در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1204

متن درس





کاوش در فلسفه وجود و عشق الهی

کاوش در فلسفه وجود و عشق الهی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۲۰۴)

مقدمه

این نوشتار به کاوشی عمیق در مفاهیم بنیادین فلسفه اسلامی و عرفان نظری می‌پردازد که در درس‌گفتار شماره ۱۲۰۴ استاد فرزانه قدس‌سره در تاریخ ۳۰ / ۶ / ۱۳۸۹ ارائه شده است. محور این بررسی، تبیین سیر کمالی موجودات، نیروی عشق به‌عنوان جوهره حرکت وجودی، و رابطه میان حقیقت الهی و عالم خلق است. مفاهیم کلیدی نظیر عشق، شوق، وجه حقی، و وجه خلقی با تکیه بر آیات قرآن کریم و تحلیل‌های فلسفی مورد بررسی قرار گرفته‌اند.

بخش یکم: عشق، نیروی محرکه سیر کمالی

ماهیت عشق در سیر وجودی

در فلسفه اسلامی، سیر کمالی موجودات به معنای حرکت از قوه به سوی فعل است که با نیروی عشق به‌عنوان جوهره‌ای وجودی هدایت می‌شود. عشق، فراتر از یک احساس انسانی، نیرویی باطنی و ذاتی است که موجودات را به سوی کمال وجودی سوق می‌دهد. این نیرو در دو ظرف متمایز ظهور می‌یابد: در ظرف طلب، به شوق بدل می‌شود که حالتی است از انگیزه برای رفع نقصان؛ و در ظرف تحقق، به عشق مبدل می‌گردد که تجلی اتحاد با حقیقت وجود است. این مفهوم با دیدگاه عرفانی ابن‌عربی و ملاصدرا همخوانی دارد، که عشق را جوهره حرکت وجودی می‌دانند.

درنگ: عشق، نیروی محرکه سیر کمالی موجودات است که در ظرف طلب به شوق و در ظرف تحقق به عشق مبدل می‌شود، و موجودات را به سوی حقیقت الهی هدایت می‌کند.

تمایز ظرف خلقی و ظرف حقی

عالم خلق، که به ناسوت یا عالم مادی اشاره دارد، با محدودیت‌ها و نقصان‌های مادی مشخص می‌شود. در این ظرف، شوق به‌عنوان انگیزه‌ای برای رفع نقصان عمل می‌کند و موجودات را به سوی کمال سوق می‌دهد. اما در ظرف حقی، که به عالم الوهیت و حقیقت مطلق اشاره دارد، هیچ نقصان یا طلبی وجود ندارد؛ لذا تنها عشق، به‌عنوان تجلی ذات الهی، حاکم است. این تمایز، تفاوت میان مراتب وجودی را در فلسفه اسلامی نشان می‌دهد، جایی که عالم خلق با محدودیت‌های مادی و عالم حق با کمال مطلق تعریف می‌شود.

درنگ: در ظرف خلقی، شوق و عشق محرک حرکت موجودات است، اما در ظرف حقی، تنها عشق حاکم است، زیرا فقدان و طلب در این مرتبه وجود ندارد.

جمع‌بندی بخش یکم

عشق به‌عنوان نیروی محرکه وجودی، موجودات را از نقصان به سوی کمال هدایت می‌کند. تمایز میان ظرف خلقی و ظرف حقی، چارچوبی برای فهم مراتب وجودی فراهم می‌آورد که در آن شوق و عشق نقش‌های متفاوتی ایفا می‌کنند. این مفاهیم، که ریشه در فلسفه اسلامی دارند، نشان‌دهنده پویایی عالم هستی و ارتباط آن با حقیقت الهی هستند.

بخش دوم: پویایی ذات الهی و حرکت وجودی

حرکت ذاتی در تجلیات ربوبی

تجلیات ربوبی، که در ذات الهی جریان دارند، دارای حرکتی وجودی و ذاتی هستند که از نوع حرکت مادی (از قوه به فعل) نیست. این حرکت در آیه شریفه كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ (الرحمن: ۲۹) بازتاب یافته است، که پویایی ذات الهی را در ایجاد و تجلی نشان می‌دهد. «یوم» در این آیه نه به معنای روز مادی، بلکه به معنای تعینات وجودی است که در فلسفه اسلامی به‌عنوان مراتب ظهور الهی تفسیر می‌شود.

درنگ: تجلیات ربوبی دارای حرکتی وجودی هستند که نه از قوه به فعل، بلکه در ذات الهی و به‌صورت مداوم جریان دارد.

پویایی ذات الهی در مقابل سکون

تصور ذات الهی به‌عنوان موجودی ساکن و منفعل، با حقیقت پویای آن در تضاد است. حق تعالی، به‌مثابه چشمه‌ای جوشان از فیض و عشق، در شأنیت دائمی است که از سر نیاز یا طلب نیست، بلکه از سر عشق الهی است. این پویایی، هرگونه تصور سکون یا جمود در ذات الهی را نفی می‌کند.

درنگ: ذات الهی، فارغ از طلب و شوق، با حرکتی بالعشق در شأنیت دائمی است و از هرگونه سکون یا جمود مبراست.

جمع‌بندی بخش دوم

پویایی ذات الهی، که در تجلیات ربوبی و حرکت وجودی آن متجلی است، نشان‌دهنده سرزندگی و فیض بی‌پایان حق تعالی است. این پویایی، که در قرآن کریم با آیاتی نظیر كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ تبیین شده، مبنای حرکت موجودات و سیر کمالی آن‌ها را تشکیل می‌دهد.

بخش سوم: محدودیت‌ها و پویایی عالم ناسوت

موانع و محدودیت‌های عالم ناسوت

عالم ناسوت، به‌عنوان پایین‌ترین مرتبه وجود، با محدودیت‌هایی نظیر اصطکاک، استهلاک، تقابل، و تمانع مشخص می‌شود. این محدودیت‌ها، که در عوالم بالاتر نظیر ملکوت و جبروت وجود ندارند، حرکت روان موجودات را با چالش مواجه می‌کنند. با این حال، این موانع به معنای نابودی نیست، بلکه به تبدیل و تغییر منجر می‌شود.

درنگ: عالم ناسوت با محدودیت‌هایی نظیر اصطکاک و استهلاک مشخص می‌شود که مانع سیر روان موجودات می‌گردد، اما این موانع به تبدیل و تغییر منجر می‌شوند، نه نابودی.

فقدان تضاد و وجود تقابل

در عالم ناسوت، تضاد به معنای منطقی و فلسفی (نفی متقابل دو چیز، مانند سواد و بیاض) وجود ندارد، بلکه تقابل و تخالف میان موجودات حاکم است. این تقابل به تعامل و تفاوت میان موجودات اشاره دارد که لزوماً به نابودی منجر نمی‌شود. این دیدگاه، دیالکتیک هگلی را در فلسفه اسلامی نفی می‌کند.

درنگ: در عالم ناسوت، تضاد وجود ندارد، بلکه تقابل و تخالف میان موجودات حاکم است که به تعامل و تفاوت منجر می‌شود.

تبدیل و تغییر به جای نابودی

در نظام احسن خلقت، هیچ‌چیز در عالم ناسوت نابود نمی‌شود، بلکه همه چیز در حال تبدیل و تغییر است. برای مثال، خاکستر شدن چوب یا مرگ یک موجود زنده به معنای نابودی نیست، بلکه به تبدیل به صورتی دیگر منجر می‌شود. این اصل با قانون بقای ماده و انرژی در فلسفه اسلامی همخوانی دارد.

درنگ: در عالم ناسوت، هیچ‌چیز نابود نمی‌شود، بلکه همه چیز در حال تبدیل و تغییر است، که در نظام احسن خلقت جریان دارد.

پویایی موزون عالم هستی

موجودات عالم ناسوت با حرکتی موزون و هماهنگ عمل می‌کنند و هیچ‌گونه به‌هم‌ریختگی واقعی در عالم وجود ندارد. این هماهنگی، به‌سان هواپیماهایی که با سرعت بالا در آسمان سوخت‌گیری می‌کنند، نشان‌دهنده نظم و انسجام عالم است که در فلسفه اسلامی به نظام احسن تعبیر می‌شود.

درنگ: عالم ناسوت با حرکتی موزون و هماهنگ عمل می‌کند و هیچ‌گونه به‌هم‌ریختگی واقعی در آن وجود ندارد.

جمع‌بندی بخش سوم

عالم ناسوت، با وجود محدودیت‌های مادی، از نظمی موزون برخوردار است که در آن هیچ‌چیز نابود نمی‌شود، بلکه به صورتی دیگر تبدیل می‌گردد. تقابل و تخالف، به‌جای تضاد، به تعامل میان موجودات منجر می‌شود و پویایی هماهنگ عالم را حفظ می‌کند.

بخش چهارم: وجه حقی و وجه خلقی اشیاء

دو وجه اشیاء: حقی و خلقی

هر شیء دارای دو وجه است: وجه حقی، که به ارتباط آن با ذات الهی اشاره دارد، و وجه خلقی، که به حضور آن در عالم مادی مربوط است. وجه خلقی می‌تواند صالح (موزون و خیر) یا طالح (ناهماهنگ و شر) باشد. این تمایز در آیات قرآن کریم، نظیر فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ (البقرة: ۱۱۵) و إِنِّي وَجَهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ (الأنعام: ۷۹)، بازتاب یافته است.

درنگ: هر شیء دارای دو وجه است: وجه حقی، مرتبط با حقیقت الهی، و وجه خلقی، که می‌تواند صالح یا طالح باشد.

حرکت در مسیر خیر یا شر

حرکت موجودات در عالم ناسوت می‌تواند به خیر (صالح) یا شر (طالح) منجر شود، بسته به اینکه در چه ظرفی قرار گیرند: رود، دریا، یا گرداب. حرکت در مسیر خیر، هماهنگی با حقیقت الهی است، در حالی که افتادن در گرداب به معنای انحراف از این مسیر است. این تمثیل، نقش اختیار و اراده را در فلسفه اسلامی نشان می‌دهد.

درنگ: حرکت موجودات در عالم ناسوت می‌تواند به خیر یا شر منجر شود، بسته به ظرف حرکت (رود، دریا، یا گرداب).

نقش ذکر و توکل در هماهنگی با حقیقت

ذکر و توکل بر خدا، به‌ویژه با استناد به تَوَكَّلْتُ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ، راه نجات از گرداب طالح بودن است. این اعمال، اگر با آگاهی و اخلاص انجام شوند، انسان را به سوی حقیقت الهی هدایت می‌کنند و از انحراف بازمی‌دارند.

درنگ: ذکر و توکل بر خدا، انسان را از گرداب طالح بودن نجات داده و به سوی حقیقت الهی هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

تمایز میان وجه حقی و وجه خلقی، چارچوبی برای فهم رابطه میان خلق و حق فراهم می‌آورد. ذکر و توکل، به‌عنوان ابزارهایی برای هماهنگی با حقیقت الهی، انسان را از انحراف مصون می‌دارند و به سوی خیر و صلاح هدایت می‌کنند.

بخش پنجم: قرآن کریم، کتاب حکمت و علم

قرآن کریم به‌عنوان کتاب حکمتانه

قرآن کریم نه‌تنها کتابی تعبدی، بلکه منبعی حکمی و علمی است که مفاهیم فلسفی را با دقت تبیین می‌کند. آیاتی نظیر وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ (البقرة: ۱۱۵) و وَمَا تَنْفَقُوا إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ (البقرة: ۲۷۲) عمق حکمی قرآن در تبیین رابطه میان خلق و حق را نشان می‌دهند.

درنگ: قرآن کریم کتابی حکمتانه و علمی است که مفاهیم فلسفی را با دقت تبیین می‌کند.

اهمیت اخلاص در اعمال

اعمال صالح باید با نیت خالص برای وجه الله انجام شوند، نه برای کسب ثواب یا جلب توجه دیگران. این اصل در آیه إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا (الإنسان: ۹) بازتاب یافته است، که اخلاص را جوهره عمل صالح معرفی می‌کند.

درنگ: اعمال صالح باید با نیت خالص برای وجه الله انجام شوند، بدون انتظار جزا یا سپاس.

پرهیز از تحقیر در کمک به دیگران

کمک به دیگران باید با احترام به کرامت انسانی و بدون تحقیر انجام شود. این اصل با رفتار عالمان دینی، که کمک به نیازمندان را با حفظ عزت نفس آن‌ها انجام می‌دادند، همخوانی دارد. این رفتار، تجلی عملی مفهوم کرامت انسانی در اسلام است.

درنگ: کمک به دیگران باید با احترام به کرامت انسانی و بدون تحقیر انجام شود.

جمع‌بندی بخش پنجم

قرآن کریم به‌عنوان کتابی حکمتانه، مفاهیم فلسفی را با عمق و دقت تبیین می‌کند. اخلاص در اعمال و احترام به کرامت انسانی، به‌عنوان اصولی کلیدی، انسان را به سوی حقیقت الهی هدایت می‌کنند و از انحرافات اخلاقی بازمی‌دارند.

جمع‌بندی نهایی

این نوشتار با کاوش در مفاهیم بنیادین فلسفه اسلامی و عرفان نظری، سیر کمالی موجودات و نقش عشق به‌عنوان نیروی محرکه وجودی را تبیین کرد. تمایز میان ظرف خلقی و ظرف حقی، پویایی ذات الهی، و نظم موزون عالم ناسوت، چارچوبی جامع برای فهم رابطه میان خلق و حق ارائه می‌دهد. آیات قرآن کریم، به‌ویژه با تأکید بر وجه الله، این مفاهیم را با عمق حکمی تأیید می‌کنند. ذکر، توکل، و اخلاص، انسان را از گرداب طالح بودن نجات داده و به سوی خیر و صلاح هدایت می‌کنند. این بررسی، با بهره‌گیری از تمثیلات ادبی و تحلیل‌های فلسفی، تلاشی است برای روشن‌سازی عمق و غنای فلسفه اسلامی در تبیین حقیقت هستی.

با نظارت صادق خادمی