متن درس
تحلیل فلسفی موانع ساختاری تحقق ظرفیتهای وجودی انسان در چارچوب انسانشناسی اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۱۱۱)
مقدمه: درآمدی بر انسانشناسی اسلامی و موانع وجودی
انسان، به مثابه گوهری آفریدهشده در کسوت خلافت الهی، از استعدادهای بیکران برای نیل به مراتب والای معرفتی، معنوی و وجودی برخوردار است. این ظرفیتها، که در آیات قرآن کریم و روایات اسلامی به کرامت ذاتی انسان اشاره دارند، امکان دستیابی به مقاماتی چون وحی، نبوت، کرامت، شهود و نبوغ را فراهم میسازند. با این حال، ناکامی انسان در تحقق این ظرفیتها، نه از فقدان استعداد ذاتی، بلکه از موانع ساختاری در نظامهای معرفتی، ارتزاقی و عبادی نشأت میگیرد. این نوشتار، با رویکردی فلسفی و در چارچوب انسانشناسی اسلامی، به شناسایی، تحلیل و نقد این موانع میپردازد و راهکارهایی برای بازسازی نظامهای معرفتی و عملی ارائه میدهد.
این نوشتار، با الهام از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، در پی آن است که با زبانی روشن و متین، و با بهرهگیری از تمثیلات و اشارات ادبی، مفاهیم پیچیده فلسفی را به شکلی منسجم و علمی ارائه نماید. ساختار این اثر، با تقسیمبندی موضوعی و تحلیل تفصیلی، به گونهای طراحی شده که مخاطبان متخصص در حوزههای فلسفه و الهیات را به تأمل و بازاندیشی در این مسائل دعوت کند.
بخش اول: موانع ساختاری در تحقق ظرفیتهای وجودی انسان
ماهیت موانع ساختاری
انسان در انسانشناسی اسلامی، موجودی است که با استعدادهای بینهایت برای نیل به مقام خلافت الهی آفریده شده است. قرآن کریم در این باره میفرماید:
وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً
«و هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی قرار میدهم» (بقره: ۳۰).
با این حال، ناکامی انسان در دستیابی به مراتب والای وجودی، مانند وحی، نبوت، کرامت، تمکین، شهود و نبوغ، نه به کمبود ظرفیت ذاتی، بلکه به مشکلات ساختاری در نظامهای معرفتی، ارتزاقی و عبادی بازمیگردد. این موانع، همانند سدهایی بر مسیر رودخانه وجود انسان، مانع از شکوفایی استعدادهای او میشوند.
ظرفیتهای ذاتی انسان و ناکامی در شکوفایی
انسان با ظرفیتهای خدادادی برای نیل به مراتب والای معنوی و وجودی آفریده شده است. قرآن کریم در این باره میفرماید:
وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ
«و بهراستی فرزندان آدم را گرامی داشتیم» (اسراء: ۷۰).
این کرامت ذاتی، گواهی بر توانایی انسان برای دستیابی به مقامات والاست. با این حال، تنها تعداد اندکی از انسانها (شاید یک در میلیون) به این مراتب میرسند. این ناکامی، به مثابه گلی که در خاک نامناسب پژمرده میشود، نتیجه موانع ساختاری است که از شکوفایی استعدادهای انسان جلوگیری میکنند.
مصداق عملی انسان و موانع ساختاری
انسان در مصداق عملی، یعنی موجودی که میخورد و حرکت میکند، به دلیل نقصهای ساختاری در نظامهای تربیتی و معرفتی، از نیل به مقامات معنوی بازمیماند. این ناکامی، مانند پرندهای است که بالهایش به دلیل زنجیرهای ساختاری بسته شده و توان پرواز ندارد. اصلاح این ساختارها، ضرورتی است که انسان را از حالت مادی به سوی مراتب معنوی هدایت میکند.
جمعبندی بخش اول
موانع ساختاری در نظامهای معرفتی، ارتزاقی و عبادی، اصلیترین عوامل ناکامی انسان در تحقق ظرفیتهای وجودیاش هستند. این موانع، که ریشه در نقصهای ساختاری دارند، مانع از آن میشوند که انسان به مقام خلافت الهی و کرامت ذاتی خود دست یابد. بازسازی این نظامها، با تأکید بر معرفت، ارتزاق حلال و عبادت قاعدهمند، ضرورتی است که میتواند انسان را به سوی تعالی هدایت کند.
بخش دوم: نقش معرفت، ارتزاق و عبادت در شکوفایی وجودی انسان
معرفت: محور رشد وجودی
معرفت، به مثابه چراغی که مسیر تاریک وجود را روشن میکند، محور اصلی رشد انسان در انسانشناسی اسلامی است. بدون معرفت، که شناخت نفس و خدا را در بر میگیرد، ارتزاق و عبادت به نتیجه مطلوب نمیرسند. این دیدگاه با کلام مولانا همخوانی دارد که فرمود: «معرفت نفس، کلید خداشناسی است». معرفت، مانند ریشهای است که درخت وجود انسان را استوار میسازد و بدون آن، رشد معنوی ممکن نیست.
ارتزاق حلال: شرط اساسی تعالی
ارتزاق حلال و گوارا، شرط اساسی موفقیت انسان در نیل به مراتب معنوی است. قرآن کریم در این باره میفرماید:
وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ
«و از آنچه روزیشان دادهایم، انفاق میکنند» (بقره: ۳).
ارتزاق حلال، فراتر از تمایز ساده میان حرام و حلال، به قرب و بعد رزق نیز وابسته است. گاهی رزقی که برای فردی حلال است، برای دیگری حرام میشود، مانند آبی که برای یک گیاه حیاتبخش و برای دیگری ویرانگر است. انبیا و اولیای الهی، با ایثار و انفاق، رزق خود را به دیگران میبخشیدند، حتی اگر خود نیازمند باشند. قرآن کریم در این باره میفرماید:
وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ
«و دیگران را بر خود مقدم میدارند، هرچند خودشان نیازمند باشند» (حشر: ۹).
این ایثار، مانند نوری است که از وجود انسان به سوی دیگران میتابد و مسیر تعالی را هموار میسازد.
رزقشناسی و مصرف صحیح
رزقشناسی، دانشی است که انسان را به شناخت رزق خود، چگونگی مصرف آن و رعایت حقوق دیگران هدایت میکند. این حقوق، از همسایه و حیوانات گرفته تا حتی کافران را در بر میگیرد. در سنتهای پیشین، بخشی از رزق به حیوانات اختصاص مییافت، اما در فرهنگ مدرن، حتی نان خشک به سطل آشغال ریخته میشود. این نقد، مانند آینهای است که زوال فرهنگ ایثار و توجه به دیگران را نشان میدهد.
عبادت: معراج مؤمن
عبادت، به ویژه صلاة، به مثابه معراجی است که مؤمن را به سوی مراتب والای معنوی سوق میدهد. روایت «الصَّلاةُ مِعْرَاجُ الْمُؤْمِن» (نماز، معراج مؤمن است) بر این حقیقت تأکید دارد. با این حال، اگر صلاة عروج ایجاد نکند، نشانه نقص در نظام عبادی است. عبادت، مانند دارویی است که نیازمند تجویز دقیق است. خواندن دعاها و نمازهای بدون قاعده و معرفت، مانند مصرف دارو بدون نسخه پزشک، به نتیجه مطلوب نمیرسد.
تحریف دعاها به ترانه
دعاهایی مانند دعای کمیل و ندبه، که در اصل کلاسهای درس و معرفت بودند، در گذر زمان به ترانههای عاطفی تبدیل شدهاند. این تحریف، مانند تبدیل کتابی علمی به شعری عامیانه، کارکرد اصلی این دعاها را از بین برده است. بازخوانی این دعاها بهعنوان متون معرفتی و تربیتی، ضرورتی است که میتواند کارکرد اصلی آنها را احیا کند.
جمعبندی بخش دوم
معرفت، ارتزاق حلال و عبادت قاعدهمند، سه ضلع مثلثی هستند که رشد وجودی انسان را تضمین میکنند. معرفت، بهعنوان محور اصلی، پیشنیاز تشخیص حرام و حلال، تنظیم عبادات و شناخت ماهیت انسان است. ارتزاق حلال، با تأکید بر ایثار و رزقشناسی، و عبادت قاعدهمند، با تأکید بر معرفت و تجویز، مسیر تعالی انسان را هموار میسازند.
بخش سوم: نقد و بازسازی نظامهای معرفتی و عملی
نقد سادهانگاری در تعریف حرام و حلال
تمایز میان حرام و حلال، به دلیل فقدان تحقیقات علمی و دقیق، اغلب بهصورت شعاری مطرح شده است. عالمان پیشین، به دلیل سادهانگاری، از روشهایی مانند دور نگهداشتن پول از بانکها برای پرهیز از ربا استفاده میکردند، اما این روشها فاقد پشتوانه علمی بودند. این نقد، مانند هشداری است که ضرورت بازسازی نظام معرفتی در حوزه علم دینی را گوشزد میکند.
پیامدهای مصرف مال حرام
مصرف مال حرام، مانند کفشی که بهصورت غصبی استفاده شده، به پیامدهای معنوی و مادی مانند بیماری و مصیبت منجر میشود. قرآن کریم در این باره میفرماید:
فِي بُطُونِهِمْ نَارٌ
«در شکمهایشان آتش است» (نساء: ۱۰).
این آتش، مانند سمّی است که وجود انسان را مسموم میکند و او را از تعالی بازمیدارد.
لزوم تصفیه در ارتزاق
برای شکوفایی وجودی، انسان باید رزق خود را تصفیه کند. پرداخت خمس و زکات، مانند آبی زلال که جسم و روح را پاک میسازد، از این جمله است. با این حال، برخی با محاسبه نادرست خمس (بر اساس قیمتهای قدیمی به جای قیمت روز)، حقوق معصوم را نادیده میگیرند. این سوءاستفاده، مانند دزدی از گنجینه معنوی است که بار گناه را بر دوش دیگران میگذارد.
وظیفه عالمان در ارتزاق و تولید علم
عالمان دینی، به دلیل جایگاه علمی و معنویشان، وظیفه سنگینتری در رعایت حلالدرمانی دارند. ارتزاق از راههای غیرمشروع، مانند گدایی یا وابستگی مالی، مانع از دستیابی به کشف و شهود میشود. نان طیب و طاهر، مانند گلی که با زحمت و تلاش شکوفا میشود، نیازمند کار و تولید علم است. حوزههای علمیه باید به جای وابستگی، از طریق تولید دانش به خودکفایی برسند.
نقد وظایف غیرمرتبط عالمان
وظایف عالمان دینی، مانند خواندن نماز میت یا روضه، از وظایف اصلی آنها، یعنی تحقیق و تولید علم، نیست. این وظایف، مانند بار اضافی بر دوش عالمان، آنها را از رسالت اصلیشان بازمیدارد. تمرکز بر تولید دانش و حل مسائل بنیادی، مانند مادیت یا تجرد نفسწ. نفس، ضرورتی است که علم دینی را به جایگاه واقعی خود بازمیگرداند.
جمعبندی بخش سوم
بازسازی نظامهای معرفتی و عملی، نیازمند کنار گذاشتن سادهانگاریها و تمرکز بر تولید دانش معتبر است. عالمان دینی باید با تولید علم و رعایت حلالدرمانی، مسیر تعالی انسان را هموار کنند. نقد وظایف غیرمرتبط و سوءاستفادههای مالی، مانند هشداری است که علم دینی را به سوی اصلاح و خودکفایی هدایت میکند.
بخش چهارم: انسانشناسی فلسفی و مسائل بنیادین
نفس ناطقه: مجرد یا مادی؟
یکی از مسائل بنیادین در انسانشناسی فلسفی، اختلاف بر سر ماهیت نفس ناطقه است. فلاسفه و عرفای اسلامی، نفس را مجرد و مفارق از ماده میدانند، در حالی که دانشمندان مادیگرا آن را مادی و غیرمجرد میپندارند. این اختلاف، مانند دو راهی در مسیر حقیقتجویی، نیازمند تحقیق علمی برای حل و فصل است.
نقد دلایل غیرمعتبر برای تجرد نفس
بسیاری از دلایل ارائهشده برای تجرد نفس در فلسفه اسلامی، به دلیل فقدان اعتبار علمی، نیازمند بازنگری هستند. این نقد، مانند بازسازی بنایی کهنه، ضرورت بازاندیشی در استدلالهای فلسفی را نشان میدهد.
نقش علم دینی در حل اختلافات معرفتی
علم دینی باید اختلافات معرفتی، مانند مادیت یا تجرد نفس و آفریده یا پدیده بودن عالم، را با روشهای علمی حل کند. این رسالت، مانند مشعلی است که تاریکیهای معرفتی را روشن میسازد و علم دینی را به جایگاه واقعیاش میرساند.
جمعبندی بخش چهارم
مسائل بنیادین انسانشناسی فلسفی، مانند ماهیت نفس و آفریده یا پدیده بودن عالم، نیازمند تحقیقات علمی و دقیق است. علم دینی باید با روشهای معتبر، این اختلافات را حل کند تا انسان را به سوی معرفت و تعالی هدایت نماید.
نتیجهگیری: بازسازی نظامهای وجودی برای شکوفایی انسان
این نوشتار نشان داد که موانع ساختاری در نظامهای معرفتی، ارتزاقی و عبادی، اصلیترین عوامل ناکامی انسان در تحقق ظرفیتهای وجودیاش هستند. معرفت، بهعنوان محور رشد، در کنار ارتزاق حلال و عبادت قاعدهمند، سه ضلع مثلثی هستند که انسان را به سوی تعالی هدایت میکنند. بازسازی این نظامها، از طریق تولید علم معتبر، رعایت حلالدرمانی و عبادت معرفتمحور، ضرورتی است که میتواند کرامت ذاتی انسان را شکوفا سازد. علم دینی باید با تمرکز بر حل مسائل بنیادین، مانند ماهیت نفس و حقیقت عالم، مسیر رشد انسان را هموار کند. این بازسازی، مانند بازگرداندن رودی به مسیر اصلیاش، انسان را به سوی مقصد والای خلافت الهی هدایت خواهد کرد.
با نظارت صادق خادمی