در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1143

متن درس





مراتب قرب در عرفان اسلامی: تأملی در تمایز قرب صوری و قرب قدرتی

مراتب قرب در عرفان اسلامی: تأملی در تمایز قرب صوری و قرب قدرتی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۱۴۳)

مقدمه: درآمدی بر مراتب قرب و حضور

در سپهر عرفان اسلامی، مفهوم قرب و حضور از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. این مفهوم، که بیانگر نزدیکی وجودی انسان به ذات اقدس الهی است، در مراتب گوناگون ظهور می‌یابد و هر مرتبه، ویژگی‌ها و احکام خاص خود را دارد. در این نوشتار، با تأمل در مراتب سه‌گانه قرب (قرب اول، ثانی و ثالث) و تمایز بنیادین میان قرب صوری و قرب قدرتی، به بررسی ژرف این موضوع پرداخته می‌شود. قرب صوری، که فاقد رؤیت و قدرت معنوی است، در برابر قرب قدرتی قرار می‌گیرد که با توانایی‌های وجودی و معرفتی همراه است. این بررسی، با بهره‌گیری از تمثیلات و استعارات، تلاش دارد تا مسیر سلوک عرفانی را به‌سان راهی روشن و پرجلال ترسیم کند، که سالک در آن از محدودیت‌های صوری به سوی افق‌های قدرتی و معرفتی گام برمی‌دارد. تأکید بر خودسازی، رياضت، و رهایی از تعصبات دینی و قشری‌گری، همراه با دعوت به ماده‌شناسی (اشتقاق) و خودکفایی علمی، از محورهای اصلی این نوشتار است.

بخش اول: مراتب قرب و تمایزات آن

مفهوم قرب و تقسیم‌بندی آن

قرب در عرفان اسلامی به سه مرتبه متمایز تقسیم می‌شود: قرب اول که قربی عام است و همگان، اعم از مومن و کافر، را در بر می‌گیرد؛ و قرب ثانی و ثالث که خاص انبیا و اولیای الهی‌اند. این تقسیم‌بندی، به تنوع مراتب وجودی انسان در مسیر تقرب به حق اشاره دارد. قرب اول، به‌سان دری گشوده به سوی همه نفوس انسانی است که ظرفیت وصول به مراتب وجودی را دارند، فارغ از ایمان یا کفر. اما قرب ثانی و ثالث، به مثابه قله‌های رفیع عرفان، تنها در دسترس کسانی است که با ایمان و عصمت، گام در راه سلوک نهاده‌اند.

درنگ: مراتب قرب به سه دسته تقسیم می‌شوند: قرب اول (عام)، شامل همه انسان‌ها، و قرب ثانی و ثالث (خاص)، مختص انبیا و اولیا، که هر یک ویژگی‌های وجودی متفاوتی دارند.

قرب صوری: محدودیت‌های ظاهری در سلوک

قرب صوری، حالتی است که در آن اعمال دینی، مانند نماز و روزه، بدون عمق معنوی و تحول نفسانی انجام می‌شود. این نوع قرب، فاقد رؤیت و قدرت است و با ظاهرگرایی و غرغر همراه است. به عنوان مثال، فردی ممکن است پنجاه سال به اقامه نماز بپردازد، اما جز خیرهای ظاهری، مانند بیداری صبحگاهی یا دوری از گناه، چیزی عایدش نشود. این فرد، در دایره قرب صوری گرفتار است، جایی که اعمال او، هرچند ارزشمند، فاقد نیروی تحول‌آفرین معنوی‌اند.

استاد فرزانه قدس‌سره با تمثیلی بدیع، قرب صوری را به پهلوانی تشبیه می‌کنند که پنبه می‌ریسد؛ نیرویی ظاهری که فاقد جوهر و عمق است. این قرب، به‌سان سایه‌ای است که بر دیوار می‌افتد اما از نور حقیقی بهره‌ای ندارد.

درنگ: قرب صوری، فاقد رؤیت و قدرت معنوی است و به اعمال ظاهری محدود می‌شود که تحول نفسانی به همراه ندارد.

قرب قدرتی: ظهور رؤیت و قدرت

در مقابل قرب صوری، قرب اول یا قرب قدرتی قرار دارد که با رؤیت و قدرت همراه است. این مرتبه، ظرفیت‌های وجودی نفس انسانی را فعال می‌کند و به سالک امکان می‌دهد تا از مغیبات خبر دهد یا در عالم تصرف کند. نکته شگفت‌انگیز این است که قرب اول، به مومن محدود نیست و کافر و مشرک نیز می‌توانند از طریق رياضت و تمرین به این مرتبه دست یابند. این شمول، به جهان‌شمولی ظرفیت‌های نفسانی اشاره دارد، چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید: لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِي (کافرون: ۶، دین شما برای شما و دین من برای من).

این آیه، به پذیرش ظرفیت‌های نفسانی همه انسان‌ها، فارغ از دین و آیین، اشاره دارد و بر این نکته تأکید می‌کند که قرب اول، دریچه‌ای است که به روی همه گشوده است.

درنگ: قرب اول، به‌عنوان قرب عام، با رؤیت و قدرت همراه است و کافر و مومن هر دو می‌توانند به آن دست یابند.

مراتب عرفانی: از راجل تا طائر

استاد فرزانه قدس‌سره، مسیر سلوک را به مراتب چهارگانه‌ای تقسیم می‌کنند: راجل، سالک، سائر و طائر. راجل، انسانی عادی است که در قرب صوری باقی می‌ماند و فاقد تمرین و خودسازی است. سالک، با گام نهادن در مسیر رياضت، بر زمین حرکت می‌کند و از حالت عادی فراتر می‌رود. سائر، در فضا سیر می‌کند و طائر، به‌سان پرنده‌ای در آسمان معرفت، به پرواز درمی‌آید. این مراتب، به‌سان نردبانی است که سالک را از خاک به افلاک می‌رساند.

درنگ: مراتب عرفانی از راجل (عادی) به سالک، سائر و طائر ارتقا می‌یابد، که هر یک نشان‌دهنده پیشرفت در سلوک معنوی است.

جمع‌بندی بخش اول

مراتب قرب، از صوری تا قدرتی، بیانگر تنوع مسیرهای سلوک عرفانی است. قرب صوری، با محدودیت‌های ظاهری، در برابر قرب قدرتی قرار می‌گیرد که با رؤیت و قدرت، افق‌های جدیدی را به روی سالک می‌گشاید. قرب اول، به‌عنوان مرتبه‌ای عام، در دسترس همه انسان‌هاست، اما قرب ثانی و ثالث، خاص اولیا و انبیاست. تمثیل راجل، سالک، سائر و طائر، این مراتب را به زیبایی ترسیم می‌کند و سالک را به خودآزمایی و حرکت به سوی مراتب عالی‌تر دعوت می‌نماید.

بخش دوم: تمثیلات و استعارات در تبیین قرب

تمثیل قبرستان: محدودیت‌های قرب صوری

استاد فرزانه قدس‌سره با تمثیلی ژرف، قرب صوری را به حضور در قبرستان تشبیه می‌کنند. فردی که پنجاه سال در قبرستان زیسته، جز استخوان چیزی ندیده است. این تمثیل، به محدودیت‌های قرب صوری اشاره دارد، جایی که فرد در محیطی معنوی حضور دارد، اما از رؤیت و معرفت محروم است. چای گران‌قیمت قبرستان، که نشانه فخر فروشی است، به ظاهرگرایی در این مرتبه اشاره دارد. استاد با اشاره به تجربه شخصی خود، که هشت سال در قبرستان زیسته‌اند، بر فشار معنوی این محیط و تأثیر آن بر نفس تأکید می‌کنند.

استادان زن و شوهر قبرستان، که سلطانانی بی‌عمامه اما با اقتدار بودند، نمادی از معنویت حقیقی‌اند که فراتر از ظواهر عمل می‌کند. این تمثیل، به صفا و قداست واقعی اشاره دارد که در قرب صوری یافت نمی‌شود.

درنگ: تمثیل قبرستان، محدودیت‌های قرب صوری را نشان می‌دهد، جایی که حضور در محیط معنوی، بدون رؤیت و معرفت، به تحول نفسانی منجر نمی‌شود.

تمثیل ورزشکار: ضرورت رياضت و مربی

استاد با تمثیل ورزشکار، ضرورت رياضت و مربی در سلوک عرفانی را تبیین می‌کنند. ورزشکار با تمرین و هدایت مربی، به قدرت و مهارت می‌رسد، چنان‌که سالک با رياضت و هدایت معنوی، به رؤیت و قدرت دست می‌یابد. مثال توپ پینگ‌پنگ، که با فن ورزشکار معجزه می‌کند، به تأثیر مهارت و تمرین در ظهور ظرفیت‌های نفسانی اشاره دارد. این تمثیل، قرب اول را به باشگاهی تشبیه می‌کند که در آن، کافر و مومن هر دو می‌توانند با رياضت به مراتب وجودی دست یابند.

درنگ: رياضت و مربی، به‌سان باشگاهی برای نفس، در قرب اول به رؤیت و قدرت منجر می‌شود.

تمثیل کوره: هدایت الهی و تحول نفس

یکی از زیباترین تمثیلات استاد، تشبیه پیامبر اکرم (ص) به کوره‌ای است که آهن نفس را نرم می‌کند. این کوره، که نماد هدایت الهی است، حتی نفوس کافر مانند ابولهب را به فعلیت می‌رساند. قرآن کریم می‌فرماید: إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا (انسان: ۳، ما راه را به او نشان دادیم، یا سپاس‌گزار است یا ناسپاس). این آیه، به هدایت عام الهی برای همه انسان‌ها اشاره دارد، که در قرب اول ظهور می‌یابد.

ابولهب، با بهره‌مندی از کوره هدایت نبوی، به کمال اول (فعلیت) رسید، هرچند به کمال ثانی (سعادت) دست نیافت. این تمثیل، به رحمت عام پیامبر (ص) که رحمة للعالمین است، تأکید دارد.

درنگ: پیامبر اکرم (ص)، به‌سان کوره‌ای، نفس انسان‌ها را، حتی کافر، به فعلیت می‌رساند، اما سعادت خاص مومنان است.

جمع‌بندی بخش دوم

تمثیلات قبرستان، ورزشکار و کوره، به زیبایی محدودیت‌های قرب صوری و ظرفیت‌های قرب قدرتی را ترسیم می‌کنند. قبرستان، نماد حضور ظاهری بدون رؤیت است؛ ورزشکار، ضرورت رياضت و هدایت را نشان می‌دهد؛ و کوره، رحمت عام الهی را که حتی کافر را به فعلیت می‌رساند، به تصویر می‌کشد. این تمثیلات، سالک را به رهایی از قشری‌گری و حرکت به سوی مراتب عالی‌تر دعوت می‌کنند.

بخش سوم: نقد قشری‌گری و تعصب در سلوک

نقد قشری‌گری و تعصب دینی

استاد فرزانه قدس‌سره، با نقدی عمیق، قشری‌گری و تعصب دینی را مانعی در مسیر درک عرفان حقیقی می‌دانند. تعصب، انسان را به حلزونی تشبیه می‌شود که در خود فرو می‌رود و از پذیرش ظرفیت‌های نفسانی دیگران بازمی‌ماند. این نقد، با اشاره به آیاتی از قرآن کریم، مانند إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ (بقره: ۱۵۶، ما از آن خداییم و به سوی او بازمی‌گردیم)، بر رجوع عام همه موجودات به حق تأکید دارد.

استاد با تمثیل جنگل آمازون، که از وحشی‌گری به تمدن رسیده، نشان می‌دهند که همه انسان‌ها، حتی در دورافتاده‌ترین نقاط، ظرفیت تحول نفسانی دارند. این دیدگاه، دعوتی است به حسن نیت نسبت به همه اقوام و ملل و پذیرش توانایی‌های عرفانی آن‌ها در قرب اول.

درنگ: قشری‌گری و تعصب دینی، انسان را از درک ظرفیت‌های نفسانی دیگران بازمی‌دارد و به حلزونی شدن منجر می‌شود.

مثال‌های تاریخی: صفا و تقوای عالمان

استاد با اشاره به عالمان برجسته‌ای چون شیخ عباس قمی، به صفا و تقوای ایشان در اعمال روزمره، مانند خرید گوشت بدون ریا، اشاره می‌کنند. خواب شیخ عباس، که در آن گوشت مرده می‌جوید، و نگرانی او از نقل نادرست روایات، نشان‌دهنده حساسیت معنوی و خودآزمایی عارفان است. تصمیم او به منبر رفتن با کتاب، به ضرورت امانت‌داری در انتقال معارف دینی اشاره دارد.

پسر شیخ عباس، با صفا و صداقت، نمونه‌ای از انتقال معنویت از نسل پیشین است. اما ناتوانی او در کنترل چادر تکیه، به تفاوت مراتب عرفانی بین نسل‌ها اشاره دارد. مفاتیح شیخ عباس، که از دیگر ادعیه پیشی گرفته، نشان‌دهنده تأثیر معنوی و مردمی اوست.

درنگ: صفا و تقوای عالمان، مانند شیخ عباس قمی، در اعمال روزمره و حساسیت معنوی آن‌ها ظهور می‌یابد و تأثیر عمیقی بر جامعه دارد.

جمع‌بندی بخش سوم

نقد قشری‌گری و تعصب، همراه با مثال‌های تاریخی از عالمان، بر ضرورت رهایی از محدودیت‌های نفسانی و پذیرش ظرفیت‌های همه انسان‌ها تأکید دارد. صفا و تقوای عالمان، به‌سان چراغی است که مسیر سلوک را روشن می‌کند و سالک را به خودآزمایی و دوری از ریا دعوت می‌نماید.

بخش چهارم: ماده‌شناسی و خودکفایی علمی

اشتقاق: علم ریشه‌شناسی

استاد فرزانه قدس‌سره، بر اهمیت ماده‌شناسی (اشتقاق) به‌عنوان علمی برای فهم ریشه‌های کلمات تأکید می‌کنند. این علم، که ریشه واژگان را با طبیعت تطبیق می‌دهد، به سالک امکان می‌دهد تا معانی عمیق را درک کند. برای مثال، پرسش از ریشه واژه «دیوار» یا تفاوت «آب» و «بابا»، به ارتباط زبان با هستی اشاره دارد.

استاد معتقدند که اشتقاق، طلبه را از وابستگی به معلم رها می‌کند و به او توانمندی علمی می‌بخشد. این علم، که از سیطره استعمار رهایی یافته، می‌تواند حوزه‌های علمی را به صادرکنندگان دانش ایمانی تبدیل کند.

درنگ: اشتقاق، به‌عنوان علم ریشه‌شناسی، طلبه را به فهم عمیق معانی و خودکفایی علمی رهنمون می‌سازد.

نقد وحدت کلامی و درس‌خوانی زیاد

استاد با نقد وحدت کلامی در حوزه‌های علمی، که مانع تبادل آزاد علمی است، بر ضرورت گفت‌وگوی علمی تأکید می‌کنند. همچنین، درس‌خوانی بیش از حد را عامل خرفتی می‌دانند و به تعادل در تحصیلات دعوت می‌کنند. حاشیه معالم شیخ محمد تقی، به‌عنوان کتابی اصیل اما کمتر خوانده‌شده، نمونه‌ای از متون ارزشمندی است که باید مورد توجه قرار گیرد.

درنگ: وحدت کلامی و درس‌خوانی بیش از حد، مانع رشد علمی است و باید با گفت‌وگوی آزاد و مطالعه متون اصیل جبران شود.

خودکفایی علمی و مالی

استاد بر خودکفایی حوزه‌های علمی تأکید دارند و مصرف اموال متعلق به امام زمان (عج) را نادرست می‌دانند. نقد سوبسید، که به ظلم به روستاییان منجر می‌شود، بر ضرورت استقلال مالی و تولید دانش تأکید دارد. حوزه‌ها باید به‌سان باغی خودکفا، میوه دانش و ایمان را به جهان عرضه کنند.

درنگ: خودکفایی علمی و مالی، حوزه‌ها را از وابستگی رها کرده و به صادرکنندگان دانش ایمانی تبدیل می‌کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

ماده‌شناسی و خودکفایی علمی، به‌سان دو بال برای پرواز حوزه‌های علمی به سوی افق‌های نوین دانش است. اشتقاق، طلبه را به فهم عمیق ریشه‌ها رهنمون می‌سازد، و نقد وحدت کلامی و درس‌خوانی زیاد، به ضرورت گفت‌وگو و تعادل در تحصیلات اشاره دارد. خودکفایی مالی، حوزه‌ها را از وابستگی رها می‌کند و به آن‌ها توانمندی صدور دانش ایمانی می‌بخشد.

نتیجه‌گیری: دعوت به سلوک و خودآگاهی

این نوشتار، با تأمل در مراتب قرب در عرفان اسلامی، به تمایز بنیادین میان قرب صوری و قرب قدرتی پرداخت. قرب صوری، که در ظاهرگرایی و فقدان رؤیت و قدرت گرفتار است، در برابر قرب اول قرار می‌گیرد که با رياضت و تمرین، ظرفیت‌های نفسانی را فعال می‌کند. قرب ثانی و ثالث، به‌عنوان مراتب خاص انبیا و اولیا، قله‌های رفیع سلوک‌اند. تمثیلات قبرستان، ورزشکار و کوره، این مراتب را به زیبایی ترسیم کردند و بر ضرورت رهایی از قشری‌گری و تعصب تأکید داشتند. ماده‌شناسی و خودکفایی علمی، به‌سان چراغی، مسیر حوزه‌های علمی را روشن می‌سازد. سالک، با خودآزمایی و رياضت، می‌تواند از قرب صوری به سوی مراتب قدرتی و معرفتی گام بردارد و به افق‌های والای تقرب دست یابد.

با نظارت صادق خادمی