در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1205

متن درس





شناخت انسان و موانع سیر و سلوک در حکمت اسلامی

شناخت انسان و موانع سیر و سلوک در حکمت اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۲۰۵)

بخش نخست: مبانی شناخت انسان در فلسفه اسلامی

مقدمه: انسان در گستره هستی

انسان، چونان مسافری در پهنه بی‌کران هستی، در جست‌وجوی مقصد خویش گام برمی‌دارد. این سیر و سلوک، که در حکمت اسلامی به‌عنوان مسیر کمال و قرب الهی شناخته می‌شود، نیازمند شناخت دقیق تناسب حرکت و جایگاه انسان در نظام خلقت است. استاد فرزانه قدس‌سره در درس‌گفتار شماره ۱۲۰۵، با تأمل در ماهیت وجودی انسان، بر این نکته تأکید دارند که بدون شناخت این تناسب، انسان به‌جای صلاح و رستگاری، به فساد و تباهی گرفتار می‌شود. این شناخت، که چهره حقی (باطنی) و خلقی (ظاهری) انسان را در برمی‌گیرد، بنیان تربیت و حرکت به‌سوی کمال است. چنان‌که در وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ (زخرف: ۳۶) آمده است: «و هر کس از یاد خدا روی‌گردان شود، شیطانی را بر او می‌گماریم که همدم او باشد». این آیه، هشداری است بر این‌که غفلت از خودشناسی و خداشناسی، انسان را به ورطه گمراهی می‌کشاند.

درنگ: شناخت تناسب حرکت انسان در عالم هستی، کلید رستگاری اوست. بدون این شناخت، انسان به‌جای صلاح، به فساد گرفتار می‌شود.

مقتضیات و موانع: دو رکن حرکت انسانی

انسان در مسیر کمال، در ظرفی از مقتضیات و موانع حرکت می‌کند. مقتضیات، استعدادها و شرایط مساعدی هستند که به‌صورت طبیعی در وجود انسان و محیط پیرامون او جریان دارند؛ مانند عقل، فطرت، و عوامل محیطی چون نور آفتاب و نسیم باران. این مقتضیات، به‌سان بادی موافق، انسان را به پیش می‌رانند. اما موانع، چونان سنگ‌هایی در مسیر، این حرکت را مختل می‌کنند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که تجربه بشری نشان می‌دهد حرمان و محرومیت از کمال، بیشتر از موانع ناشی می‌شود تا کمبود مقتضیات. مقتضیات به‌صورت طبیعی در انسان فعلیت می‌یابند، اما موانع، مانند هوس در حکمت عملی یا جهل در حکمت نظری، او را از ادامه مسیر بازمی‌دارند.

برای مثال، انسان چونان دوچرخه‌سواری است که با توان محدود خویش در جاده‌ای هموار پیش می‌رود. اگر مانعی مانند سنگ‌ریزه‌ای مسیر او را سد نکند، به مقصد می‌رسد، هرچند کند. اما خودرویی پیشرفته با سرعتی شگرف، اگر به مانعی چون پنچری گرفتار شود، از حرکت بازمی‌ماند. این تمثیل، نشان‌دهنده تأثیر عمیق موانع در برابر مقتضیات است.

درنگ: موانع، بیش از کمبود مقتضیات، انسان را از رسیدن به کمال بازمی‌دارند. مدیریت هوشمندانه موانع، کلید موفقیت در سیر و سلوک است.

جمع‌بندی بخش نخست

شناخت انسان در فلسفه اسلامی، نیازمند فهم دقیق جایگاه او در نظام هستی و تناسب حرکت اوست. مقتضیات، به‌سان چشمه‌ای زلال، به‌صورت طبیعی در وجود انسان جاری‌اند، اما موانع، چون سدی استوار، این جریان را مختل می‌کنند. تأکید بر خودشناسی و مدیریت موانع، بنیانی است که حکمت اسلامی برای رستگاری انسان ترسیم می‌کند.

بخش دوم: موانع حکمت نظری و عملی در سیر و سلوک

تمایز موانع در حکمت نظری و عملی

موانع سیر و سلوک انسان به دو دسته اصلی تقسیم می‌شوند: موانع حکمت عملی و موانع حکمت نظری. موانع حکمت عملی، مانند هوس و گناه، به اعمال انسان مربوط می‌شوند. انسانی که به هوس گرفتار می‌شود، ممکن است پس از خطا پشیمان گردد و به مسیر بازگردد. اما موانع حکمت نظری، مانند جهل و باورهای نادرست، خطرناک‌ترند، زیرا انسان ممکن است به خطای خویش آگاه نشود و در گمراهی عمیق‌تری فرو رود. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که خطاهای نظری، به دلیل تأثیر عمیق بر بنیان‌های فکری، پیامدهای مخرب‌تری دارند.

برای مثال، انسانی که در حکمت عملی به گناه می‌افتد، ممکن است با توبه و اصلاح به مسیر بازگردد. اما در حکمت نظری، پذیرش یک نظریه نادرست، مانند باور به جبر یا تقلیل انسان به موجودی فاقد اختیار، می‌تواند او را برای همیشه از حقیقت دور کند. این تفاوت، نشان‌دهنده اهمیت معرفت‌شناسی در حکمت اسلامی است.

درنگ: موانع حکمت نظری، به دلیل عدم آگاهی انسان از خطا، خطرناک‌تر از موانع حکمت عملی‌اند و می‌توانند به گمراهی عمیق منجر شوند.

نقش موانع در افراد عادی و خواص

موانع در افراد عادی و خواص (نخبگان) تأثیرات متفاوتی دارند. در افراد عادی، موانع اثرات محدودی دارند و معمولاً به آسیب‌های شخصی منجر می‌شوند. اما در خواص، مانند عالمان و فیلسوفان، موانع می‌توانند به نابودی خود و جامعه منجر شوند. استاد فرزانه قدس‌سره با تمثیلی زیبا این نکته را روشن می‌کنند: فرد عادی چونان دوچرخه‌سواری است که اگر به زمین خورد، زانویش زخمی می‌شود، اما خواص، مانند راننده‌ای با سرعت بالا، اگر به مانعی برخورد کنند، نه‌تنها خود نابود می‌شوند، بلکه دیگران را نیز به ورطه هلاکت می‌کشانند.

این تأثیرگذاری عمیق خواص، به دلیل نقش رهبری فکری آن‌ها در جامعه است. خطای یک عالم یا فیلسوف، می‌تواند یک جامعه را به انحطاط بکشاند، چنان‌که در تاریخ، نظریه‌های نادرست برخی نخبگان، تمدن‌هایی را به نابودی کشانده است.

درنگ: موانع در خواص، به دلیل تأثیرگذاری بر جامعه، پیامدهای گسترده‌تری دارند و می‌توانند به انحطاط اجتماعی منجر شوند.

جمع‌بندی بخش دوم

موانع حکمت نظری و عملی، دو سد بزرگ در مسیر سیر و سلوک انسان‌اند. موانع حکمت نظری، به دلیل تأثیر عمیق بر باورها، خطرناک‌ترند، و موانع در خواص، به دلیل سرریز شدن به جامعه، پیامدهای مخرب‌تری دارند. حکمت اسلامی، با تأکید بر مدیریت این موانع، راهی به‌سوی رستگاری می‌گشاید.

بخش سوم: نقد نظام‌های فکری و آموزشی

نقد نظریه‌های فلسفی نادرست

استاد فرزانه قدس‌سره، با نگاهی نقادانه، به برخی نظریه‌های فلسفی، مانند نظریه مثل افلاطونی، می‌نگرند که انسان را به موجودی وابسته و فاقد استقلال تقلیل می‌دهند. این نظریه‌ها، با سلب حرّیت و خودباوری از انسان، او را به موجودی کارتونی یا خیالی تبدیل کرده‌اند. چنین دیدگاه‌هایی، که در برخی تفاسیر عرفانی و کلامی نیز دیده می‌شود، انسان را از جایگاه خلیفه الهی به سایه‌ای از حقیقت الهی فرومی‌کاهند.

برای مثال، نظریه مثل افلاطونی، که انسان را تابع موجوداتی مجرد در عالم بالا می‌داند، یا برخی تفاسیر عرفانی که وجود انسان را وهم و خیال می‌شمارند، به تضعیف استقلال و اختیار او منجر شده‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به نقدهای حکما، این نظریه‌ها را فاقد دلیل و اساس می‌دانند و بر ضرورت بازنگری در آن‌ها تأکید دارند.

درنگ: نظریه‌های فلسفی و عرفانی که انسان را فاقد حرّیت و استقلال معرفی می‌کنند، خودباوری او را تخریب کرده و به انحطاط فکری منجر می‌شوند.

نقد نظام آموزشی علم دینی

یکی از نکات برجسته درس‌گفتار، نقد نظام آموزشی علم دینی است. طلاب، که از خانواده‌هایی پرتلاش و با استعدادهای درخشان برخاسته‌اند، در ابتدای تحصیل با شوق و انگیزه وارد حوزه می‌شوند، اما به دلیل موانع ساختاری، مانند محتوای غیرکاربردی یا روش‌های آموزشی ناکارآمد، پس از چند سال دچار یأس می‌شوند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که متون آموزشی علم دینی، بیشتر بر مقتضیات تمرکز دارند و از موانع کمتر سخن می‌گویند، حال‌آنکه موانع، تأثیر مخرب‌تری بر رشد علمی و معنوی طلاب دارند.

برای مثال، تمرکز بیش‌ازحد بر تقویت حافظه یا تکرار مباحث سنتی، بدون توجه به موانعی مانند پیچیدگی‌های غیرضروری یا عدم ارتباط با نیازهای روز، استعدادهای طلاب را هدر می‌دهد. این نقد، به ضرورت اصلاح نظام آموزشی علم دینی اشاره دارد که باید به‌جای تکرار، به تولید علم کاربردی و رفع موانع بپردازد.

درنگ: نظام آموزشی علم دینی، به دلیل بی‌توجهی به موانع و تمرکز بر مقتضیات، نتوانسته استعدادهای طلاب را شکوفا کند و نیازمند اصلاح است.

جمع‌بندی بخش سوم

نظریه‌های فلسفی نادرست و نظام آموزشی ناکارآمد علم دینی، دو مانع بزرگ در مسیر رشد فکری و معنوی‌اند. بازنگری در این نظریه‌ها و اصلاح نظام آموزشی، با تأکید بر رفع موانع، ضرورتی انکارناپذیر برای دستیابی به کمال است.

بخش چهارم: راهکارهای رفع موانع و اصلاح جامعه

اولویت رفع موانع در مسیر کمال

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که برای موفقیت در هر علمی، باید ابتدا موانع را شناسایی و برطرف کرد. بدون رفع موانع، حتی قوی‌ترین مقتضیات نیز نمی‌توانند انسان را به مقصد برسانند. این نکته، به‌سان مشعلی است که مسیر تاریک سیر و سلوک را روشن می‌کند. انسان، با مدیریت هوشمندانه موانع، می‌تواند حتی با امکانات محدود، به پیشرفت دست یابد.

برای مثال، کشوری با منابع فراوان، مانند نفت و گاز، ممکن است به دلیل موانعی چون سوءمدیریت یا وابستگی، به رکود و یأس گرفتار شود. در مقابل، کشوری با منابع محدود، اگر موانع را برطرف کند، می‌تواند به رشد و بالندگی دست یابد. این اصل، در همه ابعاد فردی و اجتماعی کاربرد دارد.

درنگ: رفع موانع، اولویت اصلی در مسیر کمال است. بدون مدیریت موانع، مقتضیات هرچند قوی، بی‌اثر می‌مانند.

اصلاح خود و جامعه

برای اصلاح جامعه، ابتدا باید خود را اصلاح کرد. استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا (تحریم: ۶): «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، خود و خانواده‌تان را از آتشی حفظ کنید»، بر این نکته تأکید دارند که اصلاح فردی، مقدمه اصلاح اجتماعی است. این اصلاح، نیازمند توجه به موانع در حوزه‌های فقه، فلسفه، و تفسیر است.

در این راستا، علم دینی باید به تولید دانش کاربردی و متناسب با نیازهای نظام اسلامی بپردازد. بی‌توجهی به موانع، مانند نظریه‌های نادرست یا ساختارهای آموزشی ناکارآمد، به یأس و رکود منجر شده است. اصلاح این موانع، راه را برای رشد فردی و اجتماعی هموار می‌کند.

درنگ: اصلاح خود و جامعه، با تمرکز بر رفع موانع و تولید علم کاربردی، راهی به‌سوی رستگاری و بالندگی است.

جمع‌بندی بخش چهارم

رفع موانع، کلید موفقیت در سیر و سلوک فردی و اجتماعی است. اصلاح خود، به‌سان ریشه‌ای است که شاخسار جامعه را بارور می‌کند. با تولید علم کاربردی و رفع موانع ساختاری، می‌توان به رشد و کمال دست یافت.

نتیجه‌گیری

شناخت انسان و موانع سیر و سلوک او در حکمت اسلامی، سفری است که از خودشناسی آغاز می‌شود و به خداشناسی و کمال می‌رسد. مقتضیات، چونان بال‌هایی هستند که انسان را به‌سوی آسمان کمال می‌برند، اما موانع، مانند زنجیرهایی، این پرواز را مختل می‌کنند. موانع حکمت نظری، به دلیل تأثیر عمیق بر باورها، و موانع خواص، به دلیل سرریز شدن به جامعه، خطرناک‌ترند. نقد نظریه‌های فلسفی نادرست و نظام آموزشی علم دینی، نشان‌دهنده ضرورت بازنگری در این حوزه‌هاست. با رفع موانع و تولید علم کاربردی، می‌توان راه را برای رستگاری فردی و اجتماعی هموار کرد. این درس‌گفتار، چونان مشعلی فروزان، مسیر این سیر و سلوک را روشن می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی