متن درس
تبار انبیا و کمال انسانی: کاوشی در فلسفه و انسانشناسی اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۲۴۰)
دیباچه
انسان، این خلیفه الهی و آیینهدار صفات بیکران حق، در مسیر سلوک و نیل به کمال، پیوسته در جستوجوی راههایی است که او را به قلههای معرفت و وجود رهنمون سازد. درسگفتار حاضر، که در تاریخ ششم آذرماه ۱۳۸۹ در محضر استاد فرزانه قدسسره ایراد شده، به کاوش در نسبت میان تبار انبیا و نظامهای آموزشی حوزوی میپردازد. این نوشتار، با تأمل در تمایز میان روشهای مصداقی و وجودی انبیا و اولیا با رویکردهای مفهومی و نظری مدرسه، به نقد تجزیه میراث جامع انبیا به قدرت، عرفان، و علم پرداخته و بر ضرورت بازگشت حوزههای علمیه به تبار انبیا برای تحقق کمالات مالوف و غیرمالوف تأکید دارد. هدف این اثر، ارائه دیدگاهی منسجم و عمیق به نقش حوزههای علمیه در احیای جامعیت وجودی انبیا، از طریق پیوند علم، معرفت، و قدرت است. با بهرهگیری از آیات قرآن کریم، روایات اسلامی، و تحلیلهای فلسفی و عرفانی، این کتاب راهنمایی است برای پژوهشگران و سالکانی که در پی فهم حقیقت انسان و جایگاه او در نظام هستیاند.
بخش نخست: تبار انبیا و محدودیتهای مدرسه
تبار انبیا: ظرف کمالات مالوف و غیرمالوف
تبار انبیا، به مثابه ظرفی است که کمالات متعارف و غیرمتعارف را در خود جای داده است. این کمالات، که از ادراکات وجودی و شهودی سرچشمه میگیرند، فراتر از مفاهیم نظریاند و انسان را به سوی معرفت الهی و تعالی وجودی هدایت میکنند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که انبیا، با بهرهمندی از معرفت، قدرت، و وحی، نه تنها به علوم نظری اکتفا نمیکردند، بلکه مصادیق وجودی را در عمل متجلی میساختند. این جامعیت، تبار انبیا را از نظامهای صرفاً نظری متمایز میسازد.
درنگ: تبار انبیا، ظرف ظهور کمالات مالوف و غیرمالوف است که از معرفت و شهود سرچشمه میگیرد. |
این ظرف، چونان دریایی است که گوهرهای وجودی را در خود پرورانده و انسان را به سوی عظمت الهی رهنمون میسازد.
محدودیتهای مدرسه: تکیه بر مفاهیم
مدرسه، به دلیل تمرکز بر لفظ، مشتق، و مفهوم، از مصادیق وجودی تهی است. استاد فرزانه قدسسره مدرسه را به مثابه بنایی میدانند که اگرچه برای آموزش مبادی نظری لازم است، اما نمیتواند به تنهایی انسان را به قلههای کمال رهنمون سازد. علوم حوزوی، مانند صرف و نحو، هرچند ارزشمندند، اما در مقایسه با جامعیت تبار انبیا، محدود به سطح مفاهیماند و از ادراکات وجودی عاجزند.
درنگ: مدرسه، به دلیل تکیه بر مفاهیم، از مصادیق وجودی تهی است و نمیتواند کمالات انبیا را محقق سازد. |
این محدودیت، چونان قفسی است که پرواز روح را به سوی آسمانهای معرفت بازمیدارد.
ضرورت مدرسه به مثابه سکو
مدرسه، اگرچه محدود است، اما مبادی لازم و ضروری برای جهش به سوی کمالات وجودی را فراهم میآورد. استاد فرزانه قدسسره مدرسه را سکویی برای پرتاب و حرکت به سوی تبار انبیا معرفی میکنند. این سکو، اگر با معرفت و شهود همراه شود، میتواند سالک را به افقهای رفیع وجودی رهنمون سازد، اما اگر به خود محدود بماند، از تحقق هدف غایی بازمیماند.
درنگ: مدرسه، سکویی برای جهش به سوی کمالات وجودی است، اما مقصد نهایی نیست. |
این سکو، چونان پلی است که اگر به درستی پیموده شود، انسان را به سوی سرزمینهای وجودی هدایت میکند.
تفاوت ظرف انبیا و مدرسه
تفاوت بنیادین میان ظرف وجودی انبیا و ظرف نظری مدرسه، در رویکرد مصداقی و مفهومی آنهاست. انبیا با معرفت و وحی، مصادیق وجودی را متجلی میساختند، در حالی که مدرسه به مفاهیم نظری محدود است. استاد فرزانه قدسسره این تفاوت را به مثابه فاصله میان آیینهای که حقیقت را بازتاب میدهد و کاغذی که تنها شرح حقیقت را مینگارد، توصیف میکنند.
درنگ: ظرف انبیا، مبتنی بر مصادیق وجودی، و ظرف مدرسه، محدود به مفاهیم نظری است. |
این تفاوت، چونان فاصله میان نور و سایه است که یکی حقیقت را متجلی میسازد و دیگری تنها اشارهای به آن دارد.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست این نوشتار به تبیین جایگاه تبار انبیا به مثابه ظرف کمالات مالوف و غیرمالوف پرداخت. مدرسه، اگرچه برای آموزش مبادی نظری ضروری است، اما به دلیل محدودیت به مفاهیم، نمیتواند جامعیت تبار انبیا را محقق سازد. این بخش، با تأکید بر نقش مدرسه به مثابه سکویی برای جهش، بر ضرورت پیوند علم با معرفت و شهود برای نیل به کمالات وجودی تأکید دارد.
بخش دوم: تجزیه میراث انبیا و نقد آن
تمثیل تقسیم ارث
استاد فرزانه قدسسره میراث انبیا را به خانهای تشبیه میکنند که پس از درگذشت پدر (انبیا) میان فرزندان تقسیم شده است. این خانه، با هزار متر مساحت، اتاقها، زیرزمینها، باغها، و میوههایش، نمادی از جامعیت تبار انبیاست. اما فرزندان، با کشیدن دیوارها و تقسیم ناعادلانه آن، هر یک بخشی از این میراث را به خود اختصاص دادهاند. این تمثیل، تجزیه میراث انبیا به قدرت، عرفان، و علم را به تصویر میکشد.
درنگ: میراث انبیا، مانند خانهای است که به دلیل تقسیم ناعادلانه، جامعیت خود را از دست داده است. |
این تقسیم، چونان تکهتکه کردن آیینهای است که دیگر نمیتواند حقیقت را به تمامی بازتاب دهد.
تقسیم ناعادلانه میراث
تقسیم میراث انبیا، به دلیل ناعادلانه بودن، به تخصیص بخشهایی از آن به گروههای مختلف منجر شده است. استاد فرزانه قدسسره این تقسیم را با مثالی از اختصاص درهای ورودی و زمینهای نابرابر تبیین میکنند. برخی، با دسترسی مستقیم به در، بخش بزرگتری را تصاحب کردهاند، در حالی که دیگران به قطعات کوچکتر محدود شدهاند. این نابرابری، جامعیت میراث انبیا را مخدوش ساخته است.
درنگ: تقسیم ناعادلانه میراث انبیا، جامعیت آن را به قدرت، عرفان، و علم تجزیه کرده است. |
این نابرابری، چونان پراکندن گوهرهای یک گردنبند است که هر دانهاش به سویی افتاده و زیبایی کل را از دست داده است.
قدرتطلبان و اخذ قدرت
گروهی از مدعیان، تنها قدرت انبیا را برگرفتهاند و با تکیه بر آن، خود را وارثان ایشان معرفی کردهاند. استاد فرزانه قدسسره این گروه را به دلیل فقدان معرفت و کمال، ناقص میدانند. این قدرتطلبان، با انحصارطلبی، از جامعیت تبار انبیا دور افتادهاند و تنها به سلطه ظاهری اکتفا کردهاند.
درنگ: قدرتطلبان، با اخذ قدرت انبیا، از معرفت و کمال ایشان محروم ماندهاند. |
این انحصار، چونان گرفتن تاج پادشاهی بدون حکمت و عدالت است که تنها به ظاهر بسنده کرده است.
عارفان مدعی و تظاهر به کرامت
گروهی دیگر، با ادعای عرفان و کرامت، به تظاهر پرداخته و از حقیقت عرفان فاصله گرفتهاند. استاد فرزانه قدسسره این عارفان مدعی را به دلیل سوءاستفاده از دشواری عرفان و تظاهر به کرامات، رندتر از دیگران میدانند. عرفان، به دلیل نیاز به تحول وجودی و صداقت، دشوارتر از قدرت و علم است، اما این گروه با فیلمبازی، آن را به سطحی ظاهری فروکاستهاند.
درنگ: عارفان مدعی، با تظاهر به کرامت، از حقیقت عرفان فاصله گرفتهاند. |
این تظاهر، چونان نقاشی چهرهای زیبا بر دیواری فرسوده است که تنها ظاهر را آراسته، اما باطن را تهی نگه داشته است.
اهل مدرسه و محدودیت به علم
اهل مدرسه، با تمرکز بر کتب، سنت، آیات، و روایات، تنها بخشی از میراث انبیا را برگرفتهاند. استاد فرزانه قدسسره این گروه را به دلیل محدودیت به علوم نظری، فاقد جامعیت تبار انبیا میدانند. این گروه، با تکیه بر صرف و نحو، فقه، و اصول، از ادراکات وجودی و شهودی محروم ماندهاند.
درنگ: اهل مدرسه، با محدودیت به علوم نظری، از جامعیت تبار انبیا محروماند. |
این محدودیت، چونان خواندن کتابی بدون فهم روح آن است که تنها به حروف و کلمات بسنده کرده است.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم این نوشتار به نقد تجزیه میراث جامع انبیا به قدرت، عرفان، و علم پرداخت. تمثیل تقسیم ارث، ناعادلانه بودن این تخصیص را نشان داد، در حالی که قدرتطلبان، عارفان مدعی، و اهل مدرسه هر یک بخشی از این میراث را اخذ کرده و از جامعیت آن دور افتادهاند. این بخش بر ضرورت بازگشت به جامعیت تبار انبیا تأکید دارد تا حقیقت وجودی انسان و کمالاتش احیا شود.
بخش سوم: علم مدرن و معرفت انبیا
علم مدرن و بازسازی کارهای انبیا
جهان مدرن، با بهرهگیری از علوم فیزیک، شیمی، و ریاضیات، توانسته است کارهایی مشابه انبیا، مانند تصرف در اشیا و انجام امور غیرعادی، را بازسازی کند. استاد فرزانه قدسسره این پیشرفتها را نشانه توانایی علم مدرن در تقلید از کارهای انبیا میدانند، اما تأکید دارند که این کارها مبتنی بر علم نظریاند، نه معرفت وجودی.
درنگ: علم مدرن، کارهای انبیا را با ابزار نظری بازسازی میکند، اما فاقد معرفت وجودی است. |
این تقلید، چونان ساختن مجسمهای بیروح است که ظاهر را شبیه میسازد، اما از جان حقیقت تهی است.
معرفت انبیا در برابر علم مدرن
انبیا، برخلاف علم مدرن، با معرفت، قدرت، و وحی عمل میکردند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که کارهای انبیا، مانند تصرف در طبیعت یا ادراک غیب، از معرفت وجودی سرچشمه میگرفت، نه از ابزار علمی. این تمایز، تبار انبیا را از روشهای مدرن متمایز میسازد.
درنگ: انبیا با معرفت، قدرت، و وحی عمل میکردند، نه با علم نظری. |
این معرفت، چونان نوری است که از قلب وجود میتابد و حقیقت را بیواسطه متجلی میسازد.
آیه نفوذ و ابزار مدرن
قرآن کریم در سوره الرحمن میفرماید:
إِنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانْفُذُوا لَا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ
ترجمه: اگر میتوانید از کرانههای آسمانها و زمین بگذرید، پس بگذرید، جز با سلطانی نمیگذرید.
استاد فرزانه قدسسره این آیه را نشانه نیاز علم مدرن به ابزار (مانند آپولو) برای نفوذ در آسمانها میدانند، در حالی که انبیا با معرفت و بدون ابزار، به این مقام دست مییافتند.
درنگ: آیه نفوذ، به نیاز علم مدرن به ابزار در برابر معرفت بیواسطه انبیا اشاره دارد. |
این آیه، چونان آیینهای است که تفاوت میان ابزار مادی و معرفت الهی را بازتاب میدهد.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم این نوشتار به تمایز میان علم مدرن و معرفت انبیا پرداخت. علم مدرن، با ابزار نظری، توانسته کارهای انبیا را تقلید کند، اما فاقد روح معرفت وجودی است. آیه نفوذ، این تفاوت را روشن میسازد و بر برتری معرفت بیواسطه انبیا تأکید دارد. حوزههای علمیه، برای رقابت با جهان مدرن، باید به معرفت و شهود مجهز شوند.
بخش چهارم: حوزههای علمیه و ضرورت بازگشت به تبار انبیا
حوزهها و تبار انبیا
حوزههای علمیه، برای تحقق رسالت خود، باید از تبار انبیا باشند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که حوزهها نباید به علوم نظری محدود شوند، بلکه باید علم، معرفت، قدرت، و کرامت را دربرگیرند. این جامعیت، حوزهها را از دانشگاهها متمایز میسازد و آنها را به وارثان حقیقی انبیا تبدیل میکند.
درنگ: حوزهها باید از تبار انبیا باشند و علم، معرفت، و قدرت را دربرگیرند. |
این جامعیت، چونان کلیدی است که درهای وراثت انبیا را به روی حوزهها میگشاید.
دانشگاه و محدودیت به علم
دانشگاهها، مانند مدارس حوزوی، به علوم نظری (فیزیک، شیمی، فلسفه) محدودند و از معرفت وجودی تهیاند. استاد فرزانه قدسسره این محدودیت را مانعی برای تحقق کمالات انبیا میدانند. حوزهها، اگر به مدرسه تبدیل شوند، از دانشگاهها تفاوتی نخواهند داشت.
درنگ: دانشگاهها، مانند مدارس، به علوم نظری محدودند و از معرفت وجودی تهیاند. |
این محدودیت، چونان زندانی است که ذهن را از پرواز به سوی حقیقت بازمیدارد.
وراثت انبیا و قرب وجودی
روایت «العلماء ورثة الأنبیاء» بر ضرورت قرب وجودی به انبیا تأکید دارد. استاد فرزانه قدسسره این وراثت را نه صرف علم، بلکه مستلزم اشتراک در معرفت، شهود، و قدرت میدانند. حوزهها، بدون این قرب، نمیتوانند ادعای وراثت انبیا داشته باشند.
درنگ: وراثت انبیا، مستلزم قرب وجودی و اشتراک در معرفت و قدرت است. |
این قرب، چونان نردبانی است که عالمان را به جایگاه انبیا نزدیک میسازد.
صرف و نحو در برابر معرفت
علوم حوزوی مانند صرف و نحو، مشابه علوم دانشگاهی مانند ریاضیات و روانشناسی، به مفاهیم نظری محدودند. استاد فرزانه قدسسره این علوم را ضروری، اما ناکافی برای تحقق تبار انبیا میدانند. حوزهها باید فراتر از این علوم، به معرفت و شهود مجهز شوند.
درنگ: صرف و نحو، مانند ریاضیات، به مفاهیم نظری محدودند و برای تبار انبیا ناکافیاند. |
این علوم، چونان ابزارهاییاند که اگر با روح معرفت همراه نشوند، به مقصد نمیرسانند.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم این نوشتار بر ضرورت بازگشت حوزههای علمیه به تبار انبیا تأکید داشت. حوزهها، برای تحقق وراثت انبیا، باید علم، معرفت، و قدرت را دربرگیرند و از محدودیت به علوم نظری رهایی یابند. این بخش، با نقد شباهت دانشگاه و مدرسه، بر لزوم جامعیت وجودی برای رقابت با چالشهای جهانی تأکید کرد.
بخش پنجم: آسیبهای جسمانی و معنوی مدرسهمحوری
آسیبهای جسمانی نشستن طولانی
نشستن طولانی در حوزههای علمیه، به آسیبهای جسمانی مانند درد زانو و کمر منجر میشود. استاد فرزانه قدسسره این آسیبها را مانعی برای یادگیری عمیق میدانند و بر ضرورت راحتی در محیط آموزشی تأکید دارند.
درنگ: نشستن طولانی، به آسیبهای جسمانی و مانع یادگیری عمیق میشود. |
این آسیبها، چونان زنجیرهاییاند که جسم و روح را از تحرک و تعالی بازمیدارند.
راحتی و دراز کردن پا
دراز کردن پا در کلاس، نشانه راحتی و فهم دیگران از درد است. استاد فرزانه قدسسره این عمل را از خجالت بیمورد برحذر میدارند و آن را نشانهای از احترام به جسم و نیازهای انسانی میدانند.
درنگ: دراز کردن پا، نشانه راحتی و احترام به نیازهای جسمانی است. |
این راحتی، چونان نسیمی است که فضای تنگ تکلف را به باغی فراخ تبدیل میکند.
نقد ادب ظاهری
تظاهر به ادب، مانند جمع کردن پا با وجود درد، نشانه سوءتفاهم از فهم دیگران است. استاد فرزانه قدسسره این رفتار را مانعی برای راحتی و یادگیری میدانند و بر ترک تکلف تأکید دارند.
درنگ: تظاهر به ادب ظاهری، مانع راحتی و یادگیری است. |
این تکلف، چونان پردهای است که حقیقت نیازهای انسانی را از دید پنهان میسازد.
ظلم به نفس و دیگران
ظلم به نفس، مانند تحمل درد غیرضروری، به ظلم به دیگران منجر میشود. استاد فرزانه قدسسره این رفتار را نشانهای از نقص در خودسازی میدانند که باید از آن اجتناب شود.
درنگ: ظلم به نفس، مقدمه ظلم به دیگران و مانع خودسازی است. |
این ظلم، چونان ریشهای است که شاخههای فساد را در وجود و جامعه میپروراند.
شرط الفت و ترک تکلف
روایت «شرط الألفة ترک الکلفة» بر ضرورت ترک تکلف برای ایجاد الفت و یادگیری عمیق تأکید دارد. استاد فرزانه قدسسره این اصل را لازمه رشد معنوی و علمی میدانند.
درنگ: ترک تکلف، شرط الفت و مقدمه یادگیری عمیق و رشد معنوی است. |
این ترک تکلف، چونان گشودن پنجرهای است که نور محبت و معرفت را به درون میتاباند.
رطوبت حوزههای قدیمی
حوزههای قدیمی، به دلیل شرایط نامناسب مانند رطوبت، به سلامت جسمی و یادگیری آسیب میرساندند. استاد فرزانه قدسسره این شرایط را مانعی برای تحقق اهداف آموزشی میدانند.
درنگ: شرایط نامناسب حوزههای قدیمی، مانعی برای سلامت و یادگیری بود. |
این شرایط، چونان خاکی ناسالم است که رشد نهال علم و معرفت را دشوار میسازد.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم این نوشتار به آسیبهای جسمانی و معنوی ناشی از مدرسهمحوری پرداخت. نشستن طولانی، تظاهر به ادب، و ظلم به نفس، موانعی برای یادگیری و خودسازیاند. ترک تکلف و توجه به سلامت جسمی، بهعنوان شروط الفت، راه را برای رشد علمی و معنوی هموار میسازد.
بخش ششم: چالشهای مدرسهمحوری و ضرورت جامعیت
شکست حوزههای مدرسهمحور
حوزههای علمیه، اگر به مدرسه محدود شوند، در برابر چالشهای جهانی مانند سکولاریسم شکست میخورند. استاد فرزانه قدسسره این محدودیت را مانعی برای رهبری جهانی علم دینی میدانند.
درنگ: حوزههای مدرسهمحور، در برابر چالشهای جهانی شکست میخورند. |
این شکست، چونان فرو ریختن بنایی است که پایههایش تنها بر مفاهیم نظری استوار شده است.
قساوت قلب و فساد
مدرسهمحوری، به دلیل فقدان معرفت و معنویت، به قساوت قلب و افزایش فساد منجر میشود. استاد فرزانه قدسسره این پدیده را نشانهای از انحطاط علم دینی میدانند.
درنگ: مدرسهمحوری، به قساوت قلب و افزایش فساد در علم دینی منجر میشود. |
این قساوت، چونان تاریکی است که نور معرفت را در قلب خاموش میسازد.
اعتماد به اصاغر
اعتماد بیشتر به طلاب جوان (اصاغر) نسبت به اکابر، نشانه ضعف نظام مدرسهمحور است. استاد فرزانه قدسسره این پدیده را نشانهای از نقص در علم دینی میدانند.
درنگ: اعتماد به اصاغر، نشانه ضعف نظام مدرسهمحور در علم دینی است. |
این اعتماد، چونان تکیه بر شاخهای نازک است که نمیتواند وزن حقیقت را تحمل کند.
حفظ سجاده و شهود
حفظ سجاده، شهود، و کشف، در کنار علم، لازمه تحقق تبار انبیاست. استاد فرزانه قدسسره این عناصر را برای جلوگیری از قساوت قلب و احیای جامعیت علم دینی ضروری میدانند.
درنگ: حفظ سجاده، شهود، و کشف، لازمه تحقق تبار انبیا و جلوگیری از قساوت قلب است. |
این عناصر، چونان گوهرهاییاند که علم را به معرفت و قلب را به نور الهی متصل میسازند.
انقراض حوزههای مدرسهمحور
حوزههای صرفاً نظری، به دلیل فقدان جامعیت، محکوم به انقراضاند. استاد فرزانه قدسسره این انقراض را نتیجه دوری از تبار انبیا و ناتوانی در حمایت از دین میدانند.
درنگ: حوزههای مدرسهمحور، به دلیل فقدان جامعیت، محکوم به انقراضاند. |
این انقراض، چونان خاموش شدن چراغی است که دیگر نمیتواند مسیر دین را روشن سازد.
صافی دل و رسالت حوزه
حوزهها باید دل را صافی نگه دارند و از غرضورزی و هوس پرهیز کنند. استاد فرزانه قدسسره این صافی دل را شرط موفقیت علم دینی و تحقق رسالت حوزهها میدانند.
درنگ: صافی دل، شرط موفقیت علم دینی و تحقق رسالت حوزههاست. |
این صافی، چونان آیینهای است که حقیقت را بیغبار بازتاب میدهد.
جمعبندی بخش ششم
بخش ششم این نوشتار به چالشهای مدرسهمحوری و ضرورت جامعیت در علم دینی پرداخت. قساوت قلب، اعتماد به اصاغر، و انقراض حوزهها، پیامدهای دوری از تبار انبیاست. حفظ سجاده، شهود، و صافی دل، راهکارهایی برای احیای رسالت حوزهها و رقابت با چالشهای جهانیاند.
بخش هفتم: ادراک وجودی و محتوای اشیا
سه شئ بودن اشیا
هر شیء، دارای سه مرتبه است: شیئیت، آثار، و حکم. استاد فرزانه قدسسره این تحلیل فلسفی را مبنای ادراک محتوای وجودی اشیا میدانند. در تبار انبیا، این مراتب با معرفت و شهود ادراک میشوند، نه با مفاهیم نظری.
درنگ: هر شیء، دارای سه مرتبه شیئیت، آثار، و حکم است که در تبار انبیا ادراک میشود. |
این مراتب، چونان لایههای کتابیاند که تنها با معرفت میتوان صفحات آن را گشود.
گفتوگوی امیرالمؤمنین با دنیا
امیرالمؤمنین علیهالسلام با دنیا، به صورت زنی زیبا، مکالمه کردند. استاد فرزانه قدسسره این مکالمه را نشانه ادراک محتوای وجودی دنیا میدانند که در ظرف تبار انبیا ممکن است.
درنگ: مکالمه امیرالمؤمنین با دنیا، نشانه ادراک محتوای وجودی در تبار انبیاست. |
این مکالمه، چونان گفتوگویی با حقیقت پنهان است که تنها در آیینه معرفت نمایان میشود.
تجسم دحیه کلبی و مریم
تجسم دحیه کلبی و آیه قرآن کریم:
فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا
ترجمه: پس برای او بهصورت بشری درستپیکر پدیدار شد.
نشانه ادراک محتوای وجودی است. استاد فرزانه قدسسره این تجسم را نمونهای از ادراکات وجودی در تبار انبیا میدانند.
درنگ: تجسم دحیه کلبی و مریم، نشانه ادراک محتوای وجودی در تبار انبیاست. |
این تجسم، چونان پردهبرداری از حقیقت اشیاست که در ظرف وجودی نمایان میشود.
همراهی خدا و نزول الهی
قرآن کریم در سوره حدید میفرماید:
هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَمَا كُنْتُمْ
ترجمه: او با شماست هر کجا که باشید.
و در سوره قدر:
أَنَا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ
ترجمه: ما آن را در شب قدر نازل کردیم.
استاد فرزانه قدسسره این آیات را نشانه حضور و نزول وجودی حق تعالی میدانند که با همه موجودات همراه است.
درنگ: آیات همراهی و نزول، حضور وجودی حق تعالی با همه موجودات را نشان میدهند. |
این حضور، چونان نوری است که در همه جا میتابد و حقیقت را متجلی میسازد.
لا بالممازجة و لا بالمفارقة
حضور خدا، نه ممزوج (مانند ماست و شیره) و نه مفارق (مانند نخود و لوبیا) است. استاد فرزانه قدسسره این اصل را نشانه حضور وجودی خاص حق تعالی میدانند که در فلسفه با احدیت و واحدیت تبیین میشود.
درنگ: حضور خدا، نه ممزوج و نه مفارق، بلکه وجودی خاص است. |
این حضور، چونان نسیمی است که بدون اختلاط یا جدایی، در همه جا جریان دارد.
ذات و تعین الهی
ذات، مختص خداست و همه موجودات، تعینات الهیاند. استاد فرزانه قدسسره این اصل را مبنای ادراک محتوای اشیا در تبار انبیا میدانند که با معرفت و شهود ممکن است.
درنگ: ذات، مختص خداست و همه موجودات، تعینات الهیاند که با معرفت ادراک میشوند. |
این تعینات، چونان آیینههاییاند که جمال الهی را در مراتب گوناگون بازتاب میدهند.
مشاع شدن حواس
در ظرف ناسوت، حواس تفکیکشدهاند (چشم برای دیدن، گوش برای شنیدن)، اما در ظرف محتوا، حواس مشاع میشوند. استاد فرزانه قدسسره ادراک با چشم و شنیدن با گوش را نشانه کمال وجودی در تبار انبیا میدانند.
درنگ: در ظرف محتوا، حواس مشاع میشوند و ادراکات وجودی ممکن میگردد. |
این مشاع شدن، چونان گشودن دروازههای ادراک است که حقیقت را بیواسطه نمایان میسازد.
مثال مختار و ادراک غیب
مختار، با گوش میدید و از مغیبات سخن میگفت. استاد فرزانه قدسسره این توانایی را نشانهای از قدرت وجودی در تبار انبیا میدانند که باید در حوزهها احیا شود.
درنگ: ادراک غیب، مانند مثال مختار، نشانه قدرت وجودی در تبار انبیاست. |
این ادراک، چونان نوری است که تاریکیهای غیب را روشن میسازد.
نقش مربی در بالانس حواس
مربی، با تربیت وجودی، حواس را بالانس میکند تا ادراک محتوای اشیا ممکن شود. استاد فرزانه قدسسره این نقش را کلیدی در تحقق تبار انبیا میدانند.
درنگ: مربی، با بالانس حواس، ادراک محتوای اشیا را ممکن میسازد. |
این تربیت، چونان تنظیم سازی است که نتهای وجود را به آهنگی هماهنگ تبدیل میکند.
جمعبندی بخش هفتم
بخش هفتم این نوشتار به ادراک وجودی و محتوای اشیا در تبار انبیا پرداخت. تحلیل سه شئ بودن اشیا، مکالمه امیرالمؤمنین با دنیا، و مشاع شدن حواس، همگی بر برتری معرفت وجودی بر مفاهیم نظری تأکید دارند. آیات قرآن کریم، مانند «هو معکم اینما کنتم»، حضور وجودی حق تعالی را نشان میدهند که در تبار انبیا ادراک میشود.
بخش هشتم: احیای علوم باطنی و رقابت با جهان مدرن
استخاره و سادهگزینی
برخی از عالمان، به دلیل دشواری، از استخاره با قرآن کریم اجتناب کرده و به تسبیح اکتفا میکردند. استاد فرزانه قدسسره این سادهگزینی را نشانهای از ضعف در علم دینی میدانند.
درنگ: سادهگزینی در استخاره، نشانه ضعف در علم دینی است. |
این سادهگزینی، چونان انتخاب راهی هموار اما نارسا است که به مقصد حقیقت نمیرسد.
قدرت حوزههای گذشته
حوزههای گذشته، به دلیل جامعیت در علم، معرفت، و قدرت، الگویی برای احیای تبار انبیا هستند. استاد فرزانه قدسسره این حوزهها را به دلیل تسلط بر علوم باطنی، مانند رمل و جفر، ستایش میکنند.
درنگ: حوزههای گذشته، با جامعیت در علم و معرفت، الگویی برای احیای تبار انبیا هستند. |
این جامعیت، چونان بنایی استوار است که حقیقت دین را در برابر طوفانهای زمان حفظ میکرد.
جادوگری و محدودیتهای فرهنگی
ادراکات غیرعادی در علم دینی، به دلیل محدودیتهای فرهنگی، جادوگری تلقی میشوند. استاد فرزانه قدسسره این اتهام را مانعی برای احیای علوم باطنی میدانند.
درنگ: تلقی ادراکات غیرعادی به جادوگری، مانعی برای احیای علوم باطنی است. |
این محدودیت، چونان قفلی است که درهای شهود را بسته نگه میدارد.
آزادی علوم باطنی
استاد فرزانه قدسسره با مثال موسیقیدانان پس از انقلاب، بر ضرورت آزادی علوم باطنی تأکید دارند. علنی شدن این علوم، مانند گرز رستم، میتواند علم دینی را احیا کند.
درنگ: آزادی علوم باطنی، مانند گرز رستم، علم دینی را احیا میکند. |
این آزادی، چونان گشودن بالهایی است که علم دینی را به سوی آسمانهای پیشرفت پرواز میدهد.
تخریب عرفا و حسادت
عرفا و اهل باطن، به دلیل حسادت و ناتوانی دیگران، تخریب شدند. استاد فرزانه قدسسره این تخریب را مانعی برای رشد تبار انبیا میدانند.
درنگ: تخریب عرفا، ناشی از حسادت، مانعی برای رشد تبار انبیاست. |
این تخریب، چونان ریختن خاک بر گوهری است که میتوانست نور معرفت را بتاباند.
استانداردسازی و رشد
استانداردسازی علوم باطنی، از سوءاستفاده جلوگیری کرده و رشد علم دینی را تسریع میکند. استاد فرزانه قدسسره این استانداردسازی را لازمه رقابت با جهان مدرن میدانند.
درنگ: استانداردسازی علوم باطنی، رشد علم دینی را تسریع میکند. |
این استانداردسازی، چونان چارچوبی است که گوهر حقیقت را از تحریف حفظ میکند.
محدودیتهای ائمه
ائمه علیهمالسلام در جامعه عقبمانده، به دلیل ترس از الوهیتانگاری، در کارهای غیرعادی احتیاط میکردند. استاد فرزانه قدسسره این محدودیت را در جهان مدرن رفعشده میدانند.
درنگ: محدودیتهای ائمه در جامعه عقبمانده، در جهان مدرن رفع شده است. |
این رفع محدودیت، چونان گشودن دری است که علوم باطنی را به سوی جهان مدرن میگشاید.
جمعبندی بخش هشتم
بخش هشتم این نوشتار به ضرورت احیای علوم باطنی و رقابت با جهان مدرن پرداخت. سادهگزینی، تلقی جادوگری، و تخریب عرفا، موانعی برای رشد علم دینیاند. آزادی و استانداردسازی علوم باطنی، حوزهها را به سوی تبار انبیا و رقابت با پیشرفتهای مدرن هدایت میکند.
نتیجهگیری
این نوشتار، با تأمل در درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به کاوش در نسبت میان تبار انبیا و نظامهای آموزشی حوزوی پرداخت. تبار انبیا، به مثابه ظرفی برای کمالات مالوف و غیرمالوف، از روشهای نظری مدرسه متمایز است. تجزیه میراث انبیا به قدرت، عرفان، و علم، جامعیت آن را مخدوش ساخته و حوزهها را از رسالتشان دور کرده است. آیات قرآن کریم، مانند «إن تنفذوا من أقطار السماوات والأرض فانفذوا»، بر تفاوت معرفت انبیا و علم مدرن تأکید دارند. حوزههای علمیه، برای تحقق وراثت انبیا، باید علم، معرفت، و قدرت را دربرگیرند و از محدودیت به مفاهیم نظری رهایی یابند. ادراک محتوای اشیا، مشاع شدن حواس، و احیای علوم باطنی، راه را برای رقابت با جهان مدرن و احیای علم دینی هموار میسازد. این کتاب، دعوتی است به بازاندیشی در رسالت حوزهها و بازگشت به تبار انبیا برای نیل به کمال انسانی و معرفت الهی.
با نظارت صادق خادمی |