در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1207

متن درس




کتاب نقد و بازاندیشی در سلوک عرفانی و معرفت فلسفی

نقد و بازاندیشی در سلوک عرفانی و معرفت فلسفی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۲۰۷)

دیباچه

در سپهر معرفت و سلوک، انسان همواره در پی رسیدن به قله‌های کمال، سعادت و قرب الهی بوده است. حکمت اسلامی، به‌ویژه در شاخه‌های عرفان نظری و فلسفه، راه‌هایی را برای نیل به این هدف والا پیش روی بشر نهاده است. با این حال، برخی رویکردهای سنتی در این مسیر، به‌ویژه تأکید بر انقطاع و تجرد، نه‌تنها به مقصود نرسیده‌اند، بلکه گاه انسان را از محور وجودی‌اش دور ساخته و به انحطاط کشانده‌اند. این نوشتار، که برگرفته از درس‌گفتار شماره ۱۲۰۷ استاد فرزانه قدس‌سره در تاریخ ۵ مهر ۱۳۸۹ است، به نقد این رویکردها پرداخته و راهی نوین مبتنی بر توازن، اراده‌محوری و مانع‌زدایی پیشنهاد می‌کند.

بخش یکم: موانع معرفت و سلوک در حکمت اسلامی

موانع حکمت نظری و خطر انحطاط

حکمت نظری، به‌مثابه دریچه‌ای به سوی شناخت حقیقت، در معرض موانعی است که می‌توانند انسان را از مسیر سعادت منحرف سازند. این موانع، همچون سدهایی در برابر جریان زلال معرفت، بنیان‌های فکری انسان را متزلزل کرده و او را به ورطه انحطاط می‌کشانند. اگر انسان در مواجهه با این موانع، از روش‌شناسی درستی بهره نبرد، نه‌تنها به مقصود نمی‌رسد، بلکه نتیجه‌ای معکوس عایدش می‌شود. شناسایی دقیق این موانع، گامی بنیادین در راه رسیدن به کمال است، زیرا بدون شناخت صحیح، هر تلاشی به بیراهه می‌رود.

درنگ: موانع حکمت نظری، اگر به‌درستی شناسایی و مدیریت نشوند، انسان را از سعادت دور کرده و به انحطاط می‌کشانند.

هدف والای صیرورت عقلانی

هدف غایی حکمت و عرفان اسلامی، تبدیل انسان به عالمی عقلانی است که مشابه عالم عینی باشد، چنان‌که در اصطلاح فلسفی آمده است: «صیرورة الإنسان عالماً عقلیاً مضاهیاً للعالم العینی». این تعبیر، که در حکمت متعالیه ملاصدرا برجسته است، به ظرفیت بی‌مانند انسان برای انعکاس حقیقت عالم در وجود خویش اشاره دارد. انسان، به‌سان آیینه‌ای زلال، می‌تواند عالم کبیر را در خود متجلی سازد، به‌گونه‌ای که هر آنچه در عالم است، در او نیز موجود باشد. این دیدگاه، ریشه در انسان‌شناسی عرفانی دارد که انسان را «عالم صغیر» می‌داند، عالمی که در آن «و فیک انطوی العالم الأکبر» تحقق یافته است.

درنگ: انسان، به‌مثابه عالم صغیر، می‌تواند با جلا یافتن، عالم کبیر را در خود متجلی سازد و به مرتبه‌ای برسد که مشابه عالم عینی باشد.

نقد رویکردهای سنتی انقطاع و تجرد

متون عرفانی و فلسفی، به‌ویژه در سنت‌های کلاسیک، برای نیل به کمال، غالباً به انقطاع از عالم مادی، خلوت، چله‌نشینی و عزلت توصیه کرده‌اند. این رویکرد، که با شعار «رو مجرد شو، مجرد را ببین» شناخته می‌شود، انسان را به جدایی از ماده و ناسوت دعوت می‌کند تا به حقیقت مجرد دست یابد. با این حال، این روش، به‌دلیل دور ساختن انسان از واقعیت‌های زندگی و جامعه، مورد نقد جدی قرار گرفته است. استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به تجربه‌های تاریخی و تحلیل‌های فلسفی، این رویکرد را ناکارآمد و حتی زیان‌بار می‌دانند.

ملاصدرا در «اسفار اربعه» (جلد دوم، صفحه ۳۴) می‌فرماید: هنگامی که نفس انسان از علایق بدنی منقطع شود، به موجودی مجرد شبیه واجب‌الوجود تبدیل می‌گردد. این دیدگاه، گرچه ریشه در حکمت متعالیه دارد، اما از منظر استاد فرزانه، به دلیل تأکید بر انقطاع کامل از بدن و مادیات، انسان را از محور وجودی‌اش دور می‌سازد. انقطاع، به‌جای آنکه انسان را به کمال برساند، او را از کارکرد طبیعی‌اش محروم کرده و به انزوا و ناکامی می‌کشاند.

درنگ: توصیه به انقطاع و تجرد، به‌جای هدایت انسان به کمال، او را از واقعیت‌های زندگی و جامعه دور کرده و به انحطاط می‌کشاند.

پیامدهای اجتماعی و فردی انقطاع

تأکید بر انقطاع، نه‌تنها به کمال فردی منجر نشده، بلکه پیامدهای اجتماعی ناگواری به دنبال داشته است. این رویکرد، انسان را از جامعه، خانواده و مسئولیت‌های اجتماعی‌اش جدا ساخته و او را به موجودی منزوی و غیرمولد تبدیل کرده است. استاد فرزانه قدس‌سره، با اشاره به تجربه‌های تاریخی، خاطرنشان می‌سازند که قرن‌ها تجربه نشان داده است که انقطاع‌گرایان، جز در موارد نادر، به موفقیت معرفتی یا عرفانی دست نیافته‌اند و اغلب به سالوس‌بازی و حقه‌بازی روی آورده‌اند.

این انحراف، گاه تحت تأثیر عوامل خارجی، مانند نفوذ استعمار، تشدید شده است. استعمار، با ترویج زهدگرایی افراطی و فقرگرایی، عرفان اسلامی را به انحراف کشانده و فقر را در جوامع اسلامی نهادینه کرده است. این امر، به تضعیف جوامع اسلامی و ایجاد نابرابری منجر شده، به‌گونه‌ای که فرصت‌های مادی و معنوی به دست رندان افتاده است.

درنگ: انقطاع‌گرایی، با دور ساختن انسان از جامعه و مسئولیت‌هایش، به فقر، فلاکت و انحراف اجتماعی منجر شده است.

جمع‌بندی بخش یکم

موانع معرفت و سلوک، به‌ویژه در حکمت نظری، انسان را از مسیر سع his ادامه یافتن به کمال بازمی‌دارند. هدف والای عرفان و فلسفه، تبدیل انسان به عالمی عقلانی است که مشابه عالم عینی باشد، اما روش‌های سنتی مبتنی بر انقطاع و تجرد، نه‌تنها به این هدف نمی‌رسند، بلکه انسان را از محور وجودی‌اش دور می‌سازند. نقد این رویکردها، نشان‌دهنده ضرورت بازنگری در روش‌های سلوک و معرفت است. در بخش بعدی، به راهکارهای جایگزین مبتنی بر توازن و اراده‌محوری پرداخته خواهد شد.

بخش دوم: بازاندیشی در روش‌های سلوک و معرفت

ضرورت توازن در سلوک

انسان، موجودی مرکب از جسم و روح، نیازمند توازنی است که تمامی ابعاد وجودی‌اش را در بر گیرد. استاد فرزانه قدس‌سره، با تأکید بر این اصل، معتقدند که انسان باید با تمام موجودی خود – نفس، بدن، تن، پیراهن، جامعه و محیط – به هماهنگی و تعادل برسد. انقطاع از این ابعاد، به‌جای کمال، به تخریب و انحطاط منجر می‌شود. توازن، به‌سان نغمه‌ای هماهنگ در سمفونی هستی، انسان را به سوی کمال هدایت می‌کند.

قرآن کریم نیز بر این اصل تأکید دارد:
وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا (بقره: ۱۴۳؛ «و این‌گونه شما را امتی میانه قرار دادیم»). این آیه، به روشنی بر اهمیت اعتدال در تمامی شئون زندگی دلالت دارد.

درنگ: سلوک موفق، در گرو توازن میان ابعاد مادی و معنوی انسان است، نه انقطاع از آن‌ها.

نقد نفس‌کشی و نفس‌پروری

در مسیر سلوک، دو رویکرد افراطی وجود دارد: نفس‌کشی (نابودی نفس) و نفس‌پروری (تسلیم به هوس‌های نفسانی). هیچ‌یک از این دو، به کمال نمی‌انجامد. استاد فرزانه قدس‌سره، با تمثیلی زیبا، نفس را به اسبی تشبیه می‌کنند که باید رام شود، نه کشته و نه رها. رام کردن نفس، به معنای تقویت اراده و کنترل تمایلات است، چنان‌که انسان بتواند با قدرت و قوت، در مسیر معرفت گام بردارد.

مثال مال نیز در این راستا روشنگر است: دور ریختن مال، عرفان نیست، بلکه مصرف درست و متعادل آن، عرفان است. انسان باید گاو و خر و ده و دهکده خود را، نه دور بریزد، بلکه به‌درستی مدیریت کند. این مدیریت، به‌سان باغبانی است که نهال‌های وجود را با دقت پرورش می‌دهد تا به بار نشیند.

درنگ: عرفان، در رام کردن نفس و مدیریت صحیح منابع مادی و معنوی نهفته است، نه در نابودی یا رها کردن آن‌ها.

نقد زهدگرایی افراطی و چله‌نشینی

زهدگرایی افراطی، مانند چله‌نشینی و نخوردن، نه‌تنها به کمال منجر نمی‌شود، بلکه انسان را از توانمندی‌هایش محروم می‌سازد. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:
كُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا (اعراف: ۳۱؛ «بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید»). این آیه، به روشنی بر اعتدال در مصرف تأکید دارد. عارف واقعی، کسی است که می‌خورد، اما حرام نمی‌خورد؛ زندگی می‌کند، اما در بند مادیات نیست.

درنگ: زهدگرایی افراطی و چله‌نشینی، به‌جای کمال، به سستی و ناتوانی منجر می‌شود. عرفان، در اعتدال و مصرف صحیح نهفته است.

سیره پیامبر و ائمه: الگوی سلوک متعادل

سیره پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) نشان‌دهنده عرفانی متعادل و اجتماعی است. قرآن کریم درباره پیامبر می‌فرماید:
يَأْكُلُ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ (فرقان: ۲۰؛ «می‌خورد و در بازارها راه می‌رود»). این آیه، به روشنی نشان می‌دهد که پیامبر (ص) در بستر جامعه و با تعامل با مادیات، به بالاترین مراتب معرفت و قرب الهی دست یافتند. ائمه نیز، با حضور فعال در جامعه و مدیریت متعادل زندگی، الگویی عملی برای سلوک ارائه داده‌اند.

درنگ: سیره پیامبر و ائمه، الگویی از عرفان متعادل و اجتماعی است که در بستر زندگی واقعی محقق می‌شود.

نقد تصویر کلیشه‌ای عارف

تصویر کلیشه‌ای عارف، به‌مثابه فردی منزوی با ظاهری نامتعارف (ریش بلند، کشکول، پیراهن گشاد)، نه‌تنها نشانه عرفان نیست، بلکه گاه به مشکلات روانی و اجتماعی اشاره دارد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که عارف می‌تواند پزشک، مهندس، کاسب یا هر فرد دیگری باشد که در بستر جامعه زندگی می‌کند و با توازن، به معرفت الهی دست می‌یابد. این دیدگاه، عرفان را از انحصار افراد خاص خارج کرده و آن را امری عام و فراگیر معرفی می‌کند.

درنگ: عارف واقعی، فردی متعادل و فعال در جامعه است که با توازن میان مادیات و معنویات، به کمال می‌رسد.

جمع‌بندی بخش دوم

سلوک عرفانی و معرفت فلسفی، نیازمند رویکردی متعادل و اراده‌محور است که انسان را با تمامی ابعاد وجودی‌اش هماهنگ سازد. انقطاع و زهدگرایی افراطی، به‌جای کمال، به انحطاط منجر می‌شوند، در حالی‌که توازن و رام کردن نفس، انسان را به سوی قله‌های معرفت هدایت می‌کنند. سیره پیامبر و ائمه، الگویی عملی برای این سلوک متعادل ارائه می‌دهد. در بخش بعدی، به روش‌های عملی مانع‌زدایی و تحقق عرفان در بستر جامعه پرداخته خواهد شد.

بخش سوم: روش‌های عملی مانع‌زدایی و تحقق عرفان

روش انسان‌محور و اراده‌محور

روش صحیح سلوک، روشی است که بر اراده، قدرت و توازن استوار است. انسان باید نفس خود را رام کند، نه آنکه آن را نابود سازد یا به هوس‌هایش تسلیم شود. این روش، به‌سان باغبانی است که نهال نفس را با دقت و مهارت پرورش می‌دهد تا به بار نشیند. استاد فرزانه قدس‌سره، با تأکید بر این روش، معتقدند که انسان باید با تمام موجودی خود – بدن، تن، پیراهن، جامعه و محیط – به هماهنگی برسد. این هماهنگی، به‌مثابه نغمه‌ای دل‌انگیز در سمفونی هستی، انسان را به سوی کمال هدایت می‌کند.

درنگ: سلوک انسان‌محور و اراده‌محور، با رام کردن نفس و هماهنگی میان ابعاد وجودی، به کمال منجر می‌شود.

نقد فقرگرایی و شکر نعمت

فقرگرایی، که گاه با عبارت «الفقر فخری» (فقر افتخار من است) ترویج شده، نه‌تنها ارزش نیست، بلکه می‌تواند به کفر و انحطاط منجر شود. استاد فرزانه قدس‌سره، این دیدگاه را تحریفی استعماری می‌دانند که برای تضعیف جوامع اسلامی رواج یافته است. شکر نعمت، به معنای توانمندی و عدم آزار دیگران است، نه افتخار به ناتوانی و فقر. انسان باید از نعمت‌های الهی بهره‌مند شود، اما با اعتدال و بدون اسراف.

درنگ: شکر نعمت، در توانمندی و استفاده صحیح از امکانات نهفته است، نه در افتخار به فقر و ناتوانی.

تجربه‌های عملی مانع‌زدایی

استاد فرزانه قدس‌سره، با اشاره به تجربه‌های عملی در مناطقی از کشور، خاطرنشان می‌سازند که روش‌های توازن‌محور، در مقایسه با انقطاع‌گرایی، به موفقیت‌های معرفتی و اجتماعی منجر شده‌اند. در این مناطق، افرادی با حفظ زندگی اجتماعی و کسبی، به مراتب بالای معرفت و شهود دست یافته‌اند. این تجربه، نشان‌دهنده کارآمدی روش‌های مبتنی بر توازن و اراده‌محوری است.

درنگ: تجربه‌های عملی نشان داده‌اند که روش‌های توازن‌محور، انسان را به معرفت و شهود می‌رسانند، بدون نیاز به انقطاع.

تنوع استعدادهای انسانی

انسان‌ها، با تنوع استعدادها و ظرفیت‌هایشان، آفریده شده‌اند تا هر یک به شیوه‌ای منحصربه‌فرد به کمال برسند. استاد فرزانه قدس‌سره، با تمثیلی زیبا، انسان‌ها را به گل‌های گوناگون در باغ هستی تشبیه می‌کنند که هر یک با رنگ و عطر خود، به زیبایی آفرینش می‌افزایند. این تنوع، نباید با انقطاع و یکسان‌سازی سرکوب شود، بلکه باید با توازن و اراده، به سوی کمال هدایت گردد.

درنگ: تنوع استعدادهای انسانی، با توازن و اراده‌محوری، به کمال می‌رسد، نه با انقطاع و یکسان‌سازی.

نقد مدعیان عرفان

مدعیان عرفان، که با ظاهرگرایی و انقطاع به شهود ادعایی می‌رسند، اغلب فاقد معرفت واقعی‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره، با نقدی تیزبینانه، این افراد را به کسانی تشبیه می‌کنند که با ظاهری فریبنده، باطنی تهی دارند. عرفان واقعی، در دل انسان نهفته است و در هر فردی، از کاسب تا عالم، می‌تواند متجلی شود، به شرط آنکه با توازن و اراده همراه باشد.

درنگ: عرفان واقعی، در دل انسان و با توازن و اراده متجلی می‌شود، نه در ظاهرگرایی و انقطاع.

جمع‌بندی بخش سوم

روش‌های عملی مانع‌زدایی، مبتنی بر توازن، اراده‌محوری و رام کردن نفس، راهی نوین برای سلوک و معرفت ارائه می‌دهند. این روش‌ها، با تکیه بر تجربه‌های عملی و سیره پیامبر و ائمه، انسان را به سوی کمال هدایت می‌کنند. تنوع استعدادهای انسانی، فرصتی برای تحقق عرفان در بستر جامعه است، به شرط آنکه با اعتدال و اراده همراه شود.

نتیجه‌گیری کلی

این نوشتار، با بازاندیشی در موانع معرفت و سلوک، به نقد رویکردهای سنتی انقطاع و تجرد پرداخته و روشی نوین مبتنی بر توازن، اراده‌محوری و مانع‌زدایی پیشنهاد کرده است. حکمت اسلامی، با تأکید بر هماهنگی میان جسم و روح، انسان را به سوی قله‌های کمال هدایت می‌کند. انقطاع و زهدگرایی افراطی، به‌جای کمال، به انحطاط فردی و اجتماعی منجر شده‌اند، در حالی‌که سیره پیامبر و ائمه، الگویی از عرفان متعادل و اجتماعی ارائه می‌دهد. روش‌های توازن‌محور، با تقویت اراده و مدیریت صحیح منابع، انسان را به مرتبه‌ای می‌رسانند که مشابه عالم عینی باشد. این کتاب، دعوتی است به بازنگری در نظام‌های عرفانی و آموزشی، تا عرفانی کاربردی و هماهنگ با نیازهای جامعه پدید آید.

با نظارت صادق خادمی