متن درس
تحلیل فلسفی نقش عوالم غیبی در نظام هستی و ارتباط آن با حیات انسانی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۲۵۶)
مقدمه
جهان هستی، چونان کتابی عظیم و پراسرار، دربرگیرنده مراتبی از وجود است که فراتر از دیدههای مادی و محسوس انسان قرار دارد. عوالم غیبی، این وادیهای پنهان و متعالی، نهتنها در کنار عالم ماده، بلکه بهصورت درهمتنیده با آن، نظم و حیات کائنات را هدایت میکنند. این نوشتار، با رویکردی فلسفی و متکی بر آیات نورانی قرآن کریم، به کاوش در نقش بنیادین موجودات غیبی نظیر ملائکه، جن، و دیگر موجودات متافیزیکی در نظام هستی و پیوند آن با حیات انسانی میپردازد. این بررسی، با تکیه بر شواهد قرآنی و تحلیلهای فلسفی، بر آن است که عالم را فراتر از بُعد ناسوت و ماده معرفی کند و نشان دهد که قدرتهای غیبی، از آغاز خلقت تا تمامی اعصار، نقشی محوری در تدبیر و اداره هستی ایفا کردهاند.
بخش نخست: چیستی عوالم غیبی و جایگاه آنها در نظام هستی
عدم محدودیت عالم به بُعد مادی
جهان هستی، چونان دریایی ژرف و بیکران، تنها در موجهای ظاهری و مادی خلاصه نمیشود، بلکه در اعماق آن، عوالم غیبی چون گوهرهایی درخشان، عظمت و اقتدار الهی را متجلی میسازند. این عوالم، شامل موجوداتی نظیر ملائکه، جن، و دیگر موجودات متافیزیکی، در کنار عالم ناسوت، به مثابه روحی نامرئی، نظم و حیات کائنات را قوام میبخشند.
درنگ: عالم هستی منحصر به بُعد مادی نیست؛ عوالم غیبی، بهعنوان واسطههای فیض الهی، در حفظ نظم و حیات کائنات نقشی بنیادین دارند و با عالم ماده در تعاملی پویا و یکپارچهاند. |
این دیدگاه با اصل «وحدت وجود» در فلسفه اسلامی همخوانی دارد. حکمت متعالیه ملاصدرا بر این نکته تأکید میورزد که عوالم غیبی، بهعنوان مراتب متعالی وجود، واسطههایی برای انتقال فیض الهی به عالم مادهاند. این مراتب، چونان حلقههای زنجیری بههمپیوسته، نظام هستی را به سوی کمال هدایت میکنند.
درهمتنیدگی عوالم مادی و غیبی
عوالم غیبی، مانند ملائکه و جن، چونان نخی نامرئی در تاروپود عالم ماده بافته شدهاند. این ارتباط، نه امری فرعی یا حاشیهای، بلکه بخشی جداییناپذیر از ساختار هستی است. همانگونه که رودی با بستر خود درآمیخته و جریانش را از آن میگیرد، عوالم غیبی نیز در تعامل دائمی با عالم ماده، نظم و حیات آن را تنظیم میکنند.
نظریه «تداخل مراتب وجودی» در فلسفه اسلامی، عالم را بهصورت نظامی یکپارچه مینگرد که در آن، مادی و غیبی در گفتوگویی بیوقفه قرار دارند. این درهمتنیدگی، چونان رقص نور و سایه، جلوهای از وحدت و هماهنگی در نظام هستی را به نمایش میگذارد.
غفلت انسان از حقیقت عوالم غیبی
انسان، به دلیل تربیت نادرست و دوری از معارف الهی، چونان مسافری گمگشته در کویر مادهگرایی، از درک نقش عوالم غیبی محروم مانده است. این غفلت، چون پردهای سنگین، حقیقت وجودی او و پیوندش با مراتب متعالی هستی را از دیده پنهان کرده و زندگیاش را به بُعد مادی محدود ساخته است.
در عرفان اسلامی، این غفلت بهعنوان مانعی معرفتشناختی شناخته میشود که انسان را از فهم حقیقت وجودی خویش و ارتباطش با عوالم غیبی بازمیدارد. این انقطاع، چونان جدایی شاخهای از ریشه، حیات معنوی انسان را تضعیف میکند.
ایمان صوری در برابر ایمان شهودی
گرچه بسیاری از انسانها به موجوداتی چون ملائکه، جن، جبرئیل و میکائیل ایمان دارند، این اعتقاد اغلب صوری و تهی از معرفت عمیق است. این ایمان، مانند نوری کمسو در برابر آفتاب معرفت، از درک حقیقت ملموس عوالم غیبی ناتوان است.
فلسفه دین، تفاوت میان «ایمان صوری» و «ایمان شهودی» را برجسته میسازد. ایمان حقیقی، چونان کلیدی طلایی، درهای معرفت و تجربه عینی از عوالم غیبی را به روی انسان میگشاید.
بخش دوم: شواهد قرآنی از نقش عوالم غیبی
صاعقه غیرطبیعی: جلوهای از قدرت الهی
قرآن کریم، در آیات متعدد، به نقش عوالم غیبی در اداره هستی اشاره دارد. بهعنوان نمونه، در سوره بقره، آیات ۵۵ و ۵۶ به وقایع غیبی مرتبط با قوم موسی اشاره میکنند:
وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَىٰ لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّىٰ نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ
و هنگامی که به موسی گفتید: تا خدا را آشکارا نبینیم به تو ایمان نمیآریم، پس صاعقه شما را گرفت در حالی که نظاره میکردید.
ثُمَّ بَعَثْنَاكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
سپس شما را پس از مرگتان برانگیختیم، باشد که سپاسگزارید.
درنگ: صاعقهای که قوم موسی را درنوردید، پدیدهای غیرطبیعی و نتیجه دخالت قدرت غیبی بود که از طریق اراده الهی، پیامبر یا ملائکه اعمال شد، و نشاندهنده پیوند عمیق میان عالم ماده و غیب است. |
این صاعقه، برخلاف پدیدههای طبیعی ناشی از تغییرات جوی، چونان شمشیری الهی، نتیجه درخواست نابجای قوم موسی برای رؤیت خدا بود. این امر، با مفهوم «تدبیر الهی» در فلسفه اسلامی همخوانی دارد که خدا از طریق واسطههای غیبی، در عالم ماده دخالت میکند.
نماز استسقاء و تأثیر معنوی انسان
نماز استسقاء، چونان پلی میان انسان و عوالم غیبی، میتواند به نزول باران منجر شود. این پدیده، نشاندهنده توان انسان در تأثیرگذاری بر عالم از طریق ارتباط با قدرتهای غیبی است.
اصل «تأثیرگذاری معنوی» در فلسفه اسلامی، بر این نکته تأکید دارد که انسان، با اعمال دینی نظیر نماز، میتواند با عوالم غیبی پیوند برقرار کند و در نظم هستی تأثیر گذارد.
ابر، من و سلوى: جلوههای غیبی در عالم ماده
قرآن کریم در آیه ۵۷ سوره بقره میفرماید:
وَظَلَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ وَأَنْزَلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَىٰ
و ابر را بر شما سایبان کردیم و بر شما من و سلوى فرو فرستادیم.
این آیه، به نزول ابر، من و سلوى اشاره دارد که پدیدههایی غیرطبیعی و نتیجه قدرت غیبیاند. این امور، چونان هدایایی آسمانی، با ابرهای طبیعی ارتباطی ندارند و نشاندهنده دخالت مستقیم اراده الهی در عالم مادهاند.
رجز: عذابی از آسمان
در آیه ۵۹ سوره بقره آمده است:
فَأَنْزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ
پس بر کسانی که ستم کردند به سبب نافرمانیشان عذابی از آسمان فرو فرستادیم.
رجز، بهعنوان عذابی غیرطبیعی، چونان تیغ عدالت الهی، نتیجه نافرمانی است و نه پدیدهای ژئوفیزیکی. این مفهوم، با «عذاب الهی» در فلسفه دین مرتبط است که اجرای عدالت را از طریق عوامل غیبی نشان میدهد.
چشمههای دوازدهگانه و عصای موسی
در آیه ۶۰ سوره بقره آمده است:
وَإِذِ اسْتَسْقَىٰ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا
و هنگامی که موسی برای قومش آب طلبید، گفتیم: عصایت را به سنگ بزن. پس دوازده چشمه از آن جوشید.
این معجزه، چونان چشمهای از قدرت غیبی، از طریق عصای موسی متجلی شد و نشاندهنده نقش پیامبران بهعنوان واسطههای الهی در عالم ماده است.
رفع کوه طور: نماد قدرت تکوینی
در آیه ۶۳ سوره بقره آمده است:
وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ
و هنگامی که از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بالای سرتان برافراشتیم، آنچه را به شما دادهایم با قوت بگیرید.
این رخداد، چونان نمایشی از اقتدار الهی، فراتر از قوانین طبیعی عمل میکند و با مفهوم «قدرت تکوینی» در فلسفه اسلامی پیوند دارد.
تحول به بوزینه: عبرتی غیبی
در آیه ۶۵ سوره بقره آمده است:
فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ
پس به آنان گفتیم: بوزینگانِ خوار شده باشید.
این تحول، چونان آیینهای عبرتآموز، نتیجه قدرت غیبی است و برای آیندگان درسآموز محسوب میشود.
زنده کردن مرده با گاو
در آیه ۷۳ سوره بقره آمده است:
فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا ۚ كَذَٰلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَىٰ وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ
پس گفتیم: پارهای از آن را به او بزنید. خدا اینگونه مردگان را زنده میکند و آیاتش را به شما مینمایاند، باشد که تعقل کنید.
درنگ: واژه «کذلک» در قرآن کریم، به قانونمندی پدیدههای غیبی اشاره دارد که انسان، با کسب معرفت و عمل، میتواند به آن دست یابد و در آینده، با پیشرفت معرفت، اعمالی چون زنده کردن مردگان ممکن خواهد شد. |
این آیه، به قانون الهی زنده کردن مردگان اشاره دارد که از طریق قدرت غیبی ممکن است. واژه «کذلک»، چونان مشعلی فروزان، قانونمندی این پدیده را نشان میدهد و انسان را به کسب معرفت برای دستیابی به این قدرت دعوت میکند.
بخش سوم: غفلت و ضعف در برابر قدرتهای غیبی
غفلت مسلمین از قدرتهای غیبی
مسلمانان، به دلیل دوری از معارف الهی، چونان قافلهای گمگشته، از دسترسی به قدرتهای غیبی محروم ماندهاند. این غفلت، مانند سایهای سنگین، آنها را به شمارش امور بیهوده و دلبستگی به ماده مشغول ساخته است.
این انحطاط معرفتی و معنوی، در فلسفه اجتماعی اسلامی، مانعی برای پیشرفت معنوی و مادی شناخته میشود. بازگشت به معارف الهی، چونان کلیدی برای گشودن درهای قدرت، ضرورتی انکارناپذیر است.
ضعف در صحنه جهانی
با وجود جمعیت عظیم و منابع فراوان، جهان اسلام، مانند درختی تنومند اما بیثمر، در صحنه جهانی از اقتدار بیبهره است. این ضعف، نتیجه دلبستگی به امور مادی و غفلت از پیگیری قدرتهای غیبی است.
فلسفه اجتماعی اسلامی، بر ضرورت بازگشت به معارف دینی برای کسب اقتدار معنوی و مادی تأکید دارد. این بازگشت، چونان نسیمی حیاتبخش، میتواند جهان اسلام را از این رخوت برهاند.
علم نافع و قدرتآفرین
علم حقیقی، چونان شمشیری بران، علمی است که به قدرت منجر شود. علمی که قدرتآفرین نباشد، مانند سرابی فریبنده، خیالپردازی است و نه علم واقعی.
درنگ: علم نافع، علمی است که به قدرت منتهی شود. هر دانشی که به اقتدار منجر نشود، خیالپردازی است و از حقیقت علم به دور است. |
این دیدگاه، با تعریف «علم نافع» در فلسفه اسلامی همسو است که علم را ابزاری برای تأثیرگذاری در عالم میداند. علم حقیقی، مانند رودی جاری، باید به دریای قدرت و تأثیر بپیوندد.
بخش چهارم: قانونمندی و آینده قدرتهای غیبی
قانونمندی پدیدههای غیبی
واژه «کذلک» در قرآن کریم، چونان نقشهای الهی، به قانونمندی پدیدههای غیبی اشاره دارد. این قانونمندی، انسان را دعوت میکند تا با معرفت و سلوک، به اسرار الهی دست یابد.
اصل «تعلّم» در عرفان اسلامی، بر این نکته تأکید دارد که انسان، با آموزش و تهذیب نفس، میتواند به مراتب بالاتری از وجود و قدرت نائل شود.
تکامل وجودی و آینده قدرتهای غیبی
در آینده، با پیشرفت معرفت، انسانها، مانند پیشینیان که تصور برخی امور امروزی برایشان ناممکن بود، قادر به انجام اعمالی چون زنده کردن مردگان خواهند بود. این پیشرفت، مانند طلوع خورشیدی نو، مراتب جدیدی از قدرت را به روی بشریت خواهد گشود.
مفهوم «تکامل وجودی» در فلسفه اسلامی، بر این باور است که انسان، با ارتقای معرفت، به مراتب بالاتری از وجود و اقتدار دست مییابد.
عمومیت و کمال در جامعه
بر اساس حدیث «إذا عمّ تمّ»، هر چیزی که در جامعه عمومیت یابد، به کمال میرسد، حتی اگر نقص محسوب شود. این حدیث، مانند آیینهای روشن، نشاندهنده تأثیر اجتماع بر هنجارها و کمالات است.
در فلسفه اجتماعی اسلامی، عمومیت یک پدیده، آن را به هنجاری مقبول تبدیل میکند. این اصل، مانند قانونی جاودان، تأثیر اجتماع بر کمال و نقص را تبیین میکند.
استمرار وحی و نبوت
در آیه ۱۰۶ سوره بقره آمده است:
مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا
هر آیهای را که نسخ کنیم یا آن را به فراموشی سپاریم، بهتر از آن یا مانند آن را بیاوریم.
این آیه، مانند چشمهای زلال، نشاندهنده استمرار فیض الهی و جریان وحی و معرفت در عالم است. نبوت، به معنای عام آن، حتی در زمان غیبت، ممکن است و وحی، چونان جریانی مستمر، در طبیعت عالم جاری است.
مصلحت در پنهان ماندن برخی اسرار
گرچه عوالم غیبی و وحی همچنان در عالم جاریاند، مصلحت الهی اقتضا میکند که برخی از این اسرار، مانند گوهری در صدف، از پرده برون نیفتد. این حکمت الهی، چونان نگهبانی دانا، اسرار عالم را حفظ میکند.
درنگ: حکمت الهی اقتضا میکند که برخی اسرار غیبی پنهان بماند، اما وجود این اسرار و جریان وحی، نشاندهنده استمرار فیض الهی در عالم است. |
نتیجهگیری
جهان هستی، مانند کتابی پرشکوه، از مراتب مادی و غیبی تشکیل شده که در هماهنگی کامل، نظم و حیات کائنات را هدایت میکنند. عوالم غیبی، چون ملائکه و جن، چونان روحی در کالبد عالم ماده، نقشی بنیادین در تدبیر هستی ایفا میکنند. آیات سوره بقره، از صاعقه غیرطبیعی تا زنده کردن مردگان، شواهدی روشن از دخالت قدرتهای غیبی در عالم ماده ارائه میدهند. غفلت از این حقایق، مانند سایهای تاریک، جهان اسلام را از اقتدار معنوی و مادی محروم ساخته است. علم نافع، که قدرتآفرین است، و معرفت به قوانین الهی، مانند واژه «کذلک»، میتواند این قافله گمگشته را به سوی اقتدار بازگرداند. استمرار وحی و نبوت، حتی در زمان غیبت، چونان چشمهای جوشان، فیض الهی را در عالم جاری میسازد. بازگشت به معارف دینی و کسب معرفت، مانند کلیدی طلایی، درهای ارتباط با عوالم غیبی را میگشاید و انسان را به سوی کمال و اقتدار رهنمون میشود.
با نظارت صادق خادمی |