متن درس
فلسفه اسلامی و تجرد نفس ناطقه
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۱۷۴)
بخش نخست: نقد استدلالهای تجرد نفس در حکمت اسلامی
مقدمه
بحث تجرد نفس ناطقه، یکی از بنیادینترین مسائل در فلسفه اسلامی، به دلیل پیوند عمیق آن با وجودشناسی و معرفتشناسی، از جایگاهی والا در میان مباحث فلسفی برخوردار است. این موضوع، که به رابطه میان ماده و مجرد، علم و ماده، و چگونگی ادراک نفس میپردازد، نیازمند استدلالهایی دقیق، برهانی و همگام با دستاوردهای علمی نوین است. در این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به بررسی و نقد استدلالهای سنتی، بهویژه استدلالهای ارائهشده در «اصول فلسفه و روش رئالیسم»، پرداخته میشود. هدف، تبیین ضرورت رویکردی علمی و منطقی در اثبات تجرد نفس و بازنگری استدلالهای سنتی در پرتو پیشرفتهای علمی معاصر است. این بررسی، با نگاهی انتقادی، به تحلیل استدلالهایی میپردازد که به دلیل اتکا به مبادی اقناعی و عرفی، در برابر نقدهای مدرن ناکافی به نظر میرسند، و بر لزوم تولید علم نوین در حوزههای علمی تأکید دارد.
اهمیت علمی بحث تجرد نفس
بحث تجرد نفس ناطقه، به مثابه گوهری در تاج فلسفه اسلامی، بحثی است که نهتنها از منظر وجودشناختی، بلکه از حیث معرفتشناختی نیز اهمیتی بسزا دارد. اثبات تجرد نفس، نیازمند بهرهگیری از ابزارهای علمی گوناگون، از علوم تجربی گرفته تا روانشناختی و فلسفی است، تا بتوان با برهانهایی استوار، این مفهوم را در برابر دیدگان حقیقتجویان به نمایش گذاشت. این بحث، برخلاف گفتوگوهای عرفی و عامیانه، نیازمند دقتی علمی است که بتواند در برابر پرسشهای دانشمندان مادیگرا پاسخگو باشد.
درنگ: تجرد نفس ناطقه، به مثابه پلی میان ماده و معنا، نیازمند استدلالهایی است که با ابزارهای علمی و منطقی، از مرزهای گفتمان عرفی فراتر روند و در برابر نقدهای مدرن استوار بمانند. |
نقد استدلالهای سنتی و ضرورت بازنگری
استاد فرزانه قدسسره در درسگفتارهای خویش، با نگاهی نقادانه به استدلالهای سنتی، بهویژه استدلالهای ارائهشده در «اصول فلسفه و روش رئالیسم»، مینگرند. این استدلالها، که غالباً اقناعی و عرفیاند، در برابر پرسشهای دانشمندان مادیگرا، که به دنبال برهانهای علمیاند، از استحکام کافی برخوردار نیستند. به عنوان نمونه، استدلال مشهور به «انطباع کبیر در صغیر»، که ریشه در آرای فلاسفه پیشین چون ابنسینا دارد، مدعی است که عالم پهناور، با همه گستردگی و شکوهش، نمیتواند در پارچهای ناچیز از ماده عصبی، یعنی مغز انسان، گنجانده شود. این استدلال، هرچند در روزگار پیشین، که علم هنوز در گهواره بود، پذیرفتنی مینمود، در جهان امروز، که فناوریهای نوین چون دیسکهای فشرده و ابزارهای جهتیاب، حجم عظیمی از اطلاعات را در ابزاری کوچک جای دادهاند، دیگر نمیتواند چون گذشته اقناعکننده باشد.
استاد فرزانه قدسسره با تمثیلی از سیدی و دیسکت، نشان میدهند که ماده، بیآنکه نیازی به روح قدسی داشته باشد، قادر است اطلاعات عظیمی را در خود جای دهد. این تمثیل، چون آینهای روشن، نشاندهنده توانایی ماده در ادراک و ذخیره اطلاعات است و استدلال انطباع کبیر در صغیر را به چالش میکشد. ایشان تأکید دارند که توصیف مغز بهعنوان «پارچهای ناچیز عصبنی» سادهانگارانه است و نمیتواند در برابر پرسشهای علمی معاصر پاسخگو باشد. فناوریهای نوین، مانند موبایلهای مجهز به جهتیاب، که نقشهای از جهان را در خود جای دادهاند، نشاندهنده ظرفیت عظیم مادهاند و ضرورت بازنگری در استدلالهای سنتی را آشکار میسازند.
درنگ: پیشرفتهای فناوری، چون سیدی و موبایل، نشاندهنده توانایی ماده در ذخیره اطلاعات عظیم است و استدلال انطباع کبیر در صغیر را، که روزگاری چون ستارهای در آسمان فلسفه میدرخشید، به چالش میکشد. |
ثمرات وجودشناختی و معرفتشناختی تجرد نفس
بحث تجرد نفس، چون درختی تناور، ثمراتی عظیم در حوزههای وجودشناسی و معرفتشناسی به بار میآورد. این بحث، نهتنها جایگاه انسان را در پهنه هستی روشن میسازد، بلکه رابطه او با خالق را نیز در پرتوی حکمت الهی تبیین میکند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که اثبات تجرد نفس، نیازمند برهانهایی است که از مرزهای گفتمان عرفی فراتر روند و با ابزارهای علمی، در برابر نقدهای مادیگرایان استوار بمانند.
نقد سادهانگاری در استدلالهای سنتی
استدلالهای اقناعی، که در آثار برخی عالمان دینی، چون «اصول فلسفه و روش رئالیسم» به کار رفتهاند، به دلیل سادهانگاری، از قدرت لازم برای اثبات تجرد نفس برخوردار نیستند. این استدلالها، که غالباً بر مبادی عرفی و غیرعلمی استوارند، در برابر دانشمندان مادیگرا، که به دنبال برهانهای منطقی و تجربیاند، از اقتدار کافی برخوردار نیستند. استاد فرزانه قدسسره، با اشاره به این ضعف، بر ضرورت تولید علم نوین در حوزههای علمی تأکید دارند تا بتوان در برابر چالشهای معاصر پاسخگو بود.
مثال توحید مفضل و پاسخ حکیمانه
در روایتی از توحید مفضل، ابن ابیالعوجا از مفضل پرسید که آیا خداوند میتواند جهان را در تخممرغی جای دهد، بیآنکه جهان کوچک یا تخممرغ بزرگ شود؟ مفضل، که در برابر این پرسش درنگ کرد، نزد امام صادق علیهالسلام رفت و پاسخ شنید که خداوند، عالم را در عدسی چشم، که از تخممرغ نیز کوچکتر است، جای داده است. این پاسخ، چون گوهری درخشان، نشاندهنده ظرفیت عظیم مخلوقات کوچک در برابر عظمت الهی است. اما ابن ابیالعوجا، به دلیل جهل، این پاسخ را انعکاسی واقعی پنداشت و از فهم حکمت آن بازماند.
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که انعکاس در چشم، نه واقعیتی ماندگار، بلکه جرقهای زودگذر است که به نفس بازمیگردد. این انعکاس، پرسشی بنیادین را پیش میکشد: آیا نفس، مجرد است یا مادی؟ این پرسش، چون دری گشوده به سوی حکمت، نیازمند بررسی دقیق است تا چیستی نفس و رابطه آن با ادراک روشن گردد.
درنگ: انعکاس عالم در عدسی چشم، چون جرقهای زودگذر، نه واقعیتی ماندگار، بلکه نشانهای از ظرفیت عظیم نفس در ادراک است که چیستی مجرد یا مادی آن را به پرسشی بنیادین بدل میسازد. |
نقد نظریههای انطباع و اخراج
فلاسفه پیشین، در باب ادراک، به دو نظریه انطباع (ورود تصویر به چشم) و اخراج (خروج شعاع از چشم) قائل بودند. اما استاد فرزانه قدسسره، با نگاهی نقادانه، هر دو نظریه را ناکافی میدانند و بر پیچیدگی ادراک تأکید دارند. ایشان، با تمثیلی از دوربین، که بر اساس سازوکار چشم ساخته شده، نشان میدهند که انعکاس، نه واقعیتی ماندگار، بلکه جرقهای است که در ظرف نفس ادراک میشود.
کیفیت در برابر کمیت
استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلی از فلفل، که با وجود کوچکی، تیز و قدرتمند است، نشان میدهند که کوچک بودن مغز در کمیت، مانع بزرگی آن در کیفیت نیست. این تشبیه، چون آینهای روشن، ظرفیت عظیم مغز را در ادراک، با وجود کوچکی ظاهریاش، به نمایش میگذارد. ایشان تأکید دارند که کیفیت نفس، میتواند از کمیت عالم پیشی گیرد، چنانکه قرآن کریم میفرماید: وَلَقَدْ سَخَّرْنَا لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ (هر آنچه در آسمانها و زمین است، برای شما مسخر کردهایم).
نقد دوقطبیسازی ماده و علم
استدلال سنتی که ماده را متغیر و علم را ثابت میداند، مورد نقد استاد فرزانه قدسسره قرار میگیرد. ایشان، با استناد به آیه شریفه كُلُّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ (هر روز او در کاری است)، تأکید دارند که در عالم هستی، چیزی به نام ثابت یا ساکن وجود ندارد؛ همهچیز، از ماده تا علم، در پویایی و تغییر است. این دیدگاه، با حرکت جوهری ملاصدرا همخوانی دارد و نشان میدهد که ماده و علم، هر دو در مراتب وجود، پویا و متغیرند، اما نوع تغییرشان متفاوت است.
درنگ: آیه كُلُّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ، چون چراغی روشنگر، پویایی عالم را نشان میدهد و دوقطبیسازی ماده و علم را به چالش میکشد، زیرا همهچیز در مراتب وجود متغیر است. |
مثال سنگ و سبزی
استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلی از سنگ و سبزی، که هر دو متغیرند اما نوع تغییرشان متفاوت است، نشان میدهند که پویایی در همه موجودات، حتی اشیای بهظاهر ساکن، جاری است. سنگ، هرچند به ظاهر ثابت مینماید، در گذر زمان کهنه میشود و سبزی، در چند روز فاسد میگردد. این تفاوت در سرعت و نوع تغییر، نشاندهنده تنوع در مراتب پویایی است.
نقد تصور ثوابت و سیارات
فلاسفه پیشین، کواکب را به ثوابت و سیارات تقسیم میکردند، اما استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که همه کواکب متحرکاند و چیزی به نام ثابت در عالم نیست. این نقد، خطای تصور سکون در برخی موجودات را آشکار میسازد و پویایی عالم را، که در آیه كُلُّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ متجلی است، تأیید میکند.
مثال حرکت گاری و موشک
گاری و موشک، هر دو متحرکاند، اما نوع حرکتشان متفاوت است. گاری، چون کاروانی کندرو، در مسیری آرام گام برمیدارد، حال آنکه موشک، چون شهابی تیزرو، در لحظهای به مقصد میرسد. این تمثیل، تنوع در حرکت و نفی سکون در عالم را نشان میدهد.
نقد ثبات علم و قواعد
استاد فرزانه قدسسره، با مثالی از حافظ قرآن، که اگر آیات را تکرار نکند، آنها را فراموش میکند، نشان میدهند که علم، برخلاف تصور سنتی، ثابت نیست. علم، چون رودی جاری، در ذهن عالم پویاست و بدون تمرین، به فراموشی میگراید. ایشان، با اشاره به شیخ انصاری، که پس از تعطیلی درس، مطالب را فراموش میکرد، بر متغیر بودن علم تأکید دارند.
پرسش از مکان علم
پرسشی بنیادین که استاد فرزانه قدسسره مطرح میکنند، این است: علم، مانند قاعده «دو دو تا چهار تا»، کجاست؟ آیا در ذهن عالم است یا مستقل از آن؟ این پرسش، چون کلیدی به سوی معرفت، چیستی علم و جایگاه آن را در فلسفه ادراک به چالش میکشد.
درنگ: علم، چون رودی جاری در ذهن عالم، متغیر است و بدون تمرین، به فراموشی میگراید؛ این پویایی، تصور سنتی ثبات علم را به چالش میکشد. |
نقد ثبات قرآن کریم
قرآن کریم، در ذهن حافظ، متغیر است و با عدم تکرار، به فراموشی میگراید. استاد فرزانه قدسسره، با مثالی از امام جماعت، که در نمازهای غیرمعمول، مانند عید یا میت، دچار خطا میشود، نشان میدهند که علم دینی نیز پویاست و به تمرین وابسته است.
نقد تجرد نفس ناطقه
اگر علم متغیر باشد، استدلال به ثبات علم برای اثبات تجرد نفس ناطقه ناکافی است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که علم، مانند قاعده «دو دو تا چهار تا»، در نفس ناطقه نیست، بلکه به ذهن عالم وابسته است. از اینرو، نمیتوان از ثبات علم برای اثبات تجرد نفس استدلال کرد.
لزوم تولید علم نوین
استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلی از نانوایی که نان میپزد و سوپرمارکتی که تنها میفروشد، بر ضرورت تولید علم نوین در حوزههای علمی تأکید دارند. علم دینی، اگر به تکرار سخنان پیشینیان بسنده کند، از پاسخگویی به نیازهای معاصر بازمیماند و در برابر رسانههای مدرن، که چون رودی خروشان، افکار را به سوی خویش میکشند، ناکارآمد میگردد.
درنگ: علم دینی، چون نانی تازه، باید در حوزهها تولید شود تا در برابر چالشهای معاصر و رسانههای مدرن، پاسخگو و کارآمد بماند. |
برتری حقیقت بر نمایش
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که اولیای خدا و علمای ربانی، به دلیل حقیقتگویی، بر رسانههای نمایشی، که چون فیلمی زودگذرند، برتری دارند. حقیقت، چون گوهری ماندگار، هرگز جای خود را به نمایش نمیدهد، اما اگر علم دینی تولید نشود، رسانههای مدرن، با جذابیتی فریبنده، پیشی میگیرند.
مثال تاریخی و درسهای عبرتآموز
استاد فرزانه قدسسره، با اشاره به داستان یکی از رجال سیاسی که به دلیل زیرکی و سواد، مورد احتیاط کریمخان زند قرار گرفت، نشان میدهند که مسائل علمی را نباید دستکم گرفت. این رجل سیاسی، که در فقه، فلسفه و ادبیات تبحر داشت، در فتوایی درباره روزه لشکر، به دلیل بیاعتمادی، مورد سوءظن قرار گرفت. این داستان، چون آینهای، نشاندهنده اهمیت دقت در مسائل علمی و تأثیر بیاعتمادی بر پذیرش استدلالهاست.
جمعبندی بخش نخست
این بخش، با نگاهی نقادانه به استدلالهای سنتی تجرد نفس، نشان داد که این استدلالها، به دلیل اتکا به مبادی اقناعی و عرفی، در برابر نقدهای مدرن ناکافیاند. استدلال انطباع کبیر در صغیر، که روزگاری چون ستارهای درخشان بود، در پرتو فناوریهای نوین رنگ باخته است. علم و ماده، هر دو در پویاییاند و آیه كُلُّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ این حقیقت را روشن میسازد. علم دینی، برای پاسخگویی به نیازهای معاصر، باید چون رودی خروشان، نو و پویا باشد.
جمعبندی نهایی
این نوشتار، چون چراغی در مسیر حکمت، استدلالهای سنتی تجرد نفس ناطقه را در پرتو درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره بررسی کرد. استدلالهایی چون انطباع کبیر در صغیر، که روزگاری در آسمان فلسفه اسلامی میدرخشیدند، در برابر پیشرفتهای علمی معاصر، چون ستارگانی کمفروغ شدهاند. آیه شریفه كُلُّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ، پویایی عالم را نشان میدهد و دوقطبیسازی ماده و علم را به چالش میکشد. علم، مانند ماده، متغیر است و مثالهایی چون حفظ قرآن کریم و خطای امام جماعت در نمازهای غیرمعمول، این حقیقت را آشکار میسازند. علم دینی، برای بقا و تأثیرگذاری، باید چون درختی تناور، میوههای نوین معرفت به بار آورد. فلسفه اسلامی، با بازنگری استدلالهای سنتی و بهرهگیری از روشهای علمی، میتواند چون گوهری درخشان، در گفتوگوی جهانی بدرخشد.
با نظارت صادق خادمی |