در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1206

متن درس





کتاب معرفت‌شناسی و سیر کمال انسانی

معرفت‌شناسی و سیر کمال انسانی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۲٠۶)

مقدمه: درآمدی بر حکمت و کمال انسانی

شناخت مسیر کمال انسانی، از دیرباز یکی از دغدغه‌های اصلی فیلسوفان، عارفان و اندیشمندان اسلامی بوده است. این نوشتار، با تأمل در اصول بنیادین معرفت‌شناسی، حکمت نظری و عملی، و موانع سیر کمال، به بازشناسی عوامل موفقیت و شکست در این مسیر می‌پردازد. محور بحث، سه اصل کلیدی است: اهمیت موانع بر مقتضیات، اولویت حکمت نظری بر حکمت عملی، و مسئولیت‌های متقابل خواص و عوام در حفظ و ارتقای معرفت. این اصول، که ریشه در حکمت اسلامی دارند، با تمثیلات و تبیین‌های عمیق، راهگشای فهم چالش‌های معرفتی و معنوی انسان معاصرند.

بخش نخست: موانع و مقتضیات در سیر کمال

اهمیت موانع نسبت به مقتضیات

در مسیر سیر و سلوک انسانی، موانع از مقتضیات اهمیتی افزون‌تر دارند، زیرا مقتضیات در ظرف ایجابی عمل می‌کنند، حال آنکه موانع در ظرف سلبی تأثیر می‌گذارند. مقتضیات، مانند استعدادها، دانش و اعمال نیک، بستری برای رشد فراهم می‌آورند، اما موانع، به مثابه صخره‌ای در مسیر رود، می‌توانند جریان کمال را یکباره متوقف سازند.
﴿وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا﴾ (و به‌راستی بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریده‌ایم، دل‌هایی دارند که با آن نمی‌فهمند و چشم‌هایی دارند که با آن نمی‌بینند و گوش‌هایی دارند که با آن نمی‌شنوند). این آیه از قرآن کریم، به روشنی بر موانع معرفتی دلالت دارد که قلب و چشم و گوش را از درک حقیقت بازمی‌دارد.

درنگ: موانع در سیر کمال، به دلیل تأثیر سلبی‌شان، از مقتضیات مهم‌ترند. یک خطا می‌تواند دستاوردهای سالیان را نابود سازد.

برای مثال، در اصول فقه، اگر فردی سال‌ها به اقامه نماز پایبند باشد، اما یک‌بار آن را ترک کند، در ظرف سلبی به عنوان تارک‌الصلاة شناخته می‌شود. این شکنندگی دستاوردها نشان‌دهنده ضرورت توجه به موانع است. موانع، مانند گناه یا انحراف، حکمی انحصاری دارند و با یک رخداد، کلیت دستاوردهای ایجابی را زیر سؤال می‌برند.

تأثیر یک خطا در فروپاشی دستاوردها

یک خطای واحد، مانند گناهی کوچک یا انحرافی اخلاقی، می‌تواند دستاوردهای چندین‌ساله را به باد دهد. این اصل، که در حکمت اسلامی با مفهوم «لم یکن» (نفی کلیت عمل به دلیل نقص) تبیین می‌شود، نشان می‌دهد که موانع، برخلاف مقتضیات، نیازی به تکرار ندارند تا اثر بگذارند. به عنوان مثال، فردی که پنجاه سال زندگی شرافتمندانه داشته، با یک‌بار دزدی، اعتبار خود را از دست می‌دهد. این تمثیل، مانند آتشی که خرمنی را در لحظه می‌سوزاند، بر شکنندگی دستاوردها در برابر موانع تأکید دارد.

درنگ: یک خطا، مانند گناهی کوچک، می‌تواند عمری از دستاوردها را نابود کند، زیرا موانع حکمی انحصاری دارند.

غفلت از موانع در زندگی روزمره

غفلت از موانع، نه تنها در سیر معنوی، بلکه در امور روزمره نیز به خسران منجر می‌شود. به عنوان مثال، راننده‌ای که تنها به سرعت و حرکت (مقتضیات) توجه دارد و از موانع جاده غافل است، در معرض خطر تصادف قرار می‌گیرد. این تمثیل، مانند قایقی که بی‌توجه به صخره‌های زیرین پیش می‌رود، نشان‌دهنده خطای تمرکز صرف بر مقتضیات است. در زندگی معنوی نیز، تمرکز بیش از حد بر اعمال عبادی بدون توجه به موانع اخلاقی و معرفتی، مانع رشد حقیقی می‌شود.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش بر اهمیت موانع در برابر مقتضیات تأکید کرد. موانع، به دلیل تأثیر سلبی و انحصاری‌شان، می‌توانند دستاوردهای ایجابی را در لحظه نابود کنند. این اصل، نیازمند بازنگری در رویکردهای معرفتی و معنوی است تا با شناخت و رفع موانع، مسیر کمال هموار گردد. تمثیلات ارائه‌شده، از جمله رانندگی و آتش خرمن، به روشنی شکنندگی دستاوردها در برابر موانع را نشان می‌دهند.

بخش دوم: حکمت نظری و عملی در مسیر معرفت

اولویت حکمت نظری بر حکمت عملی

حکمت نظری، که به باورها و اعتقادات ذهنی مربوط است، از حکمت عملی، که به اعمال و رفتارها ناظر است، اهمیتی افزون‌تر و خطراتی بزرگ‌تر دارد. مشکلات عملی، مانند ریاکاری یا گناه، اغلب ریشه در نقص‌های نظری، نظیر باورهای نادرست، دارند. ﴿قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَى سَبِيلاً﴾ (بگو هر کس بر حسب ساختار وجودی‌اش عمل می‌کند، و پروردگارتان به کسی که راه‌یافته‌تر است داناتر است). این آیه از قرآن کریم بر تأثیر بنیان‌های نظری بر اعمال تأکید دارد.

درنگ: حکمت نظری، به دلیل تأثیر بر بنیان‌های اعتقادی، از حکمت عملی مهم‌تر و خطرناک‌تر است.

در فرهنگ اسلامی، گرایش بیش از حد به حکمت عملی، مانند اقامه نماز و عبادات، گاه باعث غفلت از حکمت نظری شده است. این غفلت، مانند کاشتن بذری در خاک نامناسب، مانع از باروری معرفتی می‌شود. حکمت نظری، با اصلاح باورها، بستری برای اعمال صحیح فراهم می‌آورد.

ضرورت ایست فکری

ایست فکری، یا توقف ذهنی، برای جلوگیری از فرسودگی ذهن ضروری است. ذهن انسان، مانند چرخی که بی‌وقفه می‌گردد، بدون استراحت فرسوده می‌شود. این توقف، که می‌تواند در قالب خلوت یا فعالیتی ساده مانند نوشیدن چای باشد، به ذهن اجازه می‌دهد تا از فشار رها شده و برای دریافت معرفت آماده گردد. این اصل، مانند توقف کاروانی در میانه راه برای تجدید قوا، بر اهمیت استراحت ذهنی تأکید دارد.

درنگ: ایست فکری در طول روز، برای جلوگیری از فرسودگی ذهن و آمادگی برای معرفت، ضروری است.

خطر فرسودگی ذهنی

ذهنی که بدون توقف فعالیت کند، مانند ماشینی که بی‌وقفه کار می‌کند، فرسوده شده و توانایی استدلال و دریافت را از دست می‌دهد. این فرسودگی، مانند خاکستری که بر آتش معرفت می‌نشیند، مانع از درخشش حقیقت می‌شود. در سنت عرفانی، عالمان برای رهایی از این فرسودگی، لحظاتی را به خلوت و بی‌عملی اختصاص می‌دادند تا ذهنشان از فشار رها شود.

نقش مربی در مانع‌شناسی

مربی در سیر و سلوک، نه تنها برای آموزش مقتضیات، بلکه به‌ویژه برای شناسایی موانع ضروری است. مقتضیات، مانند استعداد و دانش، به آسانی قابل شناسایی‌اند، اما موانع، مانند باورهای نادرست یا ریاکاری، نیازمند راهنمایی مربی‌اند. این نقش، مانند چراغی در تاریکی، مسیر کمال را روشن می‌سازد.

درنگ: مربی در سیر کمال، به‌ویژه برای شناسایی و رفع موانع معرفتی و اخلاقی، نقش کلیدی دارد.

مانع‌شناسی در دنیای مدرن

در علوم تجربی مدرن، مانع‌شناسی به دقت دنبال می‌شود، مانند بررسی نقص فنی در فضاپیماها که ساعت‌ها مورد تحقیق قرار می‌گیرد. اما در علوم دینی، این توجه کمتر دیده می‌شود. این غفلت، مانند باغبانی که از آفات غافل است، به عدم رشد معرفتی منجر می‌شود. تأکید بر مانع‌شناسی در علوم دینی، ضرورتی برای پیشرفت معرفتی است.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش بر اولویت حکمت نظری بر حکمت عملی تأکید کرد و نشان داد که نقص‌های عملی اغلب ریشه در مشکلات نظری دارند. ایست فکری، نقش مربی، و مانع‌شناسی، ابزارهایی برای رفع این نقص‌ها هستند. تمثیلات ارائه‌شده، از جمله چرخ گوشت و کاروان، بر ضرورت توازن میان فعالیت و استراحت ذهنی تأکید دارند.

بخش سوم: مسئولیت خواص و عوام در مسیر معرفت

خطر بیشتر خواص نسبت به عوام

خواص، به عنوان عالمان و نخبگان، در معرض خطرات بیشتری نسبت به عوام قرار دارند، زیرا خطاهای آن‌ها تأثیراتی گسترده‌تر بر جامعه دارد. حدیث «مداد العلماء افضل من دماء الشهداء» (قلم عالمان از خون شهدا برتر است) بر اهمیت و تأثیر عمیق خواص دلالت دارد. خطای یک عالم، مانند سنگی که به برکه‌ای آرام می‌افتد، امواجی گسترده ایجاد می‌کند.

درنگ: خواص به دلیل تأثیر گسترده خطاهایشان، در معرض خطر بیشتری نسبت به عوام‌اند.

مسئولیت عوام در حفاظت از خواص

برخلاف دیدگاه سنتی که خواص را مسئول حفاظت از عوام می‌داند، عوام نیز باید از خواص حمایت کنند تا خطاهایشان به جامعه سرایت نکند. این حمایت، مانند پروانه‌هایی که گرد شمع می‌چرخند، از طریق ایجاد فضایی امن برای بحث‌های علمی و پرهیز از فشارهای اجتماعی محقق می‌شود.

مستندسازی در علوم دینی

علوم دینی باید مستند و استدلالی باشند و از ادعاهای بی‌سند و خرافات پرهیز شود. این اصل، مانند بنایی که بر شالوده‌ای استوار ساخته می‌شود، به رشد علمی حوزه‌ها کمک می‌کند. فقدان سند، مانند بادی است که بنای معرفت را سست می‌کند.

درنگ: مستندسازی و استدلال در علوم دینی، از پراکندگی و خرافه‌گرایی جلوگیری می‌کند.

پرهیز از خشونت در مباحث علمی

خشونت و پرخاش در مباحث علمی باید حذف شود و هر نظری با استدلال بررسی گردد. نقد غیرمستند ملاصدرا به ارسطو در اسفار (جلد دوم، صفحه ۶۲)، که او را به رئاست‌طلبی متهم می‌کند، نمونه‌ای از این خطاست. این نقد، مانند تیری در تاریکی، به جای روشن‌سازی، به گمراهی می‌انجامد.

جدایی مسائل مالی از علم

مسائل مالی حوزه‌ها باید شفاف و از علم جدا باشد تا از اختلاط آب و روغن جلوگیری شود. شفافیت مالی، مانند آینه‌ای که حقیقت را نشان می‌دهد، اعتماد عمومی را جلب می‌کند و از شبهات جلوگیری می‌نماید.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش بر مسئولیت‌های متقابل خواص و عوام تأکید کرد و نشان داد که خطاهای خواص تأثیرات گسترده‌تری دارند. مستندسازی، پرهیز از خشونت علمی، و شفافیت مالی، راهکارهایی برای حفظ سلامت معرفتی جامعه‌اند. تمثیلات پروانه و آینه، این مفاهیم را به زیبایی روشن می‌سازند.

بخش چهارم: نقد عرفانی و فلسفی

رد وجود عالم مثالی

ادعای وجود عالم مثالی، شامل موجودات مجرد مانند حیوانات و گیاهان، فاقد سند معتبر است. این دیدگاه، که در آثار برخی فیلسوفان اسلامی مطرح شده، با تأکید بر تجرد و حقیقت در عوالم بالاتر نفی می‌شود. عالم ملکوت و لاهوت، مانند آسمانی بی‌کران، از موجودات مادی و مثالی تهی است.

درنگ: عالم مثالی، با موجودات مجرد، فاقد سند معتبر بوده و در عوالم بالاتر جایگاهی ندارد.

تفاوت حرکت نزولی و صعودی

حرکت نزولی، از عالم بالا به دنیا، آسان است، زیرا با کسب صفات مادی همراه است. اما حرکت صعودی، به سوی عوالم بالاتر، دشوار است و نیازمند تلاش و اخلاص است. این تفاوت، مانند سفری از قله به دشت و بالعکس، بر سختی سیر و سلوک عرفانی تأکید دارد.

خطرات فضولی در عرفان

عارفان ارضی که به فضولی و تجسس در امور دیگران می‌پردازند، مانند مگس‌هایی که در خانه‌ها پرسه می‌زنند، از مسیر کمال منحرف می‌شوند. عارف کامل، با تمرکز بر سیر صعودی، از این امور پرهیز می‌کند.

نقش هنر و رسانه در معرفت

هنر و رسانه می‌توانند مفاهیم دینی و عرفانی را به زیبایی منتقل کنند، اما باید از تحریف پرهیز شود. حوزه‌های علمی باید در این زمینه فعال‌تر عمل کنند تا از انحرافات، مانند فیلم‌های غیرمستند، جلوگیری شود.

ویژگی‌های عارف کامل

عارف کامل، با حرکت یمینی به سوی عوالم بالاتر، از محبوبین الهی است. این مقام، مانند قله‌ای رفیع، تنها با اخلاص و زحمت دست‌یافتنی است. عارف کامل، از امور زمینی و فضولی پرهیز می‌کند و بر حقیقت متمرکز است.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش به نقد مفاهیم عرفانی و فلسفی، از جمله عالم مثالی و تفاوت حرکت نزولی و صعودی، پرداخت. تأکید بر پرهیز از فضولی و نقش هنر در معرفت، راهکارهایی برای تعالی عرفانی ارائه داد. تمثیلات مگس و قله، این مفاهیم را به زیبایی روشن ساختند.

نتیجه‌گیری: راهی به سوی کمال

این نوشتار، با تأمل در اصول معرفت‌شناسی و سیر کمال، نشان داد که موانع، حکمت نظری، و مسئولیت‌های خواص و عوام، ارکان اصلی رشد معرفتی و معنوی‌اند. شناخت موانع، مانند کلیدی است که قفل‌های مسیر کمال را می‌گشاید. حکمت نظری، چون بنیانی استوار، اعمال را هدایت می‌کند، و حمایت متقابل خواص و عوام، مانند دو بال، جامعه را به سوی تعالی می‌برد. این اصول، نه تنها در حوزه‌های علمی، بلکه در زندگی روزمره نیز کاربرد دارند و راهگشای فهم حقیقت‌اند.

با نظارت صادق خادمی