متن درس
اقتدار ایمانی و احیای معرفت قرآنی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۲۶۰)
دیباچه
این نوشتار به کاوش در ژرفای معرفتی و معنوی جوامع اسلامی میپردازد و با نگاهی فلسفی و قرآنی، به تبیین ضعفهای معرفتی و فقدان اقتدار ایمانی در این جوامع اهتمام میورزد. با بهرهگیری از تمثیلات و استدلالهای عمیق، این اثر میکوشد تا ریشههای صوریگرایی، غفلت از عوالم غیبی، و دوری از قدرتهای قرآنی را نمایان سازد. استاد فرزانه قدسسره، با تشبیه جامعه اسلامی به خانهای مزین به لوسترهای بیبرق، بر این حقیقت تأکید دارند که دین، بدون اتصال به نیروی ایمان، جز پوستهای تزئینی نیست.
بخش نخست: ضعف معرفتی و صوریگرایی در جوامع اسلامی
گرایش به ظواهر و فقدان اقتدار ایمانی
جوامع اسلامی، در گذر زمان، به سوی ظواهر مادی و شرایع صوری گرایش یافتهاند و از اقتدار ایمانی و توانمندیهای معنوی محروم ماندهاند. این گرایش، که در فلسفه اسلامی به «غفلت از حقیقت» تعبیر میشود، انسان را از توجه به باطن وجود و ارتباط با عوالم غیبی بازمیدارد. استاد فرزانه قدسسره، این وضعیت را به خانهای تشبیه میکنند که با وجود سیمکشی، لامپ، و لوسترهای فاخر، به دلیل نبود نیروی برق، در تاریکی فرومانده است. این خانه، هرچند ظاهری آراسته دارد، اما فاقد نور، گرما، و حیات معنوی است. چنین تشبیهی، به روشنی نشاندهنده جدایی جوامع اسلامی از نظام معرفتی قرآنی است که بر تلفیق ظاهر و باطن تأکید دارد.
درنگ: گرایش به ظواهر، جوامع اسلامی را از اقتدار ایمانی محروم ساخته و دین را به پوستهای بیمحتوا تبدیل کرده است.
تمایز و اشتراک با کفار
تمایز جوامع اسلامی با غیرمسلمانان در قول به خدا، ملائکه، و عالم غیب است، اما اشتراک آنها در عدم بهرهمندی عملی از این باورها نهفته است. استاد فرزانه قدسسره این وضعیت را به «جهل عملی» در فلسفه اسلامی پیوند میدهند، جایی که علم نظری وجود دارد، اما عمل به حقیقت غایب است. این اشتراک، جوامع اسلامی را به «کافران مذهبی» تشبیه میکند؛ کسانی که در سخن به خدا و غیب ایمان دارند، اما در عمل، مانند غیرمسلمانان، از این باورها بهرهای نمیبرند. این نفاق معرفتی، که در فلسفه اخلاق اسلامی نیز مورد نقد قرار گرفته، به جدایی قول و عمل در زندگی دینی منجر شده است.
درنگ: جوامع اسلامی، با وجود قول به غیب، در عمل از آن بهرهای نبرده و در غفلت عملی با غیرمسلمانان اشتراک دارند.
صوریگرایی در اعمال دینی
بسنده کردن به شرعیتی خشک و صوری، مانند احکام واجب و حرام، جوامع اسلامی را از محتوای معنوی دین محروم ساخته است. استاد فرزانه قدسسره، این صوریگرایی را به لقلقه زبانی تقلیل میدهند که در آن، اعمال دینی به پوستهای بیروح تبدیل شدهاند. برای مثال، غسل، که عملی معنوی و همراه با نیت و حضور قلب است، گاه به فعلی صوری و بدون توجه بدل میشود. عباراتی نظیر «استمرار ما کان» یا «ابقاء ما کان» در فتاوای برخی عالمان دینی، این صوریگرایی را تأیید میکند و اعمال را به سطحی حداقلی فرومیکاهد. این رویکرد، در فلسفه فقه اسلامی به «سقفگرایی شرعی» تعبیر شده که حقیقت دین را به حداقلهای صوری محدود میسازد.
درنگ: صوریگرایی در اعمال دینی، مانند غسل و نماز، آنها را از حقیقت معنوی تهی ساخته و به لقلقه زبانی تبدیل کرده است.
خطر تزئینات دینی بیبرق
استاد فرزانه قدسسره، دین صوری را به لوستری تشبیه میکنند که بدون برق، نه تنها روشنی نمیبخشد، بلکه ممکن است به دلیل سنگینی، فروافتاده و آسیبرسان شود. این تمثیل، به مفهوم «تحریف دین» در فلسفه دین اسلامی اشاره دارد که دین صوری را عامل انحراف و زیان میداند. لوسترهای بیبرق، که نماد ابزارهای دینی بدون نیروی ایمان هستند، در صورت عدم اتصال به قدرت معنوی، به جای هدایت، به تخریب وجودی انسان منجر میشوند. این خطر، ضرورت احیای ایمان عملی و اتصال به منبع نور قرآنی را برجسته میسازد.
درنگ: دین صوری، مانند لوستری بیبرق، نه تنها روشنی نمیبخشد، بلکه ممکن است به تخریب وجودی انسان منجر شود.
بخش دوم: قدرت قرآن کریم و ضعف مسلمین
قرآن کریم: مظهر اقتدار و واقعیت
قرآن کریم، به عنوان منبعی سرشار از قدرت و واقعیت، راهنمای انسان به سوی اقتدار معنوی است. با این حال، مسلمین از این منبع عظیم بهرهای نبرده و به ضعف گرفتار آمدهاند. استاد فرزانه قدسسره، این ضعف را به قطع ارتباط با وحی نسبت میدهند، وضعیتی که در فلسفه دین اسلامی به «قصور در سلوک» تعبیر میشود. در حالی که قرآن کریم به مثابه نوری فروزان، توانایی روشنیبخشی به تمام ابعاد وجودی انسان را دارد، مسلمین، مانند ساکنان خانهای بیبرق، در تاریکی معرفتی به سر میبرند.
درنگ: قرآن کریم مظهر اقتدار است، اما مسلمین به دلیل دوری از آن، در ضعف معرفتی گرفتارند.
آیه ۲۷۵ سوره بقره و رباخواری
قرآن کریم در آیه ۲۷۵ سوره بقره میفرماید:
الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ
کسانی که ربا میخورند، برنمیخیزند مگر مانند کسی که شیطان او را از طریق مس آشوب کرده است.
این آیه، رباخواری را به مس شیطان تشبیه میکند که به اختلال روانی و تخبط در مخچه منجر میشود. استاد فرزانه قدسسره، این تخبط را به «فساد وجودی» در فلسفه اسلامی پیوند میدهند که گناه را عامل اختلال در نظام ادراکی انسان میداند. ربا، به عنوان حرامی که از مال ضعیفان ستانده میشود، خبیثتر از دیگر انواع حرامخوری است و به هاری روانی میانجامد.
درنگ: رباخواری، با ایجاد تخبط شیطانی، به اختلال روانی و فساد وجودی انسان منجر میشود.
تخبط شیطان و بیماریهای روانی
تخبط شیطان، که در آیه مذکور به آن اشاره شده، به اختلالات روانی مانند وسواس، ضعف اعصاب، و فراموشی منجر میشود. استاد فرزانه قدسسره، این تخبط را به لمس شیطان نسبت میدهند که مخچه انسان را مختل کرده و درایت، دیانت، و هوشمندی او را کاهش میدهد. این دیدگاه، با معرفتشناسی اسلامی همخوانی دارد که عوامل غیبی را در رفتار و سلامت روان انسان مؤثر میداند. بسیاری از بیماریهای روانی، که در جوامع اسلامی نادیده انگاشته میشوند، نتیجه این تخبط شیطانی است.
درنگ: تخبط شیطان، با آسیب به مخچه، به بیماریهای روانی مانند وسواس و فراموشی منجر میشود.
تأثیر حرامخوری بر روان
همانگونه که شراب به مستکنندگی و تریاک به ناشگی منجر میشود، حرامخوری، بهویژه ربا، به هاری و تخبط روانی میانجامد. استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلی از تأثیر ترشی بر بدن، که با ترشح اسید به خشکی گلو و تشنگی منجر میشود، حرامخوری را به عاملی تشبیه میکنند که نظام وجودی انسان را مختل میسازد. این تشبیه، با فلسفه اخلاق اسلامی همخوانی دارد که گناه را عامل فساد جسم و روح میداند. ربا، به دلیل ستانده شدن از ضعیفان، خبیثتر از دیگر انواع حرامخوری است و به اختلالات عمیقتر منجر میشود.
درنگ: حرامخوری، مانند ربا، به هاری روانی و فساد وجودی منجر میشود، بهویژه وقتی از ضعیفان ستانده شود.
بخش سوم: نقد نظام فقهی و ضرورت تحول
کاستی نظام فقهی کنونی
نظام فقهی کنونی، به دلیل کلیگویی و عدم پاسخگویی به مسائل روز، ناکارآمد و ناسازگار با نیازهای جامعه مدرن است. استاد فرزانه قدسسره، این نظام را به روشهای کهن و منسوخ تشبیه میکنند که مانند اطلاعیههای پرتابی از آسمان، فاقد اثر و تناسب با نیازهای فردی هستند. این کاستی، در فلسفه فقه اسلامی به «فقدان اجتهاد پویا» تعبیر میشود که فقه را به گذشته محدود میسازد. رسالههای فقهی، با تمرکز بر احکام طهارت و نجاست، از مسائل نوین جامعه غافل مانده و در جوامع پیشرفته مورد اقبال قرار نمیگیرند.
درنگ: نظام فقهی کنونی، به دلیل کلیگویی و عدم پاسخگویی به مسائل روز، ناکارآمد و منسوخ است.
ضرورت فتوای شخصی
فتوا، مانند پزشکی، نیازمند معاینه شخصی و تشخیص دقیق است و نمیتوان آن را بهصورت کلی و پرتابی صادر کرد. استاد فرزانه قدسسره، با تشبیه فتوا به نسخه پزشکی، بر ضرورت فقه فردی تأکید دارند. این دیدگاه، با فلسفه فقه اسلامی همخوانی دارد که فتوا را به تشخیص حکمی وابسته میداند. فتواهای کلی، مانند اطلاعیههای پراکنده، فاقد اثر و نتیجه متناسب با نیازهای افراد هستند و نمیتوانند به تحول معنوی و اجتماعی منجر شوند.
درنگ: فتوا باید شخصی و متناسب با شرایط فرد باشد، نه کلی و پرتابی.
بازسازی نظام فقهی
برای پاسخگویی به نیازهای روز، نظام فقهی باید بازسازی شده و از روشهای قدیمی، مانند شرایع و لمعه، به فقهی پویا و پاسخگو تبدیل شود. استاد فرزانه قدسسره، با تأکید بر اجتهاد مستمر، بر ضرورت تحول در ساختار فقهی تأکید دارند. این تحول، با فلسفه فقه اسلامی همخوانی دارد که فقه را با نیازهای زمان هماهنگ میسازد. بازسازی فقه، به معنای پیوند آن با مسائل نوین و پاسخگویی به چالشهای معرفتی و اجتماعی است.
درنگ: نظام فقهی باید با اجتهاد پویا بازسازی شده و به مسائل روز پاسخگو باشد.
بخش چهارم: تأثیر عوامل غیبی و ضرورت حفاظت معنوی
فعالیت شیاطین در ذهن و روح
شیاطین، اعم از جن و انس، در ذهن و روح انسان فعالیت میکنند و با دعاها و نوافل صوری نمیتوان آنها را دفع کرد. استاد فرزانه قدسسره، با تشبیه شیاطین به شتهای که درخت را ضعیف میکند، بر تأثیر مخرب آنها بر مخچه و نظام وجودی انسان تأکید دارند. این دیدگاه، با عرفان اسلامی همخوانی دارد که شیطان را عامل فساد نفسانی میداند. دعاها، زیارات، و نوافل، زمانی مؤثرند که با اخلاص و استمداد الهی همراه باشند، وگرنه به لقلقه زبانی تبدیل میشوند.
درنگ: شیاطین در ذهن و روح انسان فعالیت میکنند و با اعمال صوری نمیتوان آنها را دفع کرد.
ضرورت ضدعفونی معنوی
انسان نیازمند ضدعفونی معنوی شبانهروزی با قرآن کریم و دعاست تا از آسیبهای شیطانی مصون بماند. استاد فرزانه قدسسره، با تشبیه این ضدعفونی به محافظت از درخت در برابر شته، بر ضرورت ذکر مداوم تأکید دارند. این دیدگاه، با عرفان اسلامی همخوانی دارد که ذکر را عامل حفاظت از نفس میداند. بدون استمداد الهی و حرز قرآنی، انسان در برابر شیاطین نفله و نابود میشود.
درنگ: ضدعفونی معنوی با قرآن و دعا، انسان را از آسیبهای شیطانی مصون میدارد.
تخبط و مشکلات خانوادگی
تخبط شیطان به مشکلات خانوادگی، مانند بدخلقی و سوءظن، منجر میشود. استاد فرزانه قدسسره، با اشاره به تأثیر رسانههای مدرن، مانند سریالها و موبایل، بر ترویج بیاعتمادی در روابط خانوادگی، این مشکلات را به فساد نفسانی نسبت میدهند. این دیدگاه، با فلسفه اجتماعی اسلامی همخوانی دارد که رسانه را عامل هدایت یا گمراهی میداند. موبایل، با امکان مخفیسازی و دروغگویی، به سوءظن و تخبط روانی دامن میزند.
درنگ: تخبط شیطان، با تأثیر بر روابط خانوادگی، به بدخلقی و سوءظن منجر میشود.
بخش پنجم: تجربه تاریخی و اقتدار اولیای خدا
تأثیر تحولات تاریخی بر باورها
تحولات تاریخی، مانند پیشرفتهای پس از انقلاب ۵۷، به افزایش باورپذیری مردم نسبت به قدرتهای دینی منجر شده است. استاد فرزانه قدسسره، این تحول را به تجربه تاریخی در فلسفه تاریخ اسلامی پیوند میدهند که تجربه را عامل تحول باورها میداند. این پیشرفتها، به مثابه تلنگری به جامعه جهانی، نشاندهنده ظرفیتهای نهفته در دین برای احیای اقتدار معنوی است.
درنگ: تحولات تاریخی، مانند انقلاب ۵۷، به احیای باور به قدرتهای دینی کمک کرده است.
اقتدار اولیای خدا
اولیای خدا، با بهرهمندی از موکل، محافظ، و مخبر الهی، در برابر دشمنان مانند شیری در میدان عمل میکنند. استاد فرزانه قدسسره، این اقتدار را به ولایت تکوینی در فلسفه اسلامی نسبت میدهند که اولیا را واسطه فیض الهی میداند. برخلاف زرنگیهای ظاهری، اولیای خدا با توکل و نصرت الهی به میدان میروند و از آسیبهای شیطانی مصون میمانند.
درنگ: اولیای خدا، با اقتدار الهی، در برابر دشمنان به پیروزی میرسند.
جمعبندی
این نوشتار، با کاوش در ضعفهای معرفتی و معنوی جوامع اسلامی، به تبیین ریشههای صوریگرایی و دوری از اقتدار قرآنی پرداخت. قرآن کریم، به مثابه نوری فروزان، توانایی احیای جوامع اسلامی را دارد، اما غفلت از عوالم غیبی و بسنده کردن به شرایع صوری، این جوامع را به تاریکی معرفتی فروبرده است. آیه ۲۷۵ سوره بقره، با تشبیه رباخواری به مس شیطان، بر تأثیر گناه بر نظام وجودی انسان تأکید دارد. نظام فقهی کنونی، به دلیل کاستی و کلیگویی، نیازمند بازسازی و اجتهاد پویاست. ضدعفونی معنوی با قرآن و دعا، و اقتدار اولیای خدا، راهکارهایی برای رهایی از این ضعفهاست. این اثر، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، میکوشد تا راهی به سوی احیای معرفت قرآنی و اقتدار ایمانی بگشاید.
با نظارت صادق خادمی