در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1136

متن درس





معرفت‌شناسی عرفانی: تبیین محدودیت‌های علم انسانی و مراتب یقین

معرفت‌شناسی عرفانی: تبیین محدودیت‌های علم انسانی و مراتب یقین

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۱۳۶)

دیباچه: درآمدی بر معرفت‌شناسی عرفانی

معرفت، چونان چراغی فروزان در تاریکی‌های نادانی، راه انسان را به سوی حقیقت رهنمون می‌سازد. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به کاوش در ژرفای محدودیت‌های علم انسانی، مراتب یقین و جایگاه متعالی معرفت در سلوک عرفانی می‌پردازد. انسان، این موجود پیچیده، در آغاز راه، اسیر اوهام و گمان‌هاست و علم او، چون قطره‌ای در برابر اقیانوس بی‌کران نادانی، ناچیز است. یقین، چون گوهری نادر، شرافتمند و دشوار‌یاب است، اما معرفت، در مراتب عالی خود، چون قله‌ای رفیع، فراتر از یقین می‌ایستد. این بحث، با استناد به آیات قرآن کریم و روایات، محدودیت‌های معرفتی انسان را تبیین کرده و با نقدی عالمانه بر تفاسیر سطحی، راهی نو به سوی فهم عمیق حقایق دینی می‌گشاید. هدف، ارائه چارچوبی فلسفی و عرفانی است که انسان را به تأمل در جایگاه وجودی خویش و عظمت معرفت رهنمون سازد.

بخش یکم: محدودیت‌های علم انسانی و گرفتاری به اوهام

اصل بنیادین: ناچیزی علم در برابر نادانی

انسان، در آغاز سلوک معرفتی خویش، گرفتار اوهام و ظنون است. این اصل، ریشه در محدودیت ذاتی دانش بشری دارد که در قرآن کریم با بیانی روشن چنین آمده است:

وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا

«و جز اندکی از دانش به شما داده نشده است» (سوره اسراء، آیه ۸۵). این آیه، چون آیینه‌ای صاف، ناچیزی علم انسانی را در برابر گستره بی‌کران نادانی آشکار می‌سازد. دانش، هرچند در ظاهر وسیع نماید، در برابر نادانی، چون ستاره‌ای کم‌فروغ در آسمان بی‌انتهای شب است.

درنگ: علم انسانی، در برابر نادانی، ناچیز است و این محدودیت، انسان را به سوی تأمل در اوهام و ظنون رهنمون می‌سازد.

گرفتاری به اوهام و ظنون

انسان، در آغاز راه، اسیر اوهام است و به تدریج به ظنون مبتلا می‌شود. این گرفتاری، چونان زنجیری بر پای اندیشه، او را از دستیابی به حقیقت بازمی‌دارد. ظنون، گرچه گاه معتبر باشند، اما در برابر یقین، چون سایه‌ای در برابر نور خورشید، کم‌رنگ و ناپایدارند. این اصل، انسان را به بازنگری در مبانی معرفتی خویش دعوت می‌کند تا از بند اوهام رهایی یابد.

بخش دوم: یقین، گوهر نادر معرفت

شرافت و نادر بودن یقین

یقین، چون گوهری کمیاب، شرافتمند و دشوار‌یاب است. استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به کلام امیرمؤمنان علیه‌السلام به همام، که فرمود: «ما لك والحقيقه» (تو را با حقیقت چه کار؟)، بر عظمت و دشواری وصول به حقیقت تأکید می‌ورزد. حقیقت، چون قله‌ای رفیع، نیازمند مبادی و شرایطی است که کمتر کسی به آن دست می‌یابد. یقین، در این مسیر، چون پلی است که سالک را از ظنون به سوی حقیقت رهنمون می‌سازد.

درنگ: یقین، گوهری نادر و شرافتمند است که دستیابی به آن، نیازمند شرایط و مبادی خاص است.

مراتب یقین در قرآن کریم

یقین، در قرآن کریم، گاه به مؤمنین عادی و گاه به اولیا اشاره دارد. آیاتی چون:

لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ

«تا شاید به دیدار پروردگارتان یقین پیدا کنید» (سوره رعد، آیه ۲)، یقین را در دسترس قوم مؤمنین قرار می‌دهد. همچنین:

وَفِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِلْمُوقِنِينَ

«و در زمین نشانه‌هایی برای یقین‌یافتگان است» (سوره ذاریات، آیه ۲۰)، بر نقش تأمل در آیات الهی برای وصول به یقین تأکید دارد. این آیات، یقین را چون نوری در دسترس مؤمنین می‌داند، اما دستیابی به آن، نیازمند تلاش و عبادت است.

یقین و انکار

یکی از نکات شگفت‌انگیز قرآن کریم، هم‌زیستی یقین با انکار است. آیه:

وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا

«و آن را از روی ظلم و سرکشی انکار کردند، در حالی که جان‌هایشان به آن یقین داشت» (سوره نمل، آیه ۱۴)، نشان می‌دهد که یقین ذهنی، گاه با انکار عملی همراه است. این تناقض، چونان آیینه‌ای، نقصان نفس انسانی را آشکار می‌سازد.

بخش سوم: معرفت، قله متعالی سلوک

برتری معرفت بر یقین

معرفت، در مراتب عالی خود، چنان رفیع است که یقین در برابر آن، چون سایه‌ای در برابر خورشید، کم‌فروغ می‌نماید. استاد فرزانه قدس‌سره، با نقد دیدگاه راغب در مفردات، که یقین را برتر از معرفت دانسته، تأکید می‌ورزد که یقین، مرتبه‌ای از معرفت یا علم است. معرفت، چون دریایی بی‌کران، یقین را در خود جای داده و فراتر از آن می‌رود.

درنگ: معرفت، در مراتب عالی، فراتر از یقین است و یقین را در خود جای می‌دهد.

محبوبین و معرفت بی‌تلاش

محبوبین، کسانی‌اند که بی‌تلاش و زحمت، به لطف الهی، در معرفت متعالی غوطه‌ورند. اینان، چون ستارگان در آسمان ربوبیت، بی‌نیاز از زحمت‌کشی به حقیقت می‌رسند. روایت «أنا و علي أبوا هذه الأمة» (من و علی پدران این امتیم)، امت را شیعیان می‌داند که در پرتو لطف الهی، به معرفت راه می‌یابند. این معرفت، چون جریانی زلال، بی‌واسطه از سرچشمه رحمت الهی سیراب می‌شود.

مراتب معرفتی انسان

انسان، در سلوک معرفتی خویش، سه مرتبه را طی می‌کند: مرتبه عادی، گرفتار اوهام و ظنون؛ مرتبه متوسط، که به یقین می‌رسد؛ و مرتبه عالی، که در معرفت متعالی غرق است. این سلسله‌مراتب، چون پلکانی به سوی قله کمال، انسان را به قرب الهی رهنمون می‌سازد.

بخش چهارم: نقد تفاسیر سطحی و ضرورت بازنگری

نقد تفاسیر عامه‌پسند

تفاسیر عامه‌پسند درباره مفاهیمی چون عرش، کرسی و لوح محفوظ، چونان نقشی بر آب، فاقد عمق و اصالت‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره، با نقد این تفاسیر، بر ضرورت فهم عمیق و علمی تأکید می‌ورزد. تعریف‌هایی مانند «عرش بالاست، فرش پایین است»، چونان بازیچه‌ای کودکانه، از حقیقت دور است.

درنگ: تفاسیر سطحی درباره مفاهیم متعالی، فاقد اصالت‌اند و نیازمند بازنگری علمی‌اند.

ضرورت تفسیر صوتی قرآن کریم

استاد فرزانه قدس‌سره، با پیشنهادی بدیع، بر تفسیر قرآن کریم با صوت و بدون محدودیت‌های زبانی تأکید می‌ورزد. زبان‌های عربی و فارسی، گاه چون حجابی بر حقیقت، فهم را محدود می‌سازند. تفسیر صوتی، چون جریانی زلال، حقیقت قرآن کریم را بی‌واسطه به قلب می‌رساند.

بخش پنجم: انسان و عظمت وجودی او

انسان، چفت پروردگار

انسان، این موجود شگفت، می‌تواند تا مرتبه جليس و انيس پروردگار پیش رود. آیه:

قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى

«تا فاصله دو کمان یا نزدیک‌تر» (سوره نجم، آیه ۹)، چونان آیینه‌ای، عظمت وجودی انسان را بازتاب می‌دهد. انسان، در قرب الهی، چون رفیقی هم‌نشین، در جوار رحمت پروردگار جای می‌گیرد.

درنگ: انسان، با معرفت، می‌تواند تا مرتبه قرب الهی و جليس شدن با پروردگار پیش رود.

لیلة‌القدر و معرفت

آیه:

لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ

«شب قدر از هزار ماه بهتر است» (سوره قدر، آیه ۳)، بر عظمت معرفت در شب قدر تأکید دارد. هزار، چون نشانه‌ای از بی‌نهایت، عظمت معرفت را در برابر محدودیت‌های علم و یقین آشکار می‌سازد.

خودشناسی و ریشه‌های وجودی

خودشناسی، چون کلیدی زرین، درهای معرفت را می‌گشاید. روایت «الأرواح جنود مجندة» (ارواح، لشکریان گردآمده‌اند)، بر پیوند معنوی انسان‌ها تأکید دارد. انسان، با کاوش در ریشه‌های وجودی و ژنتیکی خویش، می‌تواند به حقیقت خویش دست یابد.

بخش ششم: نقد علم دینی و پیشنهاد بازسازی

نقد رویکردهای رایج در علم دینی

علم دینی، گاه در دام سطحی‌نگری گرفتار شده و از کاوش در اعماق معرفت بازمانده است. استاد فرزانه قدس‌سره، با تأکید بر ضرورت بازسازی نظام‌های آموزشی دینی، بر نیاز به رویکردی معرفت‌محور تأکید می‌ورزد. علم دینی، باید چون چراغی فروزان، راه معرفت را روشن سازد.

جمع‌بندی بخش ششم

علم دینی، برای ایفای نقش خویش در هدایت انسان به سوی معرفت، نیازمند بازنگری و تعمیق است. این بازسازی، چون جریانی نو، می‌تواند علم دینی را به سوی اعماق حقیقت رهنمون سازد.

جمع‌بندی نهایی

این نوشتار، با کاوش در محدودیت‌های علم انسانی، مراتب یقین و جایگاه متعالی معرفت، راهی به سوی فهم عمیق حقیقت گشود. انسان، در آغاز گرفتار اوهام و ظنون است و علم او، در برابر نادانی، ناچیز است. یقین، چون گوهری نادر، شرافتمند و دشوار‌یاب است، اما معرفت، در مراتب عالی، چون قله‌ای رفیع، فراتر از یقین می‌ایستد. قرآن کریم، تبیان همه‌چیز است، اما علم الهی را در بر نمی‌گیرد. محبین، با زحمت به یقین می‌رسند، اما محبوبین، بی‌تلاش در معرفت متعالی‌اند. انسان، با خودشناسی و تأمل در آیات، می‌تواند تا مرتبه قرب الهی پیش رود. این بحث، چون آیینه‌ای، عظمت وجودی انسان و ضرورت بازنگری در فهم معارف دینی را آشکار می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی