متن درس
تأملات فلسفی در کمال مالوف و غیرمالوف
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۲۳۴)
دیباچه
این نوشتار به بازنمایی و تبیین درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره در باب تمایز میان کمال مالوف و غیرمالوف، موانع دستیابی به مراتب عالی وجودی، و ضرورت تمسک به مبادی غیرمالوف برای نیل به بصیرت و اقتدار وجودی اختصاص دارد. محور اصلی این تأملات، نقد گرایش نفس انسانی به سوی کمالات آشنا و متعارف (مالوف) و تبیین ویژگیهای کمالات غیرمالوف است که به مثابه دروازهای به سوی مراتب متعالی وجود عمل میکنند.
بخش یکم: چیستی کمال مالوف و غیرمالوف
تمایز بنیادین میان کمال مالوف و غیرمالوف
کمال، در نگاه فلسفی، به دو گونه مالوف و غیرمالوف تقسیم میشود. کمال مالوف، به مثابه علوم و معارف متعارف نظیر فقه، اصول، فلسفه و عرفان نظری، در دسترس همگان قرار دارد و برای فهم آن نیازی به تهذیب خاص نفسانی نیست. این نوع کمال، به دلیل آشنایی و انس انسان با آن، به سهولت در دسترس است و در گفتوگوهای علمی میان گوینده و شنونده قابل فهم و انتقال است.
در مقابل، کمال غیرمالوف، که وجودی و متعالی است، به بصیرت، رویت غیب و اقتدار وجودی اشاره دارد. این کمال، به دلیل ناآشنایی نفس انسانی با آن، در پردهای از ابهام قرار دارد و دستیابی به آن مستلزم تخريب سرفصلهای نفسانی و تثبیت وجود است.
گرایش نفس به کمال مالوف و دوری از غیرمالوف
طبیعت نفس انسانی به گونهای است که به سوی آنچه آشنا و مطبوع است گرایش مییابد و از ناآشنا دوری میجوید. این گرایش، که در اثر عادت و انس شکل میگیرد، انسان را به کمالات مالوف وابسته میسازد و او را از کمالات غیرمالوف، که مستلزم جهدی عظیم و رهایی از قیود نفسانی است، دور میکند. به عنوان مثال، فردی که سالها به مطالعه و تحقیق در علوم متعارف پرداخته، به این کمالات خو میگیرد و توانایی پذیرش ناآشنا را از دست میدهد.
مثالهای روانشناختی از گرایش به عادات
استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلهایی از زندگی روزمره، این گرایش نفسانی را تبیین میکنند. برای نمونه، تغییر در عادات خواب (خوابیدن در روز به جای شب یا بالعکس) نشاندهنده وابستگی نفس به حالت ثانویه است. همچنین، تغییر در عادات خوردن یا رفتار، انسان را به سوی حالت جدید سوق میدهد و از حالت پیشین بیگانه میسازد. این فرآیند، که در اصطلاح فلسفی «تخلق» نامیده میشود، بیانگر آن است که حالتهای سابق در ظرف جدید جای خود را به حالتهای نوین میدهند.
جمعبندی بخش یکم
این بخش با تبیین تمایز میان کمال مالوف و غیرمالوف، بر گرایش طبیعی نفس به سوی آشنایان و دوری از ناآشنایان تأکید کرد. کمال مالوف، به دلیل انس و عادت، در دسترس است، اما کمال غیرمالوف، که وجودی و متعالی است، نیازمند رهایی از قیود نفسانی و پذیرش ناآشنا است. تمثیلات ارائهشده، مانند تغییر در عادات خواب و خوردن، این حقیقت را روشن میسازد که نفس انسانی به سرعت به حالتهای جدید وابسته میشود و از پیشین دوری میجوید.
بخش دوم: موانع دستیابی به کمال غیرمالوف
تأثیر عادت بر صفات و آگاهیها
صفات، کردارها و آگاهیهای انسان تحت تأثیر عادات شکل میگیرند. به عنوان مثال، فردی که به حفظ متون دینی یا ادبی میپردازد، ممکن است توانایی تفکر عمیق خود را تضعیف کند، و بالعکس، گرایش به تفکر عمیق، حافظه را مختل میسازد. این تضاد، که در روانشناسی نیز مورد توجه است، نشاندهنده محدودیتهای نفس انسانی در حفظ تعادل میان فعالیتهای ذهنی متضاد است.
غرق شدن در کمال مالوف
غرق شدن در کمالات مالوف، مانند مطالعه طولانیمدت در علوم دینی، انسان را از کمالات غیرمالوف محروم میسازد. به عنوان مثال، اهل علم به مطالعه مداوم عادت میکنند و حتی در شرایط کمبود خواب، مطالعه برایشان به مثابه نیرویی ضد خواب عمل میکند. در مقابل، عامه مردم، به دلیل فقدان این عادت، در مواجهه با مطالعه دچار خوابآلودگی میشوند. این تفاوت نشاندهنده تأثیر عمیق عادت بر رفتار و آگاهی است.
محدودیتهای ساختاری در علوم دینی
ساختار علوم دینی، که عمدتاً بر کمالات مالوف نظیر فقه، اصول و فلسفه متمرکز است، گاه انسان را از پیگیری کمالات غیرمالوف بازمیدارد. این محدودیت، نه به دلیل نقصان علوم دینی، بلکه به سبب تمرکز بیش از حد بر جنبههای ظاهری و متعارف آنهاست. این علوم، هرچند ارزشمند، به تنهایی برای نیل به مراتب متعالی وجود کافی نیستند.
جمعبندی بخش دوم
این بخش به بررسی موانع دستیابی به کمال غیرمالوف پرداخت و نشان داد که عادت به کمالات مالوف، گرایش به حفظ یا تفکر، و محدودیتهای ساختاری در علوم دینی، انسان را از کمالات غیرمالوف دور میسازد. این موانع، که ریشه در طبیعت نفسانی و عادات دارند، نیازمند آگاهی و تلاش برای غلبه هستند.
بخش سوم: راهکارهای نیل به کمال غیرمالوف
تخريب سرفصلهای نفسانی
یکی از مهمترین راهکارهای دستیابی به کمال غیرمالوف، تخريب سرفصلهای نفسانی یا «باند» است. این سرفصلها، که به مثابه تودهای از عیوب نفسانی (مانند گناهان) عمل میکنند، با فروپاشی، زمینهساز جایگزینی کمال غیرمالوف میشوند. این فرآیند، که به رویت غیب، اقتدار وجودی و حرکت ذهن منجر میشود، از جنس علوم مالوف نیست و نیازمند تهذیب و تطهیر نفسانی است.
ضرورت تطهیر و قداست
کمال غیرمالوف، برخلاف علوم مالوف که برای غیرمؤمنان نیز قابل یادگیری است، به تطهیر نفسانی و قداست وابسته است. نشانههای این تطهیر، گشایش دل، گستردگی روح و بصیرت است که در انبیا و اولیا به روشنی متجلی است. این کمال، که به مثابه دریچهای به سوی عوالم متعالی عمل میکند، در بیداری و با صدق و استجماع قابل دسترسی است.
خطر کمال ناسوتی
کمال غیرمالوف ناسوتی، که به ادراکات سطحی نظیر دیدن عیوب دیگران منجر میشود، خطرناک است و میتواند به تجاوز و خباثت بینجامد. استاد فرزانه قدسسره، با تمثیل رودخانهای پر از آشغال، این نوع کمال را ناسوتی و فاقد ارزش حقیقی میدانند و ترک آن را توصیه میکنند. معصومین علیهمالسلام، با تخلیه خود از این ادراکات، الگویی برای سلوک صحیح ارائه دادهاند.
تمثیل حوریه و خطر ذوقزدگی
استاد فرزانه قدسسره، با نقل مثالی از دیدن حوریه در سجده، خطر ذوقزدگی از ادراکات غیرمالوف را گوشزد میکنند. این ذوقزدگی، که میتواند به بطلان عبادت و محرومیت از کمال منجر شود، مانعی جدی در مسیر سلوک است. ترک این ادراکات و تمرکز بر ذکر و عبادت، راهکار حفظ کمال غیرمالوف است.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، راهکارهای نیل به کمال غیرمالوف را با تأکید بر تخريب سرفصلهای نفسانی، تطهیر و ترک ادراکات ناسوتی تبیین کرد. این فرآیند، که به بصیرت و اقتدار وجودی منجر میشود، نیازمند باور به کمالات غیرمالوف و پرهیز از غرق شدن در مالوف است. تمثیلات و تحلیلها نشاندهنده پیچیدگی و اهمیت این مسیر هستند.
بخش چهارم: مراتب کمال غیرمالوف
سطوح سهگانه کمال غیرمالوف
کمال غیرمالوف در سه سطح ناسوتی، متوسط و عالی متجلی میشود. سطح ناسوتی، که به ادراکات سطحی و خطرناک محدود است، به تجاوز و خباثت میانجامد. در مقابل، سطوح متوسط و عالی، که به عوالم ملکوتی و ملائکه متصلاند، به بصیرت و اقتدار وجودی منجر میشوند. این مراتب، در علم و قدرت روان شده و در بیداری متجلی میگردند.
اتصال به عوالم متعالی
عارف حقیقی، که به عوالم غیرناسوتی نظیر برزخ، آسمانها و ملائکه متصل است، از محدودیتهای ناسوت فراتر میرود. این اتصال، که در روایت «المؤمن مغموم» به معنای آگاهی مؤمن از عالم تبیین شده، نشانهای از کمال غیرمالوف است. این آگاهی، به مثابه چراغی در تاریکی، انسان را به سوی حقیقت هدایت میکند.
مثال سحره و قفل شدن ناسوت
استاد فرزانه قدسسره، با اشاره به داستان سحره در قرآن کریم، نشان میدهند که صاحب کمال غیرمالوف ثانوی، ادراکات ناسوتی را قفل میکند. سحره، با حس کردن حضور صاحب کمال، از ادراکات خود بازماندند، که این امر نشانه برتری مرتبه کمال غیرمالوف است.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، مراتب کمال غیرمالوف را در سه سطح ناسوتی، متوسط و عالی تحلیل کرد و نشان داد که اتصال به عوالم متعالی، نشانه عارف حقیقی است. ترک ادراکات ناسوتی و باور به کمالات غیرمالوف، انسان را به سوی مراتب عالی وجود هدایت میکند.
نتیجهگیری کل
تأملات فلسفی در باب کمال مالوف و غیرمالوف، انسان را به سوی بازاندیشی در گرایشهای نفسانی و محدودیتهای علوم متعارف فرا میخواند. کمال مالوف، هرچند ارزشمند، به دلیل وابستگی به عادات و ظاهر، انسان را از مراتب متعالی وجود محروم میسازد. در مقابل، کمال غیرمالوف، که در بصیرت، اقتدار و اتصال به عوالم متعالی متجلی است، راهی به سوی حقیقت وجودی میگشاید. تخريب سرفصلهای نفسانی، تثبیت نفس، و ترک ادراکات ناسوتی، راهکارهایی هستند که انسان را به سوی این کمال هدایت میکنند. این نوشتار، با تبیین این مفاهیم و ارائه تمثیلات و تحلیلهای عمیق، تلاشی است برای روشن ساختن مسیر سلوک و رهایی از قیود نفسانی.
با نظارت صادق خادمی