در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1146

متن درس






تحلیل فلسفی قرب صوری و مراتب آن در ساحت قصد فاعلی

تحلیل فلسفی قرب صوری و مراتب آن در ساحت قصد فاعلی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۱۴۶)

دیباچه

این نوشتار به بررسی مفهوم قرب صوری و مراتب آن در نسبت با قصد فاعلی در چارچوب فلسفه اخلاق اسلامی و انسان‌شناسی عرفانی می‌پردازد. محور بحث، نقش محوری قصد فاعلی در تعیین کیفیت فعل و تأثیر آن بر تحقق نفسيت یا حقيت در مسیر سلوک وجودی است. با تکیه بر تمایز میان قرب صوری و قرب حقیقی، این اثر به نقد نفسيت در قرب اول و خطر ماندگاری در آن پرداخته و با استناد به آیات قرآن کریم، جایگاه فعل در ساحت الهی را تبیین می‌کند. هدف این تحلیل، روشن‌سازی مفهوم قصد فاعلی، نقد شرك نفسيت، و ترسیم مسیر سلوک به‌سوی قرب حقیقی است. نوشتار با ساختاری روشمند و با بهره‌گیری از تمثیلات و اشارات ادبی، مفاهیم پیچیده عرفانی را به‌گونه‌ای ارائه می‌دهد که برای مخاطبان متخصص، عمیق و در عین حال روشنگر باشد.

بخش نخست: تبیین مفهوم قرب صوری و قصد فاعلی

اهمیت قصد فاعلی در فعل

در فلسفه اخلاق اسلامی، فعل انسانی نه تنها از منظر هدف و مبادی آن، بلکه از حیث نیت فاعل یا همان قصد فاعلی مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. قصد فاعلی، روح فعل است که کیفیت آن را از منظر نفسانی یا الهی تعیین می‌کند. در قرب صوری، که مرتبه‌ای ابتدایی از سلوک است، فعل غالباً بدون ادراک عمیق نیت انجام می‌شود. این سادگی، اگرچه از شرك خالی است، اما به دلیل فقدان معرفت، محدود و ناپایدار است. در مقابل، قرب‌های دوم و سوم، که مراتب والاتری از سلوک‌اند، با نیت خالص و معرفت عمیق به حق تعالی همراه‌اند.

درنگ: قصد فاعلی، روح فعل است که آن را در ساحت نفسانی یا الهی قرار می‌دهد. در قرب صوری، فقدان ادراک عمیق نیت، فعل را ساده اما محدود می‌سازد.

نفسيت و حقيت در فعل

هر فعل انسانی، افزون بر هدف و مبادی، دارای دو ساحت متمایز است: نفسيت (خودمحوری) و حقيت (خدامحوری). نفسيت، زمانی پدیدار می‌شود که فاعل فعل را برای اقتدار نفسانی یا کسب قدرت و علم انجام دهد. در مقابل، حقيت هنگامی تحقق می‌یابد که فعل به نیت قربت به حق تعالی و با اخلاص کامل صورت پذیرد. این تمایز، مبنای دسته‌بندی افعال در فلسفه اخلاق اسلامی است و نشان‌دهنده تأثیر عمیق نیت بر کیفیت وجودی فعل است.

درنگ: تمایز میان نفسيت و حقيت، فعل را در دو مسیر متضاد قرار می‌دهد: خودمحوری نفسانی یا خدامحوری الهی.

هدف و غایت فعل

فعل انسانی، ذاتاً هدف‌مند است و با مبادی و غایتی مشخص شکل می‌گیرد. این ساختارمندی، گواهی بر نظم درونی فعل است که در فلسفه اخلاق اسلامی مورد تأکید قرار گرفته است. برای نمونه، در عباداتی چون نماز، طهارت مقدمه‌ای برای معراج روحانی است که از طریق صلاة حاصل می‌شود. با این حال، آنچه فعل را متعالی می‌سازد، نه صرف انجام آن، بلکه نیتی است که فاعل را به سوی سعادت یا قدرت سوق می‌دهد.

درنگ: فعل انسانی، ذاتاً هدف‌مند است و کیفیت آن به نیت فاعل وابسته است.

تمایز قصد فاعلی و قصد فعلی

قصد فاعلی، که به نیت درونی فاعل اشاره دارد، از قصد فعلی (هدف ظاهری فعل) متمایز است. برای مثال، انسانی ممکن است با نیت سعادت، نماز بخواند، اما اگر قصد فاعلی او معطوف به کسب قدرت یا منزلت نفسانی باشد، فعل او در ساحت نفسيت قرار می‌گیرد. این تمایز، نقش محوری نیت را در تعیین ارزش وجودی فعل برجسته می‌سازد.

درنگ: قصد فاعلی، از قصد فعلی متمایز است و کیفیت وجودی فعل را تعیین می‌کند.

نماز و طهارت در سلوک

طهارت، شرط لازم برای صلاة است و صلاة، معراج مؤمن به سوی حق تعالی. این دو، به مثابه دو بال پرواز روحانی‌اند که سالک را به سوی کمال می‌برند. با این حال، نیت فاعل در انجام این عبادت، تعیین‌کننده مرتبه‌ای است که سالک در آن قرار می‌گیرد. اگر نیت، خدامحور باشد، فعل به حقيت می‌رسد؛ اما اگر به سوی اقتدار نفسانی گرایش یابد، در دام نفسيت گرفتار می‌شود.

درنگ: طهارت و صلاة، دو بال سلوک‌اند که با نیت خالص به معراج روحانی منجر می‌شوند.

بخش دوم: نقد قرب صوری و خطر نفسيت

ویژگی‌های قرب صوری

قرب صوری، مرتبه‌ای ابتدایی از سلوک است که در آن، فعل بدون ادراک عمیق نیت انجام می‌شود. سالک در این مرتبه، غالباً به تقلید از علما و با نیتی ساده و خالص عمل می‌کند. این سادگی، اگرچه از شرك خالی است، اما به دلیل فقدان معرفت، سالک را در سطحی ظاهری نگه می‌دارد. برای مثال، گفتن «قربة إلى الله» در این مرتبه، اغلب بدون درک معنای عمیق آن است، مانند خواندن حمد و سوره بدون فهم محتوای آن.

درنگ: قرب صوری، به دلیل سادگی و فقدان معرفت، از شرك خالی اما محدود است.

نفسيت در قرب اول

قرب اول، مرتبه‌ای است که سالک با کسب علم و قدرت، به فاعلی حقیقی بدل می‌شود، اما اگر نیت او معطوف به اقتدار نفسانی باشد، فعلش به شرك آلوده می‌گردد. این شرك، ریشه در نفسيت دارد که سالک را به سوی منیت، طمع و خودبرتربینی سوق می‌دهد. ماندگاری در این مرتبه، به قساوت قلب، تکبر و انحطاط وجودی منجر می‌شود.

درنگ: قرب اول، به دلیل نفوذ نفسيت، شرك‌آلود و خطرناک است و ماندگاری در آن به تباهی می‌انجامد.

تمایز مؤمن و مرتاض

تفاوت مؤمن و مرتاض در نیت آنهاست. مؤمن برای خدا و سعادت عمل می‌کند، در حالی که مرتاض به دنبال کسب قدرت است. با این حال، حتی مؤمن نیز ممکن است در دام نفسيت افتد، چنان‌که در ریاضت یا شب‌زنده‌داری برای اهداف نفسانی گرفتار شود. این خطر، حتی در عبادات خالص نیز وجود دارد و سالک را از مسیر حقيت دور می‌سازد.

درنگ: تفاوت مؤمن و مرتاض در نیت است، اما نفسيت حتی مؤمن را نیز تهدید می‌کند.

خطر کرامات نفسانی

در قرب اول، کرامات نفسانی، که غالباً با وسوسه شیطان همراه‌اند، سالک را فریب می‌دهند. این کرامات، مانند گوساله سامری که با کمک ابلیس ساخته شد، ظاهری فریبنده دارند، اما در باطن، شرك‌آلود و تباه‌کننده‌اند. سالک باید از این فریب‌ها برحذر باشد و به سوی نیت خالص حرکت کند.

درنگ: کرامات نفسانی در قرب اول، فریبنده و شرك‌آلودند و سالک را از حقيت دور می‌کنند.

استعاره گوساله سامری

گوساله سامری، نمونه‌ای بارز از قرب اول است که با کمک ابلیس و برای فریب خلق ساخته شد. این استعاره، نشان‌دهنده خطر نفسيت است که تحت پوشش ظاهری دین، سالک را به سوی گمراهی می‌کشاند. همان‌گونه که گوساله سامری صدایی فریبنده داشت، اما باطنی پوچ و گمراه‌کننده، نفسيت نیز در قرب اول، سالک را به سوی تباهی می‌برد.

درنگ: گوساله سامری، نمادی از نفسيت در قرب اول است که ظاهری فریبنده اما باطنی تباه دارد.

بخش سوم: قرب حقیقی و مسیر اخلاص

قرب دوم و سوم: ساحت اولیاء خدا

در قرب دوم و سوم، اولیاء خدا از بند نفسيت آزادند و همه اعمالشان برای حق تعالی است. این مراتب، که در آن نیت خالص و معرفت عمیق به حق حاکم است، الگویی برای سلوک حقیقی ارائه می‌دهند. چنان‌که در قرآن کریم آمده است:

إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ

«بی‌گمان، نماز من و آیین من و زندگی من و مرگ من برای خدا، پروردگار جهانیان است» (انعام: ۱۶۲). این آیه، اخلاص کامل انبیا و اولیاء را در سلوک نشان می‌دهد.

درنگ: قرب دوم و سوم، ساحت اولیاء خداست که با اخلاص کامل، از نفسيت آزادند.

امانت‌داری در قدرت و امکانات دینی

قدرت و امکانات دینی، امانتی از جانب حق تعالی‌اند و نباید برای منافع شخصی به کار روند. همان‌گونه که خمس و زکات، امانت الهی‌اند و سوءاستفاده از آنها ذمه را مشغول می‌سازد، قدرت نیز باید در مسیر الهی مصرف شود. عالمان دین، مانند برخی از بزرگان که در مصرف مال دقت و امانت‌داری داشتند، الگویی برای این اصل‌اند.

درنگ: قدرت و امکانات دینی، امانت الهی‌اند و سوءاستفاده از آنها، سالک را از خدا دور می‌کند.

حلال‌درمانی و رفع نفسيت

سلوک حقیقی، نیازمند دو رکن اساسی است: حلال‌درمانی و رفع نفسيت. حلال‌درمانی، به معنای مصرف مال حلال و پرهیز از حرام است که سالک را از آلودگی‌های مادی پاک می‌سازد. رفع نفسيت، به تزکیه درونی و دوری از منیت و خودخواهی اشاره دارد. این دو، مانند دو بال پرواز، سالک را به سوی قرب حقیقی هدایت می‌کنند.

درنگ: حلال‌درمانی و رفع نفسيت، دو رکن اساسی سلوک حقیقی‌اند.

استعاره طاووس و نفسيت

نفسيت، مانند طاووسی است که با ظاهری زیبا، اما باطنی ناپاک، سالک را فریب می‌دهد. طاووس، با پرهای رنگارنگش، آشغال‌خور است و این استعاره، نشان‌دهنده خطر نفسيت است که در پوشش ظاهری دین، باطنی تباه دارد. سالک باید از این فریب برحذر باشد و با تزکیه، به سوی حقيت حرکت کند.

درنگ: نفسيت، مانند طاووس، ظاهری فریبنده اما باطنی ناپاک دارد.

آیه مکر الهی

قرآن کریم در آیه‌ای می‌فرماید:

وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ

«و مکر کردند و خدا مکر کرد و خدا بهترین مکرکنندگان است» (آل‌عمران: ۵۴). این آیه، بر غلبه الهی بر نفسيت و غرورزدایی از سالک تأکید دارد. نفسيت، مانند سمی است که باید از وجود سالک زدوده شود تا به قرب حقیقی دست یابد.

درنگ: آیه مکر الهی، بر غلبه خدا بر نفسيت و ضرورت تزکیه دلالت دارد.

بخش چهارم: ارزش قرب صوری و نقش علما

نعمت قرب صوری

قرب صوری، با وجود محدودیت‌هایش، نعمتی الهی است، زیرا سالک با نیتی خالص و به تقلید از علما عمل می‌کند. این سادگی، اگرچه فاقد معرفت عمیق است، اما به دلیل خلوص نیت، ارزشمند و بی‌خطر است. پیروی ساده از علما، سالک را در زمره لشکر خدا قرار می‌دهد و او را در برزخ با علمای صالح محشور می‌سازد.

درنگ: قرب صوری، نعمتی الهی است که با خلوص نیت، سالک را به علمای صالح پیوند می‌دهد.

احترام به علما و عناوین دینی

احترام به علما، طلاب و ذاکران اهل بیت علیهم‌السلام، حتی در مرتبه قرب صوری، ارزشی والا دارد. این احترام، ریشه در تربیت دینی و نیت خالص دارد و عنوان دینی، فارغ از عمل فرد، محترم است. برای مثال، احترام پدر به روضه‌خوان، الگویی برای نیت صوری است که در تربیت دینی نقش بسزایی دارد.

درنگ: احترام به عناوین دینی، ارزشی ذاتی دارد و ریشه در نیت خالص است.

خطر از دست دادن قرب صوری

علم‌آموزی، اگر با تکبر و غرور همراه شود، ممکن است نیت صوری را از بین ببرد و سالک را از سادگی دینی محروم سازد. این حرمان، خسرانی عظیم است، زیرا قرب صوری، با وجود محدودیت‌هایش، از شرك و نفسيت خالی است. سالک باید با خودآزمایی، نیت خود را نسبت به اهل دین محک زند.

درنگ: از دست دادن قرب صوری با علم‌آموزی، حرمانی عظیم است که سالک را از سادگی دینی محروم می‌سازد.

نقد علم دینی و لزوم شکر نعمت

علم دینی، با وجود نعمت‌های فراوان، گاهی از بهره‌گیری کامل از فرصت‌های الهی بازمی‌ماند. این نقد، نه متوجه اشخاص، بلکه به ضرورت شکر نعمت و تقویت فرهنگ ولایت در حوزه‌های علمی اشاره دارد. پیشنهاد تشکیل نهادی برای هدایت دینی با محوریت عالمان دین، نمونه‌ای از تلاش برای تقویت این فرهنگ است که به دلیل موانع، به سرانجام نرسید.

درنگ: علم دینی باید با شکر نعمت و تقویت فرهنگ ولایت، از فرصت‌های الهی بهره‌مند شود.

بخش پنجم: استعارات و تمثیلات در تبیین نفسيت

استعاره رب گوجه‌فرنگی

نفسيت در قرب اول، مانند سمی است که به رب گوجه‌فرنگی افزوده می‌شود تا از فساد ظاهری جلوگیری کند، اما خود، ماهیت آن را فاسد می‌سازد. گوجه‌فرنگی طبیعی، هرچند آسیب‌پذیر است، اما خالص و پاک است، مانند قرب صوری. اما رب با سم، مانند قرب اول، فاسد و تباه‌کننده است.

درنگ: نفسيت، مانند سم در رب گوجه‌فرنگی، فعل را در قرب اول فاسد می‌سازد.

استعاره گوشت فریزر

قرب اول، مانند گوشتی است که سال‌ها در فریزر مانده و حیات خود را از دست داده است. این گوشت، هرچند ظاهراً سالم است، اما روح و حیات ندارد، مانند سالکی که در قرب اول گرفتار نفسيت شده و از حقيت دور مانده است.

درنگ: قرب اول، مانند گوشت فریزر، فاقد حیات و روح است.

استعاره نمک در نان

نفسيت، مانند نمک در نان، جزئی ضروری اما خطرناک است. همان‌گونه که نمک بیش از حد، نان را غیرقابل‌خوردن می‌سازد، نفسيت نیز در قرب اول، سالک را از کمال دور می‌کند. این استعاره، بر ضرورت تعادل و تزکیه در سلوک تأکید دارد.

درنگ: نفسيت، مانند نمک در نان، ضروری اما خطرناک است و باید با تزکیه مهار شود.

بخش ششم: جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

این نوشتار، با رویکردی فلسفی و عرفانی، به تحلیل مفهوم قرب صوری و مراتب آن در نسبت با قصد فاعلی پرداخت. قرب صوری، به دلیل سادگی و خلوص نیت، نعمتی الهی است، اما به دلیل فقدان معرفت، محدود و شکننده است. قرب اول، با نفوذ نفسيت، به شرك و تباهی می‌انجامد و ماندگاری در آن، سالک را به قساوت قلب و تکبر سوق می‌دهد. در مقابل، قرب دوم و سوم، ساحت اولیاء خداست که با اخلاص کامل، از بند نفسيت آزادند. آیات قرآن کریم، مانند
إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
و
قُمْ فَأَنْذِرْ * وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ
بر اخلاص و تزکیه در سلوک تأکید دارند. استعارات طاووس، گوساله سامری، رب گوجه‌فرنگی و گوشت فریزر، خطر نفسيت و ارزش سادگی قرب صوری را به زیبایی نشان می‌دهند. سالک باید با حلال‌درمانی و رفع نفسيت، از قرب اول خارج شده و به سوی قرب حقیقی گام بردارد.

جمع‌بندی: سلوک حقیقی، در گرو اخلاص، حلال‌درمانی و رفع نفسيت است که سالک را از قرب صوری و اول به سوی قرب دوم و سوم هدایت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی