در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1120

متن درس






اقتدار انسانی در مراتب نفسانی

اقتدار انسانی در مراتب نفسانی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۱۲۰)

دیباچه

انسان، این گوهر آفرینش، در گستره وجود خویش، ظرفیت‌هایی شگرف برای دست‌یابی به اقتدار و تمکین نهفته دارد. این توانایی، که در مراتب نفسانی متجلی می‌گردد، در دو ساحت نفس سلیم مومنان و نفس خبیث کافران و مشرکان قابل ردیابی است. درس‌گفتار حاضر، با رویکردی فلسفی و عرفانی، به کاوش در این ظرفیت‌ها می‌پردازد و عوامل موفقیت در نیل به اقتدار را تبیین می‌کند. این نوشتار، با نگاهی عمیق به استعدادهای ذاتی، نقش مربی و نسخه، و ضرورت ریاضت و تلف‌سازی، می‌کوشد تا چارچوبی نظری برای فهم اقتدار انسانی ارائه دهد. نقد روش‌های آموزشی کنونی، به‌ویژه در حوزه‌های علمی و دینی، و تأکید بر گزینش دقیق استعدادها، از دیگر محورهای این بحث است. این متن، با بهره‌گیری از آیات قرآن کریم و تمثیلات ادبی، مسیری روشن برای مخاطبان در فضای علمی و دانشگاهی ترسیم می‌کند.

بخش یکم: تبیین اقتدار انسانی در مراتب نفسانی

ماهیت اقتدار انسانی

اقتدار انسانی، به‌مثابه نوری که از ژرفای وجود انسان می‌درخشد، در هر دو ساحت مومنان با نفس سلیم و کافران با نفس خبیث امکان ظهور دارد. این توانمندی، که ریشه در ساختار وجودی انسان دارد، در هر دو گروه به‌صورت موجبه جزئیه، یعنی در اندکی از افراد، متبلور می‌شود. نفس سلیم، که در مومنان جلوه‌گر است، و نفس خبیث، که در کافران و مشرکان نمود می‌یابد، هر دو بستری برای تسخیر و تأثیرگذاری در عالم فراهم می‌کنند. تفاوت در این است که مسیر مومنان به سوی کمالات الهی و مسیر کافران به سوی توانمندی‌های نفسانی مادون سوق می‌یابد.

درنگ: اقتدار انسانی، در هر دو گروه مومنان و کافران، به‌صورت بالقوه وجود دارد، اما تنها اندکی از هر گروه با تحقق شرایط خاص به آن دست می‌یابند.

تأیید قرآنی اقتدار نفسانی

قرآن کریم، با صراحت، به وجود و قدرت ساحران و جادوگران اشاره دارد. در آیه‌ای از سوره طه آمده است:

﴿فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَىٰ﴾

آنگاه طناب‌ها و عصاهایشان از سحرشان چنان به نظرش آمد که می‌خزند.

همچنین در سوره شعراء می‌فرماید:

﴿يَتَوَكَّأُ بِكُلِّ سَاحِرٍ عَلِيمٍ﴾

تا هر ساحر دانایی را بیاورند.

این آیات، بر واقعیت توانمندی‌های نفسانی، حتی در مسیر کفر، تأکید دارند. سحر، به‌مثابه نیرویی که ادراکات را تحریف می‌کند، در جوامع کفر ترویج می‌یافت و ساحران عالم، با بهره‌گیری از استعدادهای خاص، به مراتبی از اقتدار دست می‌یافتند. این تأیید قرآنی، نشان‌دهنده جدیت قرآن کریم در شناسایی ظرفیت‌های نفسانی انسان، فارغ از جهت‌گیری ایمانی یا کفرآمیز، است.

محدودیت موفقیت در اقتدار

موفقیت در کسب اقتدار، چه در مسیر ایمان و چه در مسیر کفر، به‌ندرت رخ می‌دهد. تنها اندکی از افراد، با پیمودن مسیرهای دشوار و تحقق شرایط خاص، به مراتبی از توانمندی دست می‌یابند. این محدودیت، ریشه در پیچیدگی ساختار وجودی انسان و ضرورت هم‌افزایی عوامل متعدد دارد. همان‌گونه که ستاره‌ای در آسمان شب به‌ندرت می‌درخشد، اقتدار انسانی نیز تنها در وجود معدودی از افراد به اوج می‌رسد.

بخش دوم: عوامل موفقیت در کسب اقتدار

زمینه و استعداد: بنیاد موفقیت

نخستین گام در مسیر اقتدار، شناسایی زمینه و استعداد ذاتی است. همان‌گونه که خاک حاصلخیز بستری برای رویش گیاهان فراهم می‌کند، استعداد ذاتی نیز زمینه‌ساز شکوفایی توانمندی‌های انسان است. در هر رشته‌ای، از ورزش تا موسیقی و از علوم معنوی تا سحر و جادو، وجود استعداد خاص شرط اولیه موفقیت است. برای مثال، در ورزش، فردی با جثه ضعیف به سختی به پهلوانی می‌رسد، حال‌آنکه فردی با ساختار بدنی نیرومند، با تمرین، به قله‌های موفقیت دست می‌یابد. در سحر و جادو نیز، ذهنی خاص، که از آن به «ارابراپف» تعبیر شده، برای موفقیت ضروری است.

درنگ: استعداد ذاتی، به‌مثابه کلیدی است که درهای اقتدار را می‌گشاید. بدون این کلید، هیچ تلاشی به ثمر نمی‌نشیند.

مربی و نسخه: راهنمایی و چارچوب

دومین عامل موفقیت، وجود مربی شایسته و نسخه‌ای کارآمد است. مربی، به‌سان راه‌بری که در تاریکی مسیر را روشن می‌کند، نقش هدایت‌گر را ایفا می‌کند. نسخه، که چارچوب و روش کار را تعیین می‌کند، یا از خود مربی است یا از دیگران به عاریت گرفته شده است. بدون مربی، علوم نفسانی، مانند سحر یا علوم معنوی، به بیراهه می‌روند. کتب سحر و جادو، رمل و اسطرلاب، بدون هدایت مربی، مانند نسخه‌های پزشکی بایگانی‌شده‌اند که بدون پزشک کارایی ندارند. این کتب، تنها در سایه مربی به ابزاری مؤثر بدل می‌شوند.

در جامعه کنونی، برخی با خرید کتب سحر به قیمت‌های گزاف، به دنبال توانمندی‌های کاذب‌اند، اما بدون مربی، این تلاش‌ها به خل‌وچل‌بازی منجر می‌شود. مربی، یا خود صاحب نسخه است و یا از نسخه دیگران بهره می‌گیرد، اما در هر حال، حضور او برای موفقیت ضروری است.

درنگ: مربی و نسخه، به‌سان فانوس و نقشه در مسیر اقتدارند؛ بدون این دو، انسان در تاریکی گمراهی سرگردان می‌ماند.

ریاضت و تلف‌سازی: تمرکز و فداکاری

سومین عامل، ریاضت و تلف‌سازی است. ریاضت، به‌معنای تمرین و تلاش مستمر، و تلف‌سازی، به‌معنای سرکوب استعدادهای مادون و تمرکز بر یک استعداد خاص، لازمه نیل به اقتدار است. همان‌گونه که باغبانی شاخه‌های زائد را هرس می‌کند تا درخت به بار نشیند، انسان نیز باید استعدادهای غیرضروری را سرکوب کند تا یک توانمندی خاص شکوفا شود. برای مثال، جادوگری که سال‌ها خواب، خوراک و زندگی عادی خود را فدا کرده، با تمرکز بر یک استعداد خاص، به توانمندی‌هایی دست می‌یابد که دیگران از آن محرومند.

این فرآیند، در استعاره‌ای زیبا، به حوضی تشبیه شده که از چندین مسیر آب می‌گیرد. اگر تمام مسیرها جز یکی بسته شوند و آب به یک نهر بزرگ هدایت شود، آبشار پدید می‌آید. انسان نیز با بستن مسیرهای پراکنده و تمرکز بر یک استعداد، به اقتدار می‌رسد.

درنگ: ریاضت و تلف‌سازی، مانند هرس شاخه‌های زائد، انرژی‌های پراکنده انسان را به سوی یک هدف متعالی هدایت می‌کند.

بخش سوم: نقد نظام‌های آموزشی و تربیتی

نقد روش‌های آموزشی کنونی

نظام آموزشی کنونی، به‌ویژه در ایران، با سوق دادن همه افراد به سوی دانشگاه، بدون توجه به استعدادهایشان، به هدررفت منابع انسانی منجر شده است. این رویکرد، مانند تلاش برای کاشتن بذری نامناسب در خاکی نامساعد، به فشار روانی و ناکامی می‌انجامد. به جای این روش، باید استعدادهای افراد شناسایی شده و به مسیرهای متنوع، از جمله مهارت‌های فنی، هنری و علمی، هدایت شوند. طرح‌هایی مانند طرح کادری، که افراد را به یادگیری مهارت‌های فنی تشویق می‌کند، گامی در جهت اصلاح این نظام است.

نقد روش‌های تربیت دینی

در حوزه‌های علمی، پذیرش عمومی و بدون گزینش دقیق، به تربیت عالمانی ناکارآمد منجر شده است. علم دینی، که باید با گزینش استعدادهای برجسته شکوفا شود، در سایه پذیرش‌های غیرهدفمند، از اقتدار خود محروم مانده است. در گذشته، حوزه‌ها با امتحانات سخت‌گیرانه در استعداد، اخلاق و برخورد، عالمانی چون ابن‌سینا، شیخ مفید و صدوق پروراندند. این روش، مانند گزینش گوهر از میان سنگ‌ها، کیفیت را بر کمیت ترجیح می‌داد.

برای مثال، عارفی که با گزینش سخت‌گیرانه (شانزده روز انتظار بدون اعتراض) شاگرد مناسب را برگزید، نشان داد که صبر و تعهد، شرط ورود به مسیر علوم معنوی است. همچنین، نویسنده جامع‌السعادات، با تحمل پرخاش‌های مکرر و اثبات اخلاص خود، اثری ارزشمند خلق کرد.

درنگ: گزینش دقیق استعدادها، مانند صیقل دادن گوهر، به تربیت عالمانی با اقتدار معنوی منجر می‌شود.

نقد حفظ مکانیکی قرآن کریم

حفظ مکانیکی قرآن کریم، بدون توجه به درایت و فهم، به تضعیف تفکر و فرهنگ شیعی منجر شده است. روایتی منسوب به معصومان علیهم‌السلام می‌فرماید: «پروردگارا، تلاوت‌کننده قرآن است و قرآن او را لعن می‌کند.» این سخن، به کسانی اشاره دارد که قرآن را بدون فهم عمیق تلاوت می‌کنند. در صدر اسلام، حفظ قرآن به دلیل نبود ابزارهای ثبت و خطر نابودی آیات ضروری بود، اما در عصر حاضر، با وجود فناوری، این روش غیرضروری است.

پس از انقلاب، به دلیل فقدان خوراک فرهنگی مناسب، حفظ قرآن به‌عنوان سرگرمی به کودکان تحمیل شد. این روش، مانند مشق‌نویسی بی‌هدف در مدارس، به رشد فکری آسیب زد. برای مثال، کودکی که تحت فشار حفظ قرآن قرار گرفت، علائم بیماری روانی نشان داد، که نشان‌دهنده خطرات این رویکرد است.

درنگ: حفظ قرآن کریم، بدون درایت و فهم، مانند کاشتن بذری بدون آبیاری است که به بار نمی‌نشیند.

بخش چهارم: ضرورت تنوع در پرورش استعدادها

تنوع استعدادها و نیازهای جامعه

جامعه، مانند باغی پر از گل‌های گوناگون، نیازمند پرورش استعدادهای متنوع است. محدود کردن افراد به یک مسیر، مانند حفظ قرآن یا تحصیلات دانشگاهی، به کاهش بنيه فکری کشور منجر می‌شود. جامعه به بوکسور، بدلکار، عالم و مهندس نیاز دارد، و هر فرد باید بر اساس استعداد خود هدایت شود. برای مثال، علی دایی، با تحمل پانزده عمل جراحی، به موفقیت در فوتبال رسید، که نشان‌دهنده نقش ریاضت و تلف‌سازی در نیل به اقتدار است.

تلف‌سازی در مسیرهای غیرمعنوی

تلف‌سازی، نه‌تنها در علوم معنوی، بلکه در مسیرهای غیرمعنوی نیز نقش‌آفرین است. جادوگران، با سال‌ها ریاضت و سرکوب نیازهای عادی، به توانمندی‌های خاصی دست می‌یابند. همچنین، ثروتمندان با تمرکز بر استعداد مالی و فداکاری در سایر جنبه‌های زندگی، به ثروت می‌رسند. این فرآیند، مانند هدایت آب‌های پراکنده به یک نهر بزرگ، به خلق آبشاری از اقتدار منجر می‌شود.

بخش پنجم: جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

اقتدار انسانی، به‌مثابه گوهری نهفته در وجود انسان، در مراتب نفسانی مومنان و کافران امکان ظهور دارد. این اقتدار، با تحقق سه عامل کلیدی محقق می‌شود: زمینه و استعداد ذاتی، مربی و نسخه کارآمد، و ریاضت و تلف‌سازی. قرآن کریم، با تأیید توانمندی‌های نفسانی، بر واقعیت این ظرفیت‌ها تأکید دارد، اما موفقیت در آن به شرایطی دشوار وابسته است. نقد نظام‌های آموزشی و تربیتی کنونی، به‌ویژه در حوزه‌های علمی و حفظ قرآن کریم، بر ضرورت گزینش دقیق و پرورش استعدادهای متنوع تأکید می‌کند. جامعه، مانند باغی رنگارنگ، نیازمند تنوع در استعدادها و هدایت هر فرد به مسیر مناسب خویش است. اصلاح روش‌های تربیتی، با شناسایی استعدادها و بهره‌گیری از مربیان شایسته، می‌تواند اقتدار معنوی و اجتماعی را احیا کند.

با نظارت صادق خادمی