در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1180

متن درس

 

فعل نفس و تعینات وجودی در حکمت اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۱۸۰)

دیباچه

حکمت اسلامی، چونان دریایی ژرف و بی‌کران، در پی کاوش در بنیادی‌ترین پرسش‌های هستی‌شناختی انسان است. در این میان، نفس و تعینات آن، به‌منزله گوهری درخشان در کانون تأملات فلسفی جای دارد. نفس، که سرچشمه معرفت و قدرت انسانی است، با افعال خود، چونان موجی در ساحل وجود، تعیناتی نو پدید می‌آورد که نه عین ذات آن است و نه از آن جدا. این نوشتار، با الهام از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به بررسی چیستی فعل نفس، رابطه آن با ذات نفس، و نسبت آن با حق‌تعالی در نظام وجودی حکمت اسلامی می‌پردازد.

بخش نخست: چیستی نفس و فعل آن در حکمت اسلامی

نفس و ظهورات آن: منشأ معرفت و هویت

نفس انسانی، چونان نوری یگانه در سپهر وجود، دارای وجودی به شرط لا است که با تعینات خود، هویت فردی را شکل می‌دهد. هنگامی که انسان می‌گوید «من»، این «من» تعینی است که از اراده، ادراک، و علم نفس سرچشمه می‌گیرد. این تعین، نه عین ذات نفس است و نه از آن جداست، بلکه ظهوری است که در ظرف وجود خارجی نمود می‌یابد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که نفس، به‌منزله جوهر مجرد، توانایی ایجاد تعینات گوناگون را دارد، اما این تعینات، چونان قطره‌ای که از لیوان آب جدا می‌شود، پس از ظهور، دیگر به ذات نفس بازنمی‌گردند.

تمایز فعل نفس از ذات نفس

فعل نفس، که در قالب ادراکات حضوری یا حصولی ظهور می‌یابد، از ذات نفس متمایز است. ادراک حضوری، چونان آینه‌ای است که حقیقت را بی‌واسطه بازمی‌تاباند، درحالی‌که ادراک حصولی، با واسطه مفاهیم، در ذهن انسان شکل می‌گیرد. استاد فرزانه قدس‌سره با تمثیلی بدیع، فعل نفس را به قطره‌ای از آب تشبیه می‌کنند که از لیوان جدا شده و دیگر به آن بازنمی‌گردد. این قطره، هرچند از آب لیوان سرچشمه گرفته، اما پس از جدایی، هویتی مستقل می‌یابد. بدین‌سان، «من» گفتن، تعینی است که از نفس سرچشمه می‌گیرد، اما عین ذات نفس نیست، بلکه ظهور و تجلی آن است.

درنگ: فعل نفس، نه عین ذات نفس است و نه از آن جداست، بلکه ظهوری است که در ظرف وجود خارجی تعین می‌یابد.

نفی رجوع و ارتجاع در عالم هستی

یکی از اصول بنیادین در حکمت اسلامی، نفی رجوع و ارتجاع در عالم هستی است. هیچ‌چیز در عالم به حالت اولیه خود بازنمی‌گردد. استاد فرزانه قدس‌سره با تمثیل حرکت از خانه، این اصل را روشن می‌سازند: هنگامی که انسان از خانه خارج می‌شود و سپس به آن بازمی‌گردد، این بازگشت، حرکتی ثانوی است، نه جمع شدن حرکت اولیه. همچنین، باز کردن نخ و جمع کردن آن، دو حرکت متمایز است، نه بازگشت به حالت پیشین. این اصل، به پویایی وجودی اشاره دارد که در آن هر فعل، تعینی جدید پدید می‌آورد.

مثال‌های فلسفی: نخ، آب، و پرونده

برای تبیین این مفهوم، استاد فرزانه قدس‌سره از تمثیلات گوناگون بهره می‌جویند. باز کردن نخ، حرکتی است که تعینی نو می‌آفریند، و جمع کردن آن، حرکتی ثانوی است، نه بازگشت به حالت اولیه. همچنین، ریختن آب از لیوان، تعینی جدید ایجاد می‌کند که با بازگشت به لیوان، هویتی متفاوت می‌یابد. ارجاع پرونده به قاضی نیز، حرکتی ثانوی است، نه جمع شدن حرکت پیشین. این تمثیلات، به روشنی نشان می‌دهند که در عالم هستی، هیچ فعلی به ذات خود بازنمی‌گردد، بلکه تعیناتی جدید پدید می‌آورد.

جمع‌بندی بخش نخست

نفس انسانی، چونان سرچشمه‌ای زلال، با افعال خود تعیناتی پدید می‌آورد که نه عین ذات آن است و نه از آن جداست. این تعینات، مانند «من» گفتن، ظهوراتی هستند که در ظرف وجود خارجی شکل می‌گیرند. نفی رجوع و ارتجاع در عالم، نشان‌دهنده پویایی وجودی است که هر فعل، تعینی نو می‌آفریند. این اصول، بنیان فهم حکمت اسلامی از نفس و افعال آن را تشکیل می‌دهند و نیازمند تأملات عمیق‌تر در بخش‌های آتی است.

بخش دوم: علم و فعل نفس در نظام وجودی

علم به‌عنوان فعل نفس

علم، چونان گوهری در صدف نفس، در ذات آن وجود دارد، اما با صدور، مانند سخن گفتن، تعینی مستقل می‌یابد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که علم صادرشده، دیگر به ذات نفس بازنمی‌گردد، بلکه به‌منزله فعلی ثانوی، هویتی جدید می‌یابد. این استقلال، نشان‌دهنده پویایی نفس در تولید افعال است که هر یک، چونان موجی در دریای وجود، تعینی نو پدید می‌آورد.

نقش روان‌شناسی در تبیین فعل نفس

استاد فرزانه قدس‌سره، با نگاهی نقادانه، به نقش روان‌شناسی در تبیین ظهورات فعل نفس اشاره می‌کنند. فلسفه، زیربنای نظری را فراهم می‌آورد، اما روان‌شناسی، با تمرکز بر رویه‌های عملی، می‌تواند این ظهورات را دقیق‌تر تبیین کند. این دیدگاه، به ضرورت تلفیق علوم نظری و تجربی در فهم نفس اشاره دارد. همان‌گونه که استاد ریاضی، اعداد را بهتر از فیلسوف تبیین می‌کند، روان‌شناس نیز می‌تواند ظهورات فعل نفس را با دقتی افزون‌تر تحلیل نماید.

درنگ: روان‌شناسی، با تمرکز بر رویه‌های عملی، می‌تواند ظهورات فعل نفس را دقیق‌تر از فلسفه تبیین کند، اما فلسفه، زیربنای نظری آن را فراهم می‌آورد.

نفی گم شدن و نابودی در عالم هستی

حکمت اسلامی، با تکیه بر اصل وجودمحوری، نابودی و عدم را در عالم هستی نفی می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که هیچ‌چیز در عالم گم یا معدوم نمی‌شود. آیه لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ (سبأ: ۳) به این حقیقت اشاره دارد که ذره‌ای از علم الهی پنهان نمی‌ماند. حتی خاکستر چوب، که از سوختن پدید می‌آید، وجودی جدید است، نه معدوم شدن. این اصل، به تداوم وجود در تحولات عالم اشاره دارد.

وسعت نفس و تعینات بی‌شمار

نفس، به دلیل وسعت وجودی خود، قادر است تعینات بی‌شماری پدید آورد. استاد فرزانه قدس‌سره با تمثیلی زیبا، نفس را به دریایی تشبیه می‌کنند که موج‌های بی‌شمار از آن برمی‌خیزد. هر بار گفتن «من»، تعینی جدید است که از نفس سرچشمه می‌گیرد، اما به ذات آن بازنمی‌گردد. این ظرفیت بی‌نهایت، نشان‌دهنده عظمت نفس در نظام وجودی است.

جمع‌بندی بخش دوم

علم، به‌عنوان فعلی از افعال نفس، با صدور از ذات آن، تعینی مستقل می‌یابد. روان‌شناسی، با تبیین رویه‌های عملی، مکمل فلسفه در فهم این افعال است. نفی گم شدن و نابودی در عالم، همراه با وسعت نفس در تولید تعینات، نشان‌دهنده پویایی و تداوم وجودی در حکمت اسلامی است. این اصول، بنیانی برای فهم عمیق‌تر رابطه نفس و افعال آن فراهم می‌آورند.

بخش سوم: تعینات عالم و نسبت آن با حق‌تعالی

فعل حق و تعینات عالم

استاد فرزانه قدس‌سره، با تطبیق اصول فعل نفس بر حق‌تعالی، عالم را مجموعه‌ای از تعینات حق می‌دانند. این تعینات، نه عین حق‌اند و نه غیر حق، بلکه افعال و ظهورات او هستند. همان‌گونه که «من» ظهوری از نفس است، عالم نیز تجلی فعل حق است. این دیدگاه، با اصل وحدت وجود در حکمت متعالیه همخوانی دارد، که عالم را ظهور حق می‌داند، بدون آنکه آن را عین یا غیر حق بخواند.

نقد عرفان عوامانه

استاد فرزانه قدس‌سره، با نگاهی نقادانه، عرفان عوامانه را به دلیل ساده‌سازی تعینات حق مورد انتقاد قرار می‌دهند. عرفان عوامانه، گاه عالم را عین حق یا غیر حق می‌خواند، که هر دو خطاست. این ساده‌سازی، از درک دقیق رابطه میان حق و خلق بازمی‌ماند. استاد با تمثیلی زیبا، عالم را به قرص گچی تشبیه می‌کنند که هر کس به فراخور فهم خود، نامی بر آن می‌نهد، اما حقیقت آن، فعل حق است.

درنگ: عالم، نه عین حق است و نه غیر حق، بلکه فعل و ظهور اوست که در تعینات گوناگون متجلی می‌شود.

نفی اشتراک در عالم هستی

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که در عالم هستی، اشتراک یا شریک وجود ندارد. هر تعین، چونان اثری یگانه در تابلوی وجود، منحصربه‌فرد است. این اصل، با نفی شرک در نظام هستی، بر وحدت وجود تأکید می‌کند. تفاوت میان احدیت و واحدیت نیز، به تعینات مختلف ذات حق اشاره دارد، که هر یک ظهوری متمایز از اوست.

اسما و صفات الهی

اسما و صفات الهی، در ظرف ذات، عین آن‌اند، اما با تعین یافتن، ظهوراتی متمایز می‌یابند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که احدیت، تعین ذات بدون تعین است، درحالی‌که واحدیت، تعین ثانوی است. این تمایز، به پویایی ظهورات الهی در مراتب وجود اشاره دارد، که همگی از ذات حق سرچشمه می‌گیرند.

جمع‌بندی بخش سوم

تعینات عالم، افعال و ظهورات حق‌تعالی‌اند که نه عین او هستند و نه غیر او. نقد عرفان عوامانه، بر ضرورت تبیین دقیق این رابطه تأکید دارد. نفی اشتراک و تمایز میان احدیت و واحدیت، نشان‌دهنده عمق نظام وجودی در حکمت اسلامی است. این اصول، فهم رابطه میان حق و خلق را روشن‌تر می‌سازند.

بخش چهارم: آیات و روایات در تبیین فعل نفس و تعینات

آیه «لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ»

آیه لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ (سبأ: ۳) به این حقیقت اشاره دارد که ذره‌ای از علم الهی پنهان نمی‌ماند. این آیه، نفی گم شدن یا معدوم شدن در عالم را تأیید می‌کند و نشان می‌دهد که هر فعل و تعین، در نظام الهی محفوظ است.

آیه «اقْرَأْ كِتَابَكَ»

آیه اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا (الإسراء: ۱۴) به محاسبه نفس در روز قیامت اشاره دارد: «کتابت را بخوان؛ امروز خودت برای حسابرسی خویش کافی هستی». این آیه، بر تداوم سوابق وجودی و مسئولیت‌پذیری نفس در برابر افعال خود تأکید دارد.

روایت غفران و ستاریت

روایات اسلامی، غفران و ستاریت الهی را نه پاک کردن کامل، بلکه لایه‌بندی و پوشش عیوب می‌دانند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که حتی در بهشت، سوابق انسان‌ها محفوظ می‌ماند و امحاء کامل وجود ندارد. این اصل، به نظم الهی در حفظ شئون وجودی اشاره دارد.

درنگ: آیات قرآن کریم و روایات، بر تداوم وجودی افعال نفس و محفوظ ماندن آن‌ها در نظام الهی تأکید دارند.

جمع‌بندی بخش چهارم

آیات قرآن کریم و روایات، چونان چراغ‌هایی در مسیر معرفت، تداوم وجودی افعال نفس و تعینات آن را تأیید می‌کنند. آیه لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ و اقْرَأْ كِتَابَكَ بر حفظ شئون وجودی و مسئولیت‌پذیری نفس دلالت دارند. روایات غفران نیز، بر پوشش عیوب به‌جای امحاء کامل تأکید می‌کنند.

بخش پنجم: ضرورت تخصص در علم دینی و نقد الفاظ عرفی

نقد الفاظ عرفی در مباحث علمی

استاد فرزانه قدس‌سره، با نگاهی نقادانه، استفاده از الفاظ عرفی در مباحث علمی را ناکارآمد می‌دانند. واژه‌هایی چون «غلط» در مدرسه و اجتماع، معانی متفاوتی دارند و نباید در فلسفه به‌کار روند. این اصل، به ضرورت زبان تخصصی در علوم عقلی اشاره دارد. استاد با تمثیلی بدیع، تبیین فلسفه با الفاظ عرفی را به ساخت قطعات هواپیما در آهنگری تشبیه می‌کنند، که کاری محال است.

لزوم تخصص در علم دینی

علم دینی، برای پویایی و پاسخگویی به نیازهای جامعه، نیازمند تخصص است. استاد فرزانه قدس‌سره، علم دینی را به جراحی تشبیه می‌کنند که به جراحان فوق‌تخصص نیاز دارد، نه پزشکان عمومی. مهارت‌های عمومی، مانند روضه‌خوانی یا احکام شرعی، هرچند لازم‌اند، اما نمی‌توانند جایگزین تخصص عمیق شوند. این اصل، به ضرورت تربیت عالمان متخصص در حوزه‌های علمی تأکید دارد.

درنگ: علم دینی، برای پاسخگویی به نیازهای جامعه پیشرفته، نیازمند جراحان متخصص است، نه پزشکان عمومی.

نقد مطالعه سطحی فلسفه

استاد فرزانه قدس‌سره، مطالعه سطحی آثار فلسفی مانند منظومه یا اسفار را ناکافی می‌دانند. فلسفه، چونان معدنی ژرف، نیازمند کاوش عمیق و تخصصی است. مطالعه رمان‌گونه این آثار، نمی‌تواند حقیقت فلسفی را آشکار سازد. این نقد، به ضرورت آموزش دقیق و روشمند در فلسفه اشاره دارد.

خاطره عالم جامع

استاد فرزانه قدس‌سره، با یادآوری خاطره‌ای از عالمی برجسته، به جامعیت علمی او در فقه، اصول، فلسفه، و عرفان اشاره می‌کنند. این عالم، که به دلیل عوامل اجتماعی نادیده گرفته شد، توصیه می‌کرد که در مسائل غیرتخصصی دخالت نشود. این خاطره، به اهمیت تخصص و پرهیز از ساده‌سازی در علوم دینی اشاره دارد.

نقد خاک معجزه‌آسا

استاد فرزانه قدس‌سره، با تمثیلی زیبا، جامعه را به خاکی معجزه‌آسا تشبیه می‌کنند که گاه بزرگان را کوچک و کوچکان را بزرگ می‌کند. این نقد، به تأثیر فرهنگ و جامعه بر ارزش‌گذاری علمی اشاره دارد و بر ضرورت حفظ حرمت علوم تأکید می‌کند.

جمع‌بندی بخش پنجم

علم دینی، برای پویایی و پاسخگویی به نیازهای جامعه، نیازمند زبان تخصصی و روش‌های علمی است. نقد الفاظ عرفی، مطالعه سطحی، و دخالت غیرمتخصص، نشان‌دهنده ضرورت تربیت عالمان فوق‌تخصص است. خاطره عالم جامع و نقد خاک معجزه‌آسا، بر اهمیت حفظ حرمت علوم و تأثیر عوامل اجتماعی تأکید دارند.

بخش ششم: چرایی در فلسفه و روش‌شناسی علم دینی

فلسفه، علم چرایی

فلسفه، چونان چراغی در مسیر معرفت، علم «چرایی» است که بی‌وقفه پرسش می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره، با تشبیهی دل‌انگیز، تحقیق فلسفی را به «چریدن» در چراگاه معرفت تشبیه می‌کنند، که به معنای دقت و کاوش عمیق است. این روش‌شناسی، بر ضرورت پرسشگری مستمر در فلسفه تأکید دارد.

تمایز مفاهیم فلسفی: تشخص، تعین، تحقق

مفاهیم تشخص، تعین، تحقق، تبدل، و تجدد، هر یک معانی متمایزی در فلسفه دارند. استاد فرزانه قدس‌سره، با اشاره به ابواب اشتقاق، بر تفاوت میان باب تفعل (تشخص) و باب فعل (تعین) تأکید می‌کنند. این تمایز، به پیچیدگی مفاهیم فلسفی و ضرورت تبیین دقیق آن‌ها اشاره دارد.

درنگ: فلسفه، علم چرایی است که با پرسشگری مستمر و تبیین دقیق مفاهیم، به فهم حقیقت وجود رهنمون می‌شود.

نقد مخلوط کردن علوم

استاد فرزانه قدس‌سره، مخلوط کردن علوم مختلف، مانند فقه، فلسفه، و ریاضی، را به آشوبی علمی تشبیه می‌کنند. هر علم، چونان شاخه‌ای از درخت معرفت، قواعد و ابزار خاص خود را دارد. این نقد، بر ضرورت تفکیک حوزه‌های علمی و احترام به تخصص تأکید دارد.

نقد انحرافات فکری

مخلوط کردن مسائل فلسفی با امور سیاسی یا شرعی، به انحرافات فکری منجر می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره، این انحرافات را به خطوطی گمراه‌کننده تشبیه می‌کنند که به کدورت و غفلت می‌انجامد. این نقد، بر ضرورت بحث‌های آکادمیک و علمی در محیطی تخصصی تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش ششم

فلسفه، به‌عنوان علم چرایی، با پرسشگری مستمر و تبیین دقیق مفاهیم، به فهم حقیقت وجود رهنمون می‌شود. تمایز مفاهیم فلسفی، مانند تشخص و تعین، و نقد مخلوط کردن علوم، بر ضرورت روش‌شناسی تخصصی در علم دینی تأکید دارند. انحرافات فکری، که از ساده‌سازی و عامیانه‌گویی سرچشمه می‌گیرند، مانع رشد علمی و دینی می‌شوند.

نتیجه‌گیری نهایی

این نوشتار، با کاوش در فعل نفس و تعینات وجودی در فلسفه اسلامی، نشان داد که نفس، چونان سرچشمه‌ای زلال، با افعال خود تعیناتی پدید می‌آورد که نه عین ذات آن است و نه از آن جداست. آیات قرآن کریم، مانند لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ و اقْرَأْ كِتَابَكَ، بر تداوم وجودی و محاسبه دقیق افعال در نظام الهی تأکید دارند. تعینات عالم، افعال حق‌تعالی‌اند که نه عین او هستند و نه غیر او. نقد عرفان عوامانه و الفاظ عرفی، بر ضرورت تبیین دقیق و تخصصی در فلسفه تأکید دارد. علم دینی، برای پاسخگویی به نیازهای جامعه پیشرفته، نیازمند جراحان فوق‌تخصص است که با روش‌های علمی و آکادمیک، حقیقت وجود را روشن سازند. این اثر، چونان آیینه‌ای است که انعکاس حقیقت نفس و عالم را در مراتب گوناگون آن به نمایش می‌گذارد و خواننده را به تأمل در ژرفای هستی دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی