متن درس
تخلق و تشخص در سلوک انسانی: تأملاتی فلسفی و عرفانی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۲۱۱)
مقدمه: درآمدی بر تخلق و تشخص در سلوک انسانی
سلوک انسانی، سفری است عمیق و پیچیده به سوی کمال، که در آن تخلق، تمثل، تحقق و تشخص به مثابه ارکان بنیادین، راه را برای نیل به مقامات والای وجودی هموار میسازند. این مسیر، که در فلسفه اسلامی و عرفان نظری ریشه دارد، نیازمند هماهنگی میان ابعاد گوناگون وجود انسان، از جسم و نفس گرفته تا روح و جان، است. درسگفتار شماره ۱۲۱۱، ارائهشده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۳۸۹، به دست استاد فرزانه قدسسره، با نگاهی ژرف به این فرآیند، ضرورت رشد موزون و متوازن را در برابر رشد ناموزون و بیمارگونه، که به کورکزدگی و تورم وجودی میانجامد، مورد تأکید قرار میدهد. این نوشتار، با بهرهگیری از محتوای اصلی درسگفتار و تحلیلهای تفصیلی، تلاش دارد تا این مفاهیم را در قالبی نظاممند، علمی و دانشگاهی ارائه دهد. با استفاده از تمثیلات فاخر و اشارات معنوی، این اثر میکوشد تا ضمن حفظ اصالت محتوای اصلی، دیدگاهی منسجم و عمیق به موضوع تخلق و تشخص ارائه نماید.
بخش اول: مبانی تخلق و تشخص در سلوک انسانی
زمینههای لازم برای تخلق و تشخص
تخلق، به مثابه فرآیند درونی شدن صفات کمالی در وجود انسان، نیازمند بسترهای مناسب و هماهنگی میان عمل، کردار و پندار است. همانگونه که خاک حاصلخیز برای رویش گل نیاز است، وجود انسان نیز باید با زمینههای معنوی و معرفتی آماده شود تا صفات کمالی در روح و جسم او متجلی گردد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که اگر انسان در این زمینهها با عمل و کردار مناسب حرکت کند، به تدریج حالات و خصوصیات والا در جانش آشکار میشود، وگرنه هیچ تحول وجودی رخ نخواهد داد.
درنگ: تخلق و تشخص، چونان نهالی است که در خاک مناسب ریشه میدواند و با آبیاری عمل صالح به بار مینشیند. فقدان این بستر، وجود را از کمال محروم میسازد. |
پیامدهای فقدان بسترهای مناسب
در نبود زمینههای مناسب، تلاشهای انسان در مسیر سلوک به بار نمینشیند. همانگونه که بذری در خاک شورهزار رشد نمیکند، علم و عبادت بدون بستر مناسب، به تحول باطنی منجر نمیشود. این اصل، بر ضرورت آگاهی و روشمندی در سلوک تأکید دارد، که بدون آن، انسان در گرداب ظاهرسازی گرفتار میگردد.
روانشناسی مدرن و تحلیل وجودی
روانشناسی مدرن، به مثابه ابزاری کارآمد، میتواند با بررسی ساختار حرکتی، رفتاری و پنداری انسان، تشخیص دهد که آیا رفتارهای او در سطح مادی و عادی باقی مانده یا به سوی تعالی و کمال سوق یافته است. استاد فرزانه قدسسره با بهرهگیری از این دیدگاه، روانشناسی را پلی میدانند که انسان را به سوی درک جامع از هستی و ارتباط با عالم غیب هدایت میکند.
درنگ: روانشناسی، چونان آیینهای است که زوایای پنهان وجود را نمایان میسازد و انسان را به سوی شناخت حقیقت وجودی خویش رهنمون میکند. |
نقد ظاهرسازی در علم و عرفان
عناوین ظاهری چون عالم، فیلسوف یا عارف، بدون تحول باطنی، ارزشی ندارند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که روانشناسی دقیق میتواند نشان دهد که آیا نشانهای از اجتهاد، فلسفه یا عرفان در زوایای وجودی فرد وجود دارد یا خیر. این نقد، به تمایز میان ظاهر و باطن در سلوک اشاره دارد، که تنها با تحول درونی، انسان به مقامات والا دست مییابد.
جمعبندی بخش اول
بخش نخست، به تبیین مبانی تخلق و تشخص در سلوک انسانی پرداخت و بر ضرورت زمینههای مناسب، نقش روانشناسی مدرن و نقد ظاهرسازی تأکید نمود. این مبانی، چونان چراغی راهنما، مسیر سلوک را روشن میسازند و انسان را از گرفتار شدن در دام رشد ناموزون بازمیدارند.
بخش دوم: نقد رشد ناموزون و تمثیل کورکزدگی
تمثیل کورک و تورم در رشد ناموزون
استاد فرزانه قدسسره، رشد ناموزون در علم، عرفان و اجتهاد را به کورک و تورم در بدن تشبیه میکنند. همانگونه که کورک، نشانهای از بیماری در جسم است، رشد ناموزون در سلوک نیز به بیماری وجودی میانجامد. این تمثیل، بر اهمیت جذب موزون علم و معرفت در وجود انسان تأکید دارد.
درنگ: علم و عرفان، اگر به سان آبی در رگهای وجود جاری نشوند و در پوست جمع گردند، به تورم و کورکزدگی میانجامند، که نشانه بیماری معنوی است. |
مثال سرم و تورم پوستی
تزریق سرم به پوست به جای رگ، به تورم منجر میشود، همانگونه که علم و عرفان بدون جذب عمیق در وجود، به رشد ناموزون میانجامد. این مثال، بر ضرورت نفوذ علم و معرفت به عمق وجود انسان تأکید دارد، که بدون آن، تلاشها به ظاهرگرایی و بیماری وجودی منجر میشود.
پیامدهای رشد ناموزون
رشد ناموزون، به صفاتی چون تکبر، غرور، خشونت یا دگماتیسم منجر میشود. عالمی که متکبر، فیلسوفی که مغرور یا عارفی که خشن است، دچار تورم وجودی شده و از کمال دور افتاده است. این پیامدها، نشانهای از انحراف در مسیر سلوک هستند.
تمایز رشد موزون و ناموزون
رشد موزون، چونان هضم غذا در بدن است که به تقویت تمام اعضا میانجامد، در حالی که رشد ناموزون، مانند کورک و تورم، بیماریزاست. استاد فرزانه قدسسره این تمایز را به مثابه تفاوت میان سلامت و بیماری وجودی میدانند، که در آن علم و عرفان باید به صورت هماهنگ در وجود انسان نفوذ کنند.
درنگ: رشد موزون، چونان جریانی حیاتبخش در رگهای وجود، تمام زوایای جان را به کمال میرساند، در حالی که رشد ناموزون، چونان زخمی ناسور، وجود را بیمار میسازد. |
فرآیند هضم و تحول وجودی
علم و معرفت، مانند غذایی است که پس از هضم، به تمام اعضای بدن میرسد و به تعین، تشخص و تحقق در وجود انسان منجر میشود. این فرآیند، نیازمند جذب عمیق و موزون است تا انسان به کمال دست یابد.
مثال رشد کودک به جوان رشید
رشد موزون، مانند تبدیل کودکی به جوانی رشید است که تمام زوایای وجودی او، از جسم تا روح، هماهنگ و پویا میشود. این تمثیل، بر اهمیت توازن در رشد وجودی تأکید دارد، که نتیجه آن، کمال انسانی است.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با بهرهگیری از تمثیلات کورک و تورم، به نقد رشد ناموزون در سلوک پرداخت و بر ضرورت جذب موزون علم و معرفت تأکید نمود. این دیدگاه، راه را برای درک عمیقتر فرآیند تخلق و تشخص هموار میسازد.
بخش سوم: نقد نظامهای آموزشی و نیاز به خودآزمایی
نقد نظام آموزشی علم دینی
نظام آموزشی علم دینی، گاه فاقد ابزارهای لازم برای ارزیابی رشد وجودی طلاب است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که فقدان آزمایشگاههای معنوی و بانکهای اطلاعاتی برای تحلیل تحولات باطنی، به رشد ناموزون منجر میشود. این نقد، بر ضرورت اصلاح نظامهای آموزشی تأکید دارد تا رشد موزون تضمین گردد.
درنگ: نظام آموزشی علم دینی، چونان باغی است که بدون باغبان، به رشد ناموزون گرفتار میشود. آزمایشگاههای معنوی، چونان ابزار باغبانی، رشد را متعادل میسازند. |
نیاز به چکاپ وجودی
اهل علم باید بهطور منظم وجود خود را مورد ارزیابی قرار دهند تا بیماریهای معرفتی، مانند کورکزدگی و تورم، شناسایی شود. این چکاپ، مشابه معاینات پزشکی، سلامت معنوی را تضمین میکند.
نقد رفتارهای نامتناسب عالمان
برخی عالمان، با وجود تحصیلات، رفتارهایی عاميانه، خشن یا غیراخلاقی دارند که نشانه تورم وجودی است. این رفتارها، نشاندهنده عدم انطباق علم و عمل است که از کاستی نظام آموزشی ناشی میشود.
ضرورت بیمارستان وجودی
نیاز به بیمارستان خصوصی برای بررسی ورودیها و خروجیهای وجودی انسان، امری ضروری است تا تورم و کورکزدگی تشخیص داده شود. این تمثیل، بر ضرورت نظام ارزیابی علمی در سلوک تأکید دارد.
تأثیر همنشینی در تخلق
همنشینی با محیطهای کمالی، مانند سجاده یا حوزه، باید بوی علم و معرفت به انسان بدهد. استاد فرزانه قدسسره با اشاره به سخن سعدی که «کمال همنشین در من اثر کرد»، بر نقش محیط در تحول وجودی تأکید دارند.
درنگ: همنشینی با کمال، چونان عطری است که وجود را معطر میسازد و انسان را به سوی کمال رهنمون میکند. |
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با نقد نظامهای آموزشی علم دینی و تأکید بر نیاز به چکاپ وجودی و بیمارستان معنوی، راهکارهایی برای تضمین رشد موزون ارائه داد. همنشینی با محیطهای کمالی، به مثابه عطری روحافزا، انسان را به سوی کمال هدایت میکند.
بخش چهارم: استنادات قرآنی و ویژگیهای سالک واقعی
استناد قرآنی به بیماریهای قلبی
قرآن کریم در سوره محمد، آیه ۲۹ میفرماید:
أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ يُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغَانَهُمْ
(آیا کسانی که در دلهایشان بیماری است، پنداشتند که خدا کینههایشان را آشکار نخواهد کرد؟). این آیه، بر آشکار شدن بیماریهای درونی، مانند کینه و تکبر، تأکید دارد که مانع سلوک هستند.
شناسایی بیماریهای درونی از ظاهر و گفتار
قرآن کریم در آیه ۳۰ سوره محمد میفرماید:
وَلَوْ نَشَاءُ لَأَرَيْنَاكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيمَاهُمْ ۚ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ ۚ وَاللَّهُ يَعْلَمُ أَعْمَالَكُمْ
(و اگر بخواهیم، آنان را به تو نشان میدهیم تا از سیمایشان بشناسیشان، و قطعاً آنها را از طرز سخن گفتنشان میشناسی، و خدا اعمال شما را میداند). این آیه، بر امکان تشخیص بیماریهای درونی از رفتار و گفتار تأکید دارد.
درنگ: بیماریهای درونی، چونان جوش و کورک بر چهره وجود، در گفتار و رفتار انسان نمایان میشوند و قرآن کریم این حقیقت را آشکار میسازد. |
ویژگیهای سالک واقعی
سالک واقعی، کسی است که در گفتار، رفتار و کردارش، بوی کمال، محبت و صفا میدهد. او از عادی بودن به دور است و تمام وجودش، آیینه کمالات الهی است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که چنین انسانی، در تمام اعمالش، نشانی از علم و عرفان دارد.
نقد تحصیلات بدون تحول
تحصیلات طولانی بدون تحول باطنی، به تورم و کورکزدگی منجر میشود. این نقد، بر ضرورت تأثیر علم در رفتار و کردار تأکید دارد، که بدون آن، علم ارزش کمالی ندارد.
مثال شببیداری و معرفت
شببیداری، حتی بدون عبادت، اگر با تأمل و مشاهده عالم همراه باشد، به معرفت منجر میشود. این دیدگاه، بر اهمیت تأمل در سلوک تأکید دارد که فراتر از اعمال ظاهری است.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با استناد به آیات قرآن کریم، بر آشکار شدن بیماریهای درونی و ویژگیهای سالک واقعی تأکید نمود. سالک واقعی، با تأمل و جذب موزون علم و معرفت، به صفا و کمال دست مییابد.
نتیجهگیری: راهی به سوی کمال انسانی
سلوک انسانی، سفری است که در آن تخلق، تمثل، تحقق و تشخص، چونان ستارگان راهنما، مسیر کمال را روشن میسازند. استاد فرزانه قدسسره در درسگفتار شماره ۱۲۱۱، با تأکید بر رشد موزون و نقد کورکزدگی و تورم وجودی، راهکارهایی برای نیل به کمال ارائه نمودند. علم و عرفان، اگر به صورت موزون در وجود انسان جذب نشوند، به بیماری معنوی میانجامند. آیات قرآن کریم، چونان آیینهای روشن، بیماریهای درونی را نمایان میسازند و انسان را به خودآزمایی و اصلاح دعوت میکنند. این اثر، با ارائه چارچوبی نظاممند، بر ضرورت اصلاح نظامهای آموزشی، چکاپ وجودی و انتخاب ورودیهای مناسب تأکید دارد تا انسان به سوی کمال رهنمون شود.
با نظارت صادق خادمی |