متن درس
قدرت در اسلام و ضعف در جوامع اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۲۵۹)
مقدمه
مفهوم قدرت، بهعنوان یکی از بنیادیترین مؤلفههای حیات دینی و اجتماعی، در قرآن کریم و شریعت اسلامی جایگاهی والا دارد. این مفهوم، نهتنها در مقام تجلی کمال الهی در انسان و جامعه، بلکه بهمثابه نیرویی معنوی و عملی برای هدایت و تصرف در عالم، مورد تأکید قرار گرفته است. با این حال، جوامع اسلامی در طول تاریخ، به دلایل گوناگون، از بهرهمندی کامل از این ظرفیتهای قدرتآفرین محروم ماندهاند.
بخش اول: نقد تاریخی و فلسفی ضعف جوامع اسلامی در بهرهمندی از قدرت
غفلت تاریخی از ظرفیتهای قدرتآفرین دین
جوامع اسلامی، در طول تاریخ خود، نسبت به مفهوم قدرت و زمینههای آن کمتوجهی نشان دادهاند. این غفلت، ریشه در عدم شناخت عمیق از ظرفیتهای معنوی و عملی دین دارد. در فلسفه اسلامی، قدرت بهمثابه جلوهای از کمال الهی در انسان و جامعه تعریف میشود که توانایی تصرف در عالم و هدایت آن به سوی خیر را فراهم میآورد. با این حال، تاریخ اسلامی نشاندهنده حاشیهنشینی این مفهوم در برابر عناوین صوری شریعت است. این کمتوجهی، بهسان خانهای است که تمامی امکانات برقی را در خود دارد، اما به دلیل قطع جریان الهی، در تاریکی فرو رفته است.
غلبه احکام ظاهری بر زمینههای قدرت
یکی از مهمترین موانع بهرهمندی از قدرت در جوامع اسلامی، غلبه عناوین شرعی، نظیر احکام واجب، حرام، مستحب و مکروه، بر زمینههای قدرتآفرین شریعت است. این غلبه، شریعت را به نظامی صوری و ظاهری تقلیل داده و از کارکردهای عمیق و معنوی آن کاسته است. در فلسفه اسلامی، شریعت نهتنها مجموعهای از احکام ظاهری، بلکه ظرفی برای پرورش قدرت معنوی و عملی است که میتواند انسان را به مراتب کمال رهنمون سازد. این تقلیل، بهسان باغی است که به جای بهرهبرداری از میوههایش، تنها به شاخ و برگ ظاهری آن بسنده شده باشد.
درنگ: غلبه احکام ظاهری بر زمینههای قدرتآفرین شریعت، دین را از کارکردهای عمیق و معنوی خود محروم کرده و به نظامی صوری و بیاثر تبدیل ساخته است. |
محدودیت دین به احکام صوری
در نگاه کنونی جوامع اسلامی، دین به احکام ظاهری محدود شده و حتی اعمال عبادی نظیر دعا و قرآنخوانی بهصورت صوری انجام میشود. این محدودیت، دین را از نقشآفرینی در حوزههای قدرت و تصرف در عالم باز داشته و آن را به مجموعهای از مناسک بیروح تبدیل کرده است. در فلسفه اسلامی، دین بهمثابه چشمهای زلال است که نهتنها جسم، بلکه روح و جان انسان را سیراب میسازد، اما بسنده کردن به ظاهر آن، این چشمه را به برکهای راکد بدل کرده است.
انفعال در برابر ظرفیتهای قدرت
جوامع اسلامی، به دلیل عدم اهتمام به بهرهمندی از زمینههای قدرت در دین، در انفعال به سر میبرند. این انفعال، بهسان کشاورزی است که زمین حاصلخیز خود را رها کرده و به جای کاشت و برداشت، به تماشای علفهای هرز آن اکتفا کرده است. در فلسفه اسلامی، قدرتهای معنوی و غیبی دین، ابزارهایی برای تسخیر عالم و هدایت آن به سوی خیر تلقی میشوند، اما فقدان اراده برای بهرهگیری از این ظرفیتها، جوامع اسلامی را در ضعف و ناکامی فرو برده است.
بسنده کردن به سقف ماده و ذیل شریعت
بسنده کردن به سقف ماده و ذیل شریعت، شریعت را از رونق و اعتبار انداخته و آن را به نظامی بیمحصول و بیثمر تبدیل کرده است. این رویکرد، به مادیگرایی پنهانی اشاره دارد که شریعت را از ابعاد معنوی و متعالی آن جدا ساخته است. در فلسفه اسلامی، شریعت بهمثابه پلی است که انسان را از ماده به معنا و از زمین به آسمان رهنمون میسازد، اما بسنده کردن به ظاهر آن، این پل را به مسیری ناتمام بدل کرده است.
بیاعتباری شریعت در نگاه عمومی
شریعت، به دلیل فقدان آثار و قدرت، در نگاه عمومی بیرونق و بیاعتبار شده و تنها قشر خاصی بهصورت صوری به آن پایبند ماندهاند. این وضعیت، نتیجه غفلت از جنبههای قدرتآفرین دین است که در فلسفه اسلامی، بهعنوان عامل حیات و پویایی جامعه دینی شناخته میشود. شریعت بیقدرت، بهسان جسم بیروحی است که تنها صورتی از حیات را به نمایش میگذارد، اما فاقد حقیقت و تأثیر است.
فقدان قدرت در دیانت و روش انبیا
اساس دیانت و روش انبیا، که بر قدرتمندی مؤمن استوار است، در جوامع اسلامی از دست رفته است. انبیا در فلسفه اسلامی، بهعنوان الگوهای قدرت الهی معرفی میشوند که با اتصال به حق، تواناییهای خارقالعادهای داشتهاند. این الگو، بهسان چراغی فروزان بود که راه هدایت را روشن میساخت، اما غفلت کنونی، این چراغ را به خاموشی کشانده است.
درنگ: فقدان قدرت در روش انبیا و دیانت، جوامع اسلامی را از الگوهای الهی محروم ساخته و به انفعال و ضعف کشانده است. |
جمعبندی بخش اول
این بخش، با نگاهی انتقادی به تاریخ و وضعیت کنونی جوامع اسلامی، به غفلت از ظرفیتهای قدرتآفرین دین و غلبه احکام ظاهری بر زمینههای معنوی شریعت پرداخته است. این غفلت، شریعت را به نظامی صوری و بیاثر تبدیل کرده و جوامع اسلامی را در انفعال و ضعف فرو برده است. فلسفه اسلامی، با تأکید بر قدرت بهعنوان جلوهای از کمال الهی، راه را برای احیای این ظرفیتها هموار میسازد.
بخش دوم: قدرت در قرآن کریم و تحلیل آیات کلیدی
قدرتمندی قرآن کریم
قرآن کریم، بهمثابه کتابی سرشار از زمینههای قدرت، همت، تصرف و بهرهمندی، ظرفی عظیم برای هدایت و توانمندسازی انسان و جامعه است. با این حال، جوامع اسلامی از این ظرفیت عظیم بهرهای نبردهاند. در فلسفه اسلامی، قرآن کریم بهسان گنجینهای بیپایان است که هر که با ایمان و تخصص به آن نزدیک شود، کلیدهای تسخیر عالم را در آن مییابد.
تشبیه وضعیت کنونی به خانه بدون برق
وضعیت کنونی جوامع اسلامی، به خانهای میماند که تمامی امکانات برقی را در خود دارد، اما به دلیل قطع کنتور، در خاموشی به سر میبرد. این تشبیه، به فقدان جریان قدرت الهی در جوامع اسلامی اشاره دارد که دین را به ساختاری بیکارکرد تبدیل کرده است. در فلسفه اسلامی، این خاموشی، نشانه دوری از حقیقت دین و غفلت از ظرفیتهای معنوی آن است.
عادت به خاموشی معنوی
جوامع اسلامی به خاموشی معنوی و شریعت بیاثر عادت کردهاند و دیگر از این وضعیت نگران نیستند. این عادت، بهسان بیماری مزمنی است که جسم و جان جامعه را فرسوده و از حیات معنوی محروم ساخته است. در فلسفه اسلامی، این انحطاط معنوی، مانعی بزرگ برای دستیابی به کمال انسانی تلقی میشود.
تفاوت زندگی قرآنی و زندگی کنونی
زندگی کنونی جوامع اسلامی، با زندگی قرآنی که مبتنی بر قدرت است، تفاوت آشکاری دارد. زندگی قرآنی، بهسان رودی خروشان است که با نیروی ایمان و علم، موانع را در هم میشکند، اما زندگی کنونی، به برکهای ساکن و بیتحرک میماند که از جریان حیاتبخش قرآن کریم محروم مانده است.
انتخاب طالوت بهعنوان پادشاه
در وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا (بقره: ۲۴۷) (و پیامبرشان به آنها گفت: همانا خدا طالوت را برای شما به پادشاهی برانگیخته است)، انتخاب طالوت بهعنوان نماد قدرت الهی مطرح شده است. این انتخاب، در فلسفه اسلامی، به تدبیر الهی در هدایت جامعه اشاره دارد که قدرت را در خدمت خیر و عدالت قرار میدهد.
اعتراض قوم به انتخاب طالوت
قوم، با استدلال أَنَّىٰ يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ (چگونه او بر ما پادشاهی کند، حال آنکه ما به پادشاهی از او سزاوارتریم؟) و وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ (و به او ثروت فراوان داده نشده است)، به انتخاب طالوت اعتراض کردند. این اعتراض، نشاندهنده تفکر مادیگرایانهای است که قدرت را در امکانات مادی جستجو میکرد، در حالی که در فلسفه اسلامی، قدرت به ابعاد معنوی و الهی وابسته است.
معیار الهی برای قدرت
خداوند در پاسخ، معیار قدرت را علم و جسم قرار داد: إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ (خدا او را بر شما برگزیده و در دانش و جسم به او توانایی افزون داده است). این آیه، علم و قدرت جسمانی را بهعنوان معیارهای الهی برای رهبری معرفی میکند. در فلسفه اسلامی، علم بهعنوان محور قدرت شناخته میشود که تواناییهای مادی و جسمانی را معنادار و مؤثر میسازد.
درنگ: علم، بهعنوان محور اصلی قدرت، بدون آن نه مال و نه جسم به کمال نمیرسند و در فلسفه اسلامی، منشأ توانمندی انسان و جامعه است. |
نشانه پادشاهی طالوت
در وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَىٰ وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِكَةُ (بقره: ۲۴۸) (و پیامبرشان به آنها گفت: نشانه پادشاهی او این است که تابوتی که در آن آرامشی از پروردگارتان و بازماندهای از آنچه خاندان موسی و هارون به جای گذاشتهاند و فرشتگان آن را حمل میکنند، به سوی شما آید)، تابوت بهعنوان نشانه قدرت معرفی شده است. این آیه، به حضور ملائکه و سكینه الهی بهعنوان نمادهای قدرت اشاره دارد که در فلسفه اسلامی، نشانههای غیبی قدرت تلقی میشوند.
طلسمات قرآن کریم
تابوت، سكینه و بقیه، بهمثابه طلسمات قرآن کریم معرفی شدهاند که فهم آنها نیازمند ایمان و تخصص است. این طلسمات، بهسان کلیدهایی هستند که درهای گنجینههای معنوی و عملی قرآن کریم را میگشایند. عدم فهم این طلسمات، آیات را برای جوامع اسلامی بیفایده ساخته و آنها را از بهرهمندی از حقایق قدرتآفرین محروم کرده است.
کارکرد طلسمات قرآنی
طلسمات قرآنی، نظیر آیات مربوط به تابوت، برای یافتن گنج، باز کردن جادو و کشف حقایق به کار میروند. این طلسمات، بهسان نقشههایی هستند که مسیر دستیابی به گنجهای معنوی و عملی را نشان میدهند. در فلسفه اسلامی، این ظرفیتهای عملی و معنوی، نیازمند تخصص و ایمان برای بهرهبرداری هستند.
دو مرحلهای بودن آیه تابوت
آیه تابوت، به دلیل اشاره به سكینه و بقیه، دو مرحلهای تلقی میشود و فهم کامل آن به زمان ظهور امام زمان (عج) مرتبط است. این تفسیر، بهسان دریچهای است که به سوی آیندهای روشن گشوده میشود و در فلسفه اسلامی، به انتظار فرج و تحقق حقایق قرآنی اشاره دارد.
امتحان طالوت با نهر
در فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ (بقره: ۲۴۹) (چون طالوت با سپاهیانش رهسپار شد، گفت: خدا شما را با جویباری میآزماید)، امتحان با نهر بهعنوان آزمونی برای قدرت معرفی شده است. این آیه، به اهمیت اراده و کنترل نفس در دستیابی به قدرت الهی اشاره دارد که در فلسفه اسلامی، بخشی از سلوک معنوی است.
اثر خوردن از نهر
خوردن از نهر، افراد را از طالوت جدا کرد: فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي (هر که از آن بنوشد، از من نیست). این شرط، به اهمیت اطاعت و خودداری در مسیر قدرت الهی اشاره دارد. در فلسفه اسلامی، این خودداری، نشانهای از ارادهای است که انسان را به سوی کمال هدایت میکند.
قدرت گروه اندک
گروه اندکی که از نهر نخوردند، بر گروه کثیر غلبه کردند: كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً (بقره: ۲۴۹) (چه بسا گروه اندکی که به اذن خدا بر گروهی بسیار غلبه کردند). این آیه، به برتری کیفیت بر کمیت در قدرت الهی اشاره دارد و در فلسفه اسلامی، نشاندهنده نقش ایمان و اراده در پیروزی است.
درنگ: پیروزی گروه اندک بر گروه کثیر، نشاندهنده برتری کیفیت ایمان و اراده بر کمیت مادی در فلسفه اسلامی است. |
پیروزی داوود بر جالوت
در وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ (بقره: ۲۵۱) (و داوود جالوت را کشت و خدا به او پادشاهی و حکمت داد)، پیروزی داوود نمونهای از قدرت الهی در انسان است. این پیروزی، در فلسفه اسلامی، بهعنوان کرامتی الهی شناخته میشود که از اتصال به حق ناشی میشود.
مراتب انبیا و قدرت
در تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ (بقره: ۲۵۳) (این پیامبراناند که برخی را بر برخی برتری دادیم)، مراتب انبیا بر اساس قدرت و فضیلت معرفی شده است. این آیه، به تفاوت در مراتب قدرت و کمال انبیا در فلسفه اسلامی اشاره دارد.
روحالقدس و قدرت
روحالقدس، که به حضرت عیسی بن مریم (ع) عطا شد، منبع قدرت عظیمی است که در زمان غیبت نیز فعال است. در فلسفه اسلامی، روحالقدس بهعنوان واسطه فیض الهی و عامل قدرت معنوی شناخته میشود که تواناییهای خارقالعادهای را به انسان عطا میکند.
آیه الکرسی بهعنوان طلسم
آیه اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ (بقره: ۲۵۵) (خدا که جز او معبودی نیست، زنده و پاینده است)، بهعنوان طلسمی قدرتی معرفی شده که در علوم غریبه نیز کاربرد دارد. این آیه، به دلیل جامعیت و قدرت معنوی، در فلسفه اسلامی بهعنوان یکی از آیات کلیدی شناخته میشود.
درنگ: آیه الکرسی، بهمثابه طلسمی قدرتی، در فلسفه اسلامی جایگاه ویژهای دارد و ظرفیتهای عظیم معنوی و عملی را در خود نهفته دارد. |
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با تکیه بر آیات قرآن کریم، به تبیین مفهوم قدرت در اسلام و نقش آن در هدایت و تصرف در عالم پرداخته است. آیاتی نظیر آیات طالوت، آیه الکرسی و مراتب انبیا، نشاندهنده ظرفیتهای عظیم قرآن کریم در توانمندسازی انسان و جامعه هستند. طلسمات قرآنی، بهسان گنجهایی هستند که با ایمان و تخصص، میتوانند راه را برای احیای قدرت دینی هموار سازند.
بخش سوم: نقد وضعیت کنونی علم دینی و راهکارهای احیای قدرت
ضعف کنونی جوامع اسلامی
جوامع اسلامی، به دلیل دوری از قدرت قرآنی، به ضعف و نابسامانی دچار شدهاند. این ضعف، نتیجه بسنده کردن به شریعت صوری و غفلت از ظرفیتهای معنوی و عملی دین است. در فلسفه اسلامی، قدرت بهعنوان شرط اساسی هدایت و تأثیرگذاری شناخته میشود و فقدان آن، جامعه را به انفعال و ناکامی میکشاند.
نقد محدودیت نظامهای آموزشی دینی
نظامهای آموزشی دینی، با تمرکز بیش از حد بر احکام ظاهری، از پرورش علوم عقلی و عرفانی غفلت کردهاند. این محدودیت، بهسان باغی است که تنها به شاخههای ظاهری پرداخته و از ریشههای عمیق و حیاتبخش آن غافل مانده است. در فلسفه اسلامی، علوم عقلی و عرفانی، بهعنوان کلیدهای فهم حقایق قرآنی و احیای قدرت دینی شناخته میشوند.
غیبت فیلسوفان و عارفان
در جوامع اسلامی، فقدان فیلسوفان، عارفان و حکیمان، خلأ بزرگی در فهم و بهرهبرداری از ظرفیتهای قدرتآفرین دین ایجاد کرده است. این غیبت، بهسان خاموشی چراغهای هدایت است که جامعه را در تاریکی معرفت فرو برده است. در فلسفه اسلامی، حکمت و عرفان، ابزارهایی برای دستیابی به حقایق غیبی و عملی قرآن کریم هستند.
انحطاط علوم کلامی
علوم کلامی، که در گذشته از قدرتی عظیم برخوردار بودند، امروز به دلیل عدم توجه به جنبههای عملی و تأثیرگذار، به حاشیه رانده شدهاند. این انحطاط، بهسان رودی است که از جریان خروشان خود بازمانده و به جویباری کمعمق تبدیل شده است. احیای علوم کلامی، در فلسفه اسلامی، ضرورتی برای بازگرداندن قدرت به جامعه دینی است.
تناقض در برخورد با حکما
حکمایی نظیر ملاصدرا در زمان حیات خود محدود و مورد بیمهری قرار گرفتند، اما پس از مرگ، مورد تکریم واقع شدند. این تناقض، بهسان باغبانی است که درختان بارور را در زمان حیات قطع میکند، اما پس از خشک شدن، به ستایش آنها میپردازد. در فلسفه اسلامی، حمایت از حکما و فیلسوفان، ضرورتی برای پویایی جامعه دینی است.
نقد نمایش آثار بیفایده
نمایش آثار منسوب به حکمایی نظیر ابنسینا، بدون توجه به قدرت و تأثیر واقعی آنها، نشانهای از بیقدرتی و بیفایدگی است. این اقدام، بهسان نمایش پوستهای خالی از میوهای ارزشمند است که تنها ظاهری فریبنده دارد. در فلسفه اسلامی، توجه به آثار واقعی و قدرتآفرین حکما، ضرورتی برای احیای علم و معرفت است.
لزوم قدرت در شخصیتهای دینی
هر شخصیت دینی، از پیامبر تا عالم، باید از قدرتی برخوردار باشد که او را در هدایت و تأثیرگذاری توانمند سازد. در فلسفه اسلامی، قدرت بهعنوان شرط اساسی برای نقشآفرینی دینی شناخته میشود. شخصیتی که فاقد این قدرت باشد، بهسان چراغی بینور است که نمیتواند راه را روشن سازد.
درنگ: قدرت، شرط اساسی برای تأثیرگذاری شخصیتهای دینی است و بدون آن، نقشآفرینی دینی به امری صوری و بیاثر تبدیل میشود. |
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با نقد وضعیت کنونی علم دینی و غفلت از علوم عقلی و عرفانی، به ضرورت احیای قدرت در جوامع اسلامی پرداخته است. ضعف کنونی، نتیجه دوری از ظرفیتهای قرآنی و بسنده کردن به شریعت صوری است. احیای علوم کلامی، حمایت از حکما و توجه به قدرت در شخصیتهای دینی، راهکارهایی برای بازگرداندن پویایی به جامعه اسلامی است.
نتیجهگیری کلی
این کتاب، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به بررسی مفهوم قدرت در اسلام و نقد ضعف کنونی جوامع اسلامی پرداخته است. قرآن کریم، بهمثابه گنجینهای بیپایان از قدرت، همت و تصرف، ظرفیتهای عظیمی برای توانمندسازی انسان و جامعه در خود نهفته دارد. با این حال، غفلت تاریخی از این ظرفیتها، غلبه احکام ظاهری بر زمینههای معنوی، و محدودیت نظامهای آموزشی دینی، جوامع اسلامی را به انفعال و ضعف کشانده است. آیاتی نظیر آیات طالوت، آیه الکرسی و مراتب انبیا، نقش قدرت در هدایت و حیات دینی را به روشنی نشان میدهند. احیای علوم عقلی و عرفانی، توجه به طلسمات قرآنی و حمایت از حکما، راهکارهایی برای بازگرداندن قدرت به جامعه اسلامی است. این نوشتار، با ارائه دیدگاهی عمیق و انتقادی، درهای جدیدی را به سوی پژوهشهای فلسفی و قرآنی میگشاید و امید است که راه را برای احیای قدرت دینی هموار سازد.
با نظارت صادق خادمی |