در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1186

متن درس

 

تعینات و مراتب وجود در انسان‌شناسی حکمت متعالیه

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۱۸۶)

مقدمه

بحث تعینات و مراتب وجود، به‌عنوان یکی از بنیادی‌ترین مسائل در حکمت متعالیه، به تبیین چیستی موجودات، حرکت، و صفات در نظام هستی می‌پردازد. این موضوع، در انسان‌شناسی فلسفی، به دلیل پیوند عمیق با پرسش‌های معرفت‌شناختی و وجودی، از اهمیتی ویژه برخوردار است. استاد فرزانه قدس‌سره، با نگاهی عمیق و انتقادی، به بازنگری مفاهیم سنتی فلسفه اسلامی پرداخته و با نفی ساده‌انگاری‌های رایج، بر ضرورت تلفیق حکمت متعالیه با علوم تجربی و دین تأکید ورزیده‌اند. این نوشتار، با ساختاری منظم و علمی، به بازسازی و تحلیل مباحث مطرح‌شده در درس‌گفتار شماره ۱۱۸۶ می‌پردازد.

بخش نخست: چیستی تعینات و پویایی نظام هستی

تعینات و حرکت در عالم وجود

نظام هستی، در ظرف وجود خود، شاهد تعینات متفاوتی است که میان مخلوقات، از صدر تا ذیل، جریان دارند. این تعینات، همراه با حرکت‌هایی در جهات شناخته‌شده و ناشناخته، نقشی اساسی در ظهور و بروز موجودات ایفا می‌کنند. حرکت، نه‌تنها در ابعاد مادی مانند طول، عرض، و عمق، بلکه در ابعاد ناشناخته و غیرمادی نیز جریان دارد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این پویایی، فراتر از ادراک محدود انسانی است و به وسعت بی‌کران عالم اشاره دارد.

نقد ابعاد سنتی در فلسفه

تعاریف سنتی فلسفه، که جسم را به سه بعد، سطح را به دو بعد، خط را به یک بعد، و نقطه را بدون بعد می‌شناسند، از استحکام کافی برخوردار نیستند. این تقسیم‌بندی‌ها، که در طبیعیات و فلسفه قدیم ریشه دارند، نمی‌توانند پیچیدگی‌های وجودی را به‌طور کامل تبیین کنند. استاد فرزانه قدس‌سره، با تشبیهی ظریف، این تعاریف را به نقشه‌ای ناقص تشبیه می‌کنند که تنها بخشی از حقیقت عالم را ترسیم می‌کند، درحالی‌که واقعیت هستی، مانند اقیانوسی بی‌کران، از این حدود فراتر می‌رود.

حرکت‌های ناشناخته و آثار آن‌ها

حرکت‌های تجردی و معنوی، همراه با ابعاد ناشناخته مادی، آثاری گسترده در عالم دارند که هنوز به‌طور کامل شناخته نشده‌اند. مفاهیمی چون بعد رابع، زمان، و مکان، تنها بخشی از چهره وجود را آشکار می‌کنند، و بشر، با وجود پیشرفت‌های علمی، هنوز در برابر عظمت این نظام، چون کودکی در برابر آسمان پرستاره است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این محدودیت ادراکی، دعوتی است به فروتنی معرفتی و کاوش عمیق‌تر در ابعاد ناشناخته هستی.

درنگ: نظام هستی، با تعینات و حرکت‌های بی‌کران خود، فراتر از ابعاد شناخته‌شده و تعاریف سنتی است و نیازمند نگاهی جامع‌تر به پویایی وجود است.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با تبیین چیستی تعینات و پویایی نظام هستی، نشان داد که عالم، مجموعه‌ای از تعینات متکثر و حرکت‌های ناشناخته است که از حدود ادراک انسانی فراتر می‌روند. نقد تعاریف سنتی و تأکید بر گستردگی ابعاد وجودی، زمینه‌ساز بازنگری در روش‌شناسی فلسفی است.

بخش دوم: مراتب وجود و پیچیدگی تعینات

مراتب وجودی از جماد تا انسان

موجودات، از جماد تا نبات، حیوان، و انسان، در مراتب وجودی خود غرق در تجدد و تعین‌اند. هر مرتبه، با تعینات خاص خود، از سنگ تا انسان، هویتی متمایز می‌یابد. استاد فرزانه قدس‌سره، این مراتب را به نردبانی تشبیه می‌کنند که هر پله‌اش، با چینش متفاوتی از تعینات، به سوی کمال صعود می‌کند.

تعینات بسيط و مركب

تعینات به دو گونه بسيط (صفات ذره فی‌نفسه) و مركب (مع‌الغير) تقسیم می‌شوند. هر ذره، در ذات خود، تعینی بسيط دارد، اما در ارتباط با دیگر موجودات، تعین مركب می‌یابد. استاد فرزانه قدس‌سره، با تمثیلی زیبا، این دوگانگی را به آینه‌ای تشبیه می‌کنند که در تنهایی خود یک حقیقت است، اما در برابر دیگران، انعکاس‌های متکثری می‌یابد.

نفی بساطت مطلق

هیچ موجودی، حتی آنچه بسيط پنداشته شود، از ترکیب و تعدد خالی نیست. هر ذره‌ای که ریز انگاشته شود، در حقیقت درشتی و پیچیدگی نهفته دارد. استاد فرزانه قدس‌سره، این اصل را به ریگ‌های بیابان تشبیه می‌کنند که در نگاه نخست ساده‌اند، اما در ژرفای خود، جهانی از تعینات را در بر دارند.

نفی اولین ذره

مفهوم اولین ذره یا هيولای اولی، به دلیل بی‌نهایت بودن مراتب وجود، قابل دفاع نیست. عالم، بی‌اول و بی‌آخر است، و هر ذره‌ای که ریزتر شود، پیچیدگی بیشتری آشکار می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به آیه کریمه، این حقیقت را تبیین می‌کنند:

هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ

اوست اول و آخر و ظاهر و باطن. (الحدید: ۳)

این آیه، به بی‌نهایتی وجود الهی و عالم اشاره دارد، گویی عالم، آیینه‌ای است که بی‌کرانگی حق را بازمی‌تاباند.

درنگ: مراتب وجود، با تعینات بسيط و مركب، از بساطت مطلق و مفهوم اولین ذره فراتر می‌روند و به بی‌نهایتی نظام هستی اشاره دارند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با بررسی مراتب وجود و پیچیدگی تعینات، نشان داد که نظام هستی، از جماد تا انسان، مجموعه‌ای از تعینات پویا و بی‌نهایت است. نفی بساطت مطلق و هيولای اولی، دعوتی است به بازنگری در مفاهیم سنتی و توجه به وسعت وجودی عالم.

بخش سوم: نقد فلسفه سنتی و ضرورت تحول

نقد روش‌شناسی سنتی

فلسفه سنتی، به دلیل اتکا به تعاریف پنداری و فقدان پشتوانه تجربی، از تبیین کامل نظام هستی ناتوان است. استاد فرزانه قدس‌سره، این محدودیت را به کشتی‌ای تشبیه می‌کنند که در ساحل ادراک‌های کهن لنگر انداخته و از دریای علوم مدرن دور مانده است. افلاطون، با نفی هيولای اولی، و ارسطو، با تأکید بر ماده و صورت، هرچند دیدگاه‌هایی ارزشمند ارائه کردند، اما این دیدگاه‌ها در برابر پرسش‌های نوین ناکافی‌اند.

محاکمه فلاسفه و مقاومت در برابر نوآوری

فلاسفه‌ای چون افلاطون و گالیله، به دلیل نوآوری‌هایشان، با مقاومت و محاکمه مواجه شدند. استاد فرزانه قدس‌سره، این مقاومت را به دیواری تشبیه می‌کنند که حقیقت‌جویان را از کاوش بازمی‌دارد، اما نور حقیقت، همواره راه خود را از میان شکاف‌های این دیوار می‌یابد.

نفی هيولای اولی و تسلسل

مفهوم هيولای اولی، که به تسلسل و دور (مانند معمای مرغ و تخم‌مرغ) می‌انجامد، قابل دفاع نیست. استاد فرزانه قدس‌سره، با تمثیلی از ابن‌سینا، هيولای اولی را به دختری زشت تشبیه می‌کنند که هرگز رخ نمی‌نماید، و این ناشناختگی، به نفی مبدأ ثابت ماده اشاره دارد.

تحسین افلاطون

افلاطون، با نفی هيولای اولی و تأکید بر بساطت جسم، به حقیقت نزدیک‌تر بود. استاد فرزانه قدس‌سره، دیدگاه او را به چراغی تشبیه می‌کنند که در تاریکی فلسفه کهن، راه را روشن کرد، هرچند هنوز به نور کامل حقیقت نرسیده بود.

درنگ: فلسفه سنتی، به دلیل پنداری بودن و فقدان پشتوانه تجربی، نیازمند تحول و تلفیق با علوم مدرن است تا بتواند حقیقت نظام هستی را تبیین کند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با نقد روش‌شناسی سنتی و تأکید بر نفی هيولای اولی، نشان داد که فلسفه اسلامی نیازمند بازنگری و تحول است. دیدگاه‌های فلاسفه‌ای چون افلاطون، هرچند ارزشمند، در برابر پرسش‌های نوین ناکافی‌اند و باید با علوم تجربی پیوند یابند.

بخش چهارم: صفات اشیاء و پیوند با فقه

صفات و تعینات اشیاء

هر موجود، از سنگ تا انسان، مجموعه‌ای از تعینات و صفات است که هویت آن را شکل می‌دهند. استاد فرزانه قدس‌سره، این صفات را به رنگ‌های گوناگون بوم نقاشی هستی تشبیه می‌کنند که هر یک، نقشی بی‌همتا در تابلوی وجود می‌آفرینند. برای نمونه، گندم با صفاتی چون خوب، آردشده، یا غصبی، هویت‌های متفاوتی می‌یابد.

حلال، حرام، و طیب

صفاتی چون حلال، حرام، و طیب، به اشیاء هویت می‌بخشند. حلال بودن شرط اولیه است، اما طیب بودن، مرتبه‌ای متعالی‌تر است. استاد فرزانه قدس‌سره، این تمایز را به آبی زلال تشبیه می‌کنند که هرچند پاک است، تنها با طهارت معنوی به شرابی طهور تبدیل می‌شود. برای مثال، دزدی از حرم، به دلیل طیب بودن، با دزدی از فقیر متفاوت است.

مثال کفش غصبی و پول در بانک

کفش غصبی، به دلیل صفت غصب، هویتی متمایز می‌یابد. همچنین، پول در بانک‌ها، با اختلاط حلال و حرام، تشخیص هویت آن دشوار می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره، این اختلاط را به رودی تشبیه می‌کنند که آب‌های گوناگون در آن درهم می‌آمیزند، اما حقیقت هر قطره، در ژرفای خود باقی است.

کفن‌فروشی و طیب

کفن‌فروشی، هرچند حلال است، به دلیل عدم طیب بودن، مطلوب نیست. استاد فرزانه قدس‌سره، این شغل را به سایه‌ای تشبیه می‌کنند که هرچند در نور آفتاب وجود دارد، اما گرمای زندگی‌بخش آن را ندارد.

مثال قرآن و هدیه

قرآن به‌عنوان هدیه، صفتی متعالی‌تر از فروش می‌یابد. استاد فرزانه قدس‌سره، این تفاوت را به گوهری تشبیه می‌کنند که در دستان بخشنده، درخششی دیگر می‌یابد.

درنگ: صفات اشیاء، از حلال و حرام تا طیب، هویت آن‌ها را شکل می‌دهند و نیازمند تبیینی فلسفی در پیوند با فقه است.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با بررسی صفات اشیاء و تأثیر آن‌ها بر هویت، نشان داد که مفاهیمی چون حلال، حرام، و طیب، فراتر از احکام ظاهری، به فلسفه‌ای عمیق نیاز دارند. این پیوند فقه و فلسفه، به تبیین دقیق‌تر هویت اشیاء منجر می‌شود.

بخش پنجم: فلسفه، فقه، و ضرورت تلفیق با علم

نقد مهندسی پزشکی سنتی

مهندسی پزشکی که صنعت را در خدمت طب قرار می‌دهد، مهندسی حقیقی نیست. استاد فرزانه قدس‌سره، این رویکرد را به کارگری تشبیه می‌کنند که ابزار می‌سازد، اما از آفرینش حقیقت حیات ناتوان است. مهندسی پزشکی حقیقی، که در قرآن کریم و دین به کمال رسیده، هنوز در جهان ناپخته است.

صفات در تجوید و پیچیدگی ذرات

در تجوید، حروف با صفاتی چون ترقیق، تدقیق، استعلا، و استفلا تعریف می‌شوند، گویی هر حرف، خانه‌ای است با معماری پیچیده صفات. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که ذرات، هرچه ریزتر شوند، پیچیده‌تر می‌شوند، مانند دانه‌ای که در ژرفای خود، جهانی از اسرار را نهان دارد.

نقد کر و نجاست

مفهوم کر (آب با حجم خاص) و نجاست، بدون تحلیل فلسفی، ناکافی است. استاد فرزانه قدس‌سره، تناقض در احکام کر (مانند نجس شدن با یک لیوان آلوده، اما پاک ماندن با ورود سگ) را به معمایی تشبیه می‌کنند که تنها با کلید فلسفه گشوده می‌شود.

نقد عاميانه‌گری در فقه

فقه، نباید به عاميانه‌گری فروکاسته شود، بلکه نیازمند تحلیل فلسفی است. استاد فرزانه قدس‌سره، فقه عامیانه را به ظرفی تشبیه می‌کنند که از گوهر حقیقت تهی است و تنها با حکمت فلسفی پر می‌شود.

نقد حدیث «اکثر اهل الجنة البلهاء»

حدیث «اکثر اهل الجنة البلهاء» (بیشتر بهشتیان ابله‌اند)، به دلیل تناقض با عقل و حدیث «المؤمن کيس» (مؤمن زیرک است)، قابل دفاع نیست. استاد فرزانه قدس‌سره، این تناقض را به دو آینه متضاد تشبیه می‌کنند که هر یک، تصویری ناسازگار از حقیقت نشان می‌دهند.

نقد داستان گوساله سامری

داستان گوساله سامری، بدون تبیین فلسفی، ناکافی است. استاد فرزانه قدس‌سره، این روایت را به رازی تشبیه می‌کنند که در پرده‌های ظاهر، حقیقت عمیقی را پنهان کرده است.

درنگ: فقه و احکام شرعی، بدون پیوند با فلسفه و علم، از تبیین دقیق صفات و آثار اشیاء ناتوان‌اند و نیازمند تحول‌اند.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، با نقد عاميانه‌گری در فقه و تأکید بر ضرورت تلفیق با فلسفه و علم، نشان داد که احکام شرعی، مانند کر و نجاست، بدون تحلیل فلسفی ناکافی‌اند. نقد روایات متناقض و داستان‌های قرآنی، دعوتی است به بازنگری در روش‌شناسی دینی.

بخش ششم: شعور موجودات و آفرینش نفس

شعور همگانی در قرآن کریم

قرآن کریم، به تسبیح همه موجودات اشاره دارد:

يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ

آنچه در آسمان‌ها و زمین است برای خدا تسبیح می‌گویند. (الحشر: ۱)

استاد فرزانه قدس‌سره، این آیه را گواهی بر شعور همگانی موجودات می‌دانند، گویی هر ذره، زمزمه‌ای از تسبیح الهی است.

نقد محدود کردن شعور به ذوی‌العقول

محدود کردن «ما» در قرآن کریم به ذوی‌العقول، ساده‌انگارانه است. استاد فرزانه قدس‌سره، این دیدگاه را به نگریستن از روزنه‌ای تنگ به آسمان بی‌کران تشبیه می‌کنند که حقیقت را محدود می‌سازد.

تراكم و نفس ناطقه

تراكم متفاوت ذرات، سنگ، حیوان، یا نفس ناطقه را پدید می‌آورد. استاد فرزانه قدس‌سره، این تراكم را به خاکی تشبیه می‌کنند که با نسیمی الهی، به گلی معطر یا درختی تنومند بدل می‌شود.

آینده علم و ساخت نفس

بشر در آینده ممکن است با مواد، نفس ناطقه بسازد، مانند کارخانه‌ای که انسان‌هایی با تعینات گوناگون می‌آفریند. استاد فرزانه قدس‌سره، این امکان را به بذری تشبیه می‌کنند که در خاک علم، به درختی از آفرینش بدل خواهد شد.

درنگ: شعور همگانی موجودات، از سنگ تا انسان، و امکان آفرینش نفس ناطقه، نشان‌دهنده پویایی بی‌کران نظام هستی است.

جمع‌بندی بخش ششم

بخش ششم، با تأکید بر شعور همگانی موجودات و امکان آفرینش نفس ناطقه، نشان داد که نظام هستی، از سنگ تا انسان، مجموعه‌ای از تعینات پویا و شعورمند است. آیات قرآن کریم، این حقیقت را تأیید می‌کنند.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

این نوشتار، با بررسی تعینات و مراتب وجود در انسان‌شناسی حکمت متعالیه، نشان داد که نظام هستی، از جماد تا انسان، مجموعه‌ای از تعینات پویا و بی‌نهایت است. آیات قرآن کریم، مانند «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ» (الحدید: ۳) و «يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» (الحشر: ۱)، به بی‌نهایتی وجود و شعور همه موجودات اشاره دارند. نفی هيولای اولی، نقد ساده‌انگاری‌های فلسفی و فقهی، و تأکید بر تلفیق فلسفه با علوم تجربی و دین، نشان‌دهنده ضرورت تحول در روش‌شناسی فلسفه اسلامی است. فقه و فلسفه، با فاصله گرفتن از عاميانه‌گری و بهره‌گیری از ابزارهای علمی، می‌توانند به تبیین دقیق صفات و آثار اشیاء بپردازند. این رویکرد، حکمت متعالیه را در گفت‌وگوی جهانی تقویت کرده و به شناخت عمیق‌تر انسان و عالم منجر می‌شود.

با نظارت صادق خادمی