متن درس
شناخت انسان و مراتب علم در فلسفه اسلامی و قرآن کریم
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۲۰۲)
دیباچه
شناخت انسان، بهعنوان محور آفرینش و موجودی جامع که توانایی جمع مراتب وجودی را در خود دارد، از دیرباز در کانون توجه فلسفه اسلامی و معارف قرآنی قرار داشته است. این نوشتار، با الهام از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به کاوشی عمیق در چیستی علم، مراتب آن در موجودات، و جایگاه انسان در نظام خلقت میپردازد. با نقدی روشمند بر دیدگاههای سنتی فلاسفه که علم را منحصر به مجردات میدانستند، این اثر بر ظرفیت معرفتی ماده و حضور آگاهی در مراتب مختلف خلقت تأکید دارد.
بخش یکم: مبانی انسانشناسی در فلسفه اسلامی
اهمیت شناخت انسان
انسانشناسی، بهعنوان یکی از ارکان بنیادین فلسفه اسلامی، به بررسی هویت وجودی انسان و کمالات بالقوه و بالفعل او میپردازد. انسان، بهمثابه موجودی جامع، توانایی پیمودن مسیر از مراتب مادی به سوی مراتب متعالی را داراست. این توانایی، که ریشه در مقام جمعبودگی او دارد، انسان را از دیگر موجودات متمایز میسازد. شناخت انسان، نهتنها به فهم جایگاه او در نظام خلقت یاری میرساند، بلکه زمینهساز مباحث عمیقتر در معرفتشناسی و الهیات است.
درنگ: انسانشناسی، بهعنوان محور فلسفه اسلامی، پلی است میان ماده و تجرد، که انسان را بهعنوان موجودی جامع معرفی میکند.
نقش تجرد نفس ناطقه
در فلسفه اسلامی، نفس ناطقه انسانی بهعنوان جوهرهای مجرد معرفی شده که علم و آگاهی را در انسان ممکن میسازد. فلاسفه سنتی، علم را به تجرد وابسته دانسته و ماده را فاقد ظرفیت معرفتی قلمداد کردهاند. این دیدگاه، که ریشه در فلسفه ارسطویی و اسلامی دارد، علم را منحصر به موجودات مجرد میداند و ماده را قلمرویی از تاریکی و کدورت میشمارد. با این حال، این ادعا نیازمند بازنگری است، زیرا شواهد کافی برای انحصار علم به مجردات ارائه نشده است.
نقد انحصار علم به تجرد
دیدگاه سنتی فلاسفه که علم را صرفاً به مجردات محدود میکند، از منظر علمی و فلسفی قابل نقد است. فقدان شواهد قطعی برای نفی آگاهی در ماده، این دیدگاه را به چالش میکشد. برخلاف تصور فلاسفه که ماده را ظلمات و فاقد شعور میدانند، شواهد قرآنی و تجربی نشاندهنده حضور درجاتی از آگاهی در ماده هستند. این نقد، زمینهساز بازاندیشی در فلسفه اسلامی و گشودن افقهای نوین در معرفتشناسی است.
درنگ: نقد انحصار علم به تجرد، راه را برای بازشناسی ظرفیت معرفتی ماده در فلسفه اسلامی هموار میسازد.
بخش دوم: علم و آگاهی در ماده و موجودات مادی
ظرفیت معرفتی ماده
برخلاف دیدگاه سنتی فلاسفه، ماده نهتنها ظرفی برای علم، بلکه خود دارای آگاهی ذاتی است که در مراتب مختلف بروز مییابد. اجسام، نباتات، و حیوانات، هر یک به فراخور وجود خویش، از درجاتی از شعور برخوردارند. این دیدگاه، با تأیید علوم تجربی که حضور آگاهی در ماده را نشان دادهاند، همخوانی دارد. قرآن کریم نیز با آیاتی چون «يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ» (جمعه: ۱)، بر وجود آگاهی در همه موجودات تأکید دارد. آنچه در آسمانها و زمین است، خدا را تسبیح میگویند.
درنگ: تسبیح و سجده موجودات در قرآن کریم، نشانهای از آگاهی ذاتی ماده و موجودات مادی است.
علم در انسانهای مادی
حتی انسانهایی که در مادیت غرقاند، از تصورات، معلومات، و آگاهی برخوردارند. این امر، نشاندهنده ظرفیت ذاتی ماده برای حمل علم است، بدون آنکه نیازی به تجرد کامل باشد. انسانهای مادی، هرچند از مراتب عالیتر علم محرومند، اما در مرتبه خود، آگاهیهایی دارند که با علوم تجربی و معارف قرآنی سازگار است.
تأیید علوم تجربی
علوم تجربی، با کشف ویژگیهای ماده، بر وجود آگاهی در آن صحه میگذارند. این تأیید، با فلسفه اسلامی که ظرفیت معرفتی ماده را به رسمیت میشناسد، همراستاست. تجربهگرایان، هرچند در انکار مجردات به خطا میروند، اما در تأکید بر علم مادی با معارف قرآنی همسو هستند.
بخش سوم: مراتب علم در انسان و موجودات
تقسیمبندی مراتب علم
علم در انسان به سه مرتبه تقسیم میشود: علم مادی، علم اکتسابی، و علم اعطایی (وحیانی یا لدنی). علم مادی، که مشترک با دیگر موجودات است، به آگاهیهای طبیعی محدود میشود. علم اکتسابی، از طریق آموزش و تجربه به دست میآید و با ملائکه مشترک است. علم اعطایی، که ویژه انسان کامل است، از طریق وحی و اشراق الهی نصیب میگردد. این تقسیمبندی، جامعیت انسان را در جمعآوری مراتب مختلف علم نشان میدهد.
درنگ: انسان، به دلیل مقام جمعبودگی، قادر است علوم مادی، اکتسابی، و اعطایی را در خود جمع کند.
علم در موجودات دیگر
موجودات مادی، از اجسام و نباتات تا حیوانات، دارای درجاتی از آگاهی هستند که با ظرفیت وجودی آنها متناسب است. حیوانات، هرچند از علم اکتسابی و اعطایی محرومند، اما از آگاهی محدود برخوردارند که در هوش، ادراک، و حواس آنها متجلی است. این محدودیت، نتیجه مرتبه وجودی پایینتر آنها نسبت به انسان است.
مراتب علم در نظام خلقت
علم در موجودات به سه مرتبه تقسیم میشود: علم دانی (مشترک با اجسام، نباتات، و حیوانات)، علم متوسط (مشترک با ملائکه)، و علم عالی (ویژه انسان کامل). این مراتب، نشاندهنده تنوع آگاهی در نظام خلقت است و بر جایگاه ممتاز انسان بهعنوان موجودی جامع تأکید دارد.
بخش چهارم: انسان کامل و علم لدنی
تعریف انسان کامل
تعریف سنتی که انسان کامل را دارای علم بالفعل و انسان عادی را دارای علم بالقوه میداند، ناکافی است. انسان کامل، نهتنها از علم بالفعل برخوردار است، بلکه علوم اعطایی و لدنی را نیز در خود جمع میکند. این علوم، که از طریق تزکیه نفس و اعطای الهی حاصل میشوند، انسان کامل را از انسان عادی متمایز میسازند.
درنگ: انسان کامل، با دارا بودن علوم مادی، اکتسابی، و لدنی، در مرتبهای فراتر از انسان عادی قرار دارد.
علم لدنی و محدودیت ماده
علم لدنی، به دلیل ماهیت الهی و اعطایی، در ماده محال است و تنها در انسان کامل تحقق مییابد. ماده، با وجود ظرفیت حمل علوم مادی، از علوم لدنی محروم است. این محدودیت، نتیجه ظرفیت وجودی ماده است که تنها برای آگاهیهای طبیعی کفایت میکند.
تشبیه عارف به آشپز
همانگونه که آشپزی ماهر با تجربه و شهود، پختگی غذا را تشخیص میدهد، عارف نیز با بصیرت و معرفت، مراتب کمال انسان را بازمیشناسد. این تشبیه، بر توانایی عارف در ارزیابی استعدادها و ظرفیتهای وجودی انسان تأکید دارد، گویی که او با نگاهی ژرف، نطفه و لقمه وجود را میسنجد.
بخش پنجم: نقد نظامهای آموزشی و لزوم گزینش
نقد نظامهای آموزشی علم دینی
نظامهای آموزشی در حوزههای علم دینی، بدون گزینش دقیق و برنامهریزی مناسب، به هدررفت استعدادها و مهجوریت افراد منجر میشوند. پذیرش بدون گزینش، استعدادهای بالقوه را نفله میکند و مانع از شکوفایی کمالات میگردد. اصلاح این نظامها، با تأکید بر شناسایی ظرفیتهای افراد، ضرورتی انکارناپذیر است.
درنگ: گزینش دقیق و نظاممند، کلید پرورش انسان کامل و جلوگیری از هدررفت استعدادها در علم دینی است.
لزوم گزینش در تربیت انسان کامل
تربیت انسان کامل، نیازمند گزینشی دقیق بر اساس استعداد و ظرفیت افراد است. همانگونه که در حرفهها، هر فردی برای کاری خاص برگزیده میشود، در علم دینی نیز باید افراد با توجه به تواناییهایشان هدایت شوند. این گزینش، از هدررفت منابع و استعدادها جلوگیری میکند.
وراثت علم انبیا
روایت «العلماء ورثة الأنبياء» بر نقش علما در ادامه مسیر انبیا با علم اعطایی تأکید دارد. این وراثت، فراتر از علم اکتسابی، به علم لدنی وابسته است که تنها در افراد برگزیده تحقق مییابد. علما، بهعنوان وارثان انبیا، حامل معرفتی هستند که از اعطای الهی سرچشمه میگیرد. ترجمه: «علما وارثان پیامبراناند.»
بخش ششم: اراده الهی و تطهیر انسان
آیه تطهیر و حکمت الهی
آیه «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» (احزاب: ۳۳) بر اراده الهی برای تطهیر اهل بیت تأکید دارد. خدا فقط میخواهد پلیدی را از شما اهل بیت بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند. این آیه، نشاندهنده اعطای خاص الهی به انسانهای برگزیده است که ظرفیت تطهیر کامل را دارند.
درنگ: اراده الهی در تطهیر، حکمتمندانه و گزینشی است و تنها به افرادی با ظرفیتهای ویژه اختصاص مییابد.
حکمتمندی اراده الهی
اراده الهی، برخلاف تصور برخی، حکمتمندانه است و به همه بهصورت یکسان تعلق نمیگیرد. این حکمت، بر اساس ظرفیت و استعداد افراد عمل میکند و انسانهای اعطایی را از دیگران متمایز میسازد. این گزینش، عدالت الهی را در اعطای کمالات نشان میدهد.
بخش هفتم: لزوم تحقیق در شعور موجودات
فقدان تحقیق در آگاهی موجودات
در طول تاریخ، تحقیق کافی درباره آگاهی موجودات، از جمله تسبیح و سجده آنها، انجام نشده است. این غفلت، نتیجه محدودیتهای تاریخی و شرایط تقيه در فلسفه اسلامی بوده است. قرآن کریم، با تأکید بر تسبیح همه موجودات، ضرورت پژوهش در این حوزه را گوشزد میکند.
فلسفه بهعنوان علم انسانی پیشرو
فلسفه اسلامی، بهعنوان زیباترین و مدرنترین علم انسانی، باید به شناخت موجودات و صفات ماده بپردازد. همانگونه که علوم تجربی ویژگیهای ماده را کاوش میکنند، فلسفه نیز باید شعور موجودات را مورد تحقیق قرار دهد. این رویکرد، فلسفه اسلامی را به علمی پیشرو در فهم نظام خلقت بدل میسازد.
درنگ: فلسفه اسلامی، با کاوش در شعور موجودات، میتواند به درک جامعی از نظام خلقت دست یابد.
جمعبندی
این نوشتار، با کاوش در شناخت انسان و مراتب علم در فلسفه اسلامی و قرآن کریم، به تبیین جایگاه انسان بهعنوان موجودی جامع پرداخت. نقد دیدگاه سنتی فلاسفه مبنی بر انحصار علم به مجردات، راه را برای بازشناسی ظرفیت معرفتی ماده گشود. آیات قرآن کریم، مانند تسبیح موجودات و تطهیر اهل بیت، بر حضور آگاهی در همه مراتب خلقت و اعطای خاص الهی به انسانهای برگزیده تأکید دارند. انسان، با مقام جمعبودگی، قادر است علوم مادی، اکتسابی، و اعطایی را در خود جمع کند و به مراتب عالی کمال دست یابد. لزوم گزینش دقیق در نظامهای آموزشی علم دینی و تحقیق در شعور موجودات، از ضرورتهای توسعه فلسفه اسلامی است. این پژوهش، با تلفیق معارف قرآنی و روشهای علمی، افقهای نوینی در معرفتشناسی و علوم انسانی میگشاید.
با نظارت صادق خادمی