در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1232

متن درس

 

کتاب فلسفه وجودی و سلوک نفسانی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۲۳۲)

مقدمه: درآمدی بر فلسفه وجودی و سلوک نفسانی

در مسیر شناخت حقیقت وجود انسانی و دستیابی به کمالات والای نفسانی، سفری ژرف و باطنی لازم است که از تنگناهای نفس و موانع وجودی گذر کند. این کتاب، که برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره در جلسه‌ای عمیق و تأمل‌برانگیز است، به تبیین فرآیند تحقق کمالات انسانی، رفع موانع نفسانی، و پیوند عمیق میان فلسفه و روان‌شناسی در ساختار وجودی انسان می‌پردازد. با تکیه بر مبانی فلسفی و عرفانی، این اثر می‌کوشد تا با زبانی روشن و متین، مسیری نظام‌مند برای سلوک انسانی ترسیم نماید. ساختار این کتاب، با تقسیم‌بندی موضوعات به بخش‌های منسجم، به گونه‌ای طراحی شده که مخاطب را در فهم عمیق مفاهیم یاری رساند. هر بخش، با تمثیلات و اشارات ادبی، به غنای مفهومی و جذابیت بصری متن افزوده و در عین حال، روح علمی و دانشگاهی آن را حفظ کرده است. هدف این اثر، ارائه دیدگاهی جامع و وجودی است که انسان را از بند محدودیت‌های نفسانی رها ساخته و به سوی مراتب عالی وجود هدایت نماید.

بخش اول: مبانی هموارسازی موانع نفسانی

ضرورت رفع موانع وجودی

سلوک انسانی، سفری است که از گذرگاه‌های پرپیچ‌وخم نفس آغاز می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که هموارسازی مشکلات نفسانی، پیش‌نیاز بنیادین برای نیل به موفقیت و کمالات وجودی است. این مشکلات، چونان صخره‌هایی در مسیر رودخانه وجود، مانع جریان طبیعی کمالات انسانی‌اند. رفع این موانع، نه تنها راه را برای تحقق کمالات هموار می‌سازد، بلکه امری عادی و دست‌یافتنی است، نه خارق‌العاده. این دیدگاه، انسان را از تصور دست‌نیافتنی بودن کمالات رهایی می‌بخشد و او را به تلاشی هدفمند و عملی دعوت می‌کند.

درنگ: هموارسازی موانع نفسانی، شرط لازم برای موفقیت و تحقق کمالات انسانی است. این فرآیند، امری عادی و در دسترس است، نه دست‌نیافتنی.

 

دو فرآیند اصلی در سلوک

استاد فرزانه قدس‌سره، دو فرآیند بنیادین را برای نیل به کمالات انسانی معرفی می‌کنند: نخست، رفع مشکلات نفسانی که چونان زنجیرهایی وجود انسان را در بند می‌کشند؛ و دوم، نهادینه‌سازی صفات و اقتدار وجودی که انسان را به سوی مراتب والای هستی رهنمون می‌سازد. این دو فرآیند، چونان دو بال پرنده‌ای هستند که انسان را به اوج آسمان کمال پرواز می‌دهند. رفع موانع نفسانی، مانند پاکسازی زمین از خار و خاشاک است، و ایجاد کمالات، چون کاشتن بذرهای وجودی در خاک آماده.

درنگ: رفع مشکلات نفسانی و ایجاد کمالات وجودی، دو فرآیند بنیادین در سلوک انسانی‌اند که به مثابه دو بال برای پرواز به سوی کمال عمل می‌کنند.

 

مشکلات چهارگانه

موانع نفسانی، به چهار دسته اصلی تقسیم می‌شوند: ماهیت، تحقیر، سیستم، و مربی. این چهارگانه، چونان دیوارهایی بلند، انسان را از دستیابی به حقیقت وجود خویش بازمی‌دارند. ماهیت، به محدودیت‌های ذاتی نفس اشاره دارد؛ تحقیر، به احساس حقارت و خودکم‌بینی؛ سیستم، به ساختارهای ناکارآمد اجتماعی و فرهنگی؛ و مربی، به فقدان هدایت صحیح. رفع این موانع، نیازمند شناختی عمیق و عملی هدفمند است.

درنگ: موانع نفسانی انسان در چهار دسته ماهیت، تحقیر، سیستم، و مربی خلاصه می‌شوند که رفع آن‌ها، کلید رهایی وجودی است.

 

جمع‌بندی بخش اول

بخش نخست این کتاب، به تبیین ضرورت رفع موانع نفسانی و هموارسازی مسیر سلوک پرداخته است. مشکلات نفسانی، چونان صخره‌هایی در مسیر، مانع جریان کمالات‌اند، و رفع آن‌ها، با شناسایی و تخريب موانع چهارگانه، ممکن می‌گردد. این فرآیند، نه تنها دست‌یافتنی است، بلکه امری عادی و طبیعی در سیر وجودی انسان به شمار می‌رود. با رفع این موانع، انسان به باند حرکتی وجود خویش وارد می‌شود که او را به سوی کمالات رهنمون می‌سازد.

بخش دوم: پیوند فلسفه و روان‌شناسی در سلوک

زیرساخت فلسفی روان‌شناسی

استاد فرزانه قدس‌سره، با نگاهی ژرف، پیوند ناگسستنی میان فلسفه و روان‌شناسی را تبیین می‌کنند. هر مسئله روان‌شناختی، ریشه در زیرساخت‌های فلسفی دارد. فلسفه، چونان بنیانی استوار، معادلات نظری وجود را ترسیم می‌کند، در حالی که روان‌شناسی، با افزودن حس و حرکت، این معادلات را در میدان عمل ملموس می‌سازد. این پیوند، مانند نسیمی است که از قله‌های بلند فلسفه وزیده و در دشت‌های روان‌شناسی به جریان می‌افتد، حیات‌بخش و پویا.

درنگ: هر مسئله روان‌شناختی، ریشه در زیرساخت‌های فلسفی دارد. فلسفه، معادلات نظری را ترسیم می‌کند و روان‌شناسی، آن‌ها را با حس و حرکت عملی می‌سازد.

 

تفاوت فلسفه و روان‌شناسی

تفاوت میان فلسفه و روان‌شناسی، در نحوه بیان و تجلی آن‌هاست. فلسفه، چونان معادله‌ای دقیق، ساختارهای نظری وجود را ترسیم می‌کند، در حالی که روان‌شناسی، با افزودن حس و حرکت، این ساختارها را در وجود انسان زنده می‌سازد. این تفاوت، مانند تمایز میان نقشه یک معمار و بنای ساخته‌شده است؛ نقشه، نظریه است و بنا، عمل. استاد فرزانه قدس‌سره، این چينش را بر اساس فلسفه تنظیم می‌کنند، اما با افزودن حس، آن را برای انسان ملموس و نتیجه‌بخش می‌سازند.

درنگ: فلسفه، معادله نظری است و روان‌شناسی، حس و حرکت عملی. این دو، مکمل یکدیگر در تبیین وجود انسانی‌اند.

 

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، به پیوند عمیق فلسفه و روان‌شناسی در سلوک انسانی پرداخته است. فلسفه، بنیان نظری مسائل وجودی را فراهم می‌آورد، و روان‌شناسی، با افزودن حس و حرکت، این مسائل را در میدان عمل به منصه ظهور می‌رساند. این پیوند، مانند پلی است که از قلمرو نظر به عرصه عمل امتداد یافته و انسان را در مسیر کمال یاری می‌رساند.

بخش سوم: سرفصل‌های نفسانی و تخريب آن‌ها

محدودیت سرفصل‌های نفسانی

استاد فرزانه قدس‌سره، مشکلات نفسانی انسان را در سرفصل‌هایی محدود (دو تا پنج مورد) خلاصه می‌کنند. این سرفصل‌ها، چونان ریشه‌های درختی هستند که شاخ و برگ عیوب را تغذیه می‌کنند. برخلاف تصور کثرت عیوب، این سرفصل‌ها اندک‌اند و در افراد و جوامع مختلف، با مصادیق متفاوتی ظاهر می‌شوند. برای مثال، در فقرا و اغنیا، ضعفا و اقویا، یا جوامع پیشرفته و عقب‌مانده، این سرفصل‌ها به گونه‌ای متفاوت تجلی می‌یابند.

درنگ: مشکلات نفسانی انسان، در سرفصل‌هایی محدود (دو تا پنج مورد) خلاصه می‌شوند که در گروه‌های مختلف، به‌صورت متفاوتی ظاهر می‌گردند.

 

حب دنیا: سرفصل اصلی

حب دنیا، به‌عنوان سرفصل اصلی مشکلات نفسانی، مانند ریشه‌ای است که بسیاری از خطاها و آلودگی‌ها از آن تغذیه می‌شوند. استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به حدیث «حب دنیا، سرچشمه هر خطاست»، این حب را به افراط در متعلقات دنیا (آلودگی‌ها و گناهان) تفسیر می‌کنند. با این حال، حب دنیا به خودی خود عیب نیست، بلکه یکی از مراتب ظهورات ربانی و اسمای الهی است. آنچه مذموم است، افراط در این حب است که از ظرف اقتضای طبیعی آن فراتر می‌رود.

درنگ: حب دنیا، سرفصل اصلی مشکلات نفسانی است، اما در صورت عدم افراط، یکی از مراتب ظهورات ربانی و اسمای الهی به شمار می‌رود.

 

تعديل حب دنیا

راه‌حل رفع مشکلات نفسانی، در تعديل حب دنیا نهفته است. این تعديل، مانند تنظیم آتشی است که گرما می‌بخشد، اما در صورت افروختگی بیش از حد، ویرانگر می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره، میل نفسانی را جزء طبیعت انسان دانسته و فقدان آن را نشانه بیماری معرفی می‌کنند. بنابراین، هدف، نه نفی حب دنیا، بلکه تنظیم آن در چارچوب طبیعت انسانی است.

درنگ: تعديل حب دنیا، راه‌حل رفع مشکلات نفسانی است. میل نفسانی، طبیعت انسان است و فقدان آن، نشانه بیماری.

 

اثر تخريب سرفصل

تخريب یک سرفصل نفسانی، مانند برداشتن آجری کلیدی از دیوار عیوب، توده‌ای از مشکلات (تا پنجاه عیب) را فرومی‌ریزد. این فرآیند، چونان فروپاشی دیواری است که با برداشتن یک سنگ اصلی، کل بنا را به زیر می‌کشد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که گناهان و عیوب، به‌صورت مستقل و متعدد نیستند، بلکه ذیل سرفصل‌های محدود قرار دارند. کنترل یک سرفصل، مانند غرور یا تکبر، می‌تواند انبوهی از مشکلات را رفع کند.

درنگ: تخريب یک سرفصل نفسانی، توده‌ای از عیوب را فرومی‌ریزد. گناهان، متعدد و مستقل نبوده و ذیل سرفصل‌های محدود قرار دارند.

 

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، به شناسایی و تخريب سرفصل‌های نفسانی پرداخته است. این سرفصل‌ها، که محدود و اندک‌اند، ریشه بسیاری از عیوب‌اند. حب دنیا، به‌عنوان سرفصل اصلی، در صورت تعديل، می‌تواند انسان را از بند آلودگی‌ها رها سازد. تخريب یک سرفصل، مانند فروپاشی دیواری است که انبوهی از مشکلات را رفع می‌کند، و این فرآیند، کلید رهایی وجودی انسان است.

بخش چهارم: زبان کمال و دلالت‌های وجودی

دلالت‌های سه‌گانه

استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به علم منطق، دلالت‌ها را به سه نوع وضعی، طبیعی، و عقلی تقسیم می‌کنند. دلالت وضعی، مانند زبان‌های فارسی، عربی، یا ترکی، جعلی و من‌درآوردی است و ارزش آن در انضباط و ثبت‌پذیری آن نهفته است. در مقابل، دلالت‌های طبیعی و عقلی، واقعی و متکی به طبیعت و نهاد موجودات‌اند. برای مثال، سرفه نشانه بیماری، رنگ‌پریدگی نشانه ترس، و جمع شدن پوست نشانه سردی است. این دلالت‌ها، چونان آیینه‌ای، حقیقت وجود را بازتاب می‌دهند.

درنگ: دلالت‌ها به وضعی (جعلی)، طبیعی، و عقلی تقسیم می‌شوند. دلالت‌های طبیعی و عقلی، واقعی و متکی به طبیعت موجودات‌اند.

 

تسبیح و سجود موجودات

قرآن کریم در آیه يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ (جمعه: ۱، آنچه در آسمان‌ها و زمین است برای خدا تسبیح می‌گویند) و آیه يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ (نحل: ۴۹، هر که در آسمان‌ها و زمین است برای او سجده می‌کند)، به دلالت طبیعی موجودات اشاره دارد. هر موجود، اعم از سنگ، انسان، یا ملک، به اقتضای طبیعت خود، تسبیح و سجودی دارد که جعلی و وضعی نیست. این سجود، مانند جویباری است که از سرچشمه وجود هر موجود جاری می‌شود.

درنگ: تسبیح و سجود موجودات، به اقتضای طبیعت آن‌ها و بدون الفبای وضعی، در قرآن کریم تبیین شده است.

 

زبان کمال

زبان کمال، زبانی است غیروضعی و غیرالفبایی که با تخريب سرفصل‌های نفسانی در انسان فعال می‌شود. این زبان، مانند نغمه‌ای باطنی است که در دل انسان طنین‌انداز می‌گردد. وحی، که فاقد الفبای جعلی است، در ظرف نزول به زبان عربی مبین متجلی می‌شود، چنان‌که در آیه أَنْزَلْنَاهُ (دخان: ۳، ما آن را فروفرستادیم) آمده است. همچنین، نزول باران و آهن، در آیات أَنْزَلْنَا الْمَاءَ (زمر: ۲۱، ما آب را فروفرستادیم) و أَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ (حدید: ۲۵، ما آهن را فروفرستادیم)، نمونه‌هایی از تجلی در ظرف ناسوت‌اند.

درنگ: زبان کمال، غیروضعی و غیرالفبایی است و با تخريب سرفصل‌های نفسانی فعال می‌شود. وحی و نزولات، در ظرف ناسوت متجلی می‌گردند.

 

مثال جبرئیل و وحی

گفت‌وگوی جبرئیل با پیامبر (ص)، با عبارت اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ (علق: ۱، بخوان به نام پروردگارت که آفرید)، نمونه‌ای از زبان کمال است. این زبان، نه عربی و نه جعلی، بلکه زبانی وجودی است که در ظرف نزول به الفبای انسانی متجلی می‌شود. رويت و شهود، که فاقد الفبای وضعی‌اند، در قلب انسان با تخريب سرفصل‌ها شکوفا می‌شوند.

درنگ: زبان وحی و گفت‌وگوی جبرئیل، زبانی کمالی و غیروضعی است که در ظرف نزول به الفبای انسانی متجلی می‌شود.

 

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، به تبیین زبان کمال و دلالت‌های وجودی پرداخته است. دلالت‌های طبیعی و عقلی، برخلاف دلالت وضعی، واقعی و متکی به طبیعت موجودات‌اند. تسبیح و سجود موجودات، جلوه‌ای از این دلالت‌هاست که در قرآن کریم تبیین شده است. زبان کمال، با تخريب سرفصل‌های نفسانی فعال می‌شود و انسان را به رويت و شهود رهنمون می‌سازد. این زبان، مانند نوری است که از اعماق وجود انسان ساطع شده و حقیقت را آشکار می‌کند.

بخش پنجم: فرآیند تخريب و جایگزینی کمال

تخريب سرفصل و سقوط توده

تخريب یک سرفصل نفسانی، مانند کندن ریشه‌ای از خاک، توده‌ای از عیوب را فرومی‌ریزد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این فرآیند، انفعالی فاعلی نیست، بلکه نتیجه طبیعی تخريب است. در ادبیات، این امر با عبارت «کسرت فانکسر» (شکستم، پس شکسته شد) تبیین می‌شود که فاء در آن، تفريع ادبی است، نه خارجی. این وحدت عمل و نتیجه، مانند کن فیکون در آیه كُنْ فَيَكُونُ (بقرة: ۱۱۷، باش و پس می‌شود) است که فاء، نشانه وحدت فرمان و تحقق است.

درنگ: تخريب یک سرفصل، توده‌ای از عیوب را فرومی‌ریزد. این فرآیند، انفعالی فاعلی نیست و با فاء تفريع ادبی تبیین می‌شود.

 

پر شدن خلأ با کمال

خلأ ناشی از تخريب سرفصل، مانند خاکی که پس از زایمان خالی می‌شود، با کمالات پر می‌گردد. استاد فرزانه قدس‌سره، با تمثیلی از زایمان، تأکید دارند که این خلأ نمی‌تواند خالی بماند. اگر به درستی پر نشود، با آلودگی‌ها و آشغال‌ها پر می‌شود که مشکلات بعدی را به دنبال دارد. این پر شدن، مانند جویباری است که به جای خاک فروریخته، با آب حیات پر می‌شود.

درنگ: خلأ ناشی از تخريب سرفصل، با کمالات پر می‌شود. پر شدن نادرست، مانند پر کردن با آلودگی‌ها، مشکلات بعدی را به دنبال دارد.

 

تمرکز بر یک سرفصل

استاد فرزانه قدس‌سره، تمرکز بر یک سرفصل را برای تحقق کمال کافی می‌دانند. این تمرکز، مانند کاشتن بذری است که با صبر و مراقبت، به درختی تنومند بدل می‌شود. تخريب چند سرفصل به طور همزمان، به دلیل محدودیت قدرت انسانی، ناکارآمد است. صبر در این فرآیند، مانند آبیاری مداوم بذر، ضروری است.

درنگ: تمرکز بر یک سرفصل نفسانی، برای تحقق کمال کافی است. تخريب چند سرفصل به طور همزمان، ناکارآمد است و صبر، کلید موفقیت است.

 

رام کردن نفس

نفس انسانی، مانند اسبی سرکش، نیازمند رام شدن است. استاد فرزانه قدس‌سره، با تشبیه نفس به عضله، تأکید دارند که ترساندن نفس، مانند انقباض عضله، به تخریب و ناکارایی منجر می‌شود. نرمش نفسانی، با مهربانی و ناز کشیدن، مانند گرم کردن بدن پیش از ورزش، نفس را برای تخريب سرفصل آماده می‌سازد. این فرآیند، مانند نوازش کودکی است که با مهر، آرام می‌گیرد.

درنگ: نفس، با نرمش و مهربانی رام می‌شود. ترساندن نفس، مانند انقباض عضله، به تخریب و ناکارایی منجر می‌گردد.

 

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، به فرآیند تخريب سرفصل‌های نفسانی و جایگزینی آن‌ها با کمالات پرداخته است. تخريب یک سرفصل، توده‌ای از عیوب را فرومی‌ریزد و خلأ ناشی از آن، با کمالات پر می‌شود. تمرکز بر یک سرفصل، با صبر و نرمش نفسانی، کلید این فرآیند است. این بخش، مانند نقشه‌ای است که مسیر رهایی از بند نفس و نیل به کمال را ترسیم می‌کند.

بخش ششم: کمال و غوغ غیب

زبان سلیمان و درک طبیعت

استاد فرزانه قدس‌سره، زبان سلیمان (ع) را که درک طبیعت موجودات (مانند مورچه‌ها) را ممکن می‌ساخت، زبان کمال معرفی می‌کنند. این زبان، مانند کلیدی است که درهای غیب را می‌گشاید. با تخريب سرفصل‌های نفسانی، انسان به درک طبیعت موجودات نائل می‌شود، گویی چشمان باطنی‌اش گشوده شده و زبان جدیدی در دلش متولد می‌گردد.

درنگ: زبان سلیمان، زبان کمال است که با تخريب سرفصل‌های نفسانی فعال شده و درک طبیعت موجودات را ممکن می‌سازد.

 

غوغ غیب

سقوط سرفصل‌های نفسانی، مانند گشودن دریچه‌ای به سوی غیب، انسان را به شهود و ادراکات باطنی رهنمون می‌سازد. این غوغ غیب، مانند نغمه‌ای است که از اعماق وجود انسان طنین‌انداز می‌شود و او را به سوی مراتب عالی وجود هدایت می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این فرآیند، نتیجه طبیعی تخريب سرفصل‌هاست.

درنگ: سقوط سرفصل‌های نفسانی، غوغ غیب را در انسان فعال می‌سازد و او را به شهود و ادراکات باطنی رهنمون می‌کند.

 

نقش محدود علم

علم و درس، مانند مشعلی هستند که مسیر را روشن می‌کنند، اما بدون تخريب سرفصل‌ها، به تنهایی به کمال نمی‌رسند. استاد فرزانه قدس‌سره، علم را مبادی و مقدمات لازم می‌دانند، اما تأکید دارند که بدون فشار بر باطن و تخريب سرفصل‌ها، کمال ممکن نیست. حافظه، مانند گونی معلومات است که بدون تحول باطنی، به بار نمی‌نشیند.

درنگ: علم، مبادی لازم است، اما بدون تخريب سرفصل‌ها و فشار بر باطن، به کمال منجر نمی‌شود. حافظه، گونی معلومات است، نه کمال.

 

امکان کمال برای همه

استاد فرزانه قدس‌سره، امکان دستیابی به کمال را برای همه، حتی غیرمؤمنان، تأیید می‌کنند، مشروط به اینکه سرفصلی نفسانی تخريب شده باشد. این دیدگاه، مانند دری گشوده است که همه انسان‌ها، صرف‌نظر از باورهایشان، می‌توانند از آن گذر کنند، به شرطی که ریشه‌ای از عیوب نفسانی را فرو ریزند.

درنگ: کمال، برای همه ممکن است، مشروط به تخريب سرفصل‌های نفسانی. این امکان، فراتر از باورها و اعتقادات است.

 

جمع‌بندی بخش ششم

بخش ششم، به زبان کمال، غوغ غیب، و نقش محدود علم در سلوک پرداخته است. زبان کمال، با تخريب سرفصل‌ها فعال می‌شود و انسان را به درک طبیعت و شهود باطنی رهنمون می‌سازد. علم، هرچند لازم است، اما بدون تحول باطنی، به کمال نمی‌رسد. این بخش، مانند آینه‌ای است که حقیقت وجودی انسان را بازتاب داده و او را به سوی غیب هدایت می‌کند.

جمع‌بندی نهایی

این کتاب، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، سفری عمیق به سوی شناخت وجود انسانی و تحقق کمالات نفسانی را ترسیم کرده است. از هموارسازی موانع نفسانی تا پیوند فلسفه و روان‌شناسی، از تخريب سرفصل‌های محدود تا گشودن زبان کمال و غوغ غیب، هر بخش، مانند نگینی در تاج وجود انسانی، به غنای این سفر افزوده است. انسان، با تمرکز بر یک سرفصل و رام کردن نفس با صبر و نرمش، می‌تواند توده‌ای از عیوب را فرو ریزد و خلأ آن را با کمالات پر کند. این فرآیند، مانند جویباری است که از سرچشمه وجود جاری شده و به دریای کمال می‌ریزد. قرآن کریم، با آیاتی چون يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ و كُنْ فَيَكُونُ، راهنمای این مسیر است. امید است این اثر، چراغی باشد در دست جویندگان حقیقت، تا در مسیر سلوک، به سوی کمال رهنمون شوند.

با نظارت صادق خادمی