متن درس
فلسفه وجود: بازنویسی درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۲۳۰)
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۲۳۰)
مقدمه
این نوشتار، بازنویسی جامعی از درسگفتار شماره ۱۲۳۰ استاد فرزانه قدسسره است که در تاریخ ۱۵ / ۸ / ۱۳۸۹ ارائه شده و به تبیین جایگاه انسان در شناخت حقایق وجودی، نقد فلسفههای سنتی مبتنی بر اصالت ماهیت، و ارائه رویکردی نوین مبتنی بر اصالت وجود میپردازد. هدف این اثر، ارائه دیدگاهی نظاممند و علمی است که با نگاهی عمیق به سیالیت وجود، موانع تحقق کمالات انسانی را شناسایی و راهکارهایی برای رفع آنها پیشنهاد میکند.
بخش نخست: تطور تاریخی علم و جایگاه انسان
تدریج در رشد علمی بشر
رشد علمی بشر، چون جویباری است که از سرچشمههای اندک آغاز شده و به مرور زمان به رودی خروشان بدل گشته است. استاد فرزانه قدسسره در این درسگفتار، با نگاهی به تاریخ علم، تأکید میکنند که دانش بشری از بدویات به پیچیدگیهای کنونی رسیده است. در دوران باستان، بشر در مسائل ابتدایی درنگ میکرد که امروزه به بدیهیات بدل شدهاند. این سیر تدریجی، نشانهای از حکمت الهی در تکامل آدمی است.
درنگ: رشد علمی بشر فرآیندی تدریجی است که از محدودیتهای اولیه به پیچیدگیهای امروزی رسیده و نشانه حکمت الهی در تکامل آدمی است.
خیر تدریج در علم
تدریج در علم، چون نردبانی است که انسان را پلهپله به سوی قلههای معرفت رهنمون میسازد. استاد فرزانه قدسسره با استناد به آیه کریمه وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا (اسراء: ۸۵؛ و جز اندکی از دانش به شما داده نشده است)، محدودیت علم اولیه بشر را خیر او میدانند. اگر بشر در آغاز تاریخ به تمامی علوم دست مییافت، چون کودکی که ابزار خطرناکی به دستش داده شود، ممکن بود زمین را به نابودی کشاند.
درنگ: محدودیت علم اولیه بشر، خیر او بوده است، زیرا علم کامل در آغاز میتوانست به نابودی او منجر شود.
نسیان و تداوم حیات
نسیان، چون پردهای است که غمهای سنگین را از پیش چشم انسان میزداید و امکان تداوم حیات را فراهم میسازد. استاد فرزانه قدسسره با استناد به روایتی از امام صادق علیهالسلام، نسیحان را خیر بشر میدانند، زیرا اگر انسان همواره در سوگ گذشتگان میماند، غم دائمی او را از پای درمیآورد. مثالی از خنده پس از مرگ نزدیکان، نشاندهنده نقش نسیان در رهایی از غم و ادامه زندگی است.
درنگ: نسیان، خیر بشر است، زیرا مانع غم دائمی شده و امکان تداوم حیات را فراهم میکند.
تناوب قدرت علمی
قدرت علمی، چون موجی است که میان اقوام و تمدنها در نوسان بوده و هیچگاه در انحصار گروهی خاص نمانده است. استاد فرزانه قدسسره این تناوب را نشانه پویایی علم و تکامل تدریجی بشر میدانند. این پویایی، بشر را موجودی متنبه و آگاه ساخته که از طریق علم به رشد وجودی دست مییابد.
درنگ: تناوب قدرت علمی میان گروهها، نشانه پویایی علم و تکامل تدریجی بشر است.
بخش دوم: نقد فلسفه سنتی و اصالت ماهیت
فلسفه سنتی و اصالت ماهیت
فلسفه سنتی، چون کاخی است که بر پایههای سست اصالت ماهیت بنا شده بود. قدما، از جمله شیخ اشراق و میرداماد، ماهیت را حقیقت و وجود را مفهوم میپنداشتند. این دیدگاه، که در کتب فلسفی با عنوان «اصالة الماهیه» شناخته میشود، موجودات را به کاسههایی جداگانه تقسیم میکرد که هر یک ماهیت خاص خود را دارند.
درنگ: فلسفه سنتی با اعتقاد به اصالت ماهیت، موجودات را به کاسههای جداگانه تقسیم میکرد و وجود را مفهومی میپنداشت.
تحول ملاصدرا و اصالت وجود
ملاصدرا، چون ستارهای در آسمان فلسفه، با رد اصالت ماهیت، وجود را اصل و حقیقت عالم معرفی کرد. او در اسفار اربعه، ماهیت را فرع و وجود را اصیل دانست و اصالت ماهیت را ظلم فلسفی خواند. این تحول، فلسفه را از قید و بندهای سنتی رها ساخت، هرچند ملاصدرا در تبیین ماهیت به ابهاماتی برخورد.
درنگ: ملاصدرا با رد اصالت ماهیت و اثبات اصالت وجود، فلسفه را از قید و بندهای سنتی رها کرد.
رد کامل ماهیت
استاد فرزانه قدسسره، با استدلالی یکساله، ماهیت را بهکلی رد کرده و آن را انتزاعی ذهنی میدانند. در این دیدگاه، وجود تنها حقیقت عالم است و ماهیت، چون سایهای است که در ذهن انسان شکل میگیرد. این نقد، فلسفه را از محدودیتهای «ماستبندی» رها کرده و وجود را سیال و بیمرز معرفی میکند.
درنگ: ماهیت، انتزاعی ذهنی و فاقد واقعیت خارجی است؛ وجود، تنها حقیقت عالم است.
بخش سوم: سیالیت وجود و تحولات آن
وجود بهمثابه حقیقت عالم
وجود، چون اقیانوسی بیکران است که همه موجودات، امواج و ظهورات آناند. استاد فرزانه قدسسره، وجود را ذات حق و ظهور مخلوقات میدانند. مخلوقات، نه خیال عرفانی، بلکه فعل واقعی پروردگارند که در مراتب گوناگون ظهور مییابند.
درنگ: وجود، ذات حق و ظهور مخلوقات است؛ مخلوقات، فعل واقعی پروردگارند، نه خیال عرفانی.
نقد فلسفه ماستبندی
فلسفه مبتنی بر ماهیت، چون ماستبندی است که موجودات را در کاسههای جداگانه محصور میکند. استاد فرزانه قدسسره با تشبیهی طنزآمیز، این فلسفه را ناکارآمد میدانند. وجود، مانند آب است که بدون نیاز به ظرف، در اثر شرایط (برودت یا حرارت) به یخ، بخار، یا سنگ بدل میشود.
درنگ: فلسفه ماهیت، مانند ماستبندی، موجودات را محدود میکند؛ وجود، سیال و بینیاز از ظرف است.
تحولات وجود: از بلور تا پلاستیک
وجود، چون مادهای سیال است که با تغییر شرایط، به اشکال گوناگون درمیآید. استاد فرزانه قدسسره با مثال بلور که با حرارت از پولاد محکمتر میشود، یا پلاستیک که جایگزین تغار شده، سیالیت وجود را نشان میدهند. این تحولات، نشانه بینیازی وجود از ماهیت و امکان بینهایت آن است.
درنگ: تحولات وجود (بلور، پلاستیک) نشانه سیالیت و بینیازی آن از ظرف ماهیت است.
چالش پلاستیک و بحران زیستمحیطی
پلاستیک، چون فرزندی سرکش از وجود، چالشهای زیستمحیطی را پدید آورده است. استاد فرزانه قدسسره، بحران بازیافت پلاستیک را نمونهای از چالشهای وجودی میدانند که نیازمند راهحلهای علمی است. این بحران، نشاندهنده پیچیدگیهای مدیریت وجود در جهان مدرن است.
درنگ: بحران پلاستیک، چالشی وجودی است که نیازمند راهحلهای علمی برای مدیریت آن است.
بخش چهارم: موانع وجودی و راههای رهایی
موانع طریقی و مرتبهای
موانع تحول انسان، چون دیوارهایی در مسیر، طریقی و مرتبهایاند. استاد فرزانه قدسسره با تشبیه موانع به دیوار یا تابلوی ورود ممنوع، تأکید میکنند که این موانع، نه ذاتی، بلکه وابسته به شرایط و مراتباند. تفاوت موجودات، در مراتب وجود است، نه در ماهیت.
درنگ: موانع تحول، طریقی و مرتبهایاند؛ تفاوت موجودات، در مراتب وجود است، نه ماهیت.
امکان تحول بینهایت
وجود، چون دریایی بیکران، امکان تحول بینهایت را در خود نهفته دارد. استاد فرزانه قدسسره با استناد به آیه کریمه وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ (انبیاء: ۳۰؛ و هر چیز زندهای را از آب پدید آوردیم)، تأکید میکنند که هر موجودی میتواند به هر چیز بدل شود. نطفه، نمونهای از این سیالیت است که میتواند به انسان، حیوان، یا نبات تبدیل گردد.
درنگ: وجود، امکان تحول بینهایت را دارد؛ هر موجودی میتواند به هر چیز بدل شود.
مراتب و شرایط تحول
تحول، چون صعود به قلهای رفیع، نیازمند تحصیل مراتب و شرایط است. استاد فرزانه قدسسره با تشبیه مراتب به پلههای نردبان، تأکید میکنند که تفاوت موجودات در مراتب وجود است، نه ماهیت. اصل كُلُّ شَيْءٍ فِي كُلِّ شَيْءٍ، امکان تحول بینهایت را تأیید میکند، مشروط به تحصیل شرایط.
درنگ: تحول، نیازمند تحصیل مراتب و شرایط است؛ تفاوت موجودات، در مراتب وجود است.
امکان نبوت و کمالات انسانی
انسان، چون گوهری درخشان، قابلیت دستیابی به کمالات بینهایت، از جمله نبوت، را دارد. استاد فرزانه قدسسره با رد ماهیت نبوت، آن را نتیجه مراتب وجودی میدانند. مفهوم «تالی تلو» نشاندهنده نزدیکی مرتبه مؤمن به معصوم است، مشروط به تحصیل شرایط.
درنگ: انسان با تحصیل مراتب، میتواند به کمالات بینهایت، از جمله نبوت، دست یابد.
بخش پنجم: استضعاف تاریخی و اصلاح وجودی
استضعاف و موانع تاریخی
انسان، چون ماشینی تصادفی در تاریخ، از ضربات فرهنگی و تاریخی غر و پر شده است. استاد فرزانه قدسسره با استناد به آیه کریمه عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ (نساء: ۹۷؛ بر کسانی که در زمین مستضعف شدهاند)، استضعاف را عامل محدودیت انسان در تحقق کمالات میدانند.
درنگ: استضعاف تاریخی، انسان را از تحقق کمالات باز داشته و او را غر و پر کرده است.
نیاز به اصلاح وجودی
اصلاح انسان، چون شاسیکشی ماشینی تصادفی، ضروری است. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند که انسان باید از قید موانع تاریخی رها شود و بزرگی وجود خود را باز یابد. این اصلاح، نیازمند شناخت سیالیت وجود و رفع موانع مرتبهای است.
درنگ: اصلاح وجودی انسان، نیازمند شناخت بزرگی وجود و رفع موانع مرتبهای است.
نقد محدودیتهای علم دینی
علم دینی، گاه چون دیواری، مانع رشد طلاب شده و از عشق اولیه آنها به سرخوردگی انجامیده است. استاد فرزانه قدسسره، بدون اشاره به اشخاص یا نهادها، این محدودیتها را به موانع ساختاری در علم دینی نسبت میدهند و خواستار بازنگری در رویکردهای آموزشیاند.
درنگ: محدودیتهای ساختاری در علم دینی، مانع رشد طلاب شده و نیازمند بازنگری است.
غرور و سلامت وجودی
غرور و استکبار، چون زخمهایی بر پیکر وجود، نتیجه استضعاف و ضربات تاریخیاند. استاد فرزانه قدسسره انسان سالم را از غرور و خودباختگی مبرا میدانند. جوامع عقبمانده، پر از غرورند، در حالی که جامعه سالم، عاری از فقر، بیسوادی، و تكبر است.
درنگ: انسان سالم، از غرور و خودباختگی مبرا است؛ جامعه سالم، عاری از فقر و تكبر است.
جمعبندی
این نوشتار، با بازنویسی درسگفتار شماره ۱۲۳۰ استاد فرزانه قدسسره، فلسفهای نوین مبتنی بر اصالت وجود ارائه کرد. با رد فلسفه سنتی ماستبندی و تأکید بر سیالیت وجود، این اثر انسان را موجودی بیمرز معرفی میکند که قابلیت تحول بینهایت دارد. موانع تاریخی و استضعاف، انسان را محدود کردهاند، اما با اصلاح وجودی و تحصیل مراتب، میتوان به کمالات بینهایت دست یافت. این متن، با نگاهی عمیق به فلسفه، عرفان، و روانشناسی، راهکارهایی برای رهایی از قید و بندهای ماهوی و تحقق بزرگی وجودی انسان ارائه میدهد.
با نظارت صادق خادمی