متن درس
تمایز علم و معرفت در وصول به کمال انسانی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۱۲۹)
دیباچه
در مسیر تعالی وجودی انسان، دو ساحت بنیادین علم و معرفت، چون دو رودخانه متمایز، راه خویش را به سوی کمال میگشایند. علم، با تکیه بر اسباب و آثار، ذهن را به تحلیل قاعدهمند ظواهر میکشاند، حال آنکه معرفت، چون آینهای صیقلی، حقیقت را در شهود بیواسطه منعکس میسازد. این کتاب، برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره در جلسه ۱۱۲۹ (دهم آذرماه ۱۳۸۸)، به کاوش در تمایز این دو ساحت و شرایط وصول به معرفت ربوبی میپردازد. با نگاهی فلسفی و کلامی، این نوشتار میکوشد تا مسیر سالک مبتدی را در گذر از کثرت علمی به وحدت معرفتی روشن سازد، بیآنکه از ژرفای معانی و ظرایف بحث فروکاهد.
بخش یکم: تبیین تمایز علم و معرفت
ماهیت علم و معرفت
علم و معرفت، دو ساحت متمایز در سیر وجودی انساناند. علم، چون کارگاهی منظم، به اسباب و آثار اشراف دارد و با قواعد و دلایل، ذهن را به سوی تحلیل ظواهر هدایت میکند. معرفت اما، چون چشمهای زلال، به رویت و وصول به حقیقت متکی است. این تمایز، ریشه در تفاوت وجودی این دو دارد: علم، در ساحت ناسوت و با ابزار عقل قاعدهمند عمل میکند، حال آنکه معرفت، در ساحت ملکوت و جبروت، با شهود بیواسطه به حقیقت راه مییابد.
درنگ: علم، به تحلیل اسباب و آثار محدود است، اما معرفت، با رویت مستقیم حقیقت، به مراتب متعالیتر میرسد.
فراوانی تفاوتهای علم و معرفت
تفاوت میان علم و معرفت، چون شاخههای درختی تنومند، گسترده و ژرف است. استاد فرزانه قدسسره در درسگفتارهای پیشین به برخی از این تفاوتها اشاره کردهاند، اما این گستردگی، نیازمند کاوش مداوم و عمیق است. علم، با تکیه بر سند و دلیل، به ظواهر میپردازد، در حالی که معرفت، با گذر از این قیود، به باطن اشیا نفوذ میکند. این تفاوت، نه تنها در روش، بلکه در غایت و مقصد نیز آشکار است: علم، به دانستن میانجامد، اما معرفت، به دیدن و شدن.
علم و معرفت: دیدن و ندیدن
استاد فرزانه قدسسره، علم و معرفت را به دو حالت دیدن و ندیدن تشبیه کردهاند. علم، چون نگاهی است که به اسباب و آثار مینگرد، اما معرفت، چون آیینهای است که حقیقت را بیواسطه منعکس میسازد. این تشبیه، به زیبایی تمایز ماهوی این دو را نشان میدهد: علم، در پی دانستن است و به دلایل و شواهد تکیه دارد، اما معرفت، در پی دیدن است و به شهود مستقیم حقیقت وابسته است.
درنگ: علم، به ندیدن حقیقت و تحلیل ظواهر محدود است، اما معرفت، با دیدن بیواسطه، به حقیقت میرسد.
بخش دوم: شرایط وصول به معرفت ربوبی
کنترل نفس و وحدت وجودی
برای وصول به معرفت ربوبی، نفس انسانی باید چون اسبی سرکش، مهار شود و به وحدت وجودی دست یابد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که نفس متکثر، به دلیل گرایش به علم و اسباب، از معرفت بریده میشود. این کثرت، چون شاخههای پراکندهای است که ذهن را از تمرکز بر حقیقت بازمیدارد. کنترل نفس، مانند تنظیم آینههای رانندهای ماهر، به سالک امکان میدهد تا از پراکندگی به وحدت برسد و راه معرفت را هموار سازد.
درنگ: کنترل نفس و رسیدن به وحدت وجودی، شرط اولیه وصول به معرفت است، زیرا کثرت نفس، سالک را در ساحت ناسوت نگه میدارد.
محدودیت ورودیها و خروجیهای نفس
ورود به ساحت معرفت، نیازمند محدود ساختن ورودیها و خروجیهای نفس است. دیدن، شنیدن و دنبال کردن امور ظاهری، چون امواجی پراکنده، ذهن را از تمرکز بر حقیقت دور میکنند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که سالک باید این ورودیها را محدود سازد تا نفس، چون چشمهای آرام، آماده شهود حقیقت گردد. این محدودیت، نه به معنای کوری و کری، بلکه به معنای تمرکز بر رویت باطنی است.
دشواری محدودیت برای اهل علم
اهل علم، که چون باغبانانی دقیق به سند و دلیل وابستهاند، در برابر محدودیت ورودیهای نفس مقاومت میکنند. این وابستگی، مانند زنجیری است که ذهن را به ساحت ظواهر میبندد. استاد فرزانه قدسسره با تشبیه اهل علم به سندبازان، نشان میدهند که این گروه، به دلیل عادت به تحلیل قاعدهمند، از تخلیه نفس و ورود به معرفت بازمیمانند. این دشواری، چون صخرهای در مسیر سالک، نیازمند تلاشی عظیم برای عبور است.
درنگ: اهل علم، به دلیل وابستگی به سند و دلیل، در برابر تخلیه نفس و ورود به معرفت مقاومت میکنند.
مثال قاضی و شاهد
استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلی روشن، تفاوت علم و معرفت را در قضاوت و شهادت نشان میدهند. قاضی، چون عالمی است که به دلایل و اسناد تکیه دارد، اما شاهد، چون عارفی است که با رویت مستقیم حقیقت، شهادت میدهد. روایت «کما رأیت کفک» (چنانکه کف دستت را دیدهای) بر این نکته تأکید دارد که شهادت، نیازمند شهود بیواسطه است، نه دانستن از طریق دیگران. حتی اگر ده عالم عادل چیزی را دیده باشند، کسی که خود ندیده، نمیتواند شهادت دهد.
درنگ: قاضی با علم (دلیل) عمل میکند، اما شاهد با معرفت (رویت) شهادت میدهد؛ معرفت، برتری خود را در شهود مستقیم نشان میدهد.
بخش سوم: موانع و چالشهای ورود به معرفت
مزاحمت علم در مسیر معرفت
علم، بهویژه علمی که از معرفت تهی باشد، چون سدی در برابر شهود حقیقت میایستد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که علم قاعدهمحور، ذهن را به تحلیل اسباب و آثار مشغول میکند و از رویت حقیقت بازمیدارد. اگر علم و معرفت درهم آمیزند، هر دو ناکارآمد میشوند، اما اگر جدا شوند، هر یک در جایگاه خود به ثمر مینشیند. این تفکیک، مانند جداسازی آب و روغن، به شفافیت ذهن و وصول به حقیقت یاری میرساند.
درنگ: علم بدون معرفت، مانعی در مسیر وصول به حقیقت است؛ تفکیک این دو، به کارایی هر یک در جایگاه خود میانجامد.
خطر سادهلوحی در مسیر معرفت
سالک مبتدی، اگر در مسیر معرفت چشم و گوش خود را بیمحابا ببندد، در معرض فریب و گمراهی قرار میگیرد. استاد فرزانه قدسسره با تمثیلی طنزآمیز، این خطر را به کلاهبرداری تشبیه میکنند: «چنانکه ابرو را درست کنند، چشم را کور میکنند». این سادهلوحی، مانند راه رفتن در تاریکی است که سالک را به ورطه گمراهی میکشاند. معرفت، نیازمند هوشیاری و بصیرت است تا از خنگی و قلندری به دور ماند.
درنگ: معرفت بدون بصیرت، به سادهلوحی و گمراهی منجر میشود؛ سالک باید هوشیار باشد تا فریب نخورد.
چشمباز بودن در اسلام
اسلام، مؤمن را به چشمباز بودن دعوت میکند. استاد فرزانه قدسسره با اشاره به کراهت بستن چشم در سجده، تأکید دارند که مؤمن باید هوشیار و بصیر باشد. این هوشیاری، مانند نوری است که مسیر سالک را روشن میسازد و از سادهلوحی و گمراهی حفظ میکند. حتی در سجده، که نزدیکترین حالت به حق است، چشمباز بودن نشانه بصیرت و حضور قلب است.
درنگ: اسلام، مؤمن را به چشمباز بودن و بصیرت دعوت میکند؛ حتی در سجده، بستن چشم کراهت دارد.
تجسس و انحراف از معرفت
تجسس بیش از حد، مانند نگاه به باجه تلفن، به فضولی و پراکندگی ذهن منجر میشود. استاد فرزانه قدسسره با تمثیلی از طلبهای که به باجه تلفن توجه میکند، نشان میدهند که این تجسس، سالک را از معرفت دور میکند. تجسس، مانند شاخههای پراکندهای است که ذهن را به کثرت میکشاند و از وحدت معرفتی بازمیدارد.
مثال رانندگی و آینه
استاد فرزانه قدسسره، با تمثیل رانندگی، بر ضرورت تمرکز بر وظیفه اصلی تأکید دارند. رانندهای که به آینهها نگاه میکند اما سر خود را برنمیگرداند، مانند سالکی است که بر حقیقت متمرکز است و از حواسپرتی پرهیز میکند. راننده ناشی، که سر خود را برمیگرداند، مانند کسی است که به کثرت و تجسس گرایش دارد و از مسیر معرفت منحرف میشود.
درنگ: راننده ماهر، با تمرکز بر آینهها و جاده، از حواسپرتی پرهیز میکند؛ سالک نیز باید بر حقیقت متمرکز باشد.
بخش چهارم: تربیت و هوشیاری در مسیر معرفت
تربیت در نقشهای اطلاعاتی و سیاسی
افراد اطلاعاتی و سیاسی، مانند رانندگان، نیازمند تربیتاند تا از انحراف و فساد دور شوند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که تجسس در راستای وظیفه، مشروع است، اما تجسس بیمورد، گناه کبیره است. این تربیت، مانند پالایشگری است که ذهن را از خبث و فساد پاک میسازد و به سوی کمال هدایت میکند.
درنگ: تجسس قاعدهمند در راستای وظیفه، مشروع است، اما تجسس بیمورد، گناه کبیره و انحراف از معرفت است.
اهل علم و ضرورت هوشیاری
اهل علم، مانند نگهبانانی هوشیار، باید سیاسی و بصیر باشند تا از فریبهای اجتماعی در امان مانند. استاد فرزانه قدسسره با مثالی از کلاهبرداری مالی، نشان میدهند که سادهلوحی اهل علم، به گمراهی و زیان میانجامد. هوشیاری، مانند سپری است که عالم را از خطرات حفظ میکند و او را به سوی معرفت رهنمون میسازد.
درنگ: اهل علم باید با بصیرت و هوشیاری، از سادهلوحی و فریبهای اجتماعی در امان مانند.
ریاضت و هوشیاری
اهل علم، در جامعه کنونی، به دلیل سادهلوحی، ریاضت میکشند، اما این ریاضت باید با بصیرت همراه باشد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که ریاضت بدون هوشیاری، مانند راه رفتن در تاریکی است که به گمراهی میانجامد. این هوشیاری، مانند مشعلی است که مسیر معرفت را روشن میسازد.
نقد جنايات به نام عرفان
در جامعه، به نام عرفان، جنايات و کلاهبرداریهایی رخ میدهد که نتیجه سادهلوحی و فقدان تربیت عرفانی است. استاد فرزانه قدسسره این جنايات را به بادهایی تشبیه میکنند که در نبود سپر بصیرت، سالک را از مسیر حقیقت منحرف میسازند. معرفت اصیل، نیازمند تربیت و هدایت است تا از این انحرافات در امان ماند.
شرط ورود به معرفت: زیرکی و بصیرت
پیش از ورود به معرفت، سالک باید چون عالمی زیرک و هفتخط، از فریبها و گمراهیها در امان باشد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که بصیرت، مانند کلیدی است که درهای معرفت را میگشاید و سالک را از سادهلوحی حفظ میکند. این زیرکی، شرط اولیه وصول به حقیقت است.
درنگ: سالک پیش از ورود به معرفت، باید زیرک و بصیر باشد تا از فریبها و گمراهیها در امان ماند.
بخش پنجم: نقد مفاهیم نادرست و پیریزههای دینی
نقد روایت «اکثر اهل الجنة البلهاء»
روایت «اکثر اهل بهشت ابلهها هستند»، به دلیل ناسازگاری با حقیقت ایمانی، مورد نقد استاد فرزانه قدسسره قرار گرفته است. این روایت، مانند پیریزی نادرست، به برداشتهای غلط از ایمان و معرفت منجر میشود. بهشت، جایگاهی برای بصیران و کیسان است، نه ابلهان و سادهلوحان.
درنگ: بهشت، جای بصیران و کیسان است، نه ابلهان؛ روایت «اکثر اهل الجنة البلهاء» با حقیقت ایمانی ناسازگار است.
مؤمن کیس
مؤمن، باید کیس، زیرک و بصیر باشد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که ابلهی، با ایمان و معرفت منافات دارد. کیاست، مانند نوری است که مسیر ایمان را روشن میسازد و مؤمن را از گمراهی و سادهلوحی حفظ میکند.
درنگ: مؤمن باید کیس و بصیر باشد؛ ابلهی با حقیقت ایمان و معرفت ناسازگار است.
نقد واژههای منفی در دین
واژههایی مانند «فقر فخری» یا «مؤمن ابله»، پیریزههایی هستند که به دین نسبت داده شدهاند و باید پالایش شوند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این مفاهیم، مانند غباری بر آینه دین، حقیقت ایمان را مخدوش میکنند. پالایش این پیریزهها، به شفافیت و اصالت دین یاری میرساند.
درنگ: واژههای منفی مانند «فقر فخری» و «مؤمن ابله»، پیریزههای دینیاند که باید از حقیقت دین پالایش شوند.
بخش ششم: راهکارهای وصول به معرفت
حصر و انزوای عرفانی
سالک مبتدی، برای ورود به معرفت، باید حصر و انزوای موقت ایجاد کند. استاد فرزانه قدسسره با اشاره به انبیا، مانند حضرت موسی (ع) در طور و پیامبر اکرم (ص) در حرا، نشان میدهند که این حصر، مانند دیواری است که سالک را از کثرت ناسوتی حفظ میکند و به رویت حقیقت رهنمون میسازد.
درنگ: حصر و انزوای موقت، مانند دیواری است که سالک مبتدی را از کثرت ناسوتی حفظ کرده و به معرفت رهنمون میسازد.
تخلیه و استجماع
تخلیه ذهن از قیود علمی و استجماع برای تمرکز بر حقیقت، از شرایط اساسی وصول به معرفت است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که سالک باید مانند بیماری که خونش تخلیه میشود، ذهن خود را از کثرت پاک کند. این تخلیه، به دلیل تجرد ذهن، آسانتر از تخلیه مادی است و به سالک امکان میدهد تا در لحظهای عارف و در لحظهای عالم باشد.
درنگ: تخلیه ذهن و استجماع، مانند پالایشگری است که سالک را از کثرت علمی آزاد کرده و به رویت حقیقت میرساند.
مثال «ایاک نعبد»
در آیه شریفه ﴿إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ﴾ (حمد: ۵) آمده است: «تو را میپرستیم و از تو یاری میجوییم». استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که گفتن «تو را میپرستم» بدون رویت حقیقت، مانند فیلمبازی است. عبادت اصیل، نیازمند شهود بیواسطه حق است که معرفت را از علم متمایز میسازد.
درنگ: عبادت بدون رویت حقیقت، فاقد اصالت معرفتی است؛ «ایاک نعبد» باید با شهود حق گفته شود.
نقد اختلاط علم و معرفت
اختلاط علم و معرفت در علم دینی، به کاستی در تولید معرفت ربوبی منجر شده است. استاد فرزانه قدسسره با مثالی از عالمی که پس از پنجاه سال به معرفت نرسیده، نشان میدهند که این اختلاط، مانند خوردن غذاهای متنوع، به ترشی و کاستی میانجامد. علم دینی، نیازمند تفکیک ساحتهای علمی و معرفتی است تا به کمال وجودی برسد.
مثال پزشک و مهندس
پزشک نمیتواند نقشه مهندسی بکشد، همانگونه که عالم نمیتواند بدون تربیت عرفانی، به معرفت ربوبی دست یابد. استاد فرزانه قدسسره با این تمثیل، بر ضرورت تخصص و تفکیک نقشها تأکید دارند. اختلاط نقشها، مانند آمیختن آب و روغن، به بیاعتمادی و کاستی منجر میشود.
درنگ: اختلاط نقشها، مانند آمیختن آب و روغن، به کاستی و بیاعتمادی منجر میشود.
نقد چندکاره بودن
چندکاره بودن، مانند شاخههای پراکندهای است که درخت وجود را از باروری بازمیدارد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که سالک باید نقش خود (عالم یا عارف) را مشخص کند تا به کمال وجودی برسد. این تمرکز، مانند تنظیم آینههای راننده، به کارایی و موفقیت میانجامد.
نقد مساجد دکانی
مسجدی که به دکان تبدیل شود، از قداست دارالعباده بودن خارج شده و باید ویران گردد. استاد فرزانه قدسسره این نقد را به علم دینی تعمیم میدهند که با اختلاط نقشها، از حقیقت معنوی خود دور شده است. این نقد، مانند هشداری است که علم دینی را به بازنگری و پالایش دعوت میکند.
بخش هفتم: الگوهای عملی در وصول به معرفت
الگوی رسولالله (ص)
در قرآن کریم آمده است: ﴿وَلَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾ (احزاب: ۲۱)؛ «و برای شما در [زندگی] پیامبر خدا الگویی نیکوست». استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که پیامبر اکرم (ص)، با تفکیک ساحتهای عرفانی و اجتماعی، الگوی تعادل در علم و معرفتاند. این الگو، مانند مشعلی است که مسیر سالک را روشن میسازد.
درنگ: پیامبر اکرم (ص)، با تفکیک ساحتهای عرفانی و اجتماعی، الگوی تعادل در علم و معرفتاند.
نظم در زندگی علما
علمای پیشین، با نظم در خواب، بیداری و مطالعه، از اختلاط ساحتها جلوگیری میکردند. استاد فرزانه قدسسره این نظم را مانند باغی منظم میدانند که هر شاخه در جای خود بارور میشود. این نظم، به کارایی وجودی و معرفتی یاری میرساند و از کاستی جلوگیری میکند.
توصیه به سالک مبتدی
سالک مبتدی باید نقشهای سیاسی، اطلاعاتی و عادی را کنار بگذارد و با تخلیه، به معرفت وارد شود. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این تخلیه، مانند حصری است که جوجهای تازهمتولدشده را از خطرات حفظ میکند. سالک باید از کثرت دور شود و به وحدت معرفتی دست یابد.
درنگ: سالک مبتدی باید با تخلیه و حصر، از کثرت ناسوتی دور شده و به وحدت معرفتی دست یابد.
تخلیه و تأمل در خدا
سالک باید در نیمهشب یا زمانی مناسب، خود را تخلیه کرده و به تأمل در وجود خدا بپردازد. استاد فرزانه قدسسره این تأمل را مانند گفتوگویی عاشقانه با حق میدانند که مسئله وجودی انسان را حل میکند و او را به معرفت ربوبی میرساند.
یک ساعت تخلیه
استاد فرزانه قدسسره توصیه میکنند که سالک، یک ساعت از روز را به تخلیه اختصاص دهد، بدون مطالعه، فکر یا قرآنخوانی، و نفس را مهار کند. این تخلیه، مانند آرامسازی اسبی سرکش، ذهن را برای رویت حقیقت آماده میسازد و سالک را به معرفت نزدیک میکند.
درنگ: یک ساعت تخلیه روزانه، مانند آرامسازی اسب سرکش نفس، سالک را به رویت حقیقت نزدیک میسازد.
جمعبندی
تمایز علم و معرفت، چون دو مسیر متمایز در سیر وجودی انسان، راه به سوی کمال میگشایند. علم، با تکیه بر اسباب و آثار، در ساحت ناسوت عمل میکند، اما معرفت، با رویت و وصول به حقیقت، به مراتب ملکوت و جبروت راه مییابد. ورود به معرفت، نیازمند کنترل نفس، تخلیه ذهن از قیود علمی و محدود کردن ورودیهای حسی است. این فرآیند، برای اهل علم، به دلیل وابستگی به سند و دلیل، دشوار است و نیازمند بصیرت و هوشیاری است تا از سادهلوحی و گمراهی در امان ماند. سالک مبتدی، با حصر و انزوای موقت، از کثرت ناسوتی دور میشود و با تخلیه و استجماع، به رویت حقیقت میرسد. علم دینی، با اختلاط علم و معرفت، از تولید معرفت ربوبی بازمانده و نیازمند تفکیک این دو ساحت است. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، راهنمایی است برای جویندگان حقیقت تا با نظم، تربیت و بصیرت، به کمال وجودی دست یابند.
با نظارت صادق خادمی