در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1115

متن درس





کاوش در ابعاد وجودی انسان: تحلیل فلسفی و عرفانی در سه برد کوتاه، متوسط و بلند

کاوش در ابعاد وجودی انسان: تحلیل فلسفی و عرفانی در سه برد کوتاه، متوسط و بلند

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۱۱۵)

مقدمه

انسان، موجودی چندلایه و پیچیده است که وجودش در مراتب گوناگون تعریف می‌شود و هر مرتبه، دریچه‌ای به سوی شناخت عمیق‌تر او می‌گشاید. این نوشتار، با الهام از درس‌گفتار شماره ۱۱۱۵ استاد فرزانه قدس‌سره، ارائه‌شده در تاریخ ۱۷ آبان ۱۳۸۸، به بررسی ابعاد وجودی انسان در سه برد کوتاه (نفس)، متوسط (روح)، و بلند (سرّ و خفا) می‌پردازد. این کاوش، با رویکردی فلسفی و عرفانی، ریشه در تعالیم قرآنی و معارف اسلامی دارد و با تمایز میان کمالات معنوی انبیا و اولیای الهی و توانمندی‌های نفسانی غیرالهی، به تحلیل ماهیت قدرت، اقتدار، و تأثیرگذاری انسان در این مراتب می‌نشیند.

بخش نخست: تبیین ابعاد وجودی انسان

تقسیم‌بندی وجود انسان به سه برد

وجود انسان، چونان ساختمانی باشکوه با سه طبقه، در سه سطح یا برد تعریف می‌شود: برد کوتاه که قلمرو نفس است، برد متوسط که حوزه روح را در بر می‌گیرد، و برد بلند که به سرّ و خفای الهی اشاره دارد. این تقسیم‌بندی، انسان را موجودی چندلایه معرفی می‌کند که هر لایه، ویژگی‌ها و کارکردهای خاص خود را دارد. برد کوتاه، چونان زمینی حاصل‌خیز، بستری است برای رویش خیر و شر؛ جایی که نفس می‌تواند به طهارت یا نجاست گراید. برد متوسط، مانند آسمانی صاف و بی‌آلایش، از پلیدی‌ها مصون است و به کمالات معنوی نزدیک‌تر می‌شود. برد بلند، چونان قله‌ای رفیع در عالم ملکوت و جبروت، تنها در دسترس اولیای خاص الهی قرار دارد که در سایه قرب الهی به کرامات، الهامات، و اعجاز دست می‌یابند.

درنگ: وجود انسان در سه برد کوتاه (نفس)، متوسط (روح)، و بلند (سرّ و خفا) تعریف می‌شود که هر یک، ظرفیت‌ها و کارکردهای متفاوتی در سیر وجودی او دارند.

این ساختار سه‌گانه، انسان را به مثابه مسافری می‌نمایاند که از کوچه‌های پرپیچ‌وخم نفس به دشت‌های روشن روح می‌رسد و در نهایت، در قله‌های سرّ و خفا به دیدار حق نائل می‌شود. هر برد، دریچه‌ای است به سوی شناخت عمیق‌تر انسان و جایگاه او در نظام هستی.

ویژگی‌های برد کوتاه: نفس و دوگانگی خیر و شر

برد کوتاه، که قلمرو نفس است، مانند میدان نبردی است که خیر و شر در آن به مصاف هم می‌روند. نفس، به دلیل ماهیت دوگانه‌اش، می‌تواند به طهارت یا نجاست گراید. نفس مطمئنه، که در قرآن کریم با آیه «يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ» (فجر: ۲۷) ستایش شده، به سوی کمال و آرامش هدایت می‌شود. در مقابل، نفس اماره، که در آیه «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ» (یوسف: ۵۳) توصیف شده، انسان را به سوی پلیدی و کژی سوق می‌دهد. همچنین، نفس لوامه، که خود را نکوهش می‌کند، و نفس خبیثه، که از کافر نیز پلیدتر است، در این قلمرو جای می‌گیرند. این دوگانگی، نفس را به بستری برای مبارزه انسان با خویشتن تبدیل می‌کند، جایی که انتخاب میان طهارت و نجاست، مسیر وجودی او را رقم می‌زند.

درنگ: نفس در برد کوتاه، به دلیل دوگانگی ذاتی، می‌تواند به طهارت یا نجاست گراید و هر دو حالت، کارایی خاص خود را دارند.

این ویژگی نفس، آن را از روح و سرّ متمایز می‌سازد. برخلاف روح و سرّ که از پلیدی مصون هستند، نفس می‌تواند با نجاست نیز توانمند شود، هرچند این توانمندی، فاقد ارزش معنوی است. نفس، چونان آینه‌ای است که هم نور الهی را بازمی‌تاباند و هم سایه‌های تاریک پلیدی را در خود جای می‌دهد.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست این نوشتار، به تبیین ابعاد وجودی انسان در سه برد کوتاه، متوسط، و بلند اختصاص یافت. برد کوتاه، به‌عنوان قلمرو نفس، محل تلاقی خیر و شر است که می‌تواند به طهارت یا نجاست منجر شود. این تمایز، انسان را موجودی چندبُعدی معرفی می‌کند که ظرفیت‌های متفاوتی برای تعالی یا سقوط دارد. شناخت این مراتب، گامی اساسی در فهم ماهیت وجودی انسان و جایگاه او در نظام هستی است.

بخش دوم: کمالات معنوی انبیا و اولیا در بردهای متوسط و بلند

نقش انبیا و اولیا در مراتب معنوی

انبیا و اولیای الهی، چونان ستارگان درخشان در آسمان وجود، در بردهای متوسط (روح) و بلند (سرّ و خفا) به کمالات معنوی دست می‌یابند. این مراتب، که تحت سیطره ملکوت و جبروت الهی قرار دارند، از هرگونه پلیدی و کژی مصون هستند. انبیا و اولیا، به‌واسطه عبودیت، به قرب الهی نائل شده و به کرامات، الهامات، و در مواردی به وحی و اعجاز دست می‌یابند. عبودیت، چونان کلیدی است که درهای قرب الهی را می‌گشاید و میوه‌ای به نام رسالت به بار می‌آورد. این مفهوم، در عبارت قرآنی «عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ» (به‌عنوان وصف پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله) متجلی است، که نشان‌دهنده پیوند عمیق میان بندگى و رسالت است.

درنگ: انبیا و اولیای الهی، در بردهای متوسط و بلند، به‌واسطه عبودیت، به قرب الهی و کمالاتی نظیر کرامات، الهامات، و اعجاز دست می‌یابند.

این مسیر، که در ظرف قرب الهی شکل می‌گیرد، چه برای معصومان و چه برای غیرمعصومان، تنها از طریق عبودیت و تسلیم در برابر حق ممکن است. انبیا و اولیا، چونان درختانی تناور در باغ الهی، با ریشه‌های عمیق در عبودیت، به بار معنویت می‌نشینند و نور الهی را در عالم پراکنده می‌کنند.

مصونیت روح و سرّ از پلیدی

بردهای متوسط و بلند، مانند حریمی مقدس، از نفوذ بدی‌ها و کجی‌ها مصون هستند. روح و سرّ، که در قلمرو ملکوت و جبروت الهی قرار دارند، تنها پذیرای نور و خیر الهی‌اند. این مصونیت، به انبیا و اولیا امکان می‌دهد تا بدون ناخالصی، به کرامات، الهامات، و اعجاز دست یابند. قرآن کریم، با آیه «وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِلشَّيَاطِينِ» (ملک: ۵)، به‌صورت نمادین به طرد شیاطین از مراتب بالا اشاره دارد، که نشان‌دهنده حفاظت الهی از این قلمروهای مقدس است.

درنگ: روح و سرّ، به دلیل قرار گرفتن در قلمرو ملکوت و جبروت، از پلیدی و کجی مصون هستند و تنها پذیرای خیر و نور الهی‌اند.

این مصونیت، مانند دیواری استوار، مراتب معنوی را از نفوذ شیاطین و پلیدی‌ها حفظ می‌کند. انبیا و اولیا، در این حریم، چونان پرندگان آزاد در آسمان الهی، به سوی قله‌های کمال پرواز می‌کنند.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، به بررسی کمالات معنوی انبیا و اولیای الهی در بردهای متوسط و بلند اختصاص یافت. عبودیت، به‌عنوان محور رشد معنوی، انبیا و اولیا را به مراتب قرب الهی، کرامات، و اعجاز هدایت می‌کند. مصونیت روح و سرّ از پلیدی، این مراتب را به قلمرویی مقدس تبدیل کرده که تنها نور الهی در آن حاکم است. این تحلیل، بر اهمیت عبودیت و قرب الهی در سیر معنوی انسان تأکید دارد.

بخش سوم: توانمندی‌های نفسانی و محدودیت‌های برد کوتاه

قدرت نفسانی مبتنی بر نجاست

برد کوتاه، که قلمرو نفس است، مانند زمینی است که هم گل‌های معطر می‌رویاند و هم خارهای زیان‌بار. نفس، چه در حالت طهارت و چه در نجاست، می‌تواند توانمندی‌هایی ایجاد کند. بااین‌حال، توانمندی‌های نفسانی مبتنی بر نجاست، مانند قدرت‌های مرتاضان، ساحران، و جادوگران، با پلیدی و کژی همراه است. این افراد، با بهره‌گیری از تسخیر جن و شیاطین، به اقتدار ظاهری دست می‌یابند، اما این اقتدار، فاقد ارزش معنوی است. قرآن کریم، در آیه «وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَىٰ مُلْكِ سُلَيْمَانَ» (بقره: ۱۰۲)، به سحر و ارتباط آن با شیاطین اشاره دارد، که نشان‌دهنده ماهیت نفسانی و غیرالهی این توانمندی‌هاست.

درنگ: نفس نجس، با بهره‌گیری از پلیدی و تسخیر شیاطین، به اقتدار ظاهری دست می‌یابد، اما این توانمندی، فاقد ارزش معنوی است.

این توانمندی‌ها، مانند آتشی هستند که با سوخت پلیدی شعله‌ور می‌شوند، اما به‌جای روشنی، تاریکی و نگون‌بختی به ارمغان می‌آورند. ساحران و مرتاضان، هرچند در ظاهر قدرتمند به نظر می‌رسند، اما در باطن، گرفتار پلیدی و تباهی‌اند.

تمایز مؤمنان از غیرمؤمنان در بهره‌گیری از قدرت نفسانی

مؤمنان، به دلیل تعهد به ایمان و عبودیت، نمی‌توانند از مسیر پلیدی به قدرت دست یابند، زیرا این مسیر با حقیقت ایمان ناسازگار است. در مقابل، غیرمؤمنان، با بهره‌گیری از نجاست و تسخیر، به اقتدار نفسانی می‌رسند. این تمایز، مانند خطی روشن میان نور و ظلمت، نشان‌دهنده تفاوت میان مسیر الهی و مسیر نفسانی است. مؤمن، چونان مسافری است که در راه حق گام برمی‌دارد و از پلیدی دوری می‌جوید، در حالی که غیرمؤمن، در باتلاق نجاست گرفتار آمده و به قدرت‌های زودگذر دل خوش می‌کند.

درنگ: مؤمنان، به دلیل تعهد به ایمان، از مسیر پلیدی به قدرت نمی‌رسند، اما غیرمؤمنان با نجاست به اقتدار نفسانی دست می‌یابند.

این تقابل، ریشه در اخلاق اسلامی دارد که طهارت را شرط لازم برای کمال می‌داند. مؤمن، با انتخاب طهارت، به سوی مراتب بالاتر وجود هدایت می‌شود، در حالی که غیرمؤمن، در قلمرو نفس گرفتار می‌ماند.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، به بررسی توانمندی‌های نفسانی در برد کوتاه و محدودیت‌های آن اختصاص یافت. نفس، به دلیل دوگانگی ذاتی، می‌تواند با نجاست به اقتدار ظاهری دست یابد، اما این اقتدار، فاقد ارزش معنوی است. تمایز مؤمنان از غیرمؤمنان در بهره‌گیری از قدرت نفسانی، نشان‌دهنده برتری مسیر الهی بر مسیر نفسانی است. این تحلیل، بر ضرورت انتخاب طهارت و دوری از پلیدی در سیر وجودی انسان تأکید دارد.

بخش چهارم: نقد سحر و جادو و چالش‌های علم دینی

تمایز معجزه انبیا از سحر جادوگران

قرآن کریم، میان معجزه انبیا و سحر جادوگران تمایزی آشکار قائل شده است. مردم و ساحران، به دلیل محدودیت در برد کوتاه، معجزات انبیا را سحر می‌پنداشتند، اما انبیا، با آگاهی از حقیقت وحی و سحر، از مسیر پلیدی دوری می‌جستند. معجزه، چونان نوری الهی، در برابر سحر، که سایه‌ای نفسانی است، قرار می‌گیرد. قرآن کریم، در آیه «فَلَمَّا أَلْقَوْا قَالَ مُوسَىٰ مَا جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ ۖ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ» (یونس: ۸۱)، بر بطلان سحر در برابر قدرت الهی تأکید دارد. اعجاز، نه‌تنها نشانه نبوت است، بلکه آنتی‌تزی در برابر سحر به شمار می‌رود.

درنگ: معجزه انبیا، به‌عنوان نشانه‌ای الهی، در برابر سحر جادوگران قرار دارد و برای اثبات نبوت ضروری است.

این تمایز، مانند جدایی نور از ظلمت، نشان‌دهنده برتری قدرت الهی بر توانمندی‌های نفسانی است. ساحران، به دلیل محدودیت به برد کوتاه، از فهم حقیقت اعجاز محروم‌اند، در حالی که انبیا، با قرب الهی، به مراتب والای وجود دست می‌یابند.

گسترش سحر و جادو در برخی جوامع

در برخی جوامع، مانند هندوستان، چین، و عراق، سحر و جادو به‌عنوان پدیده‌ای اجتماعی گسترش یافته و به تهدیدی برای مردم تبدیل شده است. جرگه‌های غیررسمی در این مناطق، افرادی را تربیت می‌کنند که با بهره‌گیری از نجاست و تسخیر، به اقتدار نفسانی دست می‌یابند. این افراد، با نفوذ در اجسام، حیوانات، گیاهان، و انسان‌های ناتوان، قدرت ظاهری کسب می‌کنند، اما این قدرت، چونان میوه‌ای مسموم، به نگون‌بختی و تباهی منجر می‌شود.

درنگ: سحر و جادو در برخی جوامع گسترش یافته و با بهره‌گیری از نجاست، به اقتدار نفسانی منجر می‌شود، اما این قدرت، فاقد ارزش معنوی است.

این پدیده، مانند سایه‌ای شوم، بر جوامع اسلامی افتاده و مردم را در برابر آسیب‌های نفسانی و معنوی آسیب‌پذیر کرده است. فقدان قدرت معنوی در علم دینی، به گسترش این تهدید دامن زده است.

خطرات جادوگری و تسخیر

جادوگران و مرتاضان، به دلیل بهره‌گیری از نجاست، گرفتار بیماری‌های جسمی و روانی می‌شوند. بی‌خوابی، سادیسم، و عفونت‌های جسمانی، چونان کرم‌هایی در وجودشان رخنه می‌کنند و زندگی آنها را به نگون‌بختی می‌کشانند. این افراد، هرچند در ظاهر قدرتمند به نظر می‌رسند، اما در باطن، چونان درختی پوسیده، از درون فرومی‌ریزند. استاد فرزانه قدس‌سره، با اشاره به این واقعیت، تأکید دارند که جادوگری، هرچند زودبازده است، اما به تباهی و بیماری منجر می‌شود.

درنگ: جادوگران و مرتاضان، به دلیل وابستگی به نجاست، گرفتار بیماری‌های جسمی و روانی شده و زندگی‌شان به نگون‌بختی می‌انجامد.

این خطرات، مانند زهری نهان در میوه‌ای فریبنده، جادوگران را از درون نابود می‌کند. این واقعیت، بر ضرورت دوری از مسیرهای غیرالهی و انتخاب طهارت تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، به نقد سحر و جادو و بررسی چالش‌های پیش روی علم دینی اختصاص یافت. معجزه انبیا، در برابر سحر جادوگران، نشانه‌ای الهی است که برتری قدرت الهی را نشان می‌دهد. گسترش سحر در برخی جوامع و خطرات جادوگری، تهدیدی برای انسان‌هاست که نیازمند مقابله‌ای معنوی است. این تحلیل، بر ضرورت تقویت علم دینی برای رویارویی با این چالش‌ها تأکید دارد.

بخش پنجم: ضرورت احیای اقتدارات معنوی در علم دینی

ناتوانی علم دینی در مقابله با سحر

علم دینی، به دلیل دوری از اقتدارات معنوی و تمرکز بر علوم ظاهری، در برابر چالش‌های سحر و جادو ناتوان مانده است. این ناتوانی، مانند خلأیی در سپر دفاعی جامعه اسلامی، مردم را در برابر نفوذ ساحران و جادوگران آسیب‌پذیر کرده است. استاد فرزانه قدس‌سره، با نقدی عمیق، بر این نکته تأکید دارند که علم دینی، بدون بهره‌مندی از اقتدارات معنوی، نمی‌تواند به‌طور مؤثر با سحر مقابله کند.

درنگ: علم دینی، به دلیل دوری از اقتدارات معنوی، در برابر سحر و جادو ناتوان مانده و نیازمند بازنگری است.

این نقد، مانند آینه‌ای است که ضعف‌های علم دینی را نمایان می‌سازد. بدون احیای اقتدارات معنوی، علم دینی نمی‌تواند به‌عنوان ورثه انبیا، نقش خود را در هدایت و حفاظت از جامعه ایفا کند.

نیاز به نظام‌مندی اقتدارات معنوی

مقابله با سحر و جادو، نیازمند نظام‌مندی و تربیت علمایی است که در اقتدارات معنوی مهارت داشته باشند. این نظام‌مندی، مانند بنای ساختمانی استوار، نیازمند برنامه‌ریزی، آموزش علوم ربانی، و پرورش افرادی است که بتوانند سحر را باطل کرده و جامعه را از آسیب‌های آن حفظ کنند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که علمای ربانی، به‌عنوان ورثه انبیا، باید توانایی‌هایی نظیر باطل کردن سحر و مقابله با تسخیر را داشته باشند.

درنگ: مقابله با سحر و جادو، نیازمند نظام‌مندی و تربیت علمایی است که در اقتدارات معنوی مهارت داشته باشند.

این ضرورت، مانند فراخوانی برای بازسازی بنیان‌های علم دینی است. بدون این بازسازی، جامعه در برابر نفوذ سحر و جادو آسیب‌پذیر باقی خواهد ماند.

تأثیر سحر بر مؤمنان و مصونیت اولیا

مؤمنان، به دلیل ضعف در مراتب بالاتر وجود، ممکن است تحت تأثیر سحر قرار گیرند، اما اولیای الهی، به‌واسطه قرب به خداوند، از سحر مصون هستند. این مصونیت، مانند سپری الهی، اولیا را از نفوذ پلیدی حفظ می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که اولیای الهی، با یک نظر، می‌توانند سحر را باطل کنند، در حالی که مؤمنان عادی، به دلیل محدودیت در برد کوتاه، در برابر سحر آسیب‌پذیرند.

درنگ: اولیای الهی، به دلیل قرب به خداوند، از سحر مصون هستند، اما مؤمنان عادی ممکن است تحت تأثیر آن قرار گیرند.

این تمایز، مانند جدایی میان قله‌های رفیع و دشت‌های هموار، نشان‌دهنده تفاوت مراتب وجودی انسان‌هاست. اولیا، در قله‌های قرب الهی، از هر پلیدی مصون‌اند، در حالی که مؤمنان، در دشت‌های نفس، نیازمند مراقبت و هدایت‌اند.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، به ضرورت احیای اقتدارات معنوی در علم دینی و چالش‌های پیش روی آن اختصاص یافت. ناتوانی علم دینی در مقابله با سحر، نیازمند بازنگری و نظام‌مندی است. مصونیت اولیای الهی و آسیب‌پذیری مؤمنان عادی در برابر سحر، بر اهمیت تقویت اقتدارات معنوی تأکید دارد. این تحلیل، علم دینی را به سوی بازگشت به تعالیم ربانی و پرورش علمایی توانمند هدایت می‌کند.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

این نوشتار، با کاوش در ابعاد وجودی انسان در سه برد کوتاه، متوسط، و بلند، به تبیین ماهیت قدرت، اقتدار، و تأثیرگذاری انسان در این مراتب پرداخت. برد کوتاه، به‌عنوان قلمرو نفس، محل تلاقی خیر و شر است که می‌تواند به طهارت یا نجاست منجر شود. بردهای متوسط و بلند، قلمرو کمالات معنوی انبیا و اولیای الهی‌اند که از پلیدی مصون بوده و به قرب الهی می‌رسند. سحر و جادو، هرچند در برد کوتاه به اقتدار ظاهری منجر می‌شوند، اما به دلیل وابستگی به نجاست، فاقد ارزش معنوی‌اند و به تباهی می‌انجامند. علم دینی، برای مقابله با این چالش‌ها، نیازمند احیای اقتدارات معنوی و تربیت علمایی است که به‌عنوان ورثه انبیا، توانایی باطل کردن سحر و هدایت جامعه را داشته باشند. این اثر، با تأکید بر تعالیم قرآنی و عرفانی، انسان را به سوی شناخت عمیق‌تر وجود خویش و انتخاب مسیر طهارت و کمال هدایت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی