در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1262

متن درس





اقتدار انسانی در پرتو قرآن کریم

اقتدار انسانی در پرتو قرآن کریم

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۲۶۲)

مقدمه

انسان، به مثابه آیینه‌ای از صفات الهی، در نظام خلقت جایگاهی بی‌همتا دارد. قرآن کریم، این کتاب آسمانی، با بیانی بلیغ و ژرف، اقتدار انسانی را در اتصال به مبدأ هستی و تعامل با عالم تبیین می‌کند. این نوشتار، با بهره‌گیری از معارف قرآنی و حکمت اسلامی، به کاوشی فلسفی در مفهوم اقتدار انسان می‌پردازد و با تحلیل آیات و مفاهیم مرتبط، نشان می‌دهد که چگونه انسان، به‌عنوان خلیفه الهی، می‌تواند با قرب به حق‌تعالی و همراهی با عالم، به توانمندی‌هایی دست یابد که در مرتبه‌ای نازل، مشابه افعال الهی است. این بررسی، با نگاهی عمیق به وحدت خلقت، ارتباط انسان با خدا و عالم، و ظرفیت‌های متافیزیکی او، تلاش دارد تا جایگاه والای انسان را در نظام هستی آشکار سازد.

بخش نخست: وحدت خلقت و جایگاه انسان در نظام هستی

وحدت خلقت و رابطه خالق و مخلوق

جهان هستی، دربرگیرنده عالم و آدم، مجموعه‌ای واحد را شکل می‌دهد که تحت خالقیت بی‌مانند حق‌تعالی قرار دارد. این وحدت، که در فلسفه اسلامی به «وحدت وجود» شهرت یافته، عالم و آدم را مظاهر و تجلیات حق‌تعالی می‌داند. انسان، در این منظومه، به مثابه آیینه‌ای است که صفات الهی در او متجلی می‌شود. رابطه خالق و مخلوق، نه جدایی و انفصال، بلکه اتصال و ظهور است. این پیوند وجودی، انسان را به موجودی تبدیل می‌کند که قادر است با اتصال به مبدأ، به توانمندی‌هایی دست یابد که در مرتبه‌ای نازل، بازتاب‌دهنده قدرت الهی است.

درنگ: وحدت خلقت، انسان را به‌عنوان ظرف ظهور صفات الهی معرفی می‌کند که از طریق اتصال به حق‌تعالی، اقتدار وجودی می‌یابد.

عدم انفصال ذرات در هستی

هیچ ذره‌ای در عالم از مبدأ هستی جدا نیست. تمام موجودات، در شبکه‌ای از وحدت وجودی، به حق‌تعالی وابسته‌اند. این دیدگاه، که با مفهوم «ربط وجودی» در حکمت متعالیه همخوانی دارد، بیانگر آن است که هر موجود، از کوچک‌ترین ذره تا عظیم‌ترین مخلوق، در ارتباطی ناگسستنی با خالق قرار دارد. این وابستگی، بستری است که اقتدار انسانی را در اتصال به مبدأ هستی ممکن می‌سازد.

جمع‌بندی بخش نخست

وحدت خلقت و پیوند ناگسستنی میان خالق و مخلوق، انسان را به موجودی تبدیل می‌کند که در ذات خود، ظرفیت بازتاب صفات الهی را داراست. این پیوند، که در حکمت اسلامی به‌عنوان وحدت وجود و ربط وجودی تبیین شده، زمینه‌ساز اقتداری است که انسان را به‌عنوان آیینه‌ای از قدرت الهی معرفی می‌کند.

بخش دوم: اقتدار انسانی در پرتو قرآن کریم

قرآن کریم، سند اقتدار انسانی

قرآن کریم، به‌عنوان کلام بی‌مانند الهی، اقتدار انسان را با بیانی بی‌نظیر تبیین کرده است. آیه‌ای چون وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ (اسراء: ۷۰) انسان را موجودی کریم و دارای ظرفیت‌های بی‌نهایت معرفی می‌کند: «ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم.» این کرامت، که در فلسفه اسلامی به «کمال جوهری» انسان تعبیر می‌شود، نشان‌دهنده توانمندی‌های ذاتی انسان برای تحقق اعمالی است که در مرتبه‌ای نازل، مشابه افعال الهی است.

درنگ: قرآن کریم، با معرفی انسان به‌عنوان موجودی کریم، سند بی‌همتای اقتدار او در نظام خلقت است.

تسخیر عالم در تیررس انسان

قرآن کریم، عالم را در تسخیر انسان قرار داده است: سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا (جاثیه: ۱۳). «آنچه در آسمان‌ها و زمین است، همه را برای شما مسخر کرده است.» این تسخیر، به معنای توانمندی انسان در بهره‌مندی از عالم برای تحقق اراده الهی است که در فلسفه اسلامی به «تصرف وجودی» تعبیر می‌شود. انسان، با اتصال به عالم و خدا، می‌تواند از منابع هستی بهره‌مند شود و اقتداری بی‌مانند یابد.

لزوم ارتباط برای تحقق اقتدار

اقتدار انسان، در گرو ارتباط، وحدت، و قرب به خدا و عالم است. این ارتباط، که در عرفان اسلامی با مفهوم «قرب الی الله» تبیین می‌شود، انسان را به تحقق عملی حقیقت دعوت می‌کند. بدون این پیوند، اعمال صوری، مانند ختم قرآن یا دعای جوشن، فاقد اثر است. استاد فرزانه قدس‌سره، با تمثیلی زیبا، انسان را به امضایی در بانک تشبیه می‌کنند که با اتصال به حقیقت، می‌تواند از منابع الهی بهره‌مند شود. این استعانت، که در فلسفه اسلامی به «استعانت الهی» شهرت دارد، انسان را به فیض بی‌کران الهی متصل می‌سازد.

جمع‌بندی بخش دوم

قرآن کریم، با آیاتی چون تسخیر عالم و کرامت انسان، سند بی‌مانندی از اقتدار انسانی ارائه می‌دهد. این اقتدار، در گرو ارتباط با خدا و عالم است و با تحقق عملی حقیقت، به منصه ظهور می‌رسد. اعمال صوری، بدون اتصال به حقیقت، فاقد اثرند و انسان را از دستیابی به اقتدار بازمی‌دارند.

بخش سوم: اسماء الهی و اقتدار انسانی

اسماء الهی، منشأ اقتدار

اسماء الهی، مانند رحمان، رحیم، کریم، و ودود، ظهوراتی هستند که انسان می‌تواند با اتصال به آنها، اقتدار یابد. این اسماء، نه صرفاً مفاهیم ذهنی، بلکه حاکی از حقیقتی متعین‌اند که انسان باید به آنها متصل شود. در حکمت متعالیه، اسماء الهی به‌عنوان تعینات حق‌تعالی، زمینه‌ساز ظهور صفات در انسان هستند و او را به فعلیت‌های وجودی می‌رسانند.

درنگ: اتصال به اسماء الهی، انسان را به ظهور صفات الهی و تحقق اقتدار وجودی رهنمون می‌سازد.

نقد مفهوم‌گرایی

فلسفه‌ای که در مفاهیم ذهنی محصور بماند، فاقد ارزش است. انسان باید از مفاهیم به محکی حقیقت متصل شود تا اقتدار یابد. این دیدگاه، که با مفهوم «تحقق وجودی» در حکمت متعالیه همخوانی دارد، فلسفه را به عملی شدن در عالم خارج وابسته می‌داند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که اعمال صوری، بدون حضور قلب و اتصال به حقیقت، بی‌ثمر است.

جمع‌بندی بخش سوم

اسماء الهی، به‌عنوان مظاهر حقیقت، منشأ اقتدار انسانی‌اند. انسان با گذر از مفاهیم ذهنی و اتصال به حقیقت، می‌تواند به فعلیت‌های وجودی دست یابد. نقد مفهوم‌گرایی، بر لزوم تجسم فلسفه و تحقق عملی حقیقت تأکید دارد.

بخش چهارم: تصرف انسانی در عالم

تصویرگری انسان در قرآن کریم

قرآن کریم، در آیه‌ای چون هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الْأَرْحَامِ كَيْفَ يَشَاءُ (آل‌عمران: ۶)، به قدرت تصویرگری الهی اشاره دارد: «اوست که شما را در رحم‌ها هرگونه بخواهد صورت می‌بخشد.» با این حال، انسان نیز در مرتبه‌ای نازل می‌تواند در این تصویرگری شریک شود. این توانایی، که در فلسفه طبیعی اسلامی به «تصرف در طبیعت» تعبیر می‌شود، انسان را قادر به دخالت در نظام خلقت می‌داند.

قدرت انسان در نطفه

انسان امروز، با پیشرفت علم پزشکی، می‌تواند ویژگی‌های نطفه را تشخیص دهد و تغییر دهد. اعمال والدین، مانند نوع تغذیه، بر ویژگی‌های نطفه اثر می‌گذارد. این تأثیر، که در فلسفه پزشکی اسلامی به «تفاعل ماده و روح» تعبیر می‌شود، نشان‌دهنده توانمندی انسان در تصرف در طبیعت است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که علم و قدرت الهی، مانند يَعْلَمُ و يُصَوِّرُ، در مرتبه نازل در انسان نیز وجود دارد.

رد انحصار تصویرگری به خدا

برخلاف دیدگاه‌های سنتی که تصویرگری را مختص خدا می‌دانستند، انسان نیز می‌تواند در مرتبه‌ای نازل تصویرگری کند. این دیدگاه، که با مفهوم «اجتهاد در فهم آیات» در فلسفه فقه اسلامی مرتبط است، تفاسیر سنتی را به چالش می‌کشد. انسان می‌تواند نطفه را حلال‌زاده یا حرام‌زاده کند، که نشان‌دهنده اختیار او در قبال اعمالش است.

درنگ: انسان، با تصرف در طبیعت و مشارکت در صفات الهی، از انحصار تصویرگری به خدا گذر کرده و در مرتبه نازل، شریک افعال الهی می‌شود.

جمع‌بندی بخش چهارم

انسان، با توانمندی‌های علمی و عملی، می‌تواند در طبیعت تصرف کند و در مرتبه‌ای نازل، در افعال الهی شریک شود. این تصرف، که در آیات قرآن کریم و حکمت اسلامی تبیین شده، نشان‌دهنده اقتدار بی‌مانند انسان در نظام خلقت است.

بخش پنجم: اقتدار در ادراک و طبیعت

دوبینی در جنگ

قرآن کریم، در آیه قَدْ كَانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَأُخْرَى كَافِرَةٌ يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ (آل‌عمران: ۱۳)، به دوبینی در جنگ اشاره دارد: «برای شما نشانه‌ای بود در دو گروه که با هم روبه‌رو شدند: گروهی در راه خدا می‌جنگیدند و گروه دیگر کافر بودند که آنها را به چشم خود دو برابر می‌دیدند.» این دوبینی، که با مفهوم «تصرف در ادراک» در فلسفه اسلامی مرتبط است، نشان‌دهنده قدرت الهی در تغییر ادراک دشمن است.

قدرت انسان در دوبینی

انسان نیز، با تمرین، می‌تواند دوبینی ایجاد کند. استاد فرزانه قدس‌سره، با تمثیلی ساده، این توانایی را به مالیدن انگشتان تشبیه می‌کنند که ادراک را تغییر می‌دهد. این قدرت، که در فلسفه طبیعی اسلامی به «تصرف در حواس» تعبیر می‌شود، انسان را به تغییر ادراک توانمند می‌سازد.

تفاوت شعبده، جادو، و اعجاز

تصرف در خیال (شعبده)، واقع (جادو)، و قدرت الهی (اعجاز) مراتب مختلفی دارند. این تمایز، که با مفهوم «مراتب تصرف» در فلسفه اسلامی مرتبط است، اعمال را بر اساس مرتبه وجودی دسته‌بندی می‌کند. شعبده، به تغییر ادراک محدود است، جادو در واقعیت اثر می‌گذارد، و اعجاز، تجلی قدرت الهی است.

تصرف در طبیعت

آیه تُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَتُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَتُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَتَرْزُقُ مَنْ تَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ (آل‌عمران: ۲۷) به تصرف الهی در طبیعت اشاره دارد: «شب را در روز فرومی‌بری و روز را در شب فرومی‌بری و زنده را از مرده بیرون می‌آوری و مرده را از زنده بیرون می‌آوری و هر که را بخواهی بی‌حساب روزی می‌دهی.» انسان نیز، در مرتبه نازل، می‌تواند در این تصرف شریک شود. موجودات طبیعی، مانند قارچ‌ها، این عمل الهی را در مرتبه‌ای نازل انجام می‌دهند.

درنگ: انسان، با تصرف در ادراک و طبیعت، می‌تواند در مرتبه‌ای نازل، در افعال الهی مشارکت کند.

جمع‌بندی بخش پنجم

اقتدار انسانی، در توانایی او در تصرف در ادراک و طبیعت متجلی می‌شود. آیات قرآن کریم، مانند دوبینی در جنگ و تصرف در طبیعت، نشان‌دهنده توانمندی‌های انسان در مشارکت با افعال الهی است. این اقتدار، با شناخت و تمرین، به فعلیت می‌رسد.

بخش ششم: موانع اقتدار و راه‌های احیای آن

استعمار و تحقیر انسان

استعمار، با تحقیر انسان و عادت‌دادن او به قفس ضعف، اقتدار او را سلب کرده است. استاد فرزانه قدس‌سره، با تمثیلی از قناری عادت‌کرده به قفس، نشان می‌دهند که انسان، حتی در آزادی، به دلیل عادت به محدودیت، به قفس بازمی‌گردد. این تحقیر، که در فلسفه اجتماعی اسلامی به «استضعاف فرهنگی» تعبیر می‌شود، انسان را از شناخت ظرفیت‌های وجودی‌اش محروم ساخته است.

نقد فقدان علوم تجربی

علم دینی، در برخی موارد، از توجه به علوم تجربی، مانند حیوان‌شناسی، غفلت کرده و این امر، شناخت قدرت‌های طبیعی را از انسان سلب کرده است. قارچ، به‌عنوان موجودی ضعیف، با انجام عمل الهی يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ، نشان‌دهنده توانمندی‌های نهفته در طبیعت است. این غفلت، که در فلسفه اسلامی به «فقدان علم تجربی» تعبیر می‌شود، انسان را از شناخت عالم بازمی‌دارد.

درنگ: استعمار و غفلت از علوم تجربی، انسان را از اقتدار وجودی‌اش محروم ساخته است.

جمع‌بندی بخش ششم

استعمار و غفلت از علوم تجربی، موانع اصلی اقتدار انسانی‌اند. بازگشت به معارف قرآنی و توجه به علوم طبیعی، می‌تواند انسان را به جایگاه واقعی‌اش به‌عنوان خلیفه الهی بازگرداند.

بخش هفتم: صعود و نزول انسانی

توفی و رفع عیسی

آیه إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ (آل‌عمران: ۵۵) به توفی و رفع عیسی اشاره دارد: «هنگامی که خدا گفت: ای عیسی، من تو را برمی‌گیرم و به سوی خود بالا می‌برم.» توفی، به معنای اخذ روح، و رفع، به معنای صعود به سوی خداست. این آیه، اقتدار انسان را در ارتباط با خدا نشان می‌دهد. استاد فرزانه قدس‌سره، با تمثیلی از طناب‌زن، خدا را هدایتگری می‌دانند که انسان را از بالا می‌گیرد و به سوی خود می‌برد.

اقتدار عیسی در صعود

عیسی، به دلیل اقتدارش، قادر به صعود و نزول با خداست. این توانمندی، که در عرفان اسلامی به «ولایت تکوینی» تعبیر می‌شود، اولیا را دارای توانمندی‌های خاص می‌داند. انسان عادی، در برابر چرخ‌وفلک وجودی، سرگیجه می‌گیرد، اما اولیا، با اتصال به خدا، از این محدودیت مبرا هستند.

درنگ: انسان، با سلوک عرفانی و اتصال به خدا، می‌تواند به صعود و نزول وجودی دست یابد.

جمع‌بندی بخش هفتم

اقتدار انسانی، در توانایی صعود و نزول با خدا متجلی می‌شود. این توانمندی، که در آیه توفی و رفع عیسی آشکار است، انسان را به‌عنوان موجودی با ظرفیت‌های متافیزیکی معرفی می‌کند که با قرب به خدا، به جایگاه والای خود می‌رسد.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

این نوشتار، با کاوشی فلسفی در معارف قرآنی و حکمت اسلامی، اقتدار انسانی را در پرتو آیات قرآن کریم تبیین کرد. انسان، به‌عنوان خلیفه الهی، با اتصال به خدا و عالم، می‌تواند به توانمندی‌هایی دست یابد که در مرتبه‌ای نازل، مشابه افعال الهی است. آیات سوره آل‌عمران، مانند تصویرگری در رحم، دوبینی در جنگ، و تصرف در طبیعت، نشان‌دهنده ظرفیت‌های بی‌مانند انسان در تصرف در عالم و ادراک است. استعمار و غفلت از علوم تجربی، انسان را از این اقتدار محروم کرده‌اند، اما بازگشت به معارف قرآنی و تجسم فلسفه، می‌تواند این توانمندی را احیا کند. ضرورت بازسازی نظام معرفتی و توجه به علوم طبیعی، انسان را به جایگاه واقعی‌اش به‌عنوان آیینه صفات الهی بازمی‌گرداند.

با نظارت صادق خادمی