متن درس
تحلیل فلسفی تسبیح و سجده در نظام آفرینش
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۱۹۶)
مقدمه: جایگاه تسبیح و سجده در هستیشناسی قرآنی
در نظام آفرینش، مفاهیم تسبیح و سجده بهسان دو گوهر تابناک، نمایانگر مراتب شعور و انقیاد موجودات در برابر ذات اقدس الهیاند. این دو مفهوم، که در آیات نورانی قرآن کریم بهکرات مورد اشاره قرار گرفتهاند، نهتنها بیانگر نظم وجودی عالماند، بلکه راهنماییاند برای سالکان معرفت در مسیر فهم حقیقت هستی. در این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به بررسی عمیق این دو مفهوم در آیات قرآنی، بهویژه در سورههای اسراء، نور و رحمان، پرداختهایم. هدف آن است که با نگاهی فلسفی و عرفانی، تمایزها و اشتراکات تسبیح و سجده در مراتب وجودی موجودات و نسبت آنها با ذات حق تعالی تبیین گردد.
بخش نخست: جامعیت تسبیح و سجده در عالم هستی
تسبیح و سجده: نشانههای شعور وجودی
قرآن کریم، با بیانی بلیغ و روشن، از جامعیت تسبیح و سجده در میان موجودات سخن میگوید. در این راستا، آیه شریفه «سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» (حشر: ۱) به روشنی اعلام میدارد که هر آنچه در آسمانها و زمین است، به تسبیح ذات اقدس الهی مشغول است. همچنین، در آیه «وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ» (نحل: ۴۹)، سجده بهعنوان نشانهای از انقیاد موجودات در برابر حق تعالی معرفی شده است. این آیات، گواهی بر نظم هستیشناختی عالمند که در آن، هر موجود، از جمادات و نباتات تا ملائکه و انسان، به زبانی ویژه، کمال ذات الهی را ستایش میکند.
در فلسفه اسلامی، بهویژه در مکتب ملاصدرا، این جامعیت با اصل وحدت شعور همخوانی دارد. هر موجود، به تناسب مرتبه وجودی خود، دارای شعوری است که از طریق تسبیح و سجده، بهعنوان مظاهر انقیاد وجودی، در برابر حق تعالی ظهور مییابد. این شعور، چونان نغمهای الهی است که در تار و پود هستی نواخته میشود و هر ذرهای را به رقص و ستایش وا میدارد.
درنگ: تسبیح و سجده، چونان دو بال معرفت، تمامی موجودات را در مسیر انقیاد و ستایش ذات اقدس الهی به پرواز درمیآورند، و این جامعیت، نشانهای از نظم وجودی عالم است. |
تمایز مفهومی تسبیح و سجده
تسبیح و سجده، هرچند هر دو از مظاهر کمال موجوداتاند، اما در ماهیت و کارکرد، تفاوتهای بنیادینی دارند. تسبیح، چونان آینهای است که ظهور کمال وجودی را بازمیتاباند، در حالی که سجده، نمایانگر نهایت تذلل و انقیاد در برابر ذات بینیاز الهی است. تسبیح، چون نسیمی است که از هر موجودی به سوی حق میوزد و کمال آن را آشکار میسازد، اما سجده، چون خم شدن شاخساری است در برابر عظمت طوفان الهی، که نشان از فروتنی و خضوع دارد.
در فلسفه عرفانی، بهویژه در دیدگاه ابنعربی، تسبیح به تجلی صفات کمالی در موجودات اشاره دارد. هر موجود، به مثابه مظهری از اسماء الهی، با تسبیح خود، کمال ذاتیاش را در راستای حرکت جوهری به سوی حق تعالی نشان میدهد. سجده اما، به انقیاد کامل در برابر اراده الهی اشاره دارد که در مراتب پایینتر وجود، مانند انسان و موجودات مادی، نمود بیشتری مییابد.
بخش دوم: ماهیت تسبیح و مراتب ادراک آن
تسبیح: ظهور کمال وجودی
تسبیح، بهسان جریانی زلال از حقیقت وجودی، نه صرف حرکت مادی، بلکه سیری خاص است که اثر کمال را در موجودات به ظهور میرساند. این سیر، نیازمند بصیرتی است که از معرفت و تهذیب نفس برمیخیزد. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «تسبیح، صرف حرکت موجودات نیست، بلکه آن سیر خاصی است که اثر حرکت واقع میشود و برای شناخت آن، روئت و بینش لازم است.» این سخن، چونان مشعلی است که راه معرفت را روشن میسازد و انسان را به سوی فهم حقیقت تسبیح رهنمون میکند.
در نظریه وحدت وجود، هر موجود، چونان مظهری از اسماء الهی، تسبیح خود را به زبانی خاص ادا میکند. این تسبیح، چونان نغمهای است که از ژرفای وجود هر ذره برخاسته و به سوی مبدأ هستی بازمیگردد. فهم این نغمه، نیازمند چشمی بینا و گوشی شنواست که تنها از طریق تهذیب نفس و ارتقاء مراتب وجودی به دست میآید.
محدودیتهای ادراک تسبیح
قرآن کریم در آیه شریفه «وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ» (اسراء: ۴۴) میفرماید: «هیچ چیز نیست مگر آنکه به ستایش او تسبیح میگوید، ولی شما تسبیح آنها را درنمییابید.» این آیه، چونان آیینهای است که محدودیت معرفتی انسان را در برابر عظمت تسبیح موجودات نشان میدهد. انسان، هرچند میتواند نغمه تسبیح را بشنود، اما فهم آن، نیازمند بصیرتی است که تنها در پرتو معرفت الهی حاصل میشود.
تفاوت میان «سماع» و «فهم»، چونان تفاوت میان دیدن نوری در دوردست و درک حقیقت آن نور است. شنیدن تسبیح، ادراکی حسی است که در دسترس همگان قرار دارد، اما فهم آن، ادراکی عقلی و باطنی است که تنها اولیای الهی و سالکان طریق معرفت بدان دست مییابند. این تمایز، با فلسفه ادراک در دیدگاه ابنسینا و ملاصدرا همخوانی دارد، که مراتب ادراکی انسان را از حس تا عقل و شهود طبقهبندی میکنند.
درنگ: فهم تسبیح موجودات، چونان گشودن دریچهای به سوی حقیقت هستی است که تنها با بصیرت باطنی و تهذیب نفس ممکن میگردد. |
مراتب ادراک در انسانها
انسانها، به تناسب ظرفیت معرفتی خود، در ادراک تسبیح موجودات متفاوتاند. برخی تنها میشنوند، برخی میشنوند و میدانند، و برخی میشنوند، میدانند و فهم میکنند. این تفاوت، چونان تفاوت میان نگاه یک نقاش حرفهای به رنگآمیزی دیوار و نگاه عامه مردم است. نقاش، با چشمی تیزبین، نقصها و ظرافتهای کار را میبیند، در حالی که دیگران تنها زیبایی ظاهری را درک میکنند. همچنین، برقکار حرفهای، با نگاهی دقیق، عیوب سیمکشی را تشخیص میدهد، در حالی که غیرمتخصص تنها روشنایی لامپ را میبیند.
این تمثیلات، چونان مشعلهاییاند که تفاوت مراتب معرفتی را روشن میسازند. در فلسفه اسلامی، اولیای الهی، به دلیل بصیرت باطنی، توانایی فهم عمیقتر تسبیح موجودات را دارند، در حالی که انسانهای عادی در مراتب پایینتر ادراک باقی میمانند. این تفاوت، با نظریه مراتب وجودی ملاصدرا همخوانی دارد، که انسانها را در سلسلهمراتب ادراکی و وجودی طبقهبندی میکند.
بخش سوم: تسبیح و سجده در نسبت با حق تعالی
تسبیح حق تعالی
قرآن کریم در آیه «سُبْحَانَ اللّٰهِ عَمَّا يَقُولُ الْمُشْرِكُونَ» (صافات: ۱۵۹) میفرماید: «منزه است خداوند از آنچه مشرکان میگویند.» این آیه، گواهی بر تسبیح حق تعالی است که به معنای تنزیه ذات او از هرگونه نقص و محدودیت است. تسبیح الهی، چونان خورشیدی است که پرتوهای کمال بینهایت را بر عالم میتاباند و همه موجودات، به تناسب مرتبه وجودی خود، در این نور شریکاند.
استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «حق تعالی نیز تسبیح میکند، چنانکه هر موجودی به تناسب مرتبه خود، تسبیح دارد.» این سخن، با نظریه وحدت وجود ابنعربی همخوانی دارد که هر موجود را مظهری از اسماء الهی میداند. تسبیح حق، بهسان چشمهای زلال است که سرچشمه همه تسبیحات عالم است و از ذات بینهایت او سرچشمه میگیرد.
عدم سجده حق تعالی
برخلاف تسبیح، که برای همه موجودات و حتی حق تعالی صادق است، سجده، به دلیل ماهیت تذللآمیز و انقیاد آن، برای ذات اقدس الهی متصور نیست. سجده، چونان خم شدن شاخساری در برابر طوفان است که نشان از فروتنی و شکستگی دارد. این شکستگی، با کبریایی و بینیازی ذاتی حق ناسازگار است. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «خداوند تسبیح دارد، اما سجده ندارد، زیرا سجده مستلزم تذلل است و ذات حق از هرگونه نقص و نیاز مبراست.»
در فلسفه اسلامی، ذات حق، معین است و نه متعین؛ یعنی تعیینکننده همه چیز است، اما خود در هیچ تعینی محصور نمیشود. سجده، بهعنوان نماد انقیاد، در مراتب پایینتر وجود، مانند انسان و موجودات مادی، معنا دارد، اما برای ذات بینیاز الهی، که از هرگونه شکستگی و تذلل مبراست، قابل تصور نیست.
درنگ: تسبیح، چونان تجلی کمال بینهایت الهی، برای حق تعالی صادق است، اما سجده، به دلیل ماهیت تذللآمیز آن، با کبریایی ذات حق ناسازگار است. |
نجم و شجر: سجده در طبیعت
قرآن کریم در آیه شریفه «وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ يَسْجُدَانِ» (رحمان: ۶) میفرماید: «و گیاه و درخت سجده میکنند.» در این آیه، «نجم» به نباتات بیساق و «شجر» به درختان ساقدار اشاره دارد. این دو، بهسان دو بال طبیعت، در برابر عظمت الهی سر تعظیم فرود میآورند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که مراد از «نجم» در این آیه، ستارگان آسمانی نیست، بلکه نباتات بیساق است که در کنار شجر، به سجده مشغولاند.
این آیه، چونان نقشی زیبا بر پرده خلقت، جامعیت سجده را در موجودات مادی نشان میدهد. در فلسفه اسلامی، نجم و شجر، بهعنوان مظاهر طبیعت، دارای شعور ذاتیاند که از طریق سجده، انقیاد خود را به حق تعالی ابراز میکنند. این انقیاد، چونان رقصی هماهنگ در طبیعت است که نظم الهی را در عالم مادی به نمایش میگذارد.
بخش چهارم: مراتب معرفت و محدودیتهای انسانی
مسبحات و مدبرات: نقش موجودات متعالی
قرآن کریم از موجوداتی چون «سابحات» و «مدبرات» سخن میگوید که در نظام هستی نقشهای ویژهای دارند. این موجودات، که ممکن است ملائکه یا موجودات غیرمادی باشند، با تسبیح خود، در تدبیر عالم مشارکت میکنند. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «سابحات، مسبحاتاند و مدبرات، معطل نمیمانند؛ آنها در عالم تصرف میکنند و نظم الهی را جاری میسازند.»
در فلسفه اسلامی، این موجودات، چونان واسطههای الهی در تدبیر عالم شناخته میشوند. تسبیح آنها، بهسان جریانی است که نظم هستیشناختی را در عالم جاری میسازد و هر موجود را در جایگاه خود به سوی کمال هدایت میکند.
محدودیتهای انسان در همراهی با سابقات
انسان، به دلیل وابستگی به تعلقات مادی، گاه از همراهی با «سابقات» بازمیماند. این موجودات متعالی، دارای قوانینی خاصاند که انسان برای همراهی با آنها باید از تعلقات مادی رها شود. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «سابقات نمیتوانند با هر کس هر کاری کنند؛ آنها قانون دارند.» این سخن، چونان هشداری است به سالکان معرفت که برای همراهی با حقیقت، باید از بند تعلقات رهایی یابند.
در فلسفه عرفانی، این محدودیت، به مراتب پایینتر وجودی انسان اشاره دارد. انسان، برای رسیدن به مراتب متعالی، باید از تعینات مادی عبور کند و با تهذیب نفس، خود را به سوی کمال سوق دهد.
خطر همراهی با ذات الهی
همراهی با ذات الهی در ذکر و تسبیح، اگر بدون آمادگی باشد، میتواند خطرناک باشد. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «اگر کسی بخواهد با خدا همراه شود، باید کفنی برای خود آماده کند؛ چهبسا فقر، مرگ یا از دست دادن تعلقات مادی در انتظارش باشد.» این سخن، چونان هشداری است که قرب الهی، بار سنگینی دارد که تنها با تهذیب نفس و آمادگی وجودی قابل تحمل است.
در عرفان اسلامی، این خطر با مفهوم «فناء فی الله» مرتبط است. انسان، برای رسیدن به قرب الهی، باید از خود و تعلقاتش بگذرد، وگرنه بار سنگین این همراهی، او را درهم میشکند.
درنگ: همراهی با ذات الهی، چونان گام نهادن در دریایی بیکران است که بدون آمادگی، طوفان آن انسان را در خود فرو میبرد. |
بخش پنجم: نقد ابزارهای ظاهری و حقیقت عبادت
نقد ابزارهای ظاهری تسبیح
استفاده از ابزارهایی چون تسبیح دستی یا شمارش ذکر، اگر بهصورت مکانیکی باشد، از حقیقت تسبیح دور است. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «اگر کسی به تسبیح افتاد و با شمارش و ابزار مشغول شد، هنوز به راه نیفتاده است.» این سخن، چونان تلنگری است به سالکان که عبادت واقعی، در حضور قلب و معرفت است، نه در ابزارهای ظاهری.
در فلسفه اسلامی، عبادت واقعی، چونان جریانی زلال از قلب به سوی حق است که نیازمند حضور و آگاهی است. ابزارهای ظاهری، اگرچه میتوانند راهنما باشند، اما بدون معرفت، چونان پوستهای خالیاند که روح عبادت را در خود ندارند.
رهایی از تعلقات برای عبادت
برای عبادت و ذکر واقعی، انسان باید از تعلقات مادی، چون کتاب، قلم و سایر ابزارها، رها شود. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «شب که میشود، انسان باید خود را سبک کند، مانند ورزشکاری که برای ورود به میدان، همه بارها را کنار میگذارد.» این تمثیل، چونان نقشی زیباست که ضرورت رهایی از موانع مادی را برای قرب الهی نشان میدهد.
در عرفان اسلامی، این رهایی با مفهوم زهد و تهذیب نفس همخوانی دارد. انسان، برای ورود به میدان معرفت، باید از همه تعینات مادی عبور کند و با قلبی سبک و پاک، به سوی حق گام بردارد.
تفاوت ركوع و سجده با تسبیح
ركوع و سجده، به دلیل وجود عنصر شکستگی و تذلل، برای حق تعالی متصور نیست. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «ركوع و سجده، شكست در آنهاست، اما تسبیح، ظهور است و شكست ندارد.» این تمایز، چونان خطی روشن میان دو مفهوم است که ركوع و سجده را مختص مخلوقات و تسبیح را عام برای همه موجودات، حتی حق تعالی، میداند.
در فلسفه اسلامی، ركوع و سجده، بهعنوان اعمالی که مستلزم تذللاند، برای ذات حق که معین و نه متعین است، قابل تصور نیست. تسبیح اما، بهسان جریانی است که کمال را در همه مراتب وجود به نمایش میگذارد.
بخش ششم: جمعبندی و نتیجهگیری
مفاهیم تسبیح و سجده، چونان دو گوهر تابناک در نظام آفرینش، نمایانگر مراتب شعور و انقیاد موجودات در برابر ذات اقدس الهیاند. تسبیح، بهسان نغمهای است که از ژرفای وجود هر ذره برخاسته و کمال آن را در راستای حرکت جوهری به سوی حق تعالی نشان میدهد. سجده اما، چونان خم شدن شاخساری در برابر عظمت الهی، نمایانگر تذلل و انقیاد است که مختص مخلوقات است. آیات قرآنی، بهویژه در سورههای اسراء، نور و رحمان، این تمایز را به روشنی نشان میدهند.
انسان، برای فهم تسبیح موجودات و همراهی با ذات الهی، نیازمند تهذیب نفس و کسب بصیرت باطنی است. این بصیرت، چونان کلیدی است که دریچههای معرفت را میگشاید و انسان را به سوی حقیقت هستی رهنمون میکند. نقد ابزارهای ظاهری و تأکید بر رهایی از تعلقات مادی، راه را برای عبادت واقعی هموار میسازد. در این مسیر، سالک باید با قلبی سبک و پاک، به سوی حق گام بردارد و از خطرهای همراهی بیمحابا با ذات الهی آگاه باشد.
این تحلیل، با تکیه بر اصول فلسفه اسلامی، بهویژه نظریه وحدت وجود و حرکت جوهری ملاصدرا، تلاش دارد تا مفاهیم تسبیح و سجده را در چارچوبی علمی و عرفانی تبیین کند. امید است که این نوشتار، چونان مشعلی در مسیر معرفت، راهگشای سالکان و پژوهشگران باشد.
با نظارت صادق خادمی |