در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1264

متن درس




کتاب اقتدار باطنی انبیا و حوزه‌های علمی در پرتو آیات قرآنی

اقتدار باطنی انبیا و حوزه‌های علمی در پرتو آیات قرآنی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۲۶۴)

مقدمه

در سپهر معرفت اسلامی، مفهوم اقتدار از جایگاهی والا برخوردار است که ریشه در اتصال به حقیقت الهی و بهره‌مندی از توانمندی‌های معنوی دارد. این نوشتار، با تأسی از آیات نورانی قرآن کریم و حکمت اسلامی، به کاوشی عمیق و فلسفی در اقتدار انبیا، اولیا و علما می‌پردازد. اقتدار انبیا، که در تضاد با قدرت‌های ظاهری و اعتباری دولت‌ها قرار دارد، از جنسی متصل و باطنی است که در وجود ایشان ریشه دارد و به مثابه نوری است که از مبدأ الهی ساطع شده و امت‌ها را به سوی رستگاری هدایت می‌کند.

بخش نخست: مبانی فلسفی اقتدار انبیا در قرآن کریم

اقتدار انبیا: پیوند علم و قدرت

انبیای الهی، به‌عنوان مظاهر خلافت الهی در زمین، تباری از علم و قدرت را به نمایش می‌گذارند. این اقتدار، که در آیات قرآن کریم متجلی است، نه تنها در دانش الهی ریشه دارد، بلکه در توانمندی عملی و اثرگذاری باطنی نیز نمود می‌یابد. قرآن کریم، انبیا را به‌عنوان موجوداتی قدرتی معرفی می‌کند که علم و عمل در وجودشان به وحدت رسیده و از این‌رو، ایشان را الگوهایی بی‌بدیل برای هدایت بشریت قرار داده است.

درنگ: اقتدار انبیا در پیوند ناگسستنی علم و قدرت نهفته است که ایشان را از خیالات محض متمایز می‌سازد و به‌عنوان هدایتگران الهی در تاریخ بشریت تثبیت می‌کند.

علم بدون قدرت: خیالاتی ناپایدار

در معرفت‌شناسی اسلامی، علمی که به قدرت عملی منتهی نشود، صرفاً خیالاتی است که فاقد اثرگذاری در عالم واقع است. این دیدگاه، با مفهوم «علم حضوری» همخوانی دارد که علم را نه تنها در آگاهی نظری، بلکه در تحقق عملی و اثرگذاری وجودی می‌جوید. انبیا، با بهره‌مندی از علم الهی، توانسته‌اند امت‌ها را هدایت کنند و تحولات عظیمی را در تاریخ رقم زنند.

تبار انبیا: علم و عمل در خدمت اقتدار

تبار انبیا، تباری است که علم و عمل را در خدمت اقتدار الهی قرار داده است. این تبار، که در فلسفه اخلاق اسلامی با مفهوم «علم و عمل» پیوند دارد، نشان می‌دهد که علم بدون قدرت، ناقص و بی‌ثمر است. انبیا، با تکیه بر این پیوند، نه تنها معرفت را به امت‌ها منتقل کردند، بلکه با اقتدار باطنی، جوامع را به سوی صلاح و رستگاری هدایت نمودند.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست این نوشتار، مبانی فلسفی اقتدار انبیا را در پرتو آیات قرآن کریم و حکمت اسلامی تبیین کرد. اقتدار انبیا، که در پیوند علم و قدرت ریشه دارد، نه تنها به‌عنوان ویژگی‌ای الهی، بلکه به‌عنوان الگویی برای حوزه‌های علمی مطرح است. این اقتدار، که از خیالات محض متمایز است، در عمل و اثرگذاری وجودی نمود می‌یابد و انبیا را به‌عنوان هدایتگران تاریخ بشریت معرفی می‌کند.

بخش دوم: اقتدار باطنی در برابر قدرت ظاهری

تقسیم‌بندی قدرت: متصل و منفصل

قدرت در فلسفه اسلامی به دو نوع متصل (باطنی) و منفصل (ظاهری) تقسیم می‌شود. قدرت متصل، که در وجود انبیا ریشه دارد، از جنسی الهی و پایدار است، در حالی که قدرت منفصل، مانند ارتش‌ها و دولت‌ها، اعتباری و ناپایدار است. این تقسیم‌بندی، که با مفهوم «قدرت وجودی و اعتباری» در فلسفه اسلامی همخوانی دارد، نشان می‌دهد که اقتدار حقیقی در اتصال به مبدأ الهی نهفته است.

درنگ: قدرت متصل انبیا، که در وجودشان ریشه دارد، برخلاف قدرت منفصل دولت‌ها، پایدار و اصیل است و از فیض الهی سرچشمه می‌گیرد.

ناپایداری قدرت ظاهری

قدرت ظاهری، مانند زیبایی یا مال، به عوامل بیرونی وابسته است و به سرعت در معرض زوال قرار می‌گیرد. این ناپایداری، که در فلسفه اسلامی با مفهوم «نقصان اعتبارات» تبیین می‌شود، نشان می‌دهد که قدرت‌های ظاهری، مانند پوست پیازی، به آسانی از میان می‌روند. در مقابل، اقتدار باطنی انبیا، که از حقیقت الهی نشأت می‌گیرد، جاودان و اثرگذار است.

مثال سوزن در دریا: دقت وجودی در اقتدار

اقتدار باطنی، مانند یافتن سوزن در دریا، نیازمند دقتی وجودی است که از توانمندی‌های معنوی سرچشمه می‌گیرد. این تمثیل، که با مفهوم «دقت وجودی» در فلسفه اسلامی پیوند دارد، نشان می‌دهد که قدرت حقیقی در عمل دقیق و متصل به حقیقت نهفته است، نه در نمایش‌های ظاهری و فانتزی.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم این نوشتار، تفاوت میان اقتدار باطنی و قدرت ظاهری را با تکیه بر مفاهیم فلسفی و قرآنی تبیین کرد. قدرت متصل، که در وجود انبیا ریشه دارد، از جنسی الهی و پایدار است، در حالی که قدرت منفصل، به دلیل وابستگی به عوامل بیرونی، ناپایدار و فانی است. این بخش، با بهره‌گیری از تمثیلات، بر اهمیت اقتدار باطنی در هدایت بشریت تأکید نمود.

بخش سوم: آیات القدرة در قرآن کریم

آیات القدرة: محور تحول انسانی

قرآن کریم، با تأکید بر آیات القدرة، اقتدار انسان را به‌عنوان محور تحول انسانی معرفی می‌کند. این آیات، که بیش از آیات احکام و فلسفه در قرآن کریم حضور دارند، نشان‌دهنده اهمیت قدرت باطنی در هدایت و ارشاد بشریت هستند. در این راستا، آیات سوره آل‌عمران نمونه‌های برجسته‌ای از این اقتدار را به نمایش می‌گذارند.

آیه ۴۸ سوره آل‌عمران

وَيُعَلِّمُهُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ

ترجمه: و به او کتاب و حکمت و تورات و انجیل می‌آموزد.

تحلیل: این آیه به آموزش حضرت عیسی علیه‌السلام اشاره دارد که علم و حکمت را در خدمت اقتدار باطنی قرار می‌دهد. این آموزش، که با مفهوم «علم و عمل» در فلسفه اسلامی پیوند دارد، نشان‌دهنده پیوند ناگسستنی علم و قدرت در وجود انبیاست.

آیه ۴۹ سوره آل‌عمران

وَرَسُولًا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ

ترجمه: و [او را] پیامبری به سوی بنی‌اسرائیل [قرار داد که گفت:] من برای شما از پروردگارتان نشانه‌ای آورده‌ام: من از گِل برایتان چیزی به شکل پرنده می‌سازم، سپس در آن می‌دمم، پس به اذن خدا پرنده‌ای می‌شود و کور مادرزاد و پیس را به اذن خدا شفا می‌دهم و مردگان را به اذن خدا زنده می‌کنم و شما را از آنچه می‌خورید و آنچه در خانه‌هایتان ذخیره می‌کنید خبر می‌دهم. اگر مؤمن باشید، در این [کارها] برای شما نشانه‌ای است.

تحلیل: این آیه، به قدرت‌های حضرت عیسی علیه‌السلام در خلق، شفا، و آگاهی از غیب اشاره دارد که با مفهوم «اعجاز» در فلسفه دین اسلامی پیوند دارد. این توانمندی‌ها، اقتدار باطنی انبیا را به نمایش می‌گذارند و نشان‌دهنده اتصال ایشان به مبدأ الهی است.

آیه ۵۵ سوره آل‌عمران

إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَجَاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُوا

ترجمه: هنگامی که خدا گفت: ای عیسی، من تو را برمی‌گیرم و به سوی خود بالا می‌برم و از کسانی که کفر ورزیدند پاک می‌کنم و کسانی که از تو پیروی کردند را بر کافران برتری می‌دهم.

تحلیل: این آیه، به اقتدار حضرت عیسی علیه‌السلام و برتری پیروانش اشاره دارد که با مفهوم «ولایت تکوینی» در عرفان اسلامی پیوند دارد. این برتری، ریشه در اقتدار باطنی انبیا و اتصال ایشان به فیض الهی دارد.

آیه مباهله (آیه ۶۱ سوره آل‌عمران)

فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ

ترجمه: هر کس که پس از دانشی که به تو رسیده با تو در این باره ستیزه کند، بگو: بیایید ما فرزندانمان و شما فرزندانتان و ما زنانمان و شما زنانتان و ما خودمان و شما خودتان را بخوانیم، سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.

تحلیل: این آیه، به قدرت مباهله اشاره دارد که اقتدار معنوی پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و اهل بیت علیهم‌السلام را نشان می‌دهد. این اقتدار، که با مفهوم «ولایت تکوینی» در عرفان اسلامی پیوند دارد، نشان‌دهنده توانمندی متافیزیکی ایشان در مواجهه با مخالفان است.

درنگ: آیات القدرة در قرآن کریم، با تأکید بر اقتدار باطنی انبیا، نشان‌دهنده نقش محوری قدرت در تحول و هدایت انسانی است که حوزه‌های علمی باید از آن الگو بگیرند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم این نوشتار، با تمرکز بر آیات القدرة در قرآن کریم، اقتدار باطنی انبیا را به‌عنوان محوری برای تحول انسانی تبیین کرد. آیات سوره آل‌عمران، با نمایش توانمندی‌های حضرت عیسی علیه‌السلام و مباهله پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، نشان‌دهنده اقتدار متصل و الهی انبیاست که باید سرمشقی برای حوزه‌های علمی باشد.

بخش چهارم: نقش حوزه‌های علمی به‌عنوان ورثه انبیا

وراثت معنوی: لزوم احیای اقتدار

حوزه‌های علمی، به‌عنوان ورثه انبیا، موظفند اقتدار باطنی را احیا کنند تا بتوانند نقش هدایتگری خود را در جهان ایفا کنند. این وراثت، که با مفهوم «وراثت معنوی» در عرفان اسلامی پیوند دارد، مستلزم بازگشت به تبار قدرتی انبیاست که علم و عمل را در خدمت هدایت بشریت قرار می‌داد.

نقد علم دینی بدون اقتدار

علم دینی که فاقد اقتدار عملی باشد، مانند لوستری بدون برق، بی‌فروغ و بی‌اثر است. این نقد، که با مفهوم «حکم و قدرت» در فلسفه فقه اسلامی همخوانی دارد، نشان می‌دهد که احکام بدون پشتوانه اقتدار، فاقد نفوذ و اثرگذاری هستند. حوزه‌های علمی باید با احیای باب القدرة، از انحطاط علمی و عملی فاصله بگیرند.

درنگ: حوزه‌های علمی، به‌عنوان ورثه انبیا، باید با احیای اقتدار باطنی، از پوسته مفهومی و بی‌رمق خارج شوند و نقش هدایتگری جهانی خود را بازیابند.

تأثیر استعمار بر تضعیف علم دینی

استعمار، با سلب اقتدار از علم دینی، آن را به پوسته‌ای بی‌رمق تبدیل کرد. این تضعیف، که با مفهوم «استعمار علمی» در فلسفه اجتماعی اسلامی مرتبط است، علم دینی را از اثرگذاری محروم نمود و آن را به انحطاط کشاند. با این حال، با تکیه بر برکت انقلاب و خون شهدا، می‌توان این اقتدار را احیا کرد.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم این نوشتار، نقش حوزه‌های علمی را به‌عنوان ورثه انبیا مورد بررسی قرار داد. علم دینی، برای اثرگذاری، نیازمند احیای اقتدار باطنی است که در تبار انبیا ریشه دارد. استعمار، با تضعیف این اقتدار، علم دینی را به انحطاط کشاند، اما با تکیه بر برکت انقلاب، می‌توان این نقش را احیا کرد.

بخش پنجم: اخلاق قدرت و مرحمت

قدرت مرحمتی در برابر قدرت خشونت‌آمیز

قدرت بدون مرحمت، مانند اعمال فالگیران و رمال‌ها، به خرابکاری منجر می‌شود. این دیدگاه، که با مفهوم «اخلاق قدرت» در فلسفه اخلاق اسلامی پیوند دارد، نشان می‌دهد که قدرت حقیقی در گرو مرحمت و اتصال به حقیقت الهی است. انبیا، با بهره‌مندی از قدرت مرحمتی، از کاسبی و سوءاستفاده از توانمندی‌های خود پرهیز کردند.

اخلاص انبیا در استفاده از قدرت

انبیا، با اخلاص در عمل، از قدرت خود برای منافع مادی استفاده نکردند و اجر خویش را جز از خدا نطلبیدند. این ویژگی، که با مفهوم «اخلاص در عمل» در عرفان اسلامی مرتبط است، نشان‌دهنده تفاوت بنیادین اقتدار انبیا با قدرت‌های ظاهری است.

درنگ: قدرت مرحمتی انبیا، که با اخلاص و اتصال به حقیقت الهی همراه است، الگویی برای حوزه‌های علمی است تا از سوءاستفاده و خشونت در قدرت پرهیز کنند.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم این نوشتار، بر اهمیت اخلاق قدرت و مرحمت در اقتدار انبیا تأکید کرد. قدرت مرحمتی، که با اخلاص و اتصال به حقیقت الهی همراه است، نه تنها از سوءاستفاده و خشونت به دور است، بلکه به‌عنوان الگویی برای حوزه‌های علمی مطرح است تا نقش هدایتگری خود را با متانت ایفا کنند.

نتیجه‌گیری

این نوشتار، با کاوش در مفهوم اقتدار باطنی انبیا و نقش حوزه‌های علمی در پرتو آیات قرآنی، نشان داد که اقتدار حقیقی در اتصال به حقیقت الهی و بهره‌مندی از توانمندی‌های معنوی نهفته است. آیات القدرة، مانند آیات سوره آل‌عمران، اقتدار باطنی انبیا را در خلق، شفا، و مباهله به نمایش می‌گذارند و حوزه‌های علمی را به احیای این اقتدار دعوت می‌کنند. استعمار و فشارهای تاریخی، علم دینی را از اقتدار محروم کرد، اما با تکیه بر برکت انقلاب و خون شهدا، می‌توان این اقتدار را احیا کرد. حوزه‌های علمی، به‌عنوان ورثه انبیا، باید با احیای باب القدرة، نقش هدایتگری خود را در جهان ایفا کنند و با قدرت مرحمتی، از انحطاط علمی و عملی فاصله بگیرند.

با نظارت صادق خادمی