در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1220

متن درس





کاوش در فلسفه میل انسانی: بازخوانی انتقادی عرفان سنتی

کاوش در فلسفه میل انسانی: بازخوانی انتقادی عرفان سنتی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۲۲۰)

مقدمه

شناخت نفس انسانی، چونان سفری است به سوی ژرفای وجود، سفری که در آن انسان به بازپروری هویت خویش می‌پردازد و با کاوش در سرچشمه‌های میل، راهی به سوی کمال می‌جوید. درس‌گفتار شماره ۱۲۲۰، ارائه‌شده در بیست‌وپنجم مهرماه ۱۳۸۹، با محوریت تحلیل میل به‌عنوان هسته مرکزی نفس، به بازخوانی انتقادی رویکردهای سنتی عرفانی می‌پردازد که با تأکید بر خودآزاری و دشمنی با نفس، از مسیر حقیقت منحرف شده‌اند.

بخش یکم: ماهیت میل و جایگاه آن در نفس انسانی

میل، هسته مرکزی نفس

میل، چونان سرچشمه‌ای جوشان در وجود انسان، هسته مرکزی نفس را تشکیل می‌دهد. این میل، که سرشت اصلی نفس ناطقه است، سرآغاز هر حرکت و رشد وجودی است. برخلاف تصورات سنتی که میل را مذموم می‌پندارند، این درس‌گفتار میل را صفتی حسن و وجودی می‌داند که چونان سرمایه‌ای الهی، انسان را به سوی کمال هدایت می‌کند. میل، ظرفی است که کمالات، حقایق و هستی‌ها در آن به ظهور می‌رسند، و بدون آن، وجود انسانی از پویایی و حیات تهی می‌گردد.

درنگ: میل، جوهره نفس انسانی است که چونان سرمایه‌ای الهی، ظرف بروز کمالات و حقایق وجودی است.

سه شعبه میل انسانی

میل انسانی، چونان درختی تناور، به سه شاخه اصلی تقسیم می‌شود: میل به شهوت، میل به ثروت، و میل به عنوان. این سه زاویه، که هر یک به جنبه‌ای از وجود انسان تعلق دارند، ذاتاً مذموم نیستند، بلکه سرچشمه حرکت و کمال‌اند. میل به شهوت، به لذت‌جویی و نیازهای جسمانی اشاره دارد؛ میل به ثروت، به مال‌اندوزی و تأمین مادی؛ و میل به عنوان، به جاه‌طلبی و کسب مقامات اجتماعی. این تقسیم‌بندی، چارچوبی برای تحلیل میل و تنظیم آن در مسیر سلوک فراهم می‌آورد.

درنگ: میل انسانی به سه شعبه شهوت، ثروت و عنوان تقسیم می‌شود که هر یک، سرمایه‌ای برای رشد و کمال است.

ساختار خاص میل انسانی

میل انسانی، برخلاف میل طبیعی در دیگر موجودات، ساختاری پیچیده و منحصربه‌فرد دارد. این پیچیدگی، ریشه در ماهیت دوساحتی انسان دارد که هم در ظرف ماده حرکت می‌کند و هم ظرفیت ظهورهای برزخی و عالی را داراست. میل، چونان کلیدی است که درهای وجود را می‌گشاید و انسان را به سوی مراتب متعالی هدایت می‌کند. این ساختار خاص، انسان را از دیگر موجودات متمایز ساخته و او را به عالم کبیری تبدیل می‌کند که در روایت آمده است: «فيك انطوى العالم الاكبر» (در تو عالم کبیر نهفته است).

حسن ذاتی میل

میل، ذاتاً صفتی گوارا و ممدوح است که وجود انسان را مزین می‌سازد. این درس‌گفتار، با تشبیه میل به فلفل که «نبین چه ریزه، بشکن ببین چه تیزه»، بر ظرفیت عظیم آن تأکید دارد. میل، نه‌تنها مذموم نیست، بلکه چونان گوهری است که با تنظیم و پرورش، به کمال و معرفت می‌انجامد. حتی میل به شهوت، ثروت و عنوان، اگر در مسیر صحیح هدایت شود، به تعالی انسان کمک می‌کند.

درنگ: میل، صفتی حسن و گواراست که وجود انسان را به سوی کمال و معرفت مزین می‌سازد.

مشکلات میل در تعدد و مراتب

مشکلات میل، نه در اصل آن، بلکه در تعدد، مراتب، و خصوصیات آن بروز می‌یابد. این درس‌گفتار، میل را به ماشین‌هایی تشبیه می‌کند که در جاده‌ای پهن حرکت می‌کنند. حرکت این ماشین‌ها، اگر با سرعت و نظم باشد، بی‌اشکال است، اما ترافیک، تصادف و موانع، به مشکلات نفسانی منجر می‌شوند. این تشبیه، بر ضرورت تنظیم و تعادل میل تأکید دارد تا از اصطکاک و انحراف جلوگیری شود.

جمع‌بندی بخش یکم

بخش یکم، با تبیین ماهیت میل به‌عنوان هسته مرکزی نفس، آن را سرمایه‌ای الهی و ظرف کمالات معرفی کرد. تقسیم میل به سه شعبه شهوت، ثروت و عنوان، چارچوبی برای تحلیل و تنظیم آن ارائه داد. این بخش، با تأکید بر حسن ذاتی میل و ضرورت تنظیم آن، زمینه را برای نقد رویکردهای سنتی و ارائه روشی توازن‌محور در سلوک فراهم آورد.

بخش دوم: نقد دیدگاه‌های سنتی درباره نفس و میل

نفس در ظرف ماده

برخلاف دیدگاه‌های سنتی فلسفی و عرفانی که نفس را مجرد و در برابر بدن مادی می‌دانند، این درس‌گفتار نفس انسانی را در ظرف ماده معرفی می‌کند. نفس، چونان جریانی است که در بستر طبیعت عنصری حرکت می‌کند، تعین می‌یابد و ظهور می‌کند. این دیدگاه، با نقد دوگانه‌انگاری ماده و مجرد، نفس را در پیوند با ماده می‌بیند که در آن رشد، علم و معرفت به ظهور می‌رسد.

درنگ: نفس انسانی در ظرف ماده حرکت می‌کند و با آن تعین و ظهور می‌یابد، نه در تقابل با آن.

علم‌پذیری ماده

این درس‌گفتار، با نقد دیدگاه فلاسفه که ماده را عاری از علم می‌دانستند، ماده را علم‌پذیر معرفی می‌کند. مثال‌هایی چون آینه، سنگ صاف و آب، نشان می‌دهند که ماده می‌تواند ظرف علم باشد. انسان‌هایی مانند معاویه، شمر و حرمله، که نفس ناطقه مادی دارند، گواهی بر علم‌پذیری ماده‌اند، گرچه این علم در مرتبه نازل باقی می‌ماند.

تجرد در مراتب عالی

تجرد، نه در اصل نفس، بلکه در مراتب عالی آن بروز می‌یابد. انسان‌های متوسع، با رشد نفسانی، به ظهورهای برزخی و تجردی نازل دست می‌یابند، و اولیا و انبیا، با رسیدن به تجرد اعلی، از ملائکه نیز برتر می‌شوند. این تجرد، چونان قله‌ای است که پس از پیمودن مسیر رشد مادی و معنوی به دست می‌آید.

درنگ: تجرد، در مراتب عالی نفس بروز می‌یابد و اولیا و انبیا را به دریای کمالات رهنمون می‌سازد.

رشد تدریجی نفس

نفس انسانی، چونان نهالی است که به‌تدریج رشد می‌کند و ظهور می‌یابد. این درس‌گفتار، با مثال رشد جسمانی (مو، ناخن، پوست، قد)، رشد نفس را تدریجی می‌داند. این رشد، به ظهور استعدادها و میل‌ها منجر می‌شود که لحظه به لحظه تغییر می‌کنند، اما ادراک این تغییرات، به دلیل ضعف مشاعر، دشوار است.

نقد دلایل سنتی تجرد

دلایل سنتی تجرد، مانند علم‌داری نفس، نادرست‌اند. این درس‌گفتار، با استناد به علم‌پذیری ماده (مانند آینه و سنگ)، این دلایل را نقد می‌کند. علم در انسان‌های عادی، مادی است و در سلول‌ها، انرژی و ساختارهای تعینی آن‌ها بروز می‌یابد.

نقد عرفان سنتی

عرفان سنتی، که چونان گرگ و پلنگی به جان نفس می‌افتد، نادرست است. این عرفان، با تأکید بر خودآزاری، گرسنگی و نابودی نفس، نه‌تنها به کمال منجر نشده، بلکه به خلق انسان‌هایی ناکارآمد و عقده‌ای انجامیده است. این درس‌گفتار، با نقد شعری مانند «به نان مردم رام سازند هر سگ را / اگر خواهی که گردد رام نفس سگ، مده نانش»، نفس را سگ نمی‌داند و خودآزاری را رد می‌کند.

درنگ: عرفان سنتی، با ترویج خودآزاری و دشمنی با نفس، از مسیر حقیقت منحرف شده و به انحطاط منجر شده است.

عرفان استعماری

این درس‌گفتار، عرفان سنتی را وارداتی و تحت حمایت برخی حاکمان می‌داند که با دیانت اسلامی (قرآن کریم، انبیا، اولیا) همخوانی ندارد. این عرفان، با ترویج خشونت و انزوا، جوامع اسلامی را تضعیف کرده و به بدبختی مردم منجر شده است.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با نقد دیدگاه‌های سنتی درباره نفس و میل، بر علم‌پذیری ماده و رشد تدریجی نفس تأکید کرد. نقد عرفان سنتی و استعماری، نشان داد که خودآزاری و دشمنی با نفس، به انحطاط منجر می‌شود. این بخش، زمینه را برای ارائه روشی توازن‌محور در سلوک فراهم آورد.

بخش سوم: روش توازن‌محور در سلوک نفسانی

رفاقت با نفس

شناخت نفس، نیازمند رفاقت، نه دشمنی، است. این درس‌گفتار، با تشبیه نفس به رخش رستم، رام کردن آن را با بازی و محبت، نه خشونت، ضروری می‌داند. دشمنی با نفس، چونان شمشیری است که به جای تربیت، آن را زخمی می‌کند و به ترس و رکود منجر می‌شود.

درنگ: نفس باید با رفاقت و محبت رام شود، نه با دشمنی و خشونت.

جراحی بدون تیغ

جراحی نفس، چونان عملی است که بدون تیغ و خشونت انجام می‌شود. این درس‌گفتار، با پیش‌بینی بیمارستان‌های آینده بدون تیغ، جراحی نفس را با تحلیل و محاسبه معرفی می‌کند. این روش، به جای زخمی کردن نفس، آن را سالم و پویا می‌سازد.

محاسبه شبانه میل

محاسبه شبانه میل، با استفاده از دفترچه، کلید شناخت نفس است. این درس‌گفتار، با تشبیه میل به قیاس منطقی (از واحد به کثیر و بازگشت به واحد)، محاسبه آن را برای تنظیم و تعادل ضروری می‌داند. انسان باید مقدار میل خود را، مانند قند و چربی، اندازه‌گیری کند تا به کمال برسد.

درنگ: محاسبه شبانه میل، با دفترچه، راهی است برای تنظیم و تعادل نفس در مسیر کمال.

تنظیم و تعادل میل

میل باید تنظیم و متعادل شود، نه نابود. این درس‌گفتار، با تأکید بر زهرگیری و تعادل ظاهر و باطن، تنظیم میل را کلید سلوک می‌داند. افراط و تفریط، چونان موانعی در جاده میل، به اصطکاک و انحراف منجر می‌شوند.

عشق الهی و میل

عشق، صفت ذاتی خداوند است که در انسان به‌صورت میل بروز می‌کند. این درس‌گفتار، با استناد به آیه إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ (بقره: ۱۵۶؛ ما از آن خداییم و به سوی او بازمی‌گردیم)، میل را نشانه‌ای الهی می‌داند که انسان را به سوی کمال هدایت می‌کند.

درنگ: میل، جلوه‌ای از عشق الهی است که انسان را به سوی کمال و قرب الهی رهنمون می‌سازد.

ترس نفسانی و موانع سلوک

ترس نفسانی، چونان سایه‌ای تاریک، مانع حرکت و کمال است. این درس‌گفتار، با اشاره به انتقال ترس از مادران به فرزندان، این ترس را ریشه رکود نفسانی می‌داند. رفاقت با نفس، راهی است برای رفع این ترس و پویایی وجود.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با ارائه روشی توازن‌محور در سلوک، بر رفاقت با نفس، جراحی بدون تیغ، و محاسبه شبانه میل تأکید کرد. تنظیم میل، به‌عنوان سرمایه‌ای الهی، انسان را به سوی کمال و قرب الهی هدایت می‌کند. این روش، با پرهیز از خشونت و افراط، راهی نوین برای خودشناسی ارائه می‌دهد.

بخش چهارم: بازخوانی انتقادی عرفان اسلامی

عرفان اسلامی و تعادل

عرفان اسلامی، برخلاف عرفان سنتی، بر تنظیم و تعادل میل تأکید دارد. این درس‌گفتار، با نقد روش‌های خشونت‌بار (مانند گرسنگی و نفس‌کشی)، عرفان اسلامی را مبتنی بر رفاقت با نفس و هماهنگی ظاهر و باطن معرفی می‌کند.

درنگ: عرفان اسلامی، با تأکید بر تنظیم میل و رفاقت با نفس، راهی متعادل برای سلوک ارائه می‌دهد.

خطر خوددشمنی

خوددشمنی، چونان آتشی است که نه‌تنها نفس را می‌سوزاند، بلکه به دشمنی با دیگران نیز منجر می‌شود. این درس‌گفتار، با مثال دعوای فرزند با پدر، خوددشمنی را ریشه انحطاط اجتماعی می‌داند. رفاقت با نفس، کلید رفع این خطر است.

کاستی عرفان سنتی

عرفان سنتی، به دلیل ترویج خشونت و انزوا، به خلق عارف، علم یا زندگی موفق منجر نشده است. این درس‌گفتار، با نقد فرقه‌های وارداتی و سبک‌های درویشی، آن‌ها را ناکارآمد و زیان‌بار می‌داند.

خشونت، دشمن انسان

خشونت، حتی در قالب عرفان، بزرگ‌ترین دشمن انسان است. این درس‌گفتار، با نقد توصیف نفس به‌عنوان سگ یا دشمن، خشونت را مانع کمال می‌داند که به انحطاط نفسانی و روانی منجر می‌شود.

درنگ: خشونت، حتی در قالب عرفان، دشمن انسان است و به انحطاط نفسانی و روانی منجر می‌شود.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با بازخوانی انتقادی عرفان سنتی، بر ضرورت عرفان اسلامی مبتنی بر تعادل و رفاقت با نفس تأکید کرد. نقد خشونت و خوددشمنی، راه را برای سلوکی متعادل و انسانی گشود که به کمال و معرفت منجر می‌شود.

نتیجه‌گیری کلی

درس‌گفتار شماره ۱۲۲۰، با کاوش در فلسفه میل انسانی، به تبیین جایگاه آن به‌عنوان هسته مرکزی نفس پرداخت. میل، چونان سرمایه‌ای الهی، ظرف کمالات و حقایق است که با تنظیم و تعادل، انسان را به سوی کمال هدایت می‌کند. نقد عرفان سنتی و استعماری، نشان داد که خودآزاری و دشمنی با نفس، به انحطاط منجر شده و عرفان اسلامی، با تأکید بر رفاقت و محاسبه شبانه، راهی نوین برای سلوک ارائه می‌دهد. این نوشتار، با ارائه چارچوبی علمی و نظام‌مند، کوشید تا مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی را با زبانی روشن و متین به مخاطبان منتقل کند. نفس، چونان رخش رستم، نیازمند رام شدن با محبت است، نه زخمی شدن با تیغ خشونت. این دیدگاه، انسان را به بازپروری هویت خویش دعوت می‌کند تا در جاده میل، با تنظیم و تعادل، به قله‌های معرفت و کمال دست یابد.

با نظارت صادق خادمی