متن درس
تحلیل فلسفی و الهیاتی نسبت نفس به موجودات در قرآن کریم و فلسفه اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۱۹۳)
دیباچه
در گستره معرفت بشری، پرسش از چیستی نفس و نسبت آن با موجودات گوناگون، از دیرباز ذهن فیلسوفان و الهیدانان را به خود مشغول داشته است. این نوشتار، برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به کاوشی عمیق و نظاممند در این موضوع میپردازد و با تکیه بر آیات نورانی قرآن کریم و تأملات فلسفه اسلامی، مراتب نفس را در موجوداتی چون حیوانات، جن، ملائکه، و حتی نباتات و اجسام بررسی میکند. این پژوهش، نهتنها به تبیین مراتب نفسانی موجودات مینشیند، بلکه با نقدی روشمند بر وضعیت کنونی علم دینی، ضرورت احیای تحقیقات علمی در حوزههای فلسفی و الهیاتی را گوشزد میکند. همانند درختی که ریشه در خاک معرفت دارد و شاخسار آن به سوی آسمان حکمت قد میکشد، این اثر میکوشد تا با پیوند آیات قرآنی و تأملات فلسفی، منظومهای منسجم از شناخت نفس در نظام هستی ارائه دهد.
بخش یکم: نفس در حیوانات و مراتب آن
چیستی نفس حیوانی
در نظام فلسفه اسلامی، حیوانات بهعنوان موجوداتی برخوردار از نفس شناخته میشوند، لیکن این نفس در مراتب نازلتر از نفس ناطقه انسانی قرار دارد. نفس حیوانی، مبدأ حیات، مرگ، ادراکات حسی، و حرکات غریزی است، اما از قوه عاقله که انسان را به مقام نطق و معرفت متمایز میسازد، بیبهره است. این نفس، همانند جویباری است که در بستر خلقت جاری است، اما به عمق اقیانوس معرفت انسانی نمیرسد. حیوانات، با قوای ادراکی مانند بینایی و شنوایی، و قوای حرکتی مانند حرکت بهسوی غذا، در چرخه حیات مشارکت دارند، اما فاقد توانایی استدلال و تعقلاند که انسان را به قله وجودی میرساند.
شواهد قرآنی برای نفس حیوانی
آیات قرآن کریم، با اطلاق واژه «مَوْتَىٰ» به موجودات مرگپذیر، بر وجود نفس در حیوانات دلالت دارند. آیه شریفهای که میفرماید:
وَلَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيْهِمُ ٱلْمَلَٰٓئِكَةَ وَكَلَّمَهُمُ ٱلْمَوْتَىٰ
«و اگر فرشتگان را بر ایشان نازل میکردیم و مردگان با آنان سخن میگفتند» (انعام: ۱۱۱)، حیوانات را نیز به دلیل مرگپذیری در بر میگیرد. این آیه، با عموم لفظی خود، نشان میدهد که موت، بهعنوان صفتی وجودی، در حیوانات نیز محقق است و نفس، مبدأ حیات و مرگ آنهاست.
همچنین، آیه دیگری که میفرماید:
كَذَٰلِكَ نُخْرِجُ ٱلْمَوْتَىٰ لَعَلَّكُمْ تَذْكَّرُونَ
«اینگونه مردگان را بیرون میآوریم، باشد که شما متذکر شوید» (اعراف: ۵۷)، بر احیای موجودات مرگپذیر، از جمله حیوانات، دلالت دارد. این احیا، نشانهای از وجود نفس در آنهاست که با اراده الهی دوباره زنده میشود، هرچند تذکر و معرفت، مختص انسان است.
ماجرای ابراهیم و عزیر: گواهی بر نفس حیوانی
درخواست حضرت ابراهیم علیهالسلام برای مشاهده چگونگی احیای مردگان، به احیای پرندگان اشاره دارد، نه انسان. آیه شریفه میفرماید:
وَإِذْ قَالَ إِبْرَٰهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِ ٱلْمَوْتَىٰ
«و هنگامی که ابراهیم گفت: پروردگارا، به من نشان ده چگونه مردگان را زنده میکنی» (بقره: ۲۶۰). این رویداد، بر وجود نفس در حیوانات و ظرفیت احیای آنها به اراده الهی دلالت دارد. همچنین، در ماجرای عزیر علیهالسلام، که در آیه:
أَوْ كَٱلَّذِي مَرَّ عَلَىٰ قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا
«یا مانند کسی که بر شهری گذر کرد که ویران بر سقفهایش فرو ریخته بود» (بقره: ۲۵۹)، احیای الاغ او نیز ذکر شده است، وجود نفس در حیوانات را تأیید میکند. این دو رویداد، همانند آیینهای روشن، حضور نفس حیوانی را در نظام خلقت بازمیتابانند.
تفاوت نفس حیوانی و ناطقه
نفس حیوانی، در مقایسه با نفس ناطقه انسانی، فاقد قوه عاقله است، اما از ادراکات حسی و اراده غریزی برخوردار است. نفس ناطقه، همانند چراغی است که با نور عقل، تاریکیهای جهل را میزداید و انسان را به سوی معرفت متعالی رهنمون میسازد. در مقابل، نفس حیوانی، به قوای حسی و حرکتی محدود است و در مراتب پایینتر وجودی قرار دارد. آیه شریفه:
أَفَمَن كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَٰهُ وَجَعَلْنَا لَهُۥ نُورًا يَمْشِي بِهِۦ فِي ٱلنَّاسِ
«آیا کسی که مرده بود و ما او را زنده کردیم و برایش نوری قرار دادیم که با آن در میان مردم راه میرود» (انعام: ۱۲۲)، بر احیای معنوی انسان با نور معرفت دلالت دارد که مختص نفس ناطقه است.
تنوع و شعور حیوانات
حیوانات، با تنوع بینهایت خود، از موجودات دریایی تا صحرایی، جلوهای از غنای خلقت الهیاند. این تنوع، همانند رنگهای گوناگون در تابلوی نقاشی هستی، مراتب مختلف نفس را به نمایش میگذارد. قرآن کریم در آیه:
وَمَا مِن دَآبَّةٍ فِي ٱلْأَرْضِ وَلَا طَٰٓئِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلَّآ أُمَمٌ أَمْثَالُكُمْ
«و هیچ جنبندهای در زمین و هیچ پرندهای که با دو بال خود پرواز میکند نیست، مگر امتهایی مانند شما» (انعام: ۳۸)، بر این تنوع و شباهت ساختاری حیوانات با انسان تأکید دارد. حیوانات، همچنین، دارای شعور و ارادهای هستند که در رفتارهای هدفمندشان، مانند مهاجرت پرندگان یا دفاع از قلمرو، آشکار است. این شعور، هرچند به قله عقلانیت انسانی نمیرسد، گواهی بر وجود نفس در آنهاست.
جهان امروز، به شناخت حیوانات حساس شده است، نه برای خود آنها، بلکه بهعنوان کلیدی برای فهم پیچیدگیهای نفس انسانی. این حساسیت، همانند دریچهای است که از طریق آن، نور معرفت به سوی شناخت انسان تابیده میشود. برخی حیوانات، در صفاتی مانند قدرت (مانند فیل) یا هوش (مانند دلفین)، از انسان عادی برترند، اما انسان، با مقام جمعی و جامعیت وجودی خود، از آنها متمایز میشود.
انقراض و پویایی خلقت
برخی گونههای حیوانی منقرض شدهاند و برخی در معرض انقراضاند، اما تنوع آنها همچنان بیکران است. این پویایی، همانند جریانی است که در رودخانه خلقت جاری است و هیچگاه متوقف نمیشود. انقراض، بخشی از چرخه طبیعی هستی است، اما تنوع باقیمانده، نشانهای از غنای نفسانی و وجودی حیوانات در نظام خلقت است. این تنوع، در آیات قرآنی، بهعنوان نشانهای از حکمت الهی معرفی شده و بر نقش حیوانات در معرفتشناسی انسانی تأکید دارد.
جمعبندی بخش یکم
این بخش، با کاوش در چیستی نفس حیوانی، شواهد قرآنی، و تفاوت آن با نفس ناطقه انسانی، به تبیین مراتب نفسانی حیوانات پرداخت. آیات قرآن کریم، با اطلاق «مَوْتَىٰ» و روایات احیای حیوانات در ماجراهای ابراهیم و عزیر، وجود نفس در حیوانات را تأیید میکنند. تنوع بینهایت حیوانات و شعور غریزی آنها، جلوهای از حکمت الهی در خلقت است. این تحلیل، نهتنها به شناخت نفس حیوانی کمک میکند، بلکه راه را برای درک بهتر جایگاه انسان در نظام هستی هموار میسازد.
بخش دوم: نفس در جن و شواهد قرآنی
وجود نفس در جن
پرسش از وجود نفس در جن، بهعنوان موجوداتی غیرمادی، از مسائل پیچیده فلسفه اسلامی و الهیات قرآنی است. قرآن کریم، با ذکر جن در ۲۲ مورد، بر وجود و ویژگیهای نفسانی آنها دلالت دارد. آیه شریفه:
وَٱلْجَانَّ خَلَقْنَٰهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ ٱلسَّمُومِ
«و جن را پیش از آن از آتش سوزان آفریدیم» (حجر: ۲۷)، بر خلقت و حیات نفسانی جن تأکید دارد. جن، همانند نسیمی مرموز در عالم خلقت، دارای ادراک و اراده است، اما در مرتبهای پایینتر از نفس ناطقه انسانی قرار دارد.
ویژگیهای نفسانی جن
جن، به دلیل مرموز بودن، ریزنقشی، و قدرت جسمانی بیشتر از انسان، اما با ادراک کمتر، متمایز است. این موجودات، همانند سایههایی در پس پرده خلقت، از تواناییهای خاصی برخوردارند، اما فاقد معرفت و عقلانیت انسانیاند. آیه:
فِيهِنَّ قَٰصِرَٰتُ ٱلطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَآنٌّ
«در آنها [حوریانی] با چشمان خیره، که پیش از ایشان هیچ انسان و جنی به آنها دست نزده است» (الرحمن: ۵۶)، بر اشتراک نفسانی جن و انسان در ادراک و حس دلالت دارد. همچنین، آیه:
وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَٰطِينَ ٱلْإِنسِ وَٱلْجِنِّ
«و اینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیاطین انس و جن قرار دادیم» (انعام: ۱۱۲)، جن و انسان را در ساختار نفسانی و اخلاقی هممرتبه میداند.
تکثیر و تعامل جن با انسان
قرآن کریم در آیه:
يَٰمَعْشَرَ ٱلْجِنِّ قَدِ ٱسْتَكْثَرْتُم مِّنَ ٱلْإِنسِ
«ای گروه جنیان، شما از انسانها بسیار بهره بردید» (انعام: ۱۲۸)، بر توانایی بالای جن در تکثیر و انتشار دلالت دارد. این تکثیر، همانند انفجاری در عالم غیب، جن را به موجوداتی پویا و گسترده تبدیل کرده است. در آینده، با پیشرفت علمی و رفع ترس از جن، امکان ارتباط، رفاقت، و حتی آموزش میان جن و انسان فراهم خواهد شد. این تعامل، همانند پلی است که دو ساحل ناشناخته را به هم پیوند میدهد.
ترس از جن، که ریشه در جهل و ناشناختگی دارد، مانع اصلی این تعامل است. شناخت علمی و قرآنی جن، میتواند این ترس را به کنجکاوی علمی تبدیل کند و راه را برای فهم بهتر مراتب نفسانی آنها هموار سازد. عالمان ربانی، با علم و زیبایی معنوی، قادرند جن را تسخیر کنند، همانگونه که نور معرفت، تاریکیهای نادانی را میزداید.
تسخیر جن و محدودیتهای آن
انسان، با شگرد و معرفت، قادر به تسخیر جن است، اما جن تنها میتواند انسان را آزار دهد یا بیماری ایجاد کند، نه تسخیر. این تفاوت، همانند برتری قلم بر شمشیر، به قوه عاقله انسان بازمیگردد. جن، مانند زنبور عسل، در صورت آزار انسان، خود آسیب میبیند و از این کار پرهیز میکند. این محدودیت، نظم نفسانی در خلقت را نشان میدهد که تعادل را در تعاملات میان موجودات حفظ میکند.
ابلیس، شیاطین، و جن
ابلیس، بهعنوان شخصی از جن، با خداوند تخاطب دارد و با فسق از امر الهی خارج میشود. آیه:
قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ
«گفت: من از او بهترم» (ص: ۷۶)، اختیار و اراده ابلیس را نشان میدهد. ابلیس، شخص عزازیل است؛ شیاطین، جنهای فاسدند؛ و جن، جنس کلی است. این تمایز، همانند شاخههای درختی است که از یک ریشه واحد سرچشمه میگیرند، اما در مسیرهای متفاوت رشد میکنند.
تشبیه جن و انسان
جن، مانند مرد، قدرتمند اما فاقد شگرد است، درحالیکه انسان، مانند زن، با شگرد و معرفت میتواند جن را تسخیر کند. این تشبیه، همانند رقص نور و سایه در عالم خلقت، تفاوتهای نفسانی و عملیاتی این دو موجود را به تصویر میکشد. شگرد، بهعنوان استعارهای از تدبیر و معرفت، برتری نفس انسانی را نشان میدهد.
نقد فمینیسم و شگرد نفسانی
برخی دیدگاهها، به دلیل عدم شناخت شگرد نفسانی زنان، در تعریف آنها دچار خطا شدهاند. شگرد، بهعنوان صفتی الهی، زنان را در تعاملات نفسانی متمایز میکند، همانند گلی که با عطر خود، فضای خلقت را معطر میسازد. این ویژگی، پیچیدگی نفسانی زنان را نشان میدهد که نیازمند تأمل عمیقتر است.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با بررسی وجود نفس در جن و شواهد قرآنی آن، مراتب نفسانی این موجودات را تبیین کرد. آیات قرآن کریم، جن را بهعنوان موجوداتی با ادراک و اراده معرفی میکنند که در مرتبهای پایینتر از انسان قرار دارند. توانایی تکثیر، امکان تعامل آینده با انسان، و محدودیتهای جن در آزار، نظم نفسانی خلقت را نشان میدهد. تمایز ابلیس، شیاطین، و جن، و برتری انسان در تسخیر جن با معرفت، از دیگر محورهای این بخش بود. این تحلیل، راه را برای شناخت عمیقتر جن و جایگاه آن در نظام هستی هموار میسازد.
بخش سوم: نفس در ملائکه و شواهد قرآنی
وجود نفس در ملائکه
ملائکه، بهعنوان موجودات مجرد، در ۶۸ مورد در قرآن کریم ذکر شدهاند و دارای نفس و صفات نفسانیاند. آیه:
قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَٰٓئِكَةِ
«پروردگارت به فرشتگان گفت» (بقره: ۳۰)، تخاطب و ادراک ملائکه را نشان میدهد که مستلزم وجود نفس است. ملائکه، همانند ستارگانی در آسمان تجرد، با نور الهی در نظام خلقت میدرخشند.
سجده ارادی ملائکه
آیه شریفه:
قُلْنَا لِلْمَلَٰٓئِكَةِ ٱسْجُدُواْ لِءَٰدُمَ
«و به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید» (بقره: ۳۴)، بر سجده ارادی ملائکه دلالت دارد. این سجده، برخلاف سجده غیرارادی جمادات، نشاندهنده مرتبه نفسانی بالای ملائکه است که با اراده و ادراک همراه است.
شهادت و استغفار ملائکه
ملائکه، با شهادت به توحید و استغفار برای اهل زمین، مرتبه نفسانی خود را آشکار میسازند. آیه:
شَهِدَ ٱللَّهُ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَٱلْمَلَٰٓئِكَةُ وَأُوْلُواْ ٱلْعِلْمِ قَآئِمَۢا بِٱلْقِسْطِ
«خدا گواهی داد که جز او هیچ معبودی نیست، و فرشتگان و صاحبان دانش [نیز گواهی دادند] که به عدالت قیام کرده است» (آل عمران: ۱۸)، شهادت ملائکه را نشان میدهد. همچنین، آیه:
وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ ءَامَنُوا
«و برای کسانی که ایمان آوردهاند طلب آمرزش میکنند» (غافر: ۷)، استغفار ملائکه را تأیید میکند. این اعمال، همانند نسیمی الهی، نقش حمایتی ملائکه در نظام خلقت را به نمایش میگذارند.
نقش ملائکه در حفاظت از انسان
ملائکه مدبرات، انسانها را از آسیب جن مصون میدارند. این نقش، همانند سپری نورانی، نظم الهی در خلقت را حفظ میکند و مرتبه نفسانی بالای ملائکه را نشان میدهد. این حمایت، نشانهای از حکمت الهی در تنظیم روابط میان موجودات نفسانی است.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با بررسی شواهد قرآنی، وجود نفس در ملائکه را تأیید کرد. آیات قرآن کریم، با ذکر تخاطب، سجده ارادی، شهادت، و استغفار ملائکه، مرتبه نفسانی متعالی آنها را نشان میدهند. نقش حمایتی ملائکه در حفاظت از انسان، نظم الهی در خلقت را آشکار میسازد. این تحلیل، ملائکه را بهعنوان موجوداتی نفسانی با اراده و ادراک معرفی میکند که در سلسله مراتب خلقت، جایگاهی والا دارند.
بخش چهارم: پرسش از نفس در نباتات و اجسام
فرضیه نفس در نباتات و اجسام
پرسش از وجود نفس در نباتات و اجسام، بهعنوان موجودات مادی، از مسائل چالشبرانگیز فلسفه اسلامی است. آیه:
وَٱلنَّجْمُ وَٱلشَّجَرُ يَسْجُدَانِ
«و گیاه و درخت سجده میکنند» (الرحمن: ۶)، ممکن است به نوعی حیات نفسانی در نباتات اشاره داشته باشد. این پرسش، همانند دریچهای به سوی ناشناختههای خلقت، نیازمند تأملات عمیق قرآنی و فلسفی است.
جهان بهعنوان ظرف نفوس
فرضیهای مطرح است که همه عالم، از ماده تا تجرد، ظرف نفوس است. این فرضیه، همانند منظومهای که همه اجزای آن با نغمهای واحد به رقص درمیآیند، نظام خلقت را بهعنوان بستری برای نفوس در مراتب گوناگون معرفی میکند. اگر این فرضیه درست باشد، مراتب نفس، از نباتات و اجسام مادی تا ملائکه مجرد، کل عالم را در بر میگیرد.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با طرح پرسش از وجود نفس در نباتات و اجسام، به بررسی فرضیهای پرداخت که عالم را ظرف نفوس میداند. آیات قرآنی، مانند سجده گیاه و درخت، ممکن است به حیات نفسانی در نباتات اشاره داشته باشند. این فرضیه، چالشهای فلسفی عمیقی را مطرح میکند که نیازمند تحقیقات گستردهتر در فلسفه اسلامی و الهیات قرآنی است.
بخش پنجم: نقد وضعیت علم دینی و راهکارهای احیا
چالشهای علم دینی
علم دینی، به دلیل فقدان ساختارهای علمی نظاممند، از تولید دانش عینی و پویا بازمانده است. تمرکز بر امور سنتی، مانند زیارتنامهخوانی، و غفلت از تحقیقات علمی در زمینههایی مانند جن، ملائکه، و نفس، مانعی در مسیر پیشرفت معرفت دینی است. این وضعیت، همانند درختی است که شاخسار آن از نسیم علم بیبهره مانده و در معرض خشک شدن قرار دارد.
موانع نشر آثار علمی
موانع فرهنگی، مانند برچسبهای غیرعلمی، مانع از نشر آثار در زمینههایی مانند فلسفه جن شده است. این موانع، همانند سدهایی در برابر جریان معرفت، از گسترش دانش دینی جلوگیری میکنند. رفع این موانع، نیازمند تغییر نگرش و پذیرش موضوعات نوین در چارچوب علم دینی است.
لزوم تدریس تخصصی روایات
روایات معصومین علیهمالسلام، به دلیل وزن علمی و فلسفی، باید بهصورت تخصصی تدریس شوند. این روایات، همانند گنجینهای از معرفت، دارای لایههای عمیق فلسفی و علمیاند که با تدریس نظاممند، میتوانند به احیای علم دینی کمک کنند. این امر، نیازمند اساتید متخصص و ساختارهای علمی است که نور معرفت را در دلهای جویندگان علم بتاباند.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با نقد چالشهای علم دینی، بر ضرورت تحول در ساختارهای علمی و رفع موانع فرهنگی تأکید کرد. تدریس تخصصی روایات، بهعنوان منبعی غنی برای تولید علم دینی، راهکاری برای احیای معرفت دینی است. این تحول، همانند جویباری است که زمین خشک علم دینی را سیراب میکند و آن را به سوی شکوفایی رهنمون میسازد.
نتیجهگیری و جمعبندی نهایی
این نوشتار، با کاوش در نسبت نفس به موجودات در قرآن کریم و فلسفه اسلامی، مراتب نفسانی حیوانات، جن، ملائکه، و پرسش از نباتات و اجسام را بررسی کرد. آیات نورانی قرآن کریم، از جمله «كَذَٰلِكَ نُخْرِجُ ٱلْمَوْتَىٰ» (اعراف: ۵۷) و «فِيهِنَّ قَٰصِرَٰتُ ٱلطَّرْفِ» (الرحمن: ۵۶)، وجود نفس در حیوانات و جن را تأیید میکنند، درحالیکه آیاتی مانند «قُلْنَا لِلْمَلَٰٓئِكَةِ ٱسْجُدُواْ» (بقره: ۳۴) مرتبه نفسانی متعالی ملائکه را نشان میدهند. حیوانات، با تنوع بینهایت و شعور غریزی، جن با قدرت بالا اما ادراک محدود، و ملائکه با تجرد و اراده، مراتب گوناگون نفس را در نظام خلقت به نمایش میگذارند.
نقد وضعیت علم دینی، بر ضرورت تحول در ساختارهای علمی و رفع موانع فرهنگی تأکید دارد. تدریس تخصصی روایات و پذیرش موضوعات نوین، راه را برای احیای علم دینی هموار میکند. پرسش از نفس در نباتات و اجسام، چالشبرانگیز است و فرضیه عالم بهعنوان ظرف نفوس، دریچهای به سوی تأملات عمیقتر میگشاید. این تحلیل، نهتنها در فلسفه اسلامی و الهیات، بلکه در زیستشناسی و معرفتشناسی نیز کاربرد دارد و راهنمایی برای شناخت نظام هستی و جایگاه انسان در آن ارائه میدهد. همانند ستارگانی که در آسمان معرفت میدرخشند، این اثر میکوشد تا نور حکمت را در دلهای جویندگان علم بتاباند.