متن درس
قرب ثالث: تأملاتی در مراتب نبوت، امامت و ولایت
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۱۵۲)
مقدمه: درآمدی بر قرب ثالث و مراتب معنوی
سیر به سوی کمال انسانی، سفری است عظیم که در آن، نفس آدمی از قیود مادی و نفسانی رها شده و به مراتب والای قرب الهی عروج میکند. در این مسیر، قرب ثالث، چونان قلهای رفیع، اوج نزدیکی به ذات اقدس الهی را نمایان میسازد که در انبیا و اولیای کامل تجلی یافته و با ظهور صفات ربوبی در قلب سالک متبلور میشود. این نوشتار، با الهام از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به کاوش در مفهوم قرب ثالث و چگونگی دستیابی به مراتب نبوت، امامت و ولایت میپردازد. با تکیه بر آیات قرآن کریم و آرای حکما و عرفای بزرگ، این تأملات درصدد است تا ویژگیها، حالات و موانع وصول به این مراتب را بررسی کرده و راهکارهایی برای پالایش نفس و نزدیکی به حق تعالی ارائه دهد. ساختار این نوشتار، با رویکردی علمی و تخصصی، به گونهای طراحی شده که برای مخاطبان آگاه به فلسفه، عرفان و الهیات، دریچهای نو به سوی معرفت ربوبی بگشاید.
بخش نخست: مفهوم قرب ثالث و مراتب وجودی
ماهیت قرب ثالث و جایگاه آن در سلوک معنوی
قرب ثالث، مرتبهای عالی از نزدیکی به ذات اقدس الهی است که در آن، سالک به رابطهای مباشر و عینی با حق تعالی دست مییابد. این مرتبه، که در آثار عرفانی چون شرح ابنعربی بر فصوص الحکم بهعنوان اوج سلوک توصیف شده، فراتر از قربهای نازلتر مانند قرب نوافل و فرایض است. در این مقام، صفات ربوبی چون علم لدنی، عصمت و ارتباط مستقیم با عالم ملکوت در وجود انسان متجلی میشود. قرب ثالث، چونان آینهای صیقلیافته، نور حق را در قلب سالک منعکس میسازد و او را به مرتبهای از وجود میرساند که در آن، کلمات ربوبی زنده و جاری میگردد.
درنگ: قرب ثالث، اوج سلوک معنوی است که در آن، انسان به رابطهای مباشر با حق تعالی دست مییابد و صفات ربوبی در وجود او متجلی میشود. |
مراتب انبیا و اولیا: از نازل تا عالی
انبیا و اولیا، بر اساس مراتب وجودی، در سه سطح نازل، متوسط و عالی قرار دارند. مرتبه نازل به نفس انسانی و قوای مادی او، مرتبه متوسط به روح و قوای ملکوتی، و مرتبه عالی به سرّ یا خفای وجودی اشاره دارد که در آن، انسان به اوج قرب الهی میرسد. این تقسیمبندی، که با فلسفه ملاصدرا همخوانی دارد، نشاندهنده سلسلهمراتب ظهور صفات الهی در وجود انسان است. در مرتبه نازل، انسان در بند ظواهر و قیود مادی است؛ در مرتبه متوسط، روح او به سوی ملکوت گشوده میشود؛ و در مرتبه عالی، نفس او به کتابی جامع بدل میگردد که حقایق عالم در آن منعکس است.
نبوت باطنی و امکان وصول به آن
نبوت باطنی، به معنای دریافت الهامات الهی و تجلی کلمات ربوبی در قلب انسان، در همه زمانها و مکانها، حتی در دوران غیبت، برای انسان ممکن است. این مفهوم با قاعده «لا نبی بعدی» منافاتی ندارد، زیرا مراد از این قاعده، نبوت تشریعی و صاحب شریعت بودن است، نه نبوت باطنی که به معنای قرب الهی و وصول به حقایق ملکوتی است. چنانکه قرآن کریم میفرماید: مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِّنْهَا وَهُم مِّن فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ (نمل: ۸۹؛ ترجمه: هرکس کار نیکویی بیاورد، برای او بهتر از آن خواهد بود و آنان در آن روز از هراس ایمناند). این آیه، به امکان دستیابی به خیر و کمال الهی در هر زمان اشاره دارد.
درنگ: نبوت باطنی، دریافت الهامات الهی و تجلی کلمات ربوبی در قلب انسان است که در همه زمانها برای سالکان ممکن است. |
ویژگیها و نشانههای قرب ثالث
قرب ثالث با ظهور حالات و خصوصیاتی همراه است که فراتر از صفات عادی یا قربهای نازلتر است. این حالات، شامل رشحات و ظهورات الهی است که رابطهای مباشر با حق تعالی را نشان میدهد. نشانههای این مرتبه ممکن است در خواب یا بیداری ظاهر شود، مانند مشاهده مناظر برزخی، تجلیات آسمانی، یا حالات غیرعادی چون سرگردانی در اقیانوس یا عروج به اعلیعلیین. این تجلیات، چونان آیینهای از عالم ملکوت، قلب سالک را به نور معرفت منور میسازد.
جمعبندی بخش نخست
قرب ثالث، بهعنوان مرتبهای عالی از سلوک معنوی، در انبیا و اولیای کامل تجلی مییابد و با ظهور صفات ربوبی در وجود انسان مشخص میشود. مراتب نازل، متوسط و عالی انبیا و اولیا، سلسلهمراتب وجودی انسان را نشان میدهد که در آن، نفس از قیود مادی رها شده و به سوی حقایق الهی عروج میکند. نبوت باطنی، بهعنوان جلوهای از قرب ثالث، در همه زمانها برای انسان ممکن است و نشانههای آن در خواب و بیداری، راهنمایی برای سالکان است.
بخش دوم: موانع وصول به قرب ثالث و نقش علوم دینی
انقطاع معرفتی در علوم دینی
علوم دینی، که باید ورثه انبیا باشند، به دلیل تمرکز بر ظواهر و علوم صوری، از پرداختن به مراتب معنوی چون قرب ثالث غفلت ورزیدهاند. این انقطاع معرفتی، ریشه در عوامل تاریخی و اجتماعی دارد که علوم باطنی را به حاشیه رانده و علوم ظاهری را در مرکز قرار داده است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این غفلت، نفس را از وصول به مراتب عالی محروم ساخته و آن را در بند ظنون و شبهات نگه داشته است.
درنگ: تمرکز علوم دینی بر ظواهر و علوم صوری، مانع از پرداختن به مراتب معنوی چون قرب ثالث شده و به انقطاع معرفتی انجامیده است. |
رؤیای صالحه: جزئی از نبوت
رؤیای صالحه، که در روایات بهعنوان یکی از اجزای شصتگانه نبوت معرفی شده، تنها بخشی از مراتب نبوت است. بااینحال، تمرکز بر این جزء بهتنهایی، نشاندهنده محدودیت در فهم جامع مراتب نبوت است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که علوم دینی باید به دیگر اجزای نبوت نیز توجه کنند تا راه برای وصول به قرب ثالث هموار گردد.
ترس و یأس در تعامل با معارف قرآنی
در گذشته، ترس از تفسیر به رأی، که ریشه در روایاتی چون «هرکس قرآن را به رأی خود تفسیر کند، جایگاهش را در آتش آماده سازد» داشت، مانع از تعامل عمیق با قرآن کریم شد. این ترس، که بهدرستی فهمیده نشد، به بیگانگی با معارف قرآنی انجامید و علوم دینی را از نقش اصلی خود، یعنی هدایت به سوی قرب الهی، بازداشت.
نقش استعمار در بیگانگی با معارف الهی
بیگانگی با قرآن کریم و معارف ربوبی، نتیجه پروژهای نرم از سوی استعمار بود که با ایجاد ترس و یأس، جامعه اسلامی را از انبیا و اولیا دور کرد. این پروژه، با تضعیف هویت دینی و محدود ساختن علوم دینی به ظواهر، مانع از رشد معنوی شد و نفس را در مراتب نازل نگه داشت.
درنگ: بیگانگی با معارف قرآنی، نتیجه پروژه استعماری نرم بود که با ایجاد ترس و یأس، جامعه اسلامی را از قرب به انبیا و اولیا محروم ساخت. |
جهل به علوم قرآنی در گذشته
در گذشته، برخی از علما حتی در قرائت سورههای سادهای چون قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (اخلاص: ۱) ناتوان بودند. این ناتوانی، که نتیجه محدودیتهای آموزشی و غلبه علوم صوری بود، نشاندهنده عمق بیگانگی با قرآن کریم است. استاد فرزانه قدسسره با ذکر نمونهای تاریخی از ناتوانی در نگارش آیهای چون كَفَى بِالْمَوْتِ وَاعِظًا (ترجمه: مرگ بهعنوان پنددهنده کافی است)، بر این ضعف تأکید دارند.
نقش انقلاب ۵۷ در احیای معارف قرآنی
انقلاب ۵۷، با احیای جایگاه قرآن کریم در جامعه، امکان قرائت و فهم آن را برای مردم فراهم ساخت. برخلاف گذشته که قرآن به حاشیه رانده شده بود، این تحول، قرآن را از کنج عزلت به متن جامعه آورد و زمینه را برای نزدیکی به معارف ربوبی فراهم کرد. این احیا، که بیش از همه مرهون شور و نشاط جامعه بود، راه را برای وصول به قرب ثالث گشود.
درنگ: انقلاب ۵۷، با احیای جایگاه قرآن کریم، زمینه را برای تعامل با معارف ربوبی و نزدیکی به قرب ثالث فراهم ساخت. |
جمعبندی بخش دوم
موانع وصول به قرب ثالث، ریشه در انقطاع معرفتی علوم دینی، ترس از تعامل با قرآن کریم، و تأثیرات استعماری دارد. تمرکز بر علوم صوری و غفلت از علوم باطنی، نفس را از عروج به مراتب عالی محروم ساخته است. انقلاب ۵۷، با احیای جایگاه قرآن، راه را برای بازگشت به معارف ربوبی هموار ساخته و زمینهساز نزدیکی به قرب ثالث شد.
بخش سوم: نشانهها و راهکارهای وصول به قرب ثالث
نشانههای قرب ثالث در خواب و بیداری
نشانههای قرب ثالث ممکن است در خواب یا بیداری ظاهر شود، مانند مشاهده مناظر برزخی، تجلیات آسمانی، یا حالات غیرعادی چون سرگردانی در اقیانوس یا عروج به اعلیعلیین. استاد فرزانه قدسسره با تمثیلاتی چون افتادن از عرش یا سرگردانی در قعر اقیانوس، به این حالات اشاره دارند. این تجلیات، چونان آیینهای از عالم ملکوت، قلب سالک را به نور معرفت منور میسازد.
درنگ: نشانههای قرب ثالث، چون تجلیات برزخی و آسمانی، در خواب و بیداری ظاهر شده و راهنمایی برای وصول به مراتب عالی است. |
آیات مدثر و مزمل: تجلی حالات معنوی
آیات آغازین سورههای مزمل و مدثر، به حالات خاص پیامبر اکرم (ص) در مسیر قرب ثالث اشاره دارند. چنانکه قرآن کریم میفرماید: يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ * قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا (مزمل: ۱-۲؛ ترجمه: ای جامه به خود پیچیده، شب را جز اندکی به پا خیز) و يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ * قُمْ فَأَنذِرْ (مدثر: ۱-۲؛ ترجمه: ای جامه به خود فروپوشیده، برخیز و هشدار ده). این آیات، به آمادگی پیامبر برای دریافت وحی و عروج به مراتب عالی قرب اشاره دارند.
تمایز میان حالات ناسوتی و ربوبی
حالات ناسوتی، مانند خوابهایی که به مسائل مادی چون پول، عروس یا بازار مرتبطاند، نشانه دوری از قرب ثالث است. در مقابل، حالات ربوبی، که به تجلیات الهی و مناظر برزخی مرتبطاند، نشاندهنده نزدیکی به این مرتبه است. این تمایز، به تفاوت میان نفس اماره و نفس مطمئنه اشاره دارد که در عرفان اسلامی تبیین شده است.
درنگ: حالات ناسوتی، نشانه دوری از قرب ثالث، و حالات ربوبی، نشانه نزدیکی به مراتب عالی معنوی است. |
محبوبین و محبین در قرب ثالث
کسانی که در طفولیت نشانههای قرب ثالث را دریافت میکنند، از محبوبیناند، زیرا از آغاز مورد عنایت خاص الهی قرار دارند. در مقابل، کسانی که در بزرگسالی به این مرتبه میرسند، از محبیناند که با تلاش و خودسازی به قرب الهی نائل میشوند. استاد فرزانه قدسسره با تمثیلی از شاعران بالفطره و شاعران اکتسابی، این تفاوت را روشن میسازند: محبوبین، چون شاعری که در کودکی شعر میسراید، از استعداد فطری برخوردارند، درحالیکه محبین، با کسب علم و معرفت، به این مرتبه میرسند.
درنگ: محبوبین در طفولیت و محبین در بزرگسالی به قرب ثالث میرسند، که هرکدام نشاندهنده استعدادهای فطری یا اکتسابی است. |
نقش خواب و برزخ در شناخت قرب ثالث
خواب و تجارب برزخی، چونان دریچهای به عالم ملکوت، از مهمترین نشانههای قرب ثالثاند. این تجارب، که ممکن است شامل مشاهده مناظر برزخی یا دریافت الهامات الهی باشد، راهنمایی برای سالک در مسیر سلوک است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که اگر انسانی در خوابهایش گرفتار مسائل ناسوتی باشد، از قرب ثالث دور است، اما اگر مناظر برزخی و تجلیات الهی را مشاهده کند، به این مرتبه نزدیک شده است.
نقش علمای ربانی در نزدیکی به قرب ثالث
علمای ربانی، که با تهجد، عبادت و معرفت متخلقاند، باید به قرب ثالث نزدیک شوند. بااینحال، تمرکز علوم دینی بر ظواهر، مانع از تحقق این مهم شده است. استاد فرزانه قدسسره با ذکر نمونهای از عالمی که با شجاعت سوره برائت را تلاوت میکرد، بر نقش علمای ربانی در احیای معارف ربوبی تأکید دارند.
درنگ: علمای ربانی، با تهجد و معرفت، میتوانند به قرب ثالث نزدیک شوند، اما تمرکز علوم دینی بر ظواهر، این مسیر را دشوار ساخته است. |
جمعبندی بخش سوم
نشانههای قرب ثالث، در خواب و بیداری، راهنمایی برای سالکان در مسیر سلوک است. آیات مدثر و مزمل، به حالات معنوی پیامبر در این مسیر اشاره دارند. تمایز میان حالات ناسوتی و ربوبی، و تفاوت میان محبوبین و محبین، نقشهای روشن برای وصول به این مرتبه ارائه میدهد. علوم دینی، با پرورش علمای ربانی، میتوانند نقش مهمی در احیای قرب ثالث ایفا کنند.
نتیجهگیری: به سوی قرب ثالث و احیای معارف ربوبی
سیر به سوی قرب ثالث، سفری است که در آن، نفس انسانی از قیود ناسوتی رها شده و به مراتب والای نبوت، امامت و ولایت عروج میکند. این مرتبه، با ظهور صفات ربوبی و تجلی کلمات الهی در قلب انسان، چونان قلهای رفیع در برابر سالک رخ مینماید. موانع تاریخی و اجتماعی، از جمله تأثیرات استعماری و تمرکز علوم دینی بر ظواهر، نفس را از این عروج بازداشته است. بااینحال، انقلاب ۵۷، با احیای جایگاه قرآن کریم، راه را برای بازگشت به معارف ربوبی هموار ساخته است. نشانههای قرب ثالث، در خواب و بیداری، چونان چراغی هدایتگر، سالک را به سوی حقایق الهی رهنمون میسازد. تمایز میان محبوبین و محبین، نشاندهنده ظرفیتهای فطری و اکتسابی انسان در این مسیر است. علوم دینی، با پرورش علمای ربانی و توجه به علوم باطنی، میتوانند نقش ورثه انبیا را ایفا کرده و جامعه اسلامی را به سوی قرب ثالث هدایت کنند.
با نظارت صادق خادمی |