در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1170

متن درس

 

مراتب وجود و تحلیل فلسفی ماده و مجرد در حکمت اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۱۷۰)

دیباچه

جهان هستی، چونان دریایی بی‌کران، در مراتبی لایتناهی سیر می‌کند که در آن، ماده و مجرد نه چون دو قطب متضاد، بلکه در طیفی پیوسته و پویا جای دارند. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به کاوش در یکی از بنیادی‌ترین مباحث حکمت اسلامی، یعنی مراتب وجود و نسبت میان ماده و مجرد، می‌پردازد. با نگاهی نقادانه به دوقطبی‌سازی‌های سنتی و با بهره‌گیری از استدلال‌های فلسفی، به‌ویژه آرای ابن‌سینا و ملاصدرا، این اثر می‌کوشد چیستی نفس، جایگاه آن در مراتب وجود، و پیچیدگی‌های عالم هستی را تبیین نماید. نوشتار پیش‌رو، با ساختاری علمی و دانشگاهی، برای مخاطبان فرهیخته در حوزه‌های فلسفه، کلام، و الهیات نگاشته شده و تمامی مطالب آن از اسناد اصلی استخراج گردیده است. با بهره‌گیری از تمثیلات و استعارات فاخر، تلاش شده تا مفاهیم عمیق فلسفی با زبانی روشن و متین به خواننده منتقل گردد.

بخش یکم: نفی دوقطبی‌سازی و تبیین مراتب وجود

نفی دوگانگی ماده و مجرد

جهان هستی، برخلاف تصور سنتی، دوقطبی نیست که یک سوی آن ماده و سوی دیگرش مجرد باشد. همان‌گونه که رنگ‌ها به سیاه و سفید محدود نمی‌شوند، موجودات عالم نیز در مراتبی لایتناهی سیر می‌کنند. این دیدگاه، ریشه در حکمت متعالیه دارد که عالم را در طیفی پیوسته و بدون تضاد مطلق می‌نگرد. ماده، با تلطیف تدریجی، به مرتبه‌ای می‌رسد که از خانواده ماده خارج شده، اما همچنان قرابتی با آن حفظ می‌کند. مجرد نیز، در سیر تکاملی خود، به مراتبی می‌رسد که از تصور ذهن انسانی فراتر است.

درنگ: عالم هستی دوقطبی نیست؛ ماده و مجرد در مراتبی لایتناهی جای دارند، نه در تقابل مطلق.

این اصل، با نفی ساده‌سازی‌های سنتی، به پویایی عالم هستی اشاره دارد. ماده، چونان جریانی سیال، در تحول جوهری خود به سوی مراتب بالاتر سیر می‌کند، و مجرد نیز در تلطیف بی‌انتها، به عوالمی می‌رسد که از دسترس فهم بشری بیرون است.

مراتب لایتناهی موجودات

موجودات عالم، از ماده تا مجرد، در مراتبی بی‌انتها جریان دارند. این سیر، که در حکمت متعالیه با مفهوم حرکت جوهری تبیین می‌شود، تحول موجودات را در طیف وجودی ممکن می‌سازد. ماده، با تلطیف مستمر، به مرتبه‌ای نزدیک به مجرد می‌رسد، و مجرد نیز در سیر خود به مراتب عقول و اسمای الهی ارتقا می‌یابد. این گستردگی، عالم را از ساده‌سازی به دو قطب ماده و مجرد بی‌نیاز می‌کند.

برای مثال، ماده در بدن انسان، از لقمه‌ای که در معده هضم می‌شود تا انرژی‌ای که در اعصاب و رگ‌ها جریان می‌یابد، مراتب گوناگونی دارد. این مراتب، هرچند همگی مادی‌اند، از نظر خصوصیات و کارکرد متفاوت‌اند، چنان‌که ذرات، انرژی، و کالری هر یک ویژگی‌های متمایزی دارند.

نقد تضاد سیاه و سفید

فلاسفه سنتی، سیاه و سفید را به‌عنوان نمونه‌ای از تضاد معرفی کرده‌اند، اما این دیدگاه نادرست است. تضاد، در فلسفه، به دو امر وجودی با غایت الخلاف تعریف می‌شود، اما چنین تضادی در خارج وجود ندارد. میان سیاه و سفید، رنگ‌هایی بی‌شمار وجود دارد که با ترکیب تدریجی پدید می‌آیند. خاکستری، نه حد وسط این دو، بلکه بخشی از مراتب لایتناهی رنگ‌هاست. این تمثیل، به پیچیدگی مراتب وجودی در عالم اشاره دارد که نمی‌توان آن را به دو قطب ساده کرد.

درنگ: سیاه و سفید متضاد نیستند؛ مراتب بی‌نهایت رنگ‌ها، ساده‌سازی عالم به دو قطب را نفی می‌کند.

جمع‌بندی بخش یکم

این بخش، با تأکید بر نفی دوقطبی‌سازی ماده و مجرد، نشان داد که عالم هستی در مراتبی لایتناهی سیر می‌کند. ماده و مجرد، نه به‌صورت دو برادر متضاد، بلکه در طیفی پیوسته جای دارند. نقد تضاد سیاه و سفید، به‌عنوان تمثیلی از مراتب وجود، پیچیدگی عالم را آشکار می‌سازد. این دیدگاه، با تکیه بر حکمت متعالیه، بر پویایی و تحول موجودات تأکید دارد و ساده‌سازی‌های سنتی را نفی می‌کند.

بخش دوم: چیستی نفس و جایگاه آن در مراتب وجود

تجرد یا مادیت نفس

پرسش از تجرد یا مادیت نفس، به‌ویژه نفس انبیا، اولیا، و انسان‌های عادی، یکی از چالش‌های بنیادین فلسفه اسلامی است. نفس، در مراتب وجودی، جایگاه ویژه‌ای دارد و نمی‌توان آن را به‌سادگی مادی یا مجرد دانست. نفوس انسانی، چونان خشت، شیشه، و سفال، در مراتب وجودی متفاوت‌اند و یکنواخت نیستند. این تفاوت، به ظرفیت‌های کمالی نفوس اشاره دارد که در سیر وجودی خود به مراتب گوناگون دست می‌یابند.

درنگ: نفوس انسانی یکسان نیستند؛ هر نفس، در مراتب وجودی، جایگاهی متمایز دارد.

این دیدگاه، با نفی دوقطبی‌سازی، بر پیچیدگی مراتب هستی تأکید دارد. نفس، چونان پلی میان ماده و مجرد، در طیف وجودی سیر می‌کند و نمی‌توان آن را به یکی از این دو مقوله فروکاست.

استدلال ابن‌سینا برای تجرد

ابن‌سینا، با روشی تأنی‌محور و پرسش‌محور، استدلال می‌کند که هستی مساوی ماده نیست و مجرد وجود دارد. او با طرح پرسش‌هایی منطقی، به اثبات تجرد مفاهیم کلی، مانند مفهوم انسان، می‌پردازد. عنوان انسان، بر افراد گوناگون، مانند زید و عمرو، به‌صورت اشتراک معنوی اطلاق می‌شود، نه لفظی. این اشتراک معنوی، نشان‌دهنده وجود مفهومی واحد در عقل است که نمی‌توان آن را حسی دانست، زیرا حس، تشخص دارد و نمی‌تواند کلی باشد.

ابن‌سینا می‌پرسد: مفهوم انسان کجاست؟ اگر حسی باشد، باید زمانی و مکانی داشته باشد، اما چون کلی است، نمی‌تواند حسی باشد. بنابراین، این مفهوم معقول و مجرد است. این استدلال، با منطقی روشن، بهترین نمونه استدلال فلسفی در حکمت سینوی است.

درنگ: استدلال ابن‌سینا برای تجرد، با تکیه بر اشتراک معنوی انسان، وجود عالم مجردات را اثبات می‌کند.

نقد استدلال ابن‌سینا

اگرچه استدلال ابن‌سینا برای زمان خود معتبر بود، در برابر نقدهای مدرن چالش‌هایی دارد. دیدگاه‌های علمی نوین، که ماده و ذهن را از منظری متفاوت می‌نگرند، نیازمند بازنگری این استدلال‌هاست. برای مثال، اگر ذهن مادی باشد، چگونه می‌تواند سعه ادراک مفاهیم کلی را داشته باشد؟ این پرسش، به چالش اثبات تجرد ذهن در برابر دیدگاه‌های مادی اشاره دارد.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با بررسی چیستی نفس و جایگاه آن در مراتب وجود، نشان داد که نفوس انسانی در مراتبی متفاوت سیر می‌کنند و نمی‌توان آن‌ها را به ماده یا مجرد فروکاست. استدلال ابن‌سینا، با تکیه بر اشتراک معنوی انسان، تجرد مفاهیم کلی را اثبات می‌کند، اما این استدلال در برابر نقدهای مدرن نیازمند بازنگری است. پرسش از مکان‌یابی مفاهیم کلی، مانند انسان و عقل، به پیچیدگی مراتب هستی اشاره دارد.

بخش سوم: اخلاق و صداقت در فلسفه و تبلیغ دین

لزوم صداقت در عالمان دینی

صداقت، چونان گوهری تابناک، در جایگاه عالمان دینی ارزشی والا دارد. خاطره‌ای از یکی از عالمان دینی نقل شده که در منبر، با صراحت به نیاز طبیعی خود اعتراف کرد و آیه خُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفًا (نساء: ۲۸) را خواند: «انسان ناتوان آفریده شده است.» این صداقت، که با صفای باطن همراه بود، نشان‌دهنده ارزش والای راست‌گویی در تعامل با مردم است.

درنگ: صداقت عالمان دینی، حتی در مسائل ساده، ارزشی والا دارد و با تجرد نفس پیوند خورده است.

در مقابل، پنهان‌کاری در اعمال دینی، مانند بطلان وضو در نماز جماعت به بهانه مصلحت، نادرست است. عالمان نباید ادعای عصمت کنند، زیرا جز ائمه معصومین علیهم‌السلام، کسی معصوم نیست. تجرد نفس، با صداقت و صفا همراه است، نه با ادعاهای بی‌اساس.

نقد روش‌های غیراخلاقی

استاد فرزانه قدس‌سره، با نقد روش‌های غیراخلاقی در خطابه، به خاطره‌ای از یکی از خطیبان برجسته اشاره می‌کند که به طلاب توصیه می‌کرد با داد زدن و شلوغ کردن، اشتباهات خود را پنهان کنند. این روش، نه‌تنها غیراخلاقی، بلکه با شأن فلسفه و تبلیغ دین ناسازگار است. عالم دینی باید با صداقت و شفافیت، الگویی برای جامعه باشد.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با تأکید بر ارزش صداقت در جایگاه عالمان دینی، نشان داد که تجرد نفس با صفا و راست‌گویی پیوند دارد. نقد روش‌های غیراخلاقی، مانند پنهان‌کاری و ادعای بی‌اساس، بر ضرورت اخلاق و شفافیت در تبلیغ دین تأکید می‌کند. آیه خُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفًا به ضعف انسانی اشاره دارد که صداقت در برابر آن، ارزشی بی‌همتا دارد.

بخش چهارم: گفت‌وگوی علمی و جایگاه فلسفه اسلامی

لزوم گفت‌وگوی جهانی

جهان، به‌تدریج، با فلاسفه ایرانی آشنا می‌شود و نباید آن‌ها را با دیگران اشتباه گرفت. حکمت اسلامی، با تکیه بر روش‌های علمی و تأملی، باید در سمینارهای جهانی با دانشمندان به گفت‌وگو بنشیند. اسلام، چونان خورشیدی تابان، باید در بستر گفت‌وگوی علمی و فرهنگی به برتری برسد، نه با خشونت یا رفتارهای غیرمتمدنانه.

درنگ: فلسفه اسلامی باید با گفت‌وگوی علمی جهانی، جایگاه خود را در جهان معاصر تثبیت کند.

نقد ساده‌سازی زبان فلسفی

زبان فلسفی باید برای عموم روان و ساده باشد و از اصطلاحات پیچیده پرهیز کند. این امر، به ارتباط فلسفه با جامعه و فهم عمومی کمک می‌کند. برای مثال، مفهوم کلی طبیعی، که به معنای افرادش است و نه موجودی مستقل در خارج، باید با زبانی روشن تبیین شود تا از سوء‌تفاهم جلوگیری گردد.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با تأکید بر لزوم گفت‌وگوی علمی جهانی، جایگاه فلسفه اسلامی را در جهان معاصر تبیین کرد. نقد ساده‌سازی زبان فلسفی، بر ضرورت ارتباط با جامعه تأکید دارد. حکمت اسلامی باید با روشی علمی و اخلاقی، در گفت‌وگوی جهانی به برتری برسد.

نتیجه‌گیری کل

جهان هستی، چونان اقیانوسی بی‌کران، در مراتبی لایتناهی سیر می‌کند که ماده و مجرد در آن، نه در تقابل، بلکه در طیفی پیوسته جای دارند. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، نشان داد که دوقطبی‌سازی ماده و مجرد، ساده‌سازی نادرستی است. ماده، با تلطیف تدریجی، به مراتب مجرد نزدیک می‌شود، و مجرد نیز در سیر لایتناهی خود به عوالمی فراتر از فهم بشری می‌رسد. نقد تضاد سیاه و سفید، به‌عنوان تمثیلی از مراتب وجود، پیچیدگی عالم را آشکار ساخت. استدلال ابن‌سینا، با تکیه بر اشتراک معنوی انسان، تجرد مفاهیم کلی را اثبات می‌کند، اما در برابر نقدهای مدرن نیازمند بازنگری است. آیه خُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفًا (نساء: ۲۸) ضعف انسانی را یادآور می‌شود که صداقت در برابر آن، ارزشی والا دارد. نفوس انسانی، در مراتب گوناگون وجودی، یکسان نیستند و نیازمند تحلیل دقیق‌اند. فلسفه اسلامی، با روشی تأملی و علمی، باید از ساده‌سازی‌های سنتی و روش‌های غیراخلاقی پرهیز کند و با گفت‌وگوی جهانی، جایگاه خود را تثبیت نماید.

با نظارت صادق خادمی