در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1233

متن درس

 

تحلیل فلسفی کمالات ظاهری و باطنی در عرفان اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۲۳۳)

مقدمه: تبیین فلسفی کمالات در عرفان اسلامی

در سپهر اندیشه اسلامی، عرفان به مثابه چراغی است که مسیر وجودی انسان را به سوی کمالات متعالی روشن می‌سازد. این نوشتار با رویکردی فلسفی و عرفانی، به کاوش در تمایز میان کمالات ظاهری و باطنی و موانع دستیابی به کمالات غیرمفهومی در چارچوب عرفان اسلامی می‌پردازد. کمالات ظاهری، که در دسترس همگان و در قالب علوم صوری و روش‌های مرسوم قابل دستیابی‌اند، با کمالات باطنی که غیرمفهومی، پنهان و وابسته به تحول وجودی‌اند، تفاوت بنیادین دارند. خشونت در تعامل با نفس، به عنوان یکی از موانع اصلی، مانع از ساقط شدن بندهای گناه و ظهور کمالات باطنی می‌شود. این تحلیل، با ساختاری نظام‌مند و زبانی علمی، به تبیین این مفاهیم پرداخته و راهکارهایی برای رفع موانع ارائه می‌دهد.

بخش نخست: تمایز کمالات ظاهری و باطنی

ماهیت کمالات ظاهری

کمالات ظاهری، به مثابه میوه‌های درختی که در دسترس همگان است، در حوزه علوم صوری و مهارت‌های مرسوم قرار دارند. این کمالات، که با حواس ظاهری قابل درک‌اند، شامل دانش‌هایی نظیر خواندن، نوشتن، و حل مسائل ریاضی می‌شوند. این امور برای بشر شناخته‌شده و از طریق روش‌های مرسوم مانند آموزش در مدارس و تمرینات نظام‌مند قابل دستیابی‌اند. عمومیت این کمالات، نشان‌دهنده مقبولیت و دسترسی‌پذیری آن‌ها در جامعه است.

درنگ: کمالات ظاهری، به دلیل شناخت‌پذیری و عمومیت، از طریق آموزش صوری و روش‌های مرسوم حاصل می‌شوند و با حواس ظاهری درک می‌گردند.

ماهیت کمالات باطنی

در مقابل، کمالات باطنی به مانند گوهری نهان در اعماق وجود انسان‌اند که با حواس ظاهری قابل درک نبوده و به معارف غیبی و شهودی وابسته‌اند. این کمالات، که غیرمفهومی و غیرمرسوم‌اند، نیازمند تحول وجودی و تهذیب نفس‌اند. دستیابی به این کمالات، مستلزم صافی نفس و دوری از گناهان است که در عرفان اسلامی به عنوان شرط اساسی سلوک مطرح می‌شود.

درنگ: کمالات باطنی، که غیرمفهومی و وابسته به شهودند، تنها با تهذیب نفس و رفع موانع نفسانی قابل وصول‌اند.

تحلیل تمایز

تمایز میان کمالات ظاهری و باطنی، ریشه در فلسفه عرفانی و تمایز میان ظاهر و باطن دارد. کمالات ظاهری در حوزه معرفت صوری و علوم متعارف قرار دارند، در حالی که کمالات باطنی به معارف شهودی و غیبی متصل‌اند. این تمایز، پایه‌ای برای تحلیل روش‌های دستیابی به هر یک از این کمالات فراهم می‌آورد.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش نشان داد که کمالات ظاهری و باطنی در دو ظرف متفاوت قرار دارند: یکی در حوزه علوم صوری و دیگری در سپهر معارف شهودی. تمایز میان این دو، نه تنها در ماهیت، بلکه در روش‌های دستیابی و ابزارهای درک آن‌ها نیز آشکار است. این تمایز، زمینه‌ساز تحلیل عمیق‌تر موانع وصول به کمالات باطنی در بخش بعدی است.

بخش دوم: موانع وصول به کمالات باطنی

نفس و نقش آن در کمالات

نفس انسان، به مثابه کوهی استوار یا دیواری پیچیده، محتوایی دارد که می‌تواند صاف یا کدر، نورانی یا ظلمانی باشد. این نفس، محور تحول وجودی است و برای وصول به کمالات باطنی، باید از بند گناهان رها شود. گناهان سرشاخه، مانند حب نفس، شهوت، حب مال و حب مقام، ریشه‌های اصلی موانع نفسانی‌اند که باید با دقت شناسایی و رفع شوند.

درنگ: نفس انسان، مانند ساختمانی پیچیده، نیازمند تهذیب و رهایی از گناهان سرشاخه برای وصول به کمالات باطنی است.

نقد خشونت در تعامل با نفس

یکی از بزرگ‌ترین موانع وصول به کمالات باطنی، استفاده از خشونت در تعامل با نفس است. برخلاف باورهای نادرست، مبارزه خشن با نفس، مانند کشتن یا محروم کردن آن، نه تنها به هدایت منجر نمی‌شود، بلکه نفس را رمیده و منقبض می‌سازد. این انقباض، مانع از تحول وجودی و ظهور کمالات می‌شود. به تعبیر عرفانی، نفس مانند فلزی منجمد است که تنها در کوره محبت باز می‌شود.

درنگ: خشونت با نفس، به جای هدایت، آن را منقبض و غیرقابل هدایت می‌کند و مانع ظهور کمالات باطنی می‌شود.

نقد روش‌های تربیتی خشن

روش‌های تربیتی خشن، مانند استفاده از چوب و سخت‌گیری، نه تنها به هدایت منجر نمی‌شوند، بلکه خلاقیت را سرکوب کرده و دانش‌آموزان را از آموزش بیزار می‌کنند. ضرب‌المثل نادرست «چوب معلم گل است، هر که نخورد خل است» نمونه‌ای از توجیه خشونت در تربیت است که با اصول عرفان عملی و فلسفه تربیت اسلامی در تضاد است. تربیت باید با مهر، لطف و صفا انجام شود تا نفس به انبساط و هدایت‌پذیری برسد.

درنگ: تربیت با محبت و لطف، برخلاف روش‌های خشن، نفس را به سوی هدایت و انبساط سوق می‌دهد.

نقش محبت در تهذیب نفس

برای هدایت نفس، باید با آن رفاقت و مماشات کرد، نه دعوا و سخت‌گیری. نفس، همراه همیشگی انسان در دنیا، قبر و قیامت است و ترساندن آن، به قفل شدن و توقف حرکت به سوی کمال منجر می‌شود. به تعبیر شاعرانه، «درس مدرس ار بود زمزمه محبتی، جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را»، محبت کلید هدایت نفس و رهایی از بند گناه است.

درنگ: محبت و رفاقت با نفس، به جای خشونت، کلید هدایت و رهایی از گناهان است.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش نشان داد که خشونت، چه در تعامل با نفس و چه در روش‌های تربیتی، مانع اصلی وصول به کمالات باطنی است. محبت، رفاقت و انعطاف، ابزارهای کلیدی برای تهذیب نفس و رفع موانع نفسانی‌اند. این اصول، در راستای عرفان عملی و روان‌شناسی اسلامی، راهنمای سلوک به سوی کمالات غیرمفهومی‌اند.

بخش سوم: فرآیند تحول وجودی و ظهور کمالات

مثلث تحول وجودی

تحول وجودی، به مثابه سفر عرفانی از ظلمت به نور، در سه گام محقق می‌شود: ساقط کردن باند گناه، ریزش توده گناهان، و ظهور کمالات باطنی. ساقط کردن یک باند گناه، مانند فرو ریختن آجری از دیوار، به ریزش توده‌ای از گناهان منجر می‌شود. این فرآیند، مانند خالی کردن شیشه نوشابه با دقت و بدون فشار، نیازمند نرمش و محبت است.

درنگ: مثلث تحول وجودی شامل ساقط کردن باند گناه، ریزش توده گناهان، و ظهور کمالات باطنی است که با نرمش و محبت محقق می‌شود.

ظهور کمالات باطنی

با ریزش توده گناهان، کمالات باطنی مانند چشم باز، گوش شنوا و دل بینا ظاهر می‌شوند. این کمالات، که غیرشناخته و غیرمفهومی‌اند، با قواعد ظاهری تعریف نمی‌شوند. وحی، به عنوان نمونه‌ای از کمال غیرمفهوم، حتی پس از قرن‌ها، تعریف دقیقی نیافته و تنها با تجربه مستقیم قابل درک است.

درنگ: کمالات باطنی، مانند وحی، غیرمفهومی و غیرشناخته‌اند و تنها با ساقط شدن گناه و تجربه مستقیم ظاهر می‌شوند.

نقش مربی در سلوک

وصول به کمالات باطنی، بدون حضور مربی کامل، مانند کشتی بدون ناخدا، ناممکن است. مربی، مانند وکیلی که موکل را هدایت می‌کند، نقش اساسی در سلوک دارد. فقدان مربی در برخی نظام‌های آموزشی دینی، به آشوب و ناکامی در سلوک منجر شده است. این امر، ضرورت نظام‌مندی و اصول‌مندی در عرفان عملی را برجسته می‌سازد.

درنگ: حضور مربی کامل و نظام‌مندی در سلوک، شرط اساسی وصول به کمالات باطنی است.

نقد علم صوری

علم صوری، مانند ریاضیات، هرچند ارزشمند، نمی‌تواند مانع عصيان نفس شود. تنها معرفت باطنی، که از تهذیب نفس و ساقط شدن گناهان حاصل می‌شود، توانایی پیشگیری از گناه را دارد. روان‌شناسی اعتیاد نیز نشان می‌دهد که افراد معتاد اغلب از هوش و زیرکی برخوردارند، اما فقدان معرفت باطنی آن‌ها را به دام گناه می‌کشاند.

درنگ: علم صوری، هرچند ارزشمند، نمی‌تواند مانع عصيان نفس شود؛ تنها معرفت باطنی این توانایی را دارد.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، فرآیند تحول وجودی را به مثابه سفری سه‌گانه تبیین کرد: ساقط کردن باند گناه، ریزش توده گناهان، و ظهور کمالات باطنی. نقش مربی، محبت و نظام‌مندی در این فرآیند برجسته شد. این اصول، راهنمایی برای سلوک عرفانی و دستیابی به کمالات غیرمفهومی ارائه می‌دهند.

بخش چهارم: نقش آیات قرآن کریم و خواب در سلوک

سوره حمد و هدایت الهی

سوره حمد، به مثابه کلیدی برای گشودن درهای هدایت، شرط صحت نماز است. آیات این سوره، از بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ تا غَيْرِ ٱلْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا ٱلضَّآلِّينَ (به نام خداوند بخشایشگر مهربان… نه راه کسانی که بر ایشان خشم گرفته شده و نه گمراهان)، جامعیت ترنم الهی را در خود دارد. این سوره، با تأکید بر محبت و هدایت، راهنمای سلوک عرفانی است.

درنگ: سوره حمد، با جامعیت و ترنم الهی، راهنمای هدایت در سلوک عرفانی است.

خواب و نقش آن در سلوک

خواب‌ها، به مثابه آینه‌ای برای روح، به سه دسته تقسیم می‌شوند: خواب‌های تکراری (عفونی)، خواب‌های دیده (آینده‌نگر)، و خواب‌های ندیده (معنایی). خواب‌های تکراری، نشانه عفونت روحی و نیازمند جراحی روانی‌اند. خواب‌های ندیده، به دلیل تازگی، معنادار بوده و نقطه شروع سلوک‌اند. مدیریت دقیق خواب‌ها، کلید هدایت در مسیر عرفانی است.

درنگ: خواب‌های معنایی، به‌ویژه ندیده، نقطه شروع سلوک‌اند و نیازمند تحلیل دقیق‌اند.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، نقش سوره حمد و خواب‌ها را در سلوک عرفانی تبیین کرد. سوره حمد، با ترنم الهی، و خواب‌های معنایی، با بازتاب وضعیت روحی، راهنماهایی برای هدایت در مسیر کمالات باطنی‌اند. این ابزارها، در کنار محبت و مربی، سلوک را به سوی مقصد متعالی هدایت می‌کنند.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

این نوشتار، با کاوش در تمایز میان کمالات ظاهری و باطنی، نشان داد که کمالات ظاهری در حوزه علوم صوری و کمالات باطنی در سپهر معارف شهودی قرار دارند. خشونت، به عنوان مانع اصلی، با منقبض ساختن نفس، از ظهور کمالات باطنی جلوگیری می‌کند. مثلث تحول وجودی (ساقط کردن باند گناه، ریزش توده گناهان، ظهور کمالات) و تأکید بر محبت، مربی و نظام‌مندی، راهکارهایی برای رفع این موانع ارائه می‌دهد. آیات سوره حمد و خواب‌های معنایی، ابزارهای هدایت در این مسیرند. این تحلیل، راهنمایی برای تحقیقات آتی در فلسفه، عرفان و روان‌شناسی اسلامی ارائه می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی