در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1254

متن درس





نقش ملائکه و جن در نظام هستی: تحلیلی فلسفی و متافیزیکی

نقش ملائکه و جن در نظام هستی: تحلیلی فلسفی و متافیزیکی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۲۵۴)

دیباچه

این نوشتار به کاوش در پرسشی بنیادین می‌پردازد که آیا نقش ملائکه و جن، که در متون دینی، به‌ویژه قرآن کریم، به‌عنوان موجوداتی غیبی و تأثیرگذار در نظام هستی معرفی شده‌اند، صرفاً به گذشته‌های دور محدود است یا در حیات معاصر نیز استمرار دارد. این بررسی با رویکردی فلسفی و متافیزیکی، به تبیین حضور پویا و مداوم این موجودات در اداره کائنات پرداخته و بر این اصل تأکید دارد که نظام هستی، به‌عنوان تجلی اسماء و صفات الهی، از ازل تا ابد دارای ساختاری ثابت و یکپارچه است.

بخش نخست: پرسش بنیادین درباره نقش ملائکه و جن در عصر حاضر

طرح پرسش و شبهه

پرسشی که در این بخش مطرح می‌شود، این است که آیا نقش ملائکه و جن، که در متون دینی به دخالت و تصرف در امور عالم اشاره شده، به دوران گذشته محدود است و ارتباطی با زندگی معاصر ندارد؟ این شبهه، که ریشه در دیدگاه‌های پوزیتیویستی و مادی‌گرایانه دارد، نظام هستی را به عوامل مادی تقلیل داده و حضور موجودات غیبی را در جهان مدرن نفی می‌کند. این دیدگاه، متون دینی را به خرافه و ساده‌لوحی گذشتگان نسبت داده و مدعی است که انسان معاصر، به دلیل پیشرفت علمی و فرهنگی، از باور به این موجودات بی‌نیاز شده است.

درنگ: شبهه تاریخی بودن ملائکه و جن، ریشه در تقلیل‌گرایی مادی دارد که نظام هستی را به عوامل قابل مشاهده محدود می‌کند، حال آنکه فلسفه دینی بر یکپارچگی مادی و غیبی عالم تأکید دارد.

تحلیل فلسفی شبهه

این پرسش، چالشی معرفت‌شناختی در فلسفه دین ایجاد می‌کند که آیا تحولات فرهنگی و علمی جوامع مدرن، ضرورت وجود موجودات غیبی را نفی می‌کند؟ پاسخ این است که نظام هستی، به‌سان منظومه‌ای یکپارچه، از عوامل مادی و غیبی به‌صورت توأمان تشکیل شده است. همان‌گونه که حیات بدون خورشید و ماه ممکن نیست، اداره عالم نیز بدون موجودات غیبی، مانند ملائکه، که واسطه‌های فیض الهی‌اند، امکان‌پذیر نیست. این دیدگاه با حکمت متعالیه ملاصدرا همخوانی دارد که عالم را تجلی اسماء الهی دانسته و بر ثبات نظام وجودی تأکید می‌ورزد.

بخش دوم: استمرار نظام هستی و نقش ملائکه

ثبات نظام وجود

نظام هستی، از چرخش افلاک و خورشید تا حضور ملائکه و عوالم غیبی، بر پایه اسماء و صفات الهی اداره می‌شود. این ساختار، که از ازل تا ابد ثابت است، با تغییر زمان و مکان دگرگون نمی‌شود. ملائکه، به‌عنوان واسطه‌های الهی، نقشی محوری در حفظ این نظم ایفا می‌کنند. همان‌گونه که خورشید و ماه در نظام مادی عالم نقشی بی‌بدیل دارند، ملائکه نیز در ساحت غیبی، نظم و تدبیر الهی را به انجام می‌رسانند.

نقد شبهه انقراض موجودات غیبی

فرض انقراض ملائکه و جن در دوران مدرن، به معنای نفی حقیقت متون دینی، از جمله تورات، انجیل و قرآن کریم است. این دیدگاه، این متون را خرافه و نتیجه ساده‌لوحی گذشتگان می‌داند. اما چنین رویکردی، که ریشه در پوزیتیویسم دارد، با محدود کردن واقعیت به امور مادی، از درک مراتب غیبی عالم ناتوان است. فلسفه دینی استدلال می‌کند که موجودات غیبی، به‌عنوان بخشی از نظام خلقت، نمی‌توانند با تغییر زمان منقرض شوند، بلکه حضورشان در تمامی اعصار استمرار دارد.

درنگ: نظام خلقت، به‌سان تار و پودی یکپارچه، از موجودات مادی و غیبی تشکیل شده است که بدون هر یک، نظم عالم مختل می‌شود.

بخش سوم: شواهد قرآنی و نقش انبیاء در ارتباط با ملائکه

آیات سوره حجر و تعامل ابراهیم با ملائکه

قرآن کریم در سوره حجر، آیات ۵۱ تا ۶۰، به تعامل مستقیم حضرت ابراهیم علیه‌السلام با ملائکه اشاره دارد:

  • وَنَبِّئْهُمْ عَنْ ضَيْفِ إِبْرَاهِيمَ
  • و آنان را از مهمانان ابراهیم خبر ده.

  • إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ إِنَّا مِنْكُمْ وَجِلُونَ
  • هنگامی که بر او وارد شدند و گفتند: سلام؛ گفت: ما از شما هراسانیم.

  • قَالُوا لَا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ عَلِيمٍ
  • گفتند: مترس، ما تو را به پسری دانا مژده می‌دهیم.

  • قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِي عَلَىٰ أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ
  • گفت: آیا مرا با اینکه پیری به من رسیده مژده می‌دهید؟ به چه چیز مژده می‌دهید؟

  • قَالُوا بَشَّرْنَاكَ بِالْحَقِّ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْقَانِطِينَ
  • گفتند: ما تو را به حق مژده دادیم، پس از ناامیدان مباش.

  • قَالَ وَمَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ
  • گفت: جز گمراهان چه کسی از رحمت پروردگارش ناامید می‌شود؟

  • قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ
  • گفت: ای فرستادگان، کارتان چیست؟

  • قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَىٰ قَوْمٍ مُجْرِمِينَ * إِلَّا آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِينَ * إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَرْنَا ۙ إِنَّهَا لَمِنَ الْغَابِرِينَ
  • گفتند: ما به سوی قومی گناهکار فرستاده شده‌ایم، جز خاندان لوط که همه را نجات خواهیم داد، مگر همسرش که مقدر کرده‌ایم او از باقی‌ماندگان باشد.

تحلیل آیات

این آیات، تعامل مستقیم حضرت ابراهیم علیه‌السلام با ملائکه را به تصویر می‌کشند که نه‌تنها واقعیتی تاریخی است، بلکه نشانه‌ای از استمرار حضور ملائکه در نظام هستی است. صداقت ابراهیم در اعلام هراس خود («إِنَّا مِنْكُمْ وَجِلُونَ») نشان‌دهنده تواضع و صفای او در برابر موجودات غیبی است. این صفت، در فلسفه اخلاق اسلامی، به‌عنوان یکی از شروط سلوک معنوی شناخته می‌شود. همچنین، زیرکی ابراهیم در پرسش از مأموریت ملائکه («فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ») نشان‌دهنده عقل عملی اوست که او را قادر به درک مقاصد الهی می‌سازد.

درنگ: صداقت و زیرکی حضرت ابراهیم علیه‌السلام در تعامل با ملائکه، الگویی برای ارتباط بی‌ریا و حکیمانه با عوالم غیبی است.

مقایسه ابراهیم و لوط در مواجهه با ملائکه

در سوره حجر، آیه ۶۲، حضرت لوط علیه‌السلام در مواجهه با ملائکه می‌فرماید:

  • إِنَّكُمْ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ
  • شما قومی ناشناخته‌اید.

این واکنش، در مقایسه با آگاهی ابراهیم، نشان‌دهنده مرتبه معرفتی پایین‌تر لوط است. ابراهیم به دلیل مقام والای خود، ملائکه را بازمی‌شناسد، در حالی که لوط از هویت آنها بی‌اطلاع است. این تفاوت، به مراتب معرفتی انبیاء اشاره دارد و جایگاه ابراهیم را به‌عنوان مرجع انبیاء، از جمله لوط، برجسته می‌سازد.

دستور ملائکه به لوط

ملائکه به حضرت لوط علیه‌السلام دستور می‌دهند:

  • فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَاتَّبِعْ أَدْبَارَهُمْ وَلَا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ وَامْضُوا حَيْثُ تُؤْمَرُونَ
  • پس خاندانت را در پاره‌ای از شب ببر و خود در پی آنها برو و هیچ‌یک از شما به پشت سر نگاه نکند و به جایی که مأمورید بروید.

این دستور، نقش ملائکه در هدایت عملی انبیاء را نشان می‌دهد که بخشی از نظام تدبیر الهی است. ملائکه، به‌عنوان گروه رحمت یا عذاب، در اجرای مقاصد الهی نقش‌آفرینی می‌کنند.

بخش چهارم: نقد دیدگاه‌های مادی‌گرایانه و خرافه‌انگاری متون دینی

نقد ساده‌لوحی گذشتگان

ادعای ساده‌لوحی گذشتگان و خرافه دانستن باور به ملائکه و جن، ریشه در دیدگاه مادی‌گرایانه‌ای دارد که واقعیت را به امور قابل مشاهده محدود می‌کند. این دیدگاه، انسان مدرن را به دلیل پیشرفت علمی و فرهنگی، از باور به موجودات غیبی بی‌نیاز می‌داند. اما فلسفه اسلامی، با تأکید بر مراتب غیبی عالم، این رویکرد را رد می‌کند. انبیاء و اولیاء، که از برجسته‌ترین عالمان و حکیمان بودند، به وجود ملائکه و جن گواهی داده‌اند و نمی‌توان آنها را ساده‌لوح یا ذی‌نفع در ترویج خرافات دانست.

نقد منفعت‌طلبی انبیاء

ادعای منفعت‌طلبی انبیاء در گواهی به وجود خدا و ملائکه، باطل است. انبیاء اغلب با مشکلات، آزار و شهادت مواجه شدند و هیچ منفعت مادی کسب نکردند. زندگی پرمشقت آنها، گواهی بر صدق ادعاهایشان است. این نکته، با اصل «اخلاص» در فلسفه دین همخوانی دارد که انبیاء را از هرگونه منفعت‌طلبی مبرا می‌داند.

درنگ: انبیاء، به‌عنوان دارندگان معرفت شهودی، از حقیقت عوالم غیبی آگاه بودند و گواهی آنها، مبتنی بر اخلاص و صدق، معتبر است.

بخش پنجم: غفلت معاصر و موانع ارتباط با عوالم غیبی

غفلت انسان معاصر

انسان معاصر، به دلیل دوری از سنت دینی و غفلت، از ارتباط با عوالم غیبی محروم شده است. این غفلت، نتیجه بیگانگی با میراث انبیاء و اولیاء است. در عرفان اسلامی، غفلت به‌عنوان مانعی معرفت‌شناختی شناخته می‌شود که انسان را از حقیقت وجودی خود و ارتباطش با عوالم غیبی دور می‌سازد.

نقش فرهنگ و آموزش

فرهنگ مدرن و آموزش‌های غیر دینی، انسان را از تبار انبیاء و اولیاء دور کرده و به سوی مادی‌گرایی سوق داده است. این امر، به کاهش آگاهی از عوالم غیبی منجر شده است. نظام آموزشی سکولار، با تأکید بر علوم مادی، انسان را از معرفت متافیزیکی محروم می‌کند، در حالی که فلسفه اسلامی بر لزوم تلفیق علم و معرفت دینی تأکید دارد.

اهمیت عمل مداوم

همان‌گونه که ورزشکار یا جراح با توقف فعالیت، توانایی خود را از دست می‌دهد، انسان نیز با دوری از عوالم غیبی، ارتباط خود را با آنها از دست داده است. این تمثیل، به اهمیت «عمل صالح» در فلسفه اسلامی اشاره دارد که برای حفظ ارتباط با عوالم غیبی ضروری است.

درنگ: غفلت انسان معاصر از عوالم غیبی، نتیجه دوری از سنت دینی و تأثیر فرهنگ مادی‌گراست که با بازگشت به عمل صالح قابل جبران است.

بخش ششم: صداقت و اصلاح جامعه اسلامی

صداقت به‌عنوان فضیلت بنیادین

صداقت، به‌عنوان فضیلتی اخلاقی، در تعاملات اجتماعی و دینی نقشی محوری دارد. حضرت ابراهیم علیه‌السلام با صداقت خود در برابر ملائکه، الگویی برای جامعه اسلامی ارائه می‌دهد. فقدان صداقت، به انحطاط اخلاقی و اجتماعی منجر می‌شود، در حالی که صداقت، حتی اگر به اعتراف به ضعف منجر شود، ارزشمند است.

نقد یکسان‌سازی و ریا

یکسان‌سازی افراد در جامعه، برخلاف تنوع طبیعی و وجودی آنها، نادرست است. هر فرد باید بر اساس ویژگی‌های خاص خود زندگی کند. بی‌صداقی و ریا، جامعه را از حقیقت دور کرده و به انحطاط می‌کشاند. این دیدگاه، با مفهوم «اخلاص» در عرفان اسلامی همخوانی دارد که بر ضرورت رهایی از ریا تأکید می‌کند.

مشکلات جامعه اسلامی معاصر

جامعه اسلامی معاصر با سه مشکل اصلی روبه‌روست: بی‌علمی، بی‌صداقی، و اختلاط دنیا و دین. این مشکلات، موانع اصلی ارتباط با عوالم غیبی‌اند و به انحطاط معرفتی و اخلاقی جامعه منجر شده‌اند. فلسفه اجتماعی اسلامی، این موانع را به‌عنوان چالش‌های پیشرفت معنوی شناسایی می‌کند.

درنگ: صداقت، به‌عنوان پلی به سوی حقیقت، راه اصلاح جامعه اسلامی و احیای ارتباط با عوالم غیبی است.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

این نوشتار با بررسی نقش ملائکه و جن در نظام هستی، به تبیین استمرار حضور این موجودات غیبی در تمامی اعصار پرداخت. آیات قرآن کریم، به‌ویژه در سوره حجر، شواهد روشنی از تعامل انبیاء، مانند ابراهیم و لوط، با ملائکه ارائه می‌دهند که نه‌تنها واقعیتی تاریخی، بلکه نشانه‌ای از حضور مداوم این موجودات در تدبیر الهی است. شبهه تاریخی بودن ملائکه و جن، با استدلال به ثبات نظام هستی و اعتبار معرفتی انبیاء رد شد. صداقت، به‌عنوان فضیلتی بنیادین، نه‌تنها در تعاملات انبیاء با ملائکه، بلکه در اصلاح جامعه اسلامی معاصر نیز نقشی کلیدی دارد. بی‌علمی، بی‌صداقی و اختلاط دنیا و دین، موانع اصلی ارتباط با عوالم غیبی‌اند که با بازگشت به معرفت دینی و عمل صالح می‌توان آنها را رفع کرد. این تحلیل، راه را برای فهم عمیق‌تر نظام متافیزیکی عالم هموار می‌سازد و بر ضرورت احیای ارتباط با عوالم غیبی تأکید می‌ورزد.

با نظارت صادق خادمی