متن درس
اقتدار علمی و معنوی در انسانشناسی فلسفی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۲۶۷)
دیباچه
انسان، در ساحت وجودی خویش، همواره در جستوجوی کمال و اقتدار است. این اقتدار، که در دو ساحت علم و قدرت تجلی مییابد، در فلسفه اسلامی بهعنوان دو بال پرواز روح انسانی بهسوی قرب الهی معرفی شده است. درسگفتار شماره ۱۲۶۷، ارائهشده در تاریخ ۳۰ بهمن ۱۳۸۹، با نگاهی عمیق به انسانشناسی فلسفی، به تبیین این دو ساحت میپردازد و با تأکید بر تمایز میان علم حقیقی (لدنی، ربوبی) و معلومات صوری (اکتسابی)، راهی نو بهسوی احیای اقتدار معنوی و علمی انسان میگشاید. این نوشتار، با تکیه بر آیات قرآن کریم و روایات، به نقد وضعیت کنونی علم دینی پرداخته و بر ضرورت بازگشت به تبار انبیا و کسب علم حقیقی تأکید میورزد. با بهرهگیری از تمثیلات و اشارات فاخر، این اثر درصدد است تا مفاهیم عمیق فلسفی را با زبانی روشن و متین به مخاطبان ارائه دهد.
ساحتهای اقتدار انسانی
علم و قدرت: دو رکن کمال انسانی
اقتدار انسانی در دو ساحت بنیادین علم و قدرت متجلی میشود. در فلسفه اسلامی، این دو رکن بهمنزله دو بال پرواز انسان بهسوی کمال الهیاند. علم، بهعنوان مبنای معرفت، بر قدرت تقدم دارد، چنانکه در صفات الهی نیز خداوند ابتدا عالم و سپس قادر معرفی شده است. این تقدم، نشاندهنده اهمیت معرفت بهعنوان زیربنای هر کنش و توانایی است.
درنگ: اقتدار انسانی در دو ساحت علم و قدرت تعریف میشود، که علم بهعنوان مبنای معرفت، مقدم بر قدرت است.
تمایز علم حقیقی و صوری
علم در فلسفه اسلامی به دو گونه تقسیم میشود: علم صوری و خلقی، که از طریق اکتساب و مطالعه بهدست میآید، و علم حقیقی، ربوبی و لدنی، که از مبدأ الهی سرچشمه گرفته و با کشف و شهود همراه است. علم صوری، همان معلومات ظاهری و محدود است که در نظامهای آموزشی رایج دنبال میشود، اما علم حقیقی، معرفتی است که به شناخت سر و باطن انسان و ارتباط با عوالم غیبی منجر میشود.
درنگ: علم حقیقی، معرفتی الهی و لدنی است که فراتر از معلومات صوری، به شناخت باطن و ارتباط با غیب منتهی میشود.
نقد رویکرد معلوماتمحور در علم دینی
غفلت از علم حقیقی
یکی از مهمترین انتقادات مطرحشده در این درسگفتار، تمرکز بیشازحد علم دینی بر معلومات صوری و غفلت از علم حقیقی است. این تمرکز، که گاه شبانهروز وقت طلاب را به خود مشغول میدارد، مانع از دستیابی به معرفت لدنی و ربوبی شده و علم دینی را به انباشت معلومات محدود کرده است. این رویکرد، بهمنزله استخری بلورین است که با اندک آلودگی فاسد میشود، درحالیکه علم حقیقی، مانند چشمهای زلال، هر ناپاکی را میزداید.
روایت «العقل هباء من الله و الادب کلفه» (عقل، موهبتی از جانب خداوند است و ادب، زحمتی اکتسابی) بهروشنی این تمایز را نشان میدهد. ادب، که همان معلومات صوری است، با تلاش و زحمت بهدست میآید، اما عقل، بهعنوان علم حقیقی، موهبتی الهی است که انسان را بهسوی حقیقت رهنمون میشود.
درنگ: معلومات صوری، زحمتی است که انسان را به کمال نمیرساند، اما علم حقیقی، موهبتی الهی است که به شناخت حقیقت منجر میشود.
تبدیل تبار انبیا به مدرسه
یکی از انتقادات بنیادین این درسگفتار، تبدیل شدن علم دینی از تبار انبیا به نظامی مدرسهمحور است. انبیا و اولیای الهی، با تکیه بر علم حقیقی، اقتدار معنوی و علمی خود را به نمایش گذاشتند، درحالیکه نظام کنونی علم دینی، با تمرکز بر معلومات، از این رسالت فاصله گرفته است. این انحراف، بهمنزله تبدیل چشمه زلال علم به استخری راکد است که با اندک آلودگی، ارزش خود را از دست میدهد.
درنگ: علم دینی باید از نظام مدرسهمحور به تبار انبیا بازگردد تا اقتدار علمی و معنوی خود را بازیابد.
علم حقیقی در قرآن کریم
احاطه الهی بر سر و ظاهر
قرآن کریم در آیه وَهُوَ اللَّهُ فِي السَّمَاوَاتِ وَفِي الْأَرْضِ يَعْلَمُ سِرَّكُمْ وَجَهْرَكُمْ وَيَعْلَمُ مَا تَكْسِبُونَ (انعام: ۳) (و اوست خدا در آسمانها و در زمین؛ نهان و آشکارتان را میداند و آنچه را به دست میآورید میداند)، به احاطه الهی بر تمام ابعاد وجودی انسان اشاره دارد. این آیه، علم الهی را بهعنوان معرفتی معرفی میکند که هم به سر و باطن انسان احاطه دارد و هم به اعمال و کسب او.
درنگ: علم الهی، احاطه بر سر، ظاهر و عملکرد انسان دارد و علم حقیقی، بازتابی از این معرفت ربوبی است.
نجات و نگهبانی الهی
در آیه قُلْ مَنْ يُنْجِيكُمْ مِنْ ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً لَئِنْ أَنْجَانَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ (انعام: ۶۳) (بگو: کیست که شما را از تاریکیهای خشکی و دریا نجات میدهد؟ او را با زاری و نهان میخوانید: اگر ما را از این [خطر] نجات دهد، قطعاً از سپاسگزاران خواهیم بود)، نقش خداوند و ملائکه در نجات انسان از سختیها تبیین شده است. این آیه، به ضرورت شناخت موجودات غیبی، از جمله حفظه و مدبرین، اشاره دارد.
درنگ: نجات انسان از تاریکیها، از طریق ارتباط با خداوند و ملائکه میسر میشود، که نیازمند علم حقیقی است.
اقتدار انبیا و اولیا در علم حقیقی
علم لدنی انبیا
انبیا و اولیای الهی، با تکیه بر علم حقیقی، به اقتدار معنوی دست یافتند. این علم، که کمترین وابستگی به معلومات صوری داشت، به آنها امکان میداد تا با عوالم غیبی ارتباط برقرار کنند و به سر و باطن انسانها احاطه یابند. عبارت «اشهد انک تسمع کلامی و ترد سلامی…» (گواهی میدهم که سخنم را میشنوی و سلامم را پاسخ میدهی) به این ارتباط عمیق با غیب اشاره دارد.
درنگ: علم حقیقی انبیا، که با کشف و شهود همراه است، آنها را به اقتدار معنوی و ارتباط با غیب رهنمون ساخت.
تسخیر ملائکه و جن
تسخیر ملائکه، نشانهای از محبوبیت الهی است، درحالیکه تسخیر جن ممکن است بدون خیر و نیکی رخ دهد. این تمایز، به مراتب معنوی در ارتباط با موجودات غیبی اشاره دارد و نشان میدهد که علم حقیقی، انسان را به ارتباط با ملائکه و اولیا رهنمون میسازد.
درنگ: تسخیر ملائکه، نشانهای از علم حقیقی و محبوبیت الهی است، برخلاف تسخیر جن که ممکن است خیر نباشد.
نظام برزخ و ناسوت
دولت انسانی در ناسوت
جهان ناسوت، ساحت دولت انسانی است، جایی که انسان با اختیار و اراده خود به کمال میرسد. این جهان، بهمنزله فرصتی بینظیر برای کسب علم و قدرت است که ارزش لحظهای از آن به هزاران سال آخرت میارزد. در مقابل، برزخ ساحت دولت ملائکه است، جایی که نظام الهی با شدت و اقتدار حاکم است.
درنگ: ناسوت، ساحت دولت انسانی است که فرصتی بینظیر برای کسب علم حقیقی و کمال فراهم میآورد.
دولت ملائکه در برزخ
در برزخ، ملائکه حاکمیت دارند و انبیا و اولیا بهعنوان تصدیگران، به امتهای خود کمک میکنند. این نظام، بهمنزله حکومتی نظامی است که انسان را به پاسخگویی در برابر اعمالش وا میدارد. سؤال ملائکه در برزخ، مانند «من ربک» (پروردگارت کیست؟)، به زبان عربی مطرح میشود و انسان را به شناخت غیب و حقیقت فرامیخواند.
درنگ: برزخ، ساحت دولت ملائکه است که انسان را به پاسخگویی و شناخت غیب ملزم میسازد.
توصیههایی برای کسب علم حقیقی
تمرین شبانه و مراقبه
کسب علم حقیقی نیازمند تمرین و مراقبه است. اختصاص زمانی مشخص، مانند یک تا دو ساعت در شب، برای تأمل و ارتباط با غیب، انسان را به علم لدنی رهنمون میسازد. این تمرین، بهمنزله رصد آسمان غیب است که انسان را از محدودیتهای حواس مادی رها میکند.
درنگ: تمرین شبانه و مراقبه، راهی برای کسب علم حقیقی و ارتباط با عوالم غیبی است.
رهایی از محدودیتهای معلومات
معلومات، هرچند لازماند، اما برای کمال انسانی کافی نیستند. علم دینی باید از انباشت معلومات بهسوی کسب علم حقیقی حرکت کند. این علم، که مانند چشمهای زلال، هر آلودگی را میزداید، انسان را از گناه و ناآگاهی حفظ میکند و به اقتدار معنوی میرساند.
درنگ: علم حقیقی، انسان را از گناه و ناآگاهی حفظ میکند، درحالیکه معلومات چنین توانی ندارند.
جمعبندی و فرجامسخن
درسگفتار شماره ۱۲۶۷، با تکیه بر آیات قرآن کریم و روایات، به تبیین اقتدار علمی و معنوی انسان در چارچوب فلسفه اسلامی میپردازد. تمایز میان علم حقیقی و معلومات صوری، محور اصلی این بحث است که علم دینی را به بازنگری در رویکرد خود فرامیخواند. آیاتی مانند وَهُوَ اللَّهُ فِي السَّمَاوَاتِ وَفِي الْأَرْضِ يَعْلَمُ سِرَّكُمْ وَجَهْرَكُمْ و قُلْ مَنْ يُنْجِيكُمْ مِنْ ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ به نقش علم الهی و ملائکه در هدایت و نجات انسان تأکید دارند. نقد تمرکز بیشازحد بر معلومات و دوری از علم لدنی، ضرورت تحول در علم دینی را نشان میدهد. این نوشتار، با ارائه دیدگاهی عمیق و انتقادی، راه را برای پژوهشهای بیشتر در فلسفه اسلامی و احیای اقتدار معنوی هموار میسازد.
با نظارت صادق خادمی