضرب» (زدن) در آموزش لغت، به جای موادی چون «علم» یا «کرم»، انسان را به خشونت و تحقیر سوق داده است. استاد فرزانه قدس‌سره این روش را نقد می‌کنند و معتقدند که تأکید بر واژگان خشن، انسان را به موجودی عصبی و دگم تبدیل کرده است. در مقابل، استفاده از واژگان لطف و معرفت، می‌تواند انسان را به سوی مهربانی و تعالی هدایت کند.

نقش تغذیه در رشد وجودی

تغذیه، نه‌تنها برای جسم، بلکه برای روح و روان انسان نیز اهمیت دارد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که غذاهای نامناسب، مانند برنج بیش‌ازحد، اعصاب را تخدیر می‌کنند، درحالی‌که غذاهای شارژکننده، مانند زعفران در حد اعتدال، می‌توانند روح را تقویت کنند. نظام تغذیه‌ای برای اهل علم باید تدوین شود تا متناسب با نیازهای علمی و معنوی آن‌ها باشد.

تأثیر محیط بر روح انسان

محیط، چونان آینه‌ای است که روح انسان را بازتاب می‌دهد. نگاه به آب و سبزه، و پرهیز از معصیت، روح را تعالی می‌بخشد، درحالی‌که محیط‌های منفی، آن را تخریب می‌کنند. قرآن کریم نیز به تأمل در طبیعت توصیه می‌کند:

فَانْظُرْ إِلَى آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ

(روم: ۵۰؛ «به آثار رحمت خدا بنگر»).

جمع‌بندی بخش سوم

واژگان، تغذیه، و محیط، سه ضلع مثلثی هستند که رشد وجودی انسان را رقم می‌زنند. استفاده از واژگان مثبت، تغذیه مناسب، و قرار گرفتن در محیط‌های پاک، می‌تواند انسان را از خمودگی به سوی تعالی هدایت کند. این بخش، ضرورت بازنگری در نظام‌های آموزشی و تربیتی را برای تقویت این سه عنصر برجسته ساخت.

بخش چهارم: راهکارهای شکوفایی وجودی انسان

بازسازی نظام تربیتی

تربیت صحیح، همراه با تغذیه مناسب و استفاده از مأثورات دینی، می‌تواند انسان را به مراتب والای وجودی برساند. استاد فرزانه قدس‌سره پیشنهاد می‌کنند که علم دینی باید نظام تربیتی جامعی تدوین کند که شامل تغذیه، عبادت، و آموزش باشد. این نظام، باید انسان را از state خمودگی خارج کرده و به سوی شکوفایی هدایت کند.

مطالعه آسمانی در برابر مطالعه زمینی

مطالعه در حالت آسمانی، که در آن انسان کلام و دانش خود را به سوی آسمان‌ها می‌برد، با مطالعه زمینی تفاوت دارد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که انسان باید دفتر معرفت خود را بر آسمان‌ها بگستراند تا به مراتب والای معرفتی دست یابد. این مفهوم، با جایگاه انسان به‌عنوان خلیفه الهی همخوانی دارد.

تمرین مهربانی و محبت

برای رهایی از فرهنگ تحقیر، انسان باید مهربانی و محبت را تمرین کند. استاد فرزانه قدس‌سره به روایتی اشاره می‌کنند که می‌فرماید: «اگر بردبار نیستی، خود را به بردباری وادار کن» (إن لم تکن حلیما فتحلم). این تمرین، انسان را از خشونت و تحقیر دور کرده و به سوی تعالی هدایت می‌کند.

درنگ: تمرین مهربانی و استفاده از نظام تربیتی جامع، شامل تغذیه مناسب و مأثورات دینی، می‌تواند انسان را از قفس تحقیر رها کرده و به سوی جایگاه خلیفه الهی هدایت کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

شکوفایی وجودی انسان، نیازمند بازسازی نظام‌های تربیتی، استفاده از واژگان و محیط‌های مثبت، و تمرین مهربانی است. این راهکارها، انسان را از خمودگی و تحقیر به سوی عظمت و کمال هدایت می‌کنند، مطابق با جایگاه او به‌عنوان اشرف مخلوقات.

جمع‌بندی نهایی

انسان، این گوهر بی‌همتای آفرینش، به دلیل موانع فرهنگی، معرفتی، و تربیتی، از تحقق ظرفیت‌های بی‌نهایت خود بازمانده است. تحقیر مداوم، واژگان خشن، تغذیه نامناسب، و نظام‌های تربیتی ناکارآمد، او را از پلنگی سترگ به گربه‌ای فروکاسته تبدیل کرده‌اند. برای رهایی از این موانع، باید نظام‌های آموزشی و تربیتی بازسازی شوند، واژگان مثبت و محیط‌های پاک ترویج یابند، و مهربانی و محبت به‌عنوان ارزش‌های بنیادین نهادینه شوند. این بازسازی، انسان را به جایگاه واقعی‌اش به‌عنوان خلیفه الهی بازمی‌گرداند، گویی بال‌هایی برای پرواز به سوی آسمان معرفت و کمال به او بخشیده می‌شود.

با نظارت صادق خادمی