در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1217

متن درس





پیچیدگی وجود انسانی و نقش غفلت در خودشناسی عملی

پیچیدگی وجود انسانی و نقش غفلت در خودشناسی عملی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۲۱۷)

مقدمه: انسان در آینه وجود و غفلت

انسان، چونان دریایی بی‌کران از اراده و اندیشه، در پهنه هستی به سفری بی‌پایان می‌رود که مقصدش کمال و قرب الهی است. این سفر، که در حکمت اسلامی به‌عنوان سیر و سلوک شناخته می‌شود، نیازمند شناخت عمیق جایگاه انسان در نظام خلقت و مدیریت پیچیدگی‌های وجودی اوست. استاد فرزانه قدس‌سره در درس‌گفتار شماره ۱۲۱۷، با تأمل در ماهیت وجودی انسان، بر این حقیقت تأکید دارند که انسان، موجودی است با تحولات بی‌نهایت در هر لحظه، که غفلت می‌تواند هم مانعی برای درک این تحولات و هم ابزاری برای عبور از محدودیت‌های حسی باشد. این نوشتار، با نگاهی فلسفی و عرفانی، به بررسی این پیچیدگی‌ها و نقش دوگانه غفلت در خودشناسی عملی می‌پردازد. با ساختاربندی نظام‌مند، تمثیلات فاخر، و تکیه بر آیات قرآن کریم و روایات، این متن درصدد است تا این مفاهیم را به‌گونه‌ای روشن و علمی برای مخاطبان متخصص تبیین کند.

بخش نخست: پیچیدگی وجود انسانی و معادلات کثرت

کثرت و دشواری مدیریت وجودی

در معادلات ریاضی، هرچه تعداد ارقام و کثرت افزون‌تر باشد، اداره و ترتیب‌دهی آن دشوارتر می‌گردد. این اصل، در وجود انسانی نیز جاری است. انسان، به دلیل اراده و اندیشه بی‌کران، موجودی است که هر حرکت و فعلش به نتایجی گسترده و گاه غیرقابل‌کنترل منجر می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره این پیچیدگی را به سفری در جاده‌ای پرپیچ‌وخم تشبیه می‌کنند که هر گام، هزاران مسیر نو می‌گشاید. این کثرت وجودی، که در فلسفه اسلامی با مفهوم “وحدت در کثرت” تبیین می‌شود، انسان را به موجودی تبدیل می‌کند که یک لحظه‌اش می‌تواند جهانی از تحولات را در بر گیرد.

برای نمونه، در معادلات ریاضی، ضرب یک عدد تک‌رقمی نتایجی محدود دارد، اما ضرب اعداد چندرقمی، به نتایجی گسترده‌تر منجر می‌شود. در وجود انسانی نیز، هر تصمیم و اندیشه، چونان ضرب اعداد بزرگ، به کثرتی بی‌پایان از نتایج می‌انجامد. این کثرت، اگر مدیریت نشود، می‌تواند انسان را در گردابی از تحیر و سردرگمی فرو برد.

درنگ: پیچیدگی وجود انسانی، به دلیل کثرت اراده و اندیشه، مدیریت آگاهانه‌ای را طلب می‌کند که بدون آن، انسان در تحیر گرفتار می‌شود.

تفاوت انسان با سایر موجودات

انسان، برخلاف حیوانات و گیاهان که دارای طبیعتی جبلی و محدود هستند، به دلیل دارا بودن اراده و اندیشه، از پیچیدگی بی‌کرانی برخوردار است. حیوانات و نباتات، هرچند دارای حرکت و حیات‌اند، اما فاقد آن اراده و اندیشه‌ای هستند که انسان را به موجودی با ظرفیت‌های بی‌نهایت تبدیل می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که یک لحظه از حیات انسان، چونان شبی است که عمری از یک دنیا را در خود جای داده است. این پیچیدگی، انسان را به موجودی تبدیل می‌کند که یک حرکتش می‌تواند عالمی را پدید آورد.

این تمایز، در فلسفه اسلامی با مفهوم “انسان کامل” در آثار ابن‌عربی تبیین می‌شود. انسان، به دلیل ظرفیت‌های وجودی‌اش، می‌تواند در هر لحظه به نتایجی بی‌کران دست یابد، اما این ظرفیت، نیازمند آگاهی و هدایت است تا به کمال منجر شود.

درنگ: اراده و اندیشه انسان، او را از سایر موجودات متمایز کرده و به موجودی با ظرفیت‌های بی‌نهایت تبدیل می‌کند.

یکنواختی ظاهری و تحولات باطنی

انسان، به دلیل عادت به یکنواختی ظاهری، از تحولات بی‌کران باطنی خود غافل می‌ماند. در هر لحظه، هزاران بالا و پایین در وجود او رخ می‌دهد، اما این تحولات، به دلیل غفلت، از نظر پنهان می‌مانند. استاد فرزانه قدس‌سره این حالت را به مسافری تشبیه می‌کنند که در وسیله‌ای متحرک نشسته و جاده را در حال حرکت می‌بیند، در حالی که خود اوست که در حرکت است. این یکنواختی ظاهری، نتیجه غفلتی است که انسان را از درک جریان مداوم وجودش بازمی‌دارد.

این دوگانگی میان ظاهر و باطن، در فلسفه عرفانی با مفهوم حجاب‌های وجودی تبیین می‌شود. انسان، تا زمانی که در حجاب یکنواختی گرفتار است، نمی‌تواند تحولات عظیم وجودی خود را درک کند.

درنگ: یکنواختی ظاهری، حجابی است که انسان را از درک تحولات بی‌کران باطنی‌اش محروم می‌کند.

جمع‌بندی بخش نخست

پیچیدگی وجود انسانی، به دلیل کثرت اراده و اندیشه، او را به موجودی با ظرفیت‌های بی‌نهایت تبدیل کرده است. این کثرت، مدیریت آگاهانه‌ای را طلب می‌کند تا انسان از تحیر و سردرگمی رهایی یابد. تمایز انسان از سایر موجودات، در اراده و اندیشه او نهفته است که یک لحظه‌اش می‌تواند جهانی از تحولات را رقم بزند. با این حال، یکنواختی ظاهری، چونان حجابی، انسان را از درک این تحولات بازمی‌دارد. حکمت اسلامی، با تأکید بر خودشناسی، راه را برای رهایی از این حجاب و درک حقیقت وجودی هموار می‌کند.

بخش دوم: غفلت و نقش دوگانه آن در سیر و سلوک

تعریف غفلت و تأثیرات آن

غفلت، حالتی است که انسان در آن، واقعیت را نمی‌بیند و در تحیری خودساخته، امور غیرواقعی را واقعی می‌پندارد. استاد فرزانه قدس‌سره این حالت را به راننده‌ای تشبیه می‌کنند که جاده را در حال حرکت می‌بیند، در حالی که خود اوست که در حرکت است. این تحیر، انسان را از درک تحولات بی‌کران وجودی‌اش محروم می‌کند. غفلت، در حکمت عرفانی، چونان حجابی ظلمانی است که انسان را از شهود حقیقت بازمی‌دارد.

برای مثال، انسانی که در وسیله‌ای متحرک نشسته، ممکن است تصور کند جاده در حال حرکت است، در حالی که این وسیله است که حرکت می‌کند. این خطای ادراک، نمونه‌ای از غفلت است که انسان را از واقعیت وجودی‌اش دور می‌سازد. چنان‌که در قرآن کریم آمده است: وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ (زخرف: ۳۶): «و هر کس از یاد خدا روی‌گردان شود، شیطانی را بر او می‌گماریم که همدم او باشد». این آیه، هشداری است بر اینکه غفلت، انسان را به معیت شیطان می‌کشاند.

درنگ: غفلت، چونان حجابی ظلمانی، انسان را از درک واقعیت وجودی‌اش محروم کرده و به تحیر و گمراهی می‌کشاند.

غفلت آگاهانه و عبور از حس

غفلت، در برخی موارد، ابزاری برای عبور از محدودیت‌های حسی و ورود به عوالم غیبی است. استاد فرزانه قدس‌سره به تکنیک‌های عرفانی اشاره دارند که در آن‌ها، از تصاویر منعکس‌شده در آب یا الگوهای قالی برای جدا کردن ذهن از حس و اتصال به عوالم متعالی استفاده می‌شود. این غفلت آگاهانه، انسان را از محدودیت‌های ظاهری آزاد کرده و به سوی شهود هدایت می‌کند.

برای نمونه، در سنت‌های عرفانی، فرد با تمرکز بر تصویر منعکس‌شده در آب یا الگوهای قالی، از حس ظاهری جدا شده و به عالم برزخ یا مثال متصل می‌شود. این فرآیند، نیازمند ایجاد حالتی از غفلت آگاهانه است که انسان را از واقعیت مادی به سوی حقیقت باطنی سوق می‌دهد.

درنگ: غفلت آگاهانه، ابزاری است برای عبور از محدودیت‌های حسی و اتصال به عوالم غیبی، که در سنت‌های عرفانی کاربرد دارد.

غفلت ناشایست و یکنواختی

غفلت ناشایست، انسان را در یکنواختی ظاهری گرفتار می‌کند و مانع از درک سرعت و کثرت تحولات وجودی‌اش می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره این حالت را به ماشینی تشبیه می‌کنند که نه بوق دارد و نه صندلی، و در جای خود ساکن مانده است. این یکنواختی، نتیجه عدم آگاهی از فعل و انفعالات بی‌نهایتی است که در هر لحظه در وجود انسان رخ می‌دهد.

برای مثال، انسان ممکن است تصور کند که در یک روز، تنها چند عمل ساده انجام داده است، در حالی که در هر لحظه، میلیاردها فعل و انفعال در سلول‌ها، ذهن، و روح او جریان دارد. این غفلت، انسان را از درک حرکت جوهری‌اش محروم می‌کند.

درنگ: غفلت ناشایست، انسان را در یکنواختی ظاهری گرفتار کرده و از درک تحولات بی‌کران وجودی‌اش بازمی‌دارد.

جمع‌بندی بخش دوم

غفلت، پدیده‌ای دوگانه است که هم مانعی برای درک حقیقت و هم ابزاری برای عبور از محدودیت‌های حسی است. غفلت ناشایست، انسان را در یکنواختی ظاهری محبوس می‌کند و از درک تحولات بی‌کران وجودی‌اش بازمی‌دارد. در مقابل، غفلت آگاهانه، چونان پلی است که انسان را به عوالم غیبی متصل می‌کند. حکمت اسلامی، با تأکید بر خودآگاهی و مدیریت غفلت، راه را برای سیر و سلوک معنوی هموار می‌سازد.

بخش سوم: حالات بی‌کران و خودشناسی عملی

حالات بی‌کران انسان با خدا

استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به حدیث شریف «برای من با خدا حالاتی است که وصف آن پایان‌ناپذیر است»، تأکید دارند که این حالات بی‌کران، نه‌تنها در معصومین علیهم‌السلام، بلکه در همه انسان‌ها وجود دارد. تفاوت در معیت است: معصوم با خداست و انسان غافل با شیطان. این حالات، نشان‌دهنده ظرفیت بی‌نهایت انسان برای اتصال به حقیقت یا انحراف از آن است.

این حدیث، به ظرفیت بی‌کران انسان برای تجربه حالات متعالی اشاره دارد. در فلسفه عرفانی، معیت با خدا، به معنای هم‌راستایی با حقیقت وجودی است، در حالی که معیت با شیطان، نتیجه غفلت و تحیر است.

درنگ: حالات بی‌کران انسان، ظرفیت او را برای اتصال به حقیقت یا انحراف از آن نشان می‌دهد، و تفاوت در معیت با خدا یا شیطان است.

ضرورت درک حرکت وجودی

انسان باید غفلت را کنار زده و حرکت وجودی خود را در هر لحظه درک کند. استاد فرزانه قدس‌سره این درک را به سوراخ کردن دیوار غفلت تشبیه می‌کنند، که انسان را به دیدن حقیقت پشت دیوار هدایت می‌کند. این درک، انسان را با جریان مداوم هستی هماهنگ می‌سازد و او را از یکنواختی ظاهری رها می‌کند.

برای نمونه، انسانی که در لحظه‌ای از تأمل، سرعت و کثرت تحولات وجودی خود را درک می‌کند، چونان مسافری است که از خواب غفلت بیدار شده و عظمت سفر خویش را می‌بیند. این آگاهی، در حکمت متعالیه ملاصدرا با مفهوم “حرکت جوهری” تبیین می‌شود.

درنگ: درک حرکت وجودی، انسان را از غفلت رها کرده و با جریان مداوم هستی هماهنگ می‌سازد.

حیرت و تحول در معصومین

معصومین علیهم‌السلام، به دلیل درک عمیق حرکت وجودی، در حیرت و دهشت حق قرار می‌گرفتند. این حیرت، نتیجه شدت تحولات وجودی بود که حتی برای ایشان قابل‌کنترل نبود. استاد فرزانه قدس‌سره این حالت را به گردابی تشبیه می‌کنند که انسان را در خود فرو می‌برد و به سوی حقیقت می‌کشاند.

این حیرت، در عرفان اسلامی، نشانه‌ای از مواجهه با عظمت حقیقت الهی است. معصومین، به دلیل اتصال کامل به حقیقت، این حیرت را در بالاترین مرتبه تجربه می‌کردند، اما انسان‌های عادی نیز می‌توانند با خودشناسی به درجاتی از آن دست یابند.

درنگ: حیرت معصومین، نتیجه درک عمیق تحولات وجودی است که انسان را به سوی حقیقت الهی سوق می‌دهد.

جمع‌بندی بخش سوم

حالات بی‌کران انسان، ظرفیت او را برای اتصال به حقیقت یا انحراف از آن نشان می‌دهد. درک حرکت وجودی، انسان را از غفلت رها کرده و با جریان هستی هماهنگ می‌سازد. حیرت معصومین، نشانه‌ای از شدت این تحولات است که انسان عادی نیز می‌تواند با خودشناسی به درجاتی از آن دست یابد. حکمت اسلامی، با تأکید بر خودآگاهی، انسان را به سوی این درک هدایت می‌کند.

بخش چهارم: خودشناسی عملی و راهکارهای خروج از غفلت

تمرکز بر خود به جای دیگران

استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به آیه شریفه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا (تحریم: ۶): «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، خود و خانواده‌تان را از آتشی حفظ کنید»، بر ضرورت خودشناسی عملی تأکید دارند. انسان باید به جای تمرکز بر دیگران، حساب خود را بررسی کند و حرکت وجودی‌اش را در لحظه مشاهده نماید.

این خودشناسی، چونان آینه‌ای است که انسان را از حقیقت وجودش آگاه می‌سازد. تمرکز بر شخصیت‌های تاریخی یا مفاهیم انتزاعی، بدون تأمل در خویشتن، به انحراف می‌انجامد. انسان باید چونان کاوشگری، دیوار غفلت را سوراخ کند و حقیقت پشت آن را ببیند.

درنگ: خودشناسی عملی، با تمرکز بر خویشتن و بررسی حرکت وجودی، انسان را از غفلت رها می‌سازد.

نقد تمرکز بر شخصیت‌های تاریخی

تمرکز بیش‌ازحد بر شخصیت‌های تاریخی، مانند بایزید بسطامی یا ابوسعید ابوالخیر، بدون توجه به خودشناسی عملی، به انحراف منجر می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره این رویکرد را به تکیه بر مردگان تشبیه می‌کنند که مانع از رشد زنده‌ها می‌شود. جوامع پیشرفته، بر عمل و تلاش زنده‌ها تأکید دارند، در حالی که تمرکز بر تاریخ، انسان را از حرکت بازمی‌دارد.

این نقد، به خطر ایده‌آل‌گرایی در عرفان اشاره دارد. انسان باید به جای تکیه بر شخصیت‌های گذشته، بر تجربه زیسته خود متمرکز شود تا به رشد وجودی دست یابد.

درنگ: تمرکز بر شخصیت‌های تاریخی، بدون خودشناسی عملی، به انحراف و رکود وجودی منجر می‌شود.

تمرین عملی برای خودشناسی

استاد فرزانه قدس‌سره انسان را به ایجاد فضایی برای تمرین خودشناسی دعوت می‌کنند، مانند گوشه‌ای در خانه یا پشت بام، که در آن بتواند حرکت وجودی خود را مشاهده کند. این تمرین، چونان باشگاهی است که ورزشکار روح در آن به تقویت خویش می‌پردازد.

برای مثال، انسان می‌تواند با تأمل در لحظه، سرعت و کثرت تحولات وجودی خود را درک کند. این تمرین، مانند استارت زدن به ماشینی است که سال‌ها ساکن مانده و نیازمند حرکت است.

درنگ: تمرین عملی در فضایی خلوت، انسان را به درک حرکت وجودی و خروج از غفلت هدایت می‌کند.

نقد انباشت دانش بی‌فایده

دانش انباشته‌شده بدون تجربه عملی، مانند نسخه‌های خطی قدیمی، بی‌فایده است و به رشد منجر نمی‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره این دانش را به ماشینی تشبیه می‌کنند که نه بوق دارد و نه صندلی، و در جای خود ساکن مانده است. علم دینی، اگر به تجربه عملی منجر نشود، نمی‌تواند انسان را به کمال برساند.

برای نمونه، طلابی که سال‌ها به مطالعه متون سنتی می‌پردازند، اما از تجربه تحولات وجودی محروم می‌مانند، مانند نسخه‌نویسانی هستند که با زحمت بسیار، متونی پرغلط را بازنویسی می‌کنند. این نقد، به ضرورت تولید علم کاربردی و متناسب با نیازهای زمان اشاره دارد.

درنگ: دانش بدون تجربه عملی، مانند ماشینی ساکن، به رشد وجودی منجر نمی‌شود و نیازمند اصلاح است.

جمع‌بندی بخش چهارم

خودشناسی عملی، با تمرکز بر خویشتن و تمرین در فضایی خلوت، انسان را از غفلت رها می‌سازد. تمرکز بر شخصیت‌های تاریخی یا انباشت دانش بدون تجربه، به رکود وجودی منجر می‌شود. حکمت اسلامی، با تأکید بر تمرین عملی و تولید علم کاربردی، راه را برای رشد معنوی و وجودی هموار می‌کند.

بخش پنجم: تجربه تحول و ضرورت استارت وجودی

تجربه حیرت و تحول

انسان باید تجربه‌هایی مانند سقوط، خلأ، یا قرار گرفتن در گرداب وجودی را داشته باشد تا از غفلت خارج شود. استاد فرزانه قدس‌سره این تجربه‌ها را به تصادف راننده‌ای تشبیه می‌کنند که تا خطر را حس نکند، نمی‌تواند راننده‌ای ماهر شود. این تجربه‌ها، انسان را به آگاهی از وجود خویش می‌رساند.

برای نمونه، انسانی که لحظه‌ای در خلأ وجودی یا گرداب تحولات قرار می‌گیرد، چونان یتیمی است که از عرش به زمین فرو می‌افتد و در این سقوط، حقیقت وجودش را می‌یابد. این تجربه، با مفهوم “امتحان وجودی” در فلسفه اگزیستانسیال و عرفان اسلامی همخوانی دارد.

درنگ: تجربه‌های تحول‌آفرین، مانند سقوط یا خلأ، انسان را از غفلت به سوی خودآگاهی هدایت می‌کنند.

نقش خواب و رویا در خودشناسی

خواب و رویا، به‌عنوان حالتی از انصراف از حس، انسان را به عوالم غیبی متصل می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره این حالت را به سوراخی در دیوار غفلت تشبیه می‌کنند که انسان از طریق آن، حقیقت را می‌بیند. رویا، دریچه‌ای است به عالم مثال که انسان را از محدودیت‌های حسی رها می‌سازد.

برای مثال، انسانی که در خواب، رویایی می‌بیند، لحظه‌ای از حس ظاهری جدا شده و به عوالم بالاتر متصل می‌شود. این تجربه، زمینه‌ساز درک حرکت وجودی است.

درنگ: خواب و رویا، به‌عنوان دریچه‌ای به عالم مثال، انسان را از محدودیت‌های حسی رها کرده و به خودشناسی هدایت می‌کنند.

یقظه: حالت میانی بیداری و خواب

یقظه، حالتی بین خواب و بیداری است که انسان در آن، حس را تعطیل کرده و به شهود می‌رسد. استاد فرزانه قدس‌سره این حالت را به لحظه‌ای تشبیه می‌کنند که انسان، با چشمان باز، مات و مبهوت حقیقت می‌شود. یقظه، مرحله‌ای از بیداری معنوی است که انسان را از غفلت به سوی آگاهی هدایت می‌کند.

این حالت، در سنت عرفانی، چونان پلی است که انسان را از محدودیت‌های حسی به سوی شهود حقیقت می‌برد. انسانی که در یقظه قرار می‌گیرد، مانند مسافری است که در میانه راه، ناگهان مقصد را می‌بیند.

درنگ: یقظه، حالتی میانی است که انسان را از غفلت به سوی شهود حقیقت هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش پنجم

تجربه‌های تحول‌آفرین، مانند سقوط و خلأ، انسان را از غفلت به سوی خودآگاهی هدایت می‌کنند. خواب و رویا، به‌عنوان دریچه‌ای به عالم مثال، و یقظه، به‌عنوان حالتی میانی، انسان را به درک حرکت وجودی و شهود حقیقت سوق می‌دهند. حکمت اسلامی، با تأکید بر این تجربه‌ها، راه را برای رهایی از غفلت و رسیدن به کمال هموار می‌سازد.

نتیجه‌گیری

انسان، چونان دریایی بی‌کران از اراده و اندیشه، در هر لحظه با تحولاتی بی‌نهایت روبه‌روست که درک آن‌ها نیازمند خودشناسی عملی است. غفلت، هم مانعی برای این درک و هم ابزاری برای عبور از محدودیت‌های حسی است. استاد فرزانه قدس‌سره، با تکیه بر آیات قرآن کریم، مانند يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا (تحریم: ۶)، و روایات، مانند «برای من با خدا حالاتی است که وصف آن پایان‌ناپذیر است»، بر ضرورت خودآگاهی و مدیریت غفلت تأکید دارند. تمرین عملی، تأمل در لحظه، و تجربه تحولات وجودی، انسان را از یکنواختی ظاهری رها کرده و به سوی حقیقت هدایت می‌کند. این نوشتار، با تبیین این مفاهیم در چارچوبی علمی و عرفانی، راهنمایی است برای محققان و جویندگان حقیقت در مسیر سیر و سلوک.

با نظارت صادق خادمی