در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1173

متن درس

 

بررسی انتقادی تجرد نفس در فلسفه اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۱۷۳)

مقدمه

بحث تجرد نفس، به‌عنوان یکی از مسائل بنیادین فلسفه اسلامی، در طول تاریخ همواره در تقابل با دیدگاه‌های مادی‌گرایانه قرار داشته است. این موضوع، که از منظر متافیزیکی به چیستی و ماهیت نفس انسانی می‌پردازد، در مواجهه با پیشرفت‌های علمی، به‌ویژه در حوزه‌های روان‌شناسی و فیزیولوژی، چالش‌های متعددی را تجربه کرده است. در این گفتار، با تمرکز بر استدلال‌های علامه طباطبایی در اثر گران‌سنگ اصول فلسفه و روش رئالیسم و نقدهای وارد بر آن، به بازسازی و تحلیل انتقادی این مبحث پرداخته‌ایم. استاد فرزانه قدس‌سره، با نگاهی عمیق و انتقادی، کوشیده‌اند تا ضمن حفظ روح متافیزیک اسلامی، به نقد مادی‌گرایی علمی، به‌ویژه دیدگاه‌های دکتر ارانی، بپردازند و ضرورت بازتعریف مفاهیم فلسفی را با تأکید بر تشخص و رد کلیات سنتی خاطرنشان سازند.

بخش نخست: زمینه‌های تاریخی و فلسفی تجرد نفس

اهمیت تجرد نفس در فلسفه اسلامی

بحث تجرد نفس در فلسفه اسلامی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است، زیرا به یکی از بنیادی‌ترین پرسش‌های متافیزیکی، یعنی چیستی انسان و ماهیت آگاهی او، پاسخ می‌دهد. این موضوع، که ریشه در سنت‌های فلسفی یونان باستان دارد و در فلسفه اسلامی به دست بزرگانی چون ابن‌سینا و ملاصدرا پرورانده شده، در تقابل با دیدگاه‌های مادی‌گرایانه، به‌ویژه در دوران مدرن، اهمیت دوچندانی یافته است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این بحث، نه‌تنها در حوزه متافیزیک، بلکه در پیوند با علوم انسانی، از جمله روان‌شناسی و فیزیولوژی، مورد توجه قرار گرفته است.

نزاع تاریخی میان فلاسفه و مادی‌گرایان

مناقشه میان فلاسفه متافیزیکی و مادی‌گرایان از دیرباز وجود داشته و تا دوران معاصر ادامه یافته است. در این نزاع، دو دیدگاه متمایز در برابر یکدیگر قرار دارند: یکی دیدگاه مادی‌گرایانه که اندیشه و آگاهی انسانی را به فرایندهای مادی مغز تقلیل می‌دهد، و دیگری دیدگاه متافیزیکی که نفس را موجودی مجرد و غیرمادی می‌داند. این تقابل در ایران، به‌ویژه پیش از انقلاب ۵۷، با فعالیت‌های دکتر ارانی، که مروج مادی‌گرایی علمی بود، و پاسخ‌های علامه طباطبایی به اوج خود رسید.

تلاش‌های علامه طباطبایی در دفاع از تجرد نفس

علامه طباطبایی، با نگارش اثر ارزشمند اصول فلسفه و روش رئالیسم، کوشید تا با استدلال‌های فلسفی به نقد مادی‌گرایی ارانی بپردازد و تجرد نفس را اثبات نماید. این اثر، که پاسخی مستقیم به دیدگاه‌های مادی‌گرایانه‌ای چون فیزیولوژیسم بود، جایگاه ویژه‌ای در فلسفه معاصر ایران دارد. بااین‌حال، استاد فرزانه قدس‌سره خاطرنشان می‌سازند که روش رئالیسم علامه، هرچند ارزشمند، از محدودیت‌هایی برخوردار است که نیازمند بازنگری و اصلاح است.

درنگ: تجرد نفس، به‌عنوان محور مناقشه میان متافیزیک اسلامی و مادی‌گرایی علمی، نه‌تنها یک مسئله فلسفی، بلکه پلی میان علوم انسانی و متافیزیک است که نیازمند بازتعریف در مواجهه با علوم مدرن است.

بخش دوم: نقد مادی‌گرایی و استدلال‌های تجرد نفس

دیدگاه مادی‌گرایانه ارانی و محدودیت‌های آن

دکتر ارانی، در کتاب روان‌شناسی خود، مغز را به‌عنوان ماده‌ای معرفی کرد که تمامی فرایندهای ذهنی را تبیین می‌کند. این دیدگاه، که با فیزیولوژیسم و روان‌شناسی علمی همخوانی دارد، در دانشگاه‌های ایران پیش از انقلاب به‌شدت ترویج شد. بااین‌حال، استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این رویکرد، به دلیل تقلیل‌گرایی و نادیده گرفتن ابعاد غیرمادی آگاهی، از کاستی‌هایی برخوردار است که نمی‌تواند تمامی جنبه‌های وجود انسانی را توضیح دهد.

استدلال‌های علامه طباطبایی در اثبات تجرد نفس

علامه طباطبایی در اصول فلسفه و روش رئالیسم سه استدلال اصلی برای اثبات تجرد نفس ارائه کرده است: ادراک ذهنی، عواطف دل، و کلیات عقلی. این استدلال‌ها، که ریشه در سنت فلسفی ابن‌سینا دارند، بر غیرمادی بودن ادراک و آگاهی تأکید دارند. استاد فرزانه قدس‌سره این استدلال‌ها را با دقت بازسازی کرده و به نقد آن‌ها از منظر فلسفه معاصر پرداخته‌اند.

استدلال اول: ادراک ذهنی و تمثیل تابلو

علامه طباطبایی با تمثیل تابلوی مزرعه، تفاوت میان تصویر ذهنی و واقعیت خارجی را نشان می‌دهد. فرض کنید تابلویی یک مزرعه چندکیلومتری را به تصویر کشیده است. این تابلو، هرچند حاکی از مزرعه است، خود مزرعه نیست. اگر تابلو تقسیم شود، تصویر مزرعه نیز تقسیم می‌شود، اما اگر ذهن تقسیم شود، ادراک مزرعه تقسیم‌پذیر نیست. ازاین‌رو، چون ادراک فاقد خواص مادی مانند انقسام و عدم انطباق بزرگ بر کوچک است، غیرمادی تلقی می‌شود.

استاد فرزانه قدس‌سره این استدلال را چنین تحلیل می‌کنند: ادراک ذهنی، برخلاف ماده که منقسم است، غیرمنقسم است و ازاین‌رو نمی‌توان آن را به فرایندهای مادی مغز تقلیل داد. این تمایز کیفی میان ادراک و ماده، یکی از پایه‌های استدلال علامه برای اثبات تجرد نفس است.

استدلال دوم: عواطف دل و غیرمنقسم بودن آن‌ها

استدلال دوم علامه به عواطف دل، مانند حب، بغض، و میل، اشاره دارد. دل، به‌عنوان عضوی مادی، قابل تقسیم است، اما عواطف آن، مانند عشق یا نفرت، غیرمنقسم‌اند. این غیرمنقسم بودن، نشان‌دهنده غیرمادی بودن عواطف است. استاد فرزانه قدس‌سره این استدلال را با تمثیل ظریفی پرورانده‌اند: دل، مانند ظرفی مادی است که گوهرهای غیرمادی عواطف را در خود جای داده است، اما این گوهرها از جنس ظرف خویش نیستند.

استدلال سوم: کلیات عقلی و تجرد آن‌ها

استدلال سوم علامه بر کلیات عقلی، مانند مفهوم انسان، متمرکز است. این کلیات، که در فلسفه سنتی غیرمنقسم تلقی می‌شوند، در برابر ماده، که ذاتاً منقسم است، قرار می‌گیرند. ازاین‌رو، علامه نتیجه می‌گیرد که این کلیات مجردند. استاد فرزانه قدس‌سره این استدلال را به ابن‌سینا متصل می‌دانند و تأکید دارند که مفهوم کلیات در فلسفه سنتی، هرچند ارزشمند، در فلسفه نوین مورد نقد جدی قرار گرفته است.

درنگ: استدلال‌های علامه طباطبایی، هرچند ریشه در سنت فلسفی ابن‌سینا دارند، در برابر چالش‌های فلسفه نوین، به‌ویژه در تعریف مفاهیمی چون انقسام و کلیات، نیازمند بازنگری و تبیین دقیق‌تر هستند.

بخش سوم: نقدهای انتقادی بر استدلال‌های تجرد نفس

محدودیت‌های روش رئالیسم علامه

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که روش رئالیسم علامه، هرچند تلاشی ارزشمند برای دفاع از متافیزیک اسلامی است، در برابر علوم مدرن و دیدگاه‌های مادی‌گرایانه از کاستی‌هایی برخوردار است. این روش، به دلیل اتکا به مفاهیم سنتی مانند انقسام و کلیات، نمی‌تواند به‌طور کامل با پرسش‌های فلسفه معاصر همخوانی داشته باشد.

ابهام در تعریف انقسام و دل

یکی از نقدهای اساسی استاد فرزانه قدس‌سره، ابهام در تعریف مفاهیمی چون انقسام و دل در استدلال‌های علامه است. آیا منظور از دل، قلب مادی است یا مفهومی متافیزیکی؟ و آیا انقسام، به معنای عرفی تقسیم‌پذیری است یا مفهومی علمی؟ این ابهامات، استحکام استدلال‌های علامه را تضعیف می‌کنند.

رد کلیات در فلسفه نوین

فلسفه نوین، برخلاف فلسفه سنتی، مفهوم کلیات را رد می‌کند و همه هستی را در قالب تشخص می‌بیند. استاد فرزانه قدس‌سره با تمثیلی زیبا این دیدگاه را توضیح می‌دهند: همان‌گونه که آسفالت در نگاه سرنشین ماشین در حال حرکت به نظر می‌آید که خود در حرکت است، ذهن انسان نیز در انتزاع، سعه وجودی را کلی می‌پندارد، درحالی‌که همه چیز تشخص است.

درنگ: فلسفه نوین، با رد کلیات و تأکید بر تشخص، چارچوبی نوین برای فهم هستی ارائه می‌دهد که در آن ذهن و خارج، هر دو در وحدت تشخص همگرا می‌شوند.

بخش چهارم: خلاقیت نفس و پیوند با آیات قرآن کریم

قدرت خلاقانه نفس انسانی

استاد فرزانه قدس‌سره نفس انسانی را موجودی خلاق توصیف می‌کنند که در هر لحظه مخلوقات بی‌شماری می‌آفریند، همان‌گونه که خداوند با «کن فیکون» خلق می‌کند. این خلاقیت، که در قیامت آشکار خواهد شد، نشان‌دهنده عظمت نفس انسانی است، چه مادی باشد و چه مجرد.

آیه‌ای از قرآن کریم این حقیقت را تأیید می‌کند:

وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً

و چون پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین خلیفه‌ای قرار می‌دهم. (بقره: ۳۰)

این آیه، به مقام خلافت انسان و توانایی خلاقانه او اشاره دارد، گویی نفس انسانی، آیینه‌ای است از فعل خلاق الهی.

ماده، تجرد، و ظرفیت‌های عظیم

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که ماده خود دارای قابلیت‌های عظیمی است و نیازی به تجرد برای توضیح فرایندهای ذهنی نیست. حتی نطفه، در مراتب ابتدایی وجود، دارای ادراک است، هرچند این ادراک در مراتب متفاوت است. این دیدگاه، با عرفان اسلامی و تعریف ملاصدرا از تجرد به معنای رهایی از کدورت، همخوانی دارد.

آیه دیگری از قرآن کریم این حقیقت را روشن می‌سازد:

أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ

بیشترشان نمی‌فهمند. (مائده: ۱۰۳)

این آیه، به غفلت اکثریت انسان‌ها از عقل و ادراک متعالی اشاره دارد، گویی ماده، با همه ظرفیت‌هایش، در صورت غفلت، انسان را در مراتب نازل نگه می‌دارد.

ظهور حق و محدودیت نام‌گذاری انسانی

استاد فرزانه قدس‌سره با استناد به آیه‌ای دیگر، بر ظهور حق در همه موجودات تأکید می‌ورزند:

وَمَا هُوَ بِسُلْطَانٍ

و آن هیچ سلطه‌ای ندارد. (آل‌عمران: ۱۵۱)

این آیه، به محدودیت نام‌گذاری انسانی و ظهور الهی در همه موجودات اشاره دارد. همه هستی، ظهور حق است و نام‌گذاری‌های انسانی، ثانوی و محدودند.

درنگ: نفس انسانی، با خلاقیت بی‌مانند خود، در هر لحظه مخلوقات بی‌شماری می‌آفریند، اما این خلاقیت، چه در قالب ماده و چه تجرد، نشان‌دهنده عظمت وجودی انسان به‌عنوان خلیفه الهی است.

بخش پنجم: جمع‌بندی و دعوت به بازنگری فلسفی

این گفتار، با بررسی انتقادی استدلال‌های علامه طباطبایی در اثبات تجرد نفس، نشان داد که این استدلال‌ها، هرچند ریشه در سنت فلسفی ابن‌سینا دارند، در برابر پرسش‌های فلسفه نوین با چالش‌هایی مواجه‌اند. مفاهیمی چون انقسام، دل، و کلیات، به دلیل ابهام در تعریف و ناسازگاری با دیدگاه‌های مدرن، نیازمند بازتعریف هستند. فلسفه نوین، با رد کلیات و تأکید بر تشخص، چارچوبی نوین برای فهم هستی ارائه می‌دهد. نفس انسانی، با قدرت خلاقانه‌اش، مخلوقات بی‌شماری می‌آفریند، اما این خلاقیت نیازی به دوگانه‌سازی ماده و تجرد ندارد. آیات قرآن کریم، از جمله «أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ»، به غفلت انسان از این سعه وجودی اشاره دارند. این گفتار، با دعوت به بازنگری در فلسفه کهن و تقویت روش‌شناسی علمی، راه را برای گفتمانی نوین در فلسفه اسلامی هموار می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی