متن درس
تبیین فلسفی تمایز علم و معرفت در مراتب کمال انسانی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۱۲۵)
مقدمه: کاوش در مرزهای علم و معرفت
در سپهر اندیشه اسلامی، تمایز میان علم و معرفت از مسائل بنیادین فلسفه و کلام بهشمار میرود که به مراتب وجودی انسان در ساحتهای ناسوت، ملکوت و جبروت گره خورده است. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به تحلیل و تبیین این تمایز در پرتو مراتب کمال انسانی میپردازد. علم، بهمثابه ظرفی برای قواعد و ظواهر، در برابر معرفت ربوبی قرار میگیرد که با رويت و احاطه، از قیود مادی و ابزارمحور آزاد است. این کاوش، با نگاهی عمیق به جایگاه انبیا و اولیای الهی در برابر علمای ربانی، و نیز بررسی علوم ناسوتی در مقابل معرفت لدنی، به دنبال بازنمایی حقیقت وجودی این دو مقوله و ضرورت بازگشت به معرفت ربوبی در حوزههای علمی است.
بخش یکم: مراتب وجودی و جایگاه معرفت ربوبی
مراتب متعالی انبیا و اولیا
انبیا و اولیای الهی، به دلیل قرب عنایی به ذات باریتعالی، در مراتب متعالی وجود، یعنی ساحتهای ملکوت و جبروت، جای دارند. این قرب، آنها را به علوم ربوبی، الهام و وحی متصل میسازد، چنانکه وجودشان چون آیینهای صیقلیافته، نور حقیقت الهی را بازمیتاباند. این مراتب، نشاندهنده تعالی وجودی ایشان از ساحت ناسوت به سوی عوالم برتر است که در آن، معرفت لدنی جایگزین قواعد و ابزارهای ناسوتی میگردد.
درنگ: قرب عنایی انبیا و اولیا، دروازهای است به سوی معرفت ربوبی که فراتر از قیود مادی و ابزارمحور، حقیقت الهی را در بر میگیرد.
عدم وابستگی انبیا به ابزار در ساحت ناسوت
انبیا و اولیای الهی، حتی در ساحت ناسوت، از ابزارهای مادی بینیازند و با تکیه بر معرفت ربوبی، به رويت حقیقت دست مییابند. این رويت، چون چراغی در تاریکی ناسوت، راه را بر ایشان روشن میسازد و از قیود ابزارمحور آزادشان میکند. برخلاف علوم ناسوتی که به قواعد و چیدمان وابستهاند، معرفت ایشان به احاطه و شهود متکی است.
اقتدار نفسانی علمای ربانی
برخی از علمای ربانی، در ساحت نفس به اقتدار دست مییابند، اما این اقتدار غالباً به ابزارهایی نظیر جفر، رمل و اسطرلاب وابسته است. این اقتدار، هرچند ارزشمند، در مرتبه ناسوت باقی میماند و از دستیابی به معرفت ربوبی بازمیماند، گویی که در سایهای از حقیقت، به بازی با ابزار مشغول است.
بخش دوم: تمایز وجودی علم و معرفت
علم در برابر معرفت
علم، بهمثابه ظرفی برای اوصاف، قواعد و چیدمان، در ساحت ظواهر عمل میکند، حال آنکه معرفت، چون نوری که از ذات حقیقت ساطع میشود، به رويت و بصیرت متکی است. علم، چون نقشهای است که مسیر را نشان میدهد، اما معرفت، خود مقصد است که حقیقت را در آغوش میکشد.
درنگ: علم، ظرف قواعد و ظواهر است، اما معرفت، به ذات و حقیقت متصل است و از قیود قاعدهمندی آزاد.
وحی و فقدان قاعدهمندی
وحی، بهعنوان تجلی مستقیم حقیقت الهی، از قواعد و چیدمان آزاد است و بر معرفت، رويت و ظهور استوار است. ممکن است فردی بدون آگاهی از قواعد، به معرفت دست یابد، چنانکه گلی در بیابان، بدون آبیاری، به عنایت الهی شکوفا میشود. این ویژگی، وحی را از علوم ابزارمحور متمایز میسازد.
تفاوت باب علم و باب معرفت
باب علم، دروازه ظواهر و آدرسهاست، اما باب معرفت، درگاه حقایق و رويت است. علم، چون پلی است که به سوی ظاهر هدایت میکند، اما معرفت، چون دریچهای است که به سوی حقیقت گشوده میشود. این تمایز، ریشه در تفاوت وجودی این دو مقوله دارد.
افعال قلوب و نارسایی علم
در ادبیات عربی، افعال قلوب، مانند «عَلِمْتُ»، ناقصاند و نیازمند خبر، اما «عَرَفْتُ» کامل است و نیازی به خبر ندارد. برای مثال، «عَرَفْتُ اللَّهَ» به معنای شناخت کامل ذات الهی است، در حالی که «عَلِمْتُ اللَّهَ» ناقص بوده و نیازمند صفت است. این تفاوت ادبی، بازتابی از تمایز فلسفی میان علم و معرفت است.
شاهد قرآنی برای معرفت
آیه شریفه از قرآن کریم: ﴿وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ﴾ (رعد: ۱۱) به اراده الهی و رويت اشاره دارد: «و هنگامی که خدا برای قومی بدی بخواهد، هیچ بازدارندهای برای آن نیست.» این آیه، معرفت ربوبی را بهمثابه درک حقیقتی فراتر از قواعد علمی نشان میدهد.
بخش سوم: علوم ناسوتی و محدودیتهای آن
علوم و فنون در برابر معرفت
علوم و فنون، مانند مکانیک، فقه و ادبیات، به قواعد و ابزارهای مادی وابستهاند، حال آنکه معرفت، چون نسیمی آزاد، از این قیود رها است. علوم، مانند شطرنجی قاعدهمند، در چارچوب چیدمان عمل میکنند، اما معرفت، چون پرندهای است که در آسمان حقیقت پرواز میکند.
اقتدار انبیا در ناسوت
انبیا، حتی در ساحت ناسوت، با معرفت عمل میکنند، نه با قواعد یا ابزارهایی مانند سحر، جفر یا رمل. این ویژگی، چون ستارهای درخشان در شب ناسوت، برتری معرفت ربوبی را بر علوم ناسوتی آشکار میسازد.
علمای ربانی و علوم ناسوتی
علمای ربانی، در ساحت ناسوت، با ابزارهایی مانند فقه، فلسفه، جفر و رمل عمل میکنند که همگی قاعدهمحورند. این وابستگی، ایشان را در مرتبه ناسوت نگه میدارد، در حالی که انبیا، با معرفت، از این مرتبه فراتر میروند.
آموزشپذیری علوم و فنون
علوم و فنون، به دلیل قاعدهمندی، قابل آموزش و انتقالاند، اما معرفت، به دلیل ماهیت رويتی، از آموزش بینیاز است. علم، چون کتابی است که میتوان آن را به دیگران آموخت، اما معرفت، چون گوهری است که با عنایت الهی در دل شکوفا میشود.
شاهد قرآنی برای رويت انبیا
آیه شریفه از قرآن کریم: ﴿مَا يَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ﴾ (انسان: ۳۰) به اراده الهی و رويت انبیا اشاره دارد: «آنان جز آنچه خدا بخواهد، نمیخواهند.» این آیه، نشاندهنده معرفت ربوبی است که فراتر از قواعد و ابزار عمل میکند.
بخش چهارم: علوم غریبه و چالشهای آن
نفس زکیه در علوم غریبه
علوم غریبه، مانند جفر و رمل، به نفس زکیه نیاز دارند، در حالی که فنون، مانند مکانیک، چنین نیازی ندارند. نفس زکیه، چون کلیدی معنوی، این علوم را به ساحت معنویت پیوند میدهد، اما همچنان در مرتبه ناسوت باقی میمانند.
محاسبه در برابر حذاقت
علوم، بر محاسبه و قواعد استوارند، اما معرفت، به حذاقت و رويت وابسته است. محاسبه، چون ترازویی دقیق، ظواهر را میسنجد، اما حذاقت، چون شهودی الهی، حقیقت را آشکار میسازد.
رويت ابراهیم علیهالسلام
رويت حضرت ابراهیم علیهالسلام، بدون درس و مکتب، نتیجه معرفت لدنی بود: ﴿وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾ (انعام: ۷۵): «و اینگونه ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم.» این آیه، نشاندهنده معرفت لدنی است که بدون ابزار، به درک ملکوت میرسد.
درنگ: معرفت لدنی، چون چشمهای زلال، بدون نیاز به ابزار یا قواعد، حقیقت ملکوت را به انبیا نشان میدهد.
جذابیت و خطرات علوم غریبه
علوم غریبه، به دلیل کارایی ظاهری، جذابیت دارند، اما فاقد اصالت معرفتیاند. بسیاری از مدعیان این علوم، با ادعاهای واهی، مردم را فریب میدهند. این انحراف، چون سایهای تاریک، حقیقت علوم غریبه را مخدوش میسازد.
بخش پنجم: علم دینی و ضرورت بازگشت به معرفت
سوال محوری: علم یا معرفت؟
در انسانشناسی اسلامی، پرسش بنیادین این است: آیا هدف، دستیابی به علم است یا معرفت؟ تمرکز بر علوم غریبه، انسان را در مرتبه ناسوت نگه میدارد، اما معرفت، چون بالهایی است که او را به سوی تعالی وجودی میبرد.
درنگ: انسان باید میان علم، که در قواعد محصور است، و معرفت، که به حقیقت متصل است، راه معرفت را برگزیند.
تمرکز علم دینی بر قواعد
علم دینی، با تأکید بر قواعد فقهی و اصولی، گاه از معرفت فاصله گرفته است. این تمرکز، چون زنجیری، علم دینی را در مرتبه ناسوت نگه داشته و از مسیر معرفت ربوبی دور کرده است.
معرفت و عصمت انبیا
عصمت انبیا، نتیجه معرفت ربوبی آنهاست که مراتب متفاوتی دارد: ﴿فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ﴾ (بقره: ۲۵۳): «برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری دادیم.» این آیه، مراتب معرفت انبیا را نشان میدهد که عصمتشان را تضمین میکند.
محدودیتهای اجتماعی معصومین
معصومین، به دلیل فشارهای اجتماعی و سیاسی، نتوانستند معرفت ربوبی را بهطور کامل در جامعه گسترش دهند. این محدودیتها، چون دیواری بلند، مانع ظهور کامل حقیقت شدند.
تقسیم میراث انبیا
پس از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، میراث ایشان میان علما، امرا و عرفا تقسیم شد. علما به علم، امرا به قدرت و عرفا به قلندری گرایش یافتند، و معرفت به حاشیه رانده شد. این تقسیم، چون پارهپاره کردن جامهای گرانبها، حقیقت را تکهتکه کرد.
بخش ششم: معرفت ربوبی و راههای دستیابی به آن
وحی و معرفت
وحی، بهعنوان تجلی معرفت ربوبی، فراتر از قواعد است و به درک حقیقت میرسد. وحی، چون نوری است که پردههای ناسوت را میدرد و حقیقت را آشکار میسازد.
دسترسی به معرفت
معرفت، با تمرین و ریاضت نفس، در دسترس انسان است و باب آن تعطیل نشده است. این دسترسی، چون سوراخ کردن پردههای ناسوت، انسان را به رويت حقیقت هدایت میکند.
درنگ: معرفت ربوبی، با ریاضت و فشار بر نفس، در دسترس انسان است و باب آن هرگز بسته نیست.
مثال روایی از معرفت
روایتی از امام صادق علیهالسلام نقل است که ایشان با معرفت، به حقیقت امور دست یافتند، در حالی که دیگران با علم یا فن عمل میکردند. این روایت، چون مشعلی فروزان، برتری معرفت بر علم را نشان میدهد.
استخاره و تعبیر: قاعده در برابر رويت
صاحب استخاره و صاحب تعبیر، با رويت عمل میکنند، در حالی که عالم استخاره و عالم تعبیر، به قواعد وابستهاند. این تفاوت، چون تمایز میان چشمه و آبراه، حقیقت معرفت را از علم جدا میسازد.
نتیجهگیری
تمایز میان علم و معرفت، چون دو مسیر در برابر انسان قرار دارد: یکی به سوی ظواهر و قواعد، و دیگری به سوی حقیقت و رويت. علم، با همه ارزش خود، در ساحت ناسوت محصور است، اما معرفت، چون پلی به سوی ملکوت و جبروت، انسان را به حقیقت الهی متصل میسازد. انبیا و اولیا، با تکیه بر معرفت ربوبی، از قیود ابزار و قواعد آزادند، در حالی که علمای ربانی، در مرتبه ناسوت، به علوم قاعدهمحور وابستهاند. علم دینی، با تمرکز بر قواعد، گاه از معرفت فاصله گرفته است، و ضرورت دارد که با احیای علوم مرتبط، مانند جفر و رمل، به سوی معرفت ربوبی بازگردد. معرفت، با ریاضت و تلاش، در دسترس انسان است و باب آن هرگز بسته نیست. این کاوش، دعوتی است به بازنگری در اهداف معرفتی و حرکت به سوی حقیقت ربوبی که در قلب تعالیم انبیا نهفته است.
با نظارت صادق خادمی