متن درس
تحلیل فلسفی مفهوم نفس در موجودات با تأکید بر آیات قرآنی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۱۹۴)
دیباچه
مفهوم نفس، بهسان نگینی درخشان در تار و پود نظام هستیشناختی اسلامی، جایگاهی محوری دارد و بهعنوان مبنای حیات، ادراک و شعور در موجودات گوناگون، از انسان گرفته تا حیوانات، جن، ملائکه و حتی جمادات، مورد توجه قرار گرفته است. این نوشتار، با تکیه بر آیات نورانی قرآن کریم و بهرهگیری از تحلیلهای فلسفی، به کاوش در این مفهوم ژرف میپردازد. هدف، تبیین جایگاه نفس در سلسلهمراتب وجودی و آشکار ساختن پیوندهای عمیق آن با نظام آفرینش است. این بررسی، با نگاهی جامع به مراتب وجودی موجودات، از دیدگاه فلسفه اسلامی و بهویژه آرای حکمای بزرگی چون ملاصدرا و ابنعربی، به رشته تحریر درآمده است.
بخش نخست: نفس در حیوانات و مراتب وجودی آن
اطلاق نفس بر حیوانات
نفس در حیوانات، بهسان جریانی حیاتی، مبنای زندگی، مرگ و ادراکات حسی آنهاست. این نفس، هرچند در مرتبهای فروتر از نفس ناطقه انسانی قرار دارد، اما همچنان جوهرهای مجرد است که حیات و شعور را در موجودات زنده رقم میزند. در فلسفه اسلامی، نفس بهمثابه جوهر مجردی تعریف میشود که سرچشمه حیات و ادراک است. در حیوانات، این جوهر در مرتبهای نازلتر، ویژگیهایی چون حیات، مرگ و ادراکات حسی را پدید میآورد.
درنگ: نفس در حیوانات، هرچند فروتر از نفس ناطقه انسانی است، اما بهعنوان جوهرهای مجرد، مبنای حیات و ادراکات حسی آنهاست و با نظریه مراتب وجود ملاصدرا همخوانی دارد.
شواهد قرآنی و تحلیل حیات حیوانی
آیات قرآن کریم، چونان آیینهای تمامنما، جامعیت حیات و مرگ را در موجودات به تصویر میکشند. در این میان، آیهای از سوره انعام چنین میفرماید:
وَلَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةَ وَكَلَّمَهُمُ الْمَوْتَىٰ وَحَشَرْنَا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْءٍ قُبُلًا
(و اگر فرشتگان را بر آنان فروفرستیم و مردگان با ایشان سخن گویند و هر چیزی را رویاروی در برابرشان فراهم آوریم…)
همچنین، آیهای از سوره اعراف بیان میدارد:
كَذَٰلِكَ نُخْرِجُ الْمَوْتَىٰ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ
(بدینسان مردگان را بیرون میآوریم، باشد که شما متذکر شوید.)
اطلاق واژه «موتى» در این آیات، حیوانات را نیز در بر میگیرد، زیرا آنها نیز دارای حیات و مرگ هستند. این امر نشاندهنده جامعیت حیات در نظام آفرینش است که هر موجود زندهای را دارای نفس میداند. این دیدگاه با اصل وحدت وجود و مراتب شعور در فلسفه اسلامی همراستاست.
داستان حضرت ابراهیم و احیای حیوانات
در داستان حضرت ابراهیم، که در آیه ۲۶۰ سوره بقره روایت شده، احیای پرندگان برای اطمینان قلب او نشانهای از وجود نفس حیوانی است که قابلیت بازگشت به حیات را دارد:
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ ۖ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ ۖ قَالَ بَلَىٰ وَلَٰكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي
(و هنگامی که ابراهیم گفت: پروردگارا، به من بنمای که چگونه مردگان را زنده میکنی؟ فرمود: آیا ایمان نیاوردهای؟ گفت: چرا، ولی تا دلم آرام گیرد.)
این داستان نشان میدهد که حیات نفسانی در حیوانات، مشابه انسان، قابلیت احیا دارد. این امر با نظریه حرکت جوهری ملاصدرا سازگار است که تحول و ارتقاء در مراتب وجود را ممکن میداند.
نقش معرفتی احیای موجودات
آیه سوره اعراف (آیه ۵۷) با تأکید بر تذکر انسان از طریق احیای موجودات، بر نقش معرفتی این پدیده در هدایت انسان به سوی حقیقت الهی تأکید دارد. احیای حیوانات، بهسان نشانهای الهی، انسان را به یاد پروردگار میاندازد و او را به تأمل در نظام آفرینش وا میدارد.
درنگ: احیای موجودات، بهویژه حیوانات، در قرآن کریم بهعنوان نشانهای برای تذکر و ارتقاء معرفتی انسان به کار رفته است و با فلسفه اسلامی در باب نشانههای الهی همخوانی دارد.
تکلم با مردگان
آیهای دیگر از سوره انعام (آیه ۱۱۱) امکان تکلم با مردگان، اعم از انسان و حیوان، را مطرح میکند. این امر نشاندهنده بقای نفس پس از مرگ است، که در حیوانات نیز صادق است. در فلسفه اسلامی، نفس بهعنوان جوهر مجرد، حتی پس از مرگ جسمانی، قابلیت بقا و ارتباط را حفظ میکند.
داستان عزیر و احیای حیوانات
داستان عزیر در آیه ۲۵۹ سوره بقره، که احیای او و الاغش را روایت میکند، تأییدی است بر قابلیت احیای نفس در حیوانات:
أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَىٰ قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىٰ يُحْيِي هَٰذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا ۖ فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ
(یا مانند کسی که بر شهری گذر کرد که دیوارهایش فرو ریخته بود، گفت: خدا چگونه این را پس از مرگش زنده میکند؟ پس خدا او را صد سال میراند، سپس برانگیخت.)
این روایت نشان میدهد که حیات نفسانی در حیوانات، مشابه انسان، قابلیت بازگشت دارد و با اصل وحدت شعور در نظام آفرینش همخوانی دارد.
جامعیت احیای موجودات در قرآن کریم
آیهای از سوره حج (آیه ۶) جامعیت احیای موجودات دارای نفس را تأیید میکند:
إِنَّ ذَٰلِكَ لَمُحْيِي الْمَوْتَىٰ ۖ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
(همانا او زندهکننده مردگان است و او بر هر چیز تواناست.)
این آیه، با تأکید بر قدرت مطلق الهی، حیات را صفتی عام در موجودات دارای نفس میداند و با نظریه وحدت وجود ابنعربی، که هر موجود را مظهر اسماء الهی میبیند، همراستاست.
نور معرفت و تمایز انسانی
آیه ۱۲۲ سوره انعام بر تمایز انسان به دلیل برخورداری از نور معرفت تأکید دارد:
أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ
(آیا کسی که مرده بود و ما او را زنده کردیم و نوری برایش قرار دادیم که در میان مردم با آن راه میرود…)
این آیه، هرچند بر برتری انسان به دلیل نفس ناطقه تأکید دارد، اما وجود نفس در حیوانات را نفی نمیکند. در فلسفه ملاصدرا، انسان به دلیل تواناییهای عقلانی و اختیاری، در مرتبهای بالاتر از حیوانات قرار دارد.
احیای زمین و حیوانات
آیه ۴۹ سوره فرقان صراحتاً به احیای زمین، حیوانات و انسانها اشاره دارد:
لِنُحْيِيَ بِهِ بَلْدَةً مَيْتَةً وَنُسْقِيَهُ مِمَّا خَلَقْنَا أَنْعَامًا وَأَنَاسِيّ(view-source:file:///C:/Users/User/Downloads/1194-kharej-falsafe.doc)َ كَثِيرًا
(تا بهوسیله آن سرزمینی مرده را زنده کنیم و از آنچه آفریدهایم، چارپایان و مردمان بسیار را سیراب سازیم.)
این آیه، حیوانات را بهعنوان موجوداتی دارای نفس در کنار انسانها قرار میدهد و بر جامعیت حیات در نظام آفرینش تأکید دارد.
تنوع نفس در حیوانات
حیوانات، بهسان باغی پر از گلهای رنگارنگ، دارای تنوع عظیمی در نفس و ادراک هستند. این تنوع، که از انسانها بیشتر و از جن کمتر است، با نظریه مراتب وجود ملاصدرا همخوانی دارد. هر گونه حیوانی، مرتبه خاصی از نفس را داراست که با ویژگیهای زیستی و ادراکی آن سازگار است.
درنگ: تنوع نفس در حیوانات، که از انسان بیشتر و از جن کمتر است، نشاندهنده مراتب وجودی در نظام آفرینش است و با فلسفه ملاصدرا همراستاست.
اهمیت مطالعه حیوانات
مطالعه علمی حیوانات، بهویژه در دنیای مدرن، چونان کلیدی است که درهای شناخت انسان را میگشاید. از آنجا که پیچیدگیهای انسان محدودیتهایی در مطالعه مستقیم او ایجاد میکند، حیوانات بهعنوان نشانههای الهی، راهی برای معرفت الهی و فهم بهتر انسان فراهم میآورند. این دیدگاه با رویکردهای معاصر در زیستفلسفه همخوانی دارد.
برتری برخی صفات حیوانات
برخی حیوانات، در صفاتی چون قدرت، هوش و آثار وجودی، گاه از انسان عادی پیشی میگیرند. اما انسان، بهسان قلهای رفیع، به دلیل جمع اراده، اختیار و نطق، از دیگر موجودات متمایز است. این تمایز با نظریه نفس ناطقه در فلسفه ابنسینا و ملاصدرا سازگار است.
بخش دوم: نفس در جن و ویژگیهای آن
وجود نفس در جن
جن، بهسان موجوداتی مرموز در پردهای از نور و سایه، دارای نفس هستند. آیاتی از قرآن کریم، مانند آیه ۲۷ سوره حجر، این حقیقت را آشکار میسازند:
وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نَارِ السَّمُومِ
(و جن را پیش از آن از آتش زهرآگین آفریدیم.)
همچنین، آیه ۳۹ سوره رحمان بیان میدارد:
فَيَوْمَئِذٍ لَا يُسْأَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَلَا جَانٌّ
(پس در آن روز، نه از انس و نه از جن درباره گناهش پرسیده نمیشود.)
این آیات، وجود نفس در جن را تأیید میکنند. جن، بهعنوان موجودی مجرد، دارای شعور و ادراک است، هرچند در مرتبهای فروتر از انسان.
درنگ: جن، بهعنوان موجودی مجرد، دارای نفس و شعور است و آیات قرآن کریم این حقیقت را با صراحت تأیید میکنند.
ویژگیهای جن
جن، با قدرتی افزونتر از انسان، اما با ادراکی فروتر، به علم و زیبایی شوق بسیار دارد. این موجودات، بهسان پرندگانی سبکبال، بهراحتی توسط عالمان ربانی تسخیر میشوند. این ویژگی با دیدگاه عرفانی ابنعربی سازگار است که جن را موجوداتی با مراتب وجودی خاص میداند.
اشتراک جن و انس
آیه ۵۶ سوره رحمان اشتراک جن و انس در ویژگیهای نفسانی را نشان میدهد:
فِيهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ
(در آنجاها [حوریانی] چشمبهراهاند که پیش از ایشان نه انسی و نه جنی به آنها دست نزده است.)
این آیه بر وحدت ساختاری جن و انس در داشتن نفس تأکید دارد و نشاندهنده اشتراک در مراتب وجودی است.
تکثیر جن
جن، بهسان رودی پرخروش، دارای تکثیری فراوان و انتشاری است. آیه ۱۲۸ سوره انعام این ویژگی را تأیید میکند:
يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُمْ مِنَ الْإِنْسِ
(ای گروه جن، شما از آدمیان بسیار بهره بردهاید.)
این تکثیر، تفاوت جن با انسان و حیوانات را نشان میدهد که در تولیدمثل محدودیتهایی دارند.
ارتباط آینده جن و انس
در آینده، تعامل انسان با جن، چونان پلی میان دو ساحل، ممکن خواهد شد. این ارتباط، از درس خواندن تا بهرهگیری از تواناییهای جن، با پیشرفت علمی و معنوی انسان تحقق مییابد.
بخش سوم: نفس در ملائکه و نقش آنها
وجود نفس در ملائکه
ملائکه، بهسان ستارگانی درخشان در آسمان تجرد، دارای نفس و شعور هستند. آیاتی چون آیه ۷۱ سوره ص:
قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِينٍ
(هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: من بشری از گل میآفرینم.)
و آیه ۳۱ سوره بقره:
ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ
(سپس آنها را بر فرشتگان عرضه داشت.)
بر وجود ادراک و شعور در ملائکه دلالت دارند. در فلسفه ملاصدرا، ملائکه بهعنوان موجودات مجرد، دارای نفس و شعور کامل هستند.
درنگ: ملائکه، بهعنوان موجودات مجرد، دارای نفس و شعور کامل هستند و در مرتبهای بالاتر از انسان و جن قرار دارند.
تخاطب الهی با ملائکه
تخاطب الهی با ملائکه، مانند آیه ۱۲ سوره انفال:
إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلَائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ
(آنگاه که پروردگارت به فرشتگان وحی کرد که من با شمایم.)
نشانهای از وجود نفس و ادراک در آنهاست. این تخاطب، با اصل وجود شعور در ملائکه سازگار است.
شهادت و قسط ملائکه
آیه ۱۸ سوره آل عمران بیان میدارد:
شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ
(خدا گواهی داد که جز او خدایی نیست و فرشتگان و صاحبان دانش، که به عدالت قیام دارند.)
این آیه نشان میدهد که ملائکه قائم به قسط هستند، نه شاهد مستقیم حق. شهادت حق مختص ذات الهی است، اما ملائکه در حفظ نظم هستی نقش دارند.
استغفار ملائکه
ملائکه، بهسان باغبانانی مهربان، برای اهل زمین استغفار میکنند. آیه ۵ سوره شوری میفرماید:
وَالْمَلَائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِي الْأَرْضِ
(و فرشتگان پروردگارشان را با سپاس تسبیح میگویند و برای کسانی که در زمیناند آمرزش میطلبند.)
این استغفار، نقش واسطهای ملائکه در نظام رحمت الهی را نشان میدهد.
بخش چهارم: نفس در جمادات و جامعیت عالم
سؤال از نفس در جمادات
آیا جمادات، بهسان نباتات و اشیاء بیجان، دارای نفس هستند؟ این پرسش، چونان کلیدی به سوی فهم جامعیت نفس در عالم، راه میگشاید. در فلسفه ملاصدرا، حتی جمادات میتوانند دارای مرتبهای نازل از شعور و وجود باشند، هرچند این امر نیازمند کاوشی عمیقتر است.
عالم بهعنوان ظرف نفوس
عالم، بهسان ظرفی عظیم، تمامی نفوس را، چه در مراتب مادی و چه مجرد، در بر میگیرد. این دیدگاه، با نظریه وحدت وجود و مراتب وجودی ملاصدرا همخوانی دارد که عالم را مجموعهای از نفوس در مراتب گوناگون میداند.
درنگ: عالم، بهمثابه ظرفی برای نفوس، چه مادی و چه مجرد، دربرگیرنده مراتب گوناگون وجودی است که با فلسفه ملاصدرا همراستاست.
بخش پنجم: نقد و پیشنهاد برای علم دینی
ضرورت بازنگری در روشهای علمی
علم دینی، بهسان درختی که نیازمند هرس و مراقبت است، باید با روشهای علمی و فلسفی روزآمد شود. عدم توجه کافی به مسائل علمی و فلسفی، از جمله شناخت جن و ملائکه، میتواند مانع پیشرفت این حوزه شود. در فلسفه اسلامی، شناخت موجودات بهعنوان نشانههای الهی، بخشی از معرفتشناسی دینی است و باید مورد توجه قرار گیرد.
بخش ششم: جمعبندی و نتیجهگیری
مفهوم نفس، بهسان جریانی زلال، در تمامی مراتب آفرینش، از خدا تا انسان، حیوانات، جن، ملائکه و حتی جمادات، جاری است. آیات قرآن کریم، چونان چراغهایی روشنگر، این جامعیت را به تصویر میکشند. انسان، به دلیل برخورداری از نفس ناطقه، در قله مراتب وجودی ایستاده است، اما حیوانات، جن و ملائکه نیز هر یک در مرتبهای خاص، دارای نفس و شعورند. این تحلیل، با تکیه بر فلسفه اسلامی، بهویژه آرای ملاصدرا و ابنعربی، بر ضرورت شناخت علمی و فلسفی موجودات برای فهم بهتر نظام آفرینش تأکید دارد. عالم، بهسان آیینهای، مظهر اسماء الهی است و نفس، چونان روحی در کالبد این آیینه، به هر موجودی حیات و شعور میبخشد.
با نظارت صادق خادمی