در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1272

متن درس





اقتدار حوزه‌های علمیه و گزینش در تبار انبیا

اقتدار حوزه‌های علمیه و گزینش در تبار انبیا

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۲۷۲)

دیباچه

حوزه‌های علمیه، چونان چراغی فروزان در مسیر احیای تبار انبیا، نقشی بی‌بدیل در حفظ و گسترش معارف الهی ایفا می‌کنند. این نوشتار، با تأمل در درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به بررسی فلسفی و قرآنی اقتدار حوزه‌ها و ضرورت گزینش شایسته‌سالارانه به‌جای پذیرش عام می‌پردازد. محور این پژوهش، آیات ۱۲۳ تا ۱۲۵ سوره آل عمران است که چونان آیینه‌ای، حقیقت اقتدار کیفی و نقش تربیت وزین را در برابر کمیت‌گرایی عیان می‌سازد.

بخش نخست: بازاندیشی در اقتدار حوزه‌های علمیه

توهم همگانی شدن عرفان و وحی

یکی از پندارهای نادرست در مسیر احیای تبار انبیا، این باور است که همه طلاب حوزه باید به مقام عرفان، مکاشفه یا دریافت وحی نائل آیند. این توهم، چونان سرابی فریبنده، ذهن را از حقیقت دور می‌سازد. انسان، در مسیر کمال، مراتبی دارد و نه همه کس را توان رسیدن به قله‌های رفیع عرفان است. این پندار، ریشه در برداشت نادرست از عظمت انسانی دارد که گاه به غلو در انسان‌شناسی می‌انجامد. در فلسفه اسلامی، انسان موجودی است با ظرفیت‌های گوناگون، اما این ظرفیت‌ها در همه یکسان نیست. حوزه‌های علمیه باید به‌جای ترویج این توهم، به شناسایی و پرورش استعدادهای خاص هر فرد بپردازند.

درنگ: اقتدار حوزه‌ها نه در تبدیل همه طلاب به عارف یا صاحب مکاشفه، بلکه در شناخت و هدایت استعدادهای متنوع نهفته است.

چیدمان قدرتی و نظام علمی

احیای تبار انبیا در گرو چیدمانی است که بر پایه نظام علمی و تربیت وزین استوار باشد. حوزه‌های علمیه، چونان باغی پربار، باید با نظمی علمی و تربیتی، میوه‌های معرفت و هدایت را به بار آورند. بدون چنین نظامی، نه در معارف بلند الهی و نه در علوم عملی چون فقه و ادبیات، موفقیتی حاصل نخواهد شد. این دیدگاه، با مفهوم «نظام تربیتی ربانی» در فلسفه تعلیم اسلامی همخوانی دارد که آموزش را ابزاری برای کمال انسانی می‌داند. نظام علمی، چونان بنایی استوار، نیازمند پایه‌های محکم دانش و تربیت است تا بتواند بار سنگین رسالت انبیا را بر دوش کشد.

کاستی سیستم بیمارگونه

ساختار کنونی حوزه‌های علمیه، به دلیل فقدان نظام علمی و تربیت وزین، از کارآمدی لازم برخوردار نیست. این کاستی، چونان آفتی به جان درخت علم دینی افتاده و مانع از شکوفایی آن شده است. در فلسفه تعلیم اسلامی، نقصان نظام آموزشی، مانعی بزرگ در مسیر پیشرفت معرفتی است. اگر حوزه‌ها بخواهند به جایگاه وارثان انبیا بازگردند، باید این ساختار بیمارگونه را اصلاح کنند و به جای کمیت‌گرایی، بر کیفیت و نظم علمی تمرکز ورزند.

کمیت در برابر کیفیت

افزایش تعداد طلاب، حتی به نیم میلیون یا یک میلیون، بدون نظام علمی و تربیتی، به اقتدار حوزه‌ها منجر نمی‌شود. این کثرت، چونان انبوه ابرهایی بی‌باران، تنها سایه‌ای فریبنده ایجاد می‌کند. در فلسفه مدیریت اسلامی، کیفیت بر کمیت مقدم است و کارآمدی در پرورش افراد توانمند و متخصص نهفته است. حوزه‌ها باید به جای افزودن بر تعداد، بر تربیت کیفی و هدفمند تمرکز کنند تا چونان ستارگانی در آسمان علم بدرخشند.

درنگ: اقتدار حوزه‌ها در کیفیت تربیت و نظام علمی است، نه در افزایش کمی تعداد طلاب.

بخش دوم: گزینش شایسته‌سالارانه در برابر پذیرش عام

مزیت‌های نظام سنتی حوزه‌ها

حوزه‌های علمیه در گذشته، به دلیل فقدان زرق‌وبرق دنیوی، طلابی مخلص و با عرق دینی جذب می‌کردند. این اخلاص، چونان آبی زلال، به رشد معنوی و علمی طلاب یاری می‌رساند. در عرفان اسلامی، اخلاص در طلب علم، شرط اساسی موفقیت است. طلاب سنتی، به دور از انگیزه‌های مادی، در مسیر تبار انبیا گام برمی‌داشتند و این سادگی، نیرویی معنوی به حوزه‌ها می‌بخشید.

آسیب زرق‌وبرق دنیوی

امروزه، زرق‌وبرق دنیوی به حوزه‌ها راه یافته و پذیرش غیراصولی را افزایش داده است. این آسیب، چونان غباری بر آینه معرفت، شفافیت و خلوص حوزه‌ها را تیره ساخته است. در فلسفه اخلاق اسلامی، آلودگی به مادیات، مانعی بزرگ در مسیر تعالی است. حوزه‌ها باید با بازگشت به اخلاص و دوری از جاذبه‌های مادی، به جایگاه اصیل خود بازگردند.

نقد پذیرش عام

پذیرش عام و فراخوان همگانی برای ورود به حوزه‌ها، رویکردی نادرست است. این روش، چونان گشودن دروازه‌های شهر بدون نگهبان، به ورود افراد ناشایست منجر می‌شود. در فلسفه مدیریت اسلامی، گزینش شایسته‌سالارانه، شرط موفقیت هر نظام آموزشی است. حوزه‌ها باید به جای پذیرش بی‌برنامه، به شناسایی افراد مستعد و هدایت آن‌ها بپردازند.

ضرورت گزینش هدفمند

حوزه‌های علمیه باید با گزینش افراد مستعد از میان خانواده‌ها، به تربیت نیروهای شایسته بپردازند. این گزینش، چونان انتخاب دانه‌های مرغوب برای کاشت، به باروری درخت علم دینی یاری می‌رساند. در فلسفه تعلیم اسلامی، استعدادیابی الهی، پایه تربیت موفق است. حوزه‌ها باید با شناسایی افراد با قلب پاک، هوش سرشار و نیت خالص، آن‌ها را برای خدمت به دین تربیت کنند.

درنگ: گزینش شایسته‌سالارانه، کلید پرورش نیروهای توانمند در حوزه‌های علمیه است.

تعهد به گزینش

گزینش باید با جدیت و برنامه‌ریزی دنبال شود، نه با پذیرش انبوه و بی‌نظم. این تعهد، چونان عهدی استوار با رسالت انبیا، حوزه‌ها را به سوی اقتدار هدایت می‌کند. در فلسفه مدیریت اسلامی، مدیریت هدفمند، شرط موفقیت هر نظام است. حوزه‌ها باید با پایبندی به گزینش، از هدررفت منابع و سرگردانی افراد جلوگیری کنند.

بخش سوم: گزینش در نظام حکومتی اسلامی

شایسته‌سالاری در نظام اسلامی

در نظام حکومتی اسلامی نیز، گزینش به‌جای پذیرش عام، ضرورتی انکارناپذیر است. انتخاب افراد توانمند، چونان گزینش ستون‌های محکم برای بنایی عظیم، به استواری نظام یاری می‌رساند. در فلسفه سیاسی اسلامی، شایسته‌سالاری، پایه مدیریت موفق است. نظام اسلامی باید با شناسایی افراد مستعد، آن‌ها را به خدمت فراخواند.

بانک اطلاعاتی برای استعدادیابی

ایجاد بانک اطلاعاتی برای شناسایی افراد مستعد در سراسر کشور، گامی اساسی در راستای شایسته‌سالاری است. این بانک، چونان گنجینه‌ای از گوهرهای انسانی، به نظام اسلامی امکان می‌دهد تا استعدادها را به درستی هدایت کند. در فلسفه مدیریت اسلامی، مدیریت دانش، پایه تصمیم‌گیری‌های موفق است.

کاستی پذیرش خودخواسته

پذیرش خودخواسته افراد در نظام اسلامی، اغلب به انتخاب ناشایست‌ها منجر شده است. این روش، چونان واگذاری فرمان کشتی به ناخدایان بی‌تجربه، نظام را به مخاطره می‌اندازد. در فلسفه سیاسی اسلامی، فقدان شایسته‌سالاری، به کاستی و آشوب می‌انجامد.

وظیفه افراد مستعد

افراد مستعد که از منابع کشور بهره‌مند شده‌اند، موظف به خدمت‌اند و در صورت امتناع، قابل تعذیرند. این وظیفه، چونان پیمانی الهی، بر دوش شایستگان نهاده شده است. در فلسفه اخلاق اسلامی، تکلیف اجتماعی، شرط کمال افراد توانمند است.

درنگ: افراد مستعد، موظف به خدمت به نظام اسلامی‌اند و گزینش آن‌ها، اقتدار نظام را تضمین می‌کند.

امتناع شایستگان و پیشقدمی ناشایست‌ها

اغلب، شایستگان از پذیرش مسئولیت فرار می‌کنند، در حالی که ناشایست‌ها پیشقدم‌اند. این امتناع، چونان پنهان شدن گوهر در دل سنگ، به هدررفت استعدادها می‌انجامد. در فلسفه اخلاق اسلامی، فرار از تکلیف، نقصی بزرگ در مسیر کمال است. نظام اسلامی باید شایستگان را به خدمت فراخواند و از پیشقدمی ناشایست‌ها جلوگیری کند.

بخش چهارم: تربیت متنوع و اقتدار حوزه‌ها

تربیت چندبعدی در حوزه‌ها

حوزه‌های علمیه باید افراد را برای تخصص‌های گوناگون، از فقاهت و عرفان تا فلسفه و روان‌شناسی، تربیت کنند. این تنوع، چونان باغی با گل‌های رنگارنگ، به غنای حوزه‌ها می‌افزاید. در فلسفه تعلیم اسلامی، تربیت چندبعدی، آموزش را با استعدادهای متنوع هماهنگ می‌سازد.

اقتدار در شمولیت علمی

اقتدار حوزه‌ها در تربیت افراد متخصص در همه زمینه‌ها، حتی در حوزه‌هایی چون موسیقی یا جادوگری به قدر نیاز، نهفته است. این شمولیت، چونان دریایی ژرف، همه نیازهای بشری را در بر می‌گیرد. در فلسفه تعلیم اسلامی، حوزه‌ها مسئول هدایت همه‌جانبه‌اند و باید برای هر چالش جهانی، نیرویی ورزیده تربیت کنند.

هدایت در برابر قلدری

حوزه‌ها باید نیروهای ورزیده برای هدایت، نه قلدری، تربیت کنند. این هدایت، چونان نسیمی ملایم، دل‌ها را به سوی حقیقت رهنمون می‌شود. در فلسفه قرآنی، ارشاد ربانی بر قدرت‌طلبی مقدم است و حوزه‌ها باید این اصل را در تربیت خود نهادینه کنند.

ناتوانی در برابر چالش‌های جهانی

متخصصان علم دینی گاه در برابر جادوگران، حقوق‌دانان یا سیاستمداران ناتوان‌اند. این ناتوانی، چونان سایه‌ای بر آفتاب علم دینی، از ضعف تربیت ناشی می‌شود. در فلسفه تعلیم اسلامی، فقدان کفایت علمی، مانعی بزرگ در مسیر هدایت است.

تخصص در برابر تقلید

هر علمی باید توسط عالم آن رشد کند، نه با تقلید عام. این اصل، چونان نوری بر مسیر علم، راه را از بیراهه جدا می‌سازد. در فلسفه علم اسلامی، تخصص‌گرایی، شرط پیشرفت معرفتی است.

درنگ: تخصص‌گرایی و تربیت چندبعدی، حوزه‌ها را به اقتدار جهانی می‌رساند.

بخش پنجم: شرح صدر و ضيق صدر در پرتو قرآن کریم

اقتدار قرآنی و کیفیت

اقتدار قرآنی، چونان کوهی استوار، به کیفیت و قدرت وابسته است، نه کمیت. قرآن کریم در آیه ۱۲۳ سوره آل عمران می‌فرماید:

وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ أَكَابِرَ مُجْرِمِيهَا لِيَمْكُرُوا فِيهَا ۖ وَمَا يَمْكُرُونَ إِلَّا بِأَنْفُسِهِمْ وَمَا يَشْعُرُونَ

و این‌گونه در هر شهری بزرگانی از مجرمانش قرار دادیم تا در آن نیرنگ کنند، و جز به خودشان نیرنگ نمی‌کنند و نمی‌فهمند.

این آیه، با تأکید بر اقتدار کیفی، نشان می‌دهد که قدرت واقعی در هدایت و نه نیرنگ است.

نقد توقع همگانی

همه نمی‌توانند به مقام پیامبری نائل آیند. قرآن کریم در آیه ۱۲۴ سوره آل عمران می‌فرماید:

قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّىٰ نُؤْتَىٰ مِثْلَ مَا أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ ۘ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ

گفتند: ایمان نمی‌آریم مگر آنکه مانند آنچه به رسولان خدا داده شده به ما نیز داده شود. خدا بهتر می‌داند رسالتش را کجا قرار دهد.

این آیه، با تأکید بر تخصص الهی، نشان می‌دهد که رسالت به افراد خاص محدود است.

صغار مجرمان

مجرمان نزد خدا کوچک‌اند و عذاب شدید در انتظارشان است. قرآن کریم در ادامه آیه ۱۲۴ می‌فرماید:

سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ

کسانی که گناه کردند، به‌زودی نزد خدا خواری و عذابی سخت به سبب نیرنگی که می‌کردند، به آن‌ها خواهد رسید.

این صغار، با مفهوم ذلت وجودی در عرفان اسلامی همخوانی دارد که گناه را مانع عظمت می‌داند.

شرح صدر و هدایت الهی

خدا برای هدایت، سینه را باز می‌کند. قرآن کریم در آیه ۱۲۵ سوره آل عمران می‌فرماید:

فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ

پس هر که را خدا بخواهد هدایت کند، سینه‌اش را برای اسلام گشاده می‌سازد.

شرح صدر، چونان گشودن چتری در برابر باران حقیقت، قلب را آماده پذیرش معارف الهی می‌کند. این مفهوم، با انبساط وجودی در عرفان اسلامی همخوانی دارد.

درنگ: شرح صدر، شرط هدایت الهی است و قلب را برای پذیرش حقیقت آماده می‌سازد.

ضيق صدر و گمراهی

خدا برای گمراهی، سینه را تنگ می‌کند. قرآن کریم در ادامه آیه ۱۲۵ می‌فرماید:

وَمَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ

و هر که را بخواهد گمراه کند، سینه‌اش را تنگ و هراسناک می‌سازد، چنان‌که گویی در آسمان بالا می‌رود.

ضيق صدر، چونان روغن داغی که می‌پرد و متلاشی می‌شود، قلب را از حقیقت محروم می‌سازد. این مفهوم، با انقباض وجودی در عرفان اسلامی همخوانی دارد.

رجس و قلب تنگ

قلب تنگ، چونان ظرفی آلوده، میکروب می‌گیرد. قرآن کریم در ادامه می‌فرماید:

كَذَٰلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ

این‌گونه خدا پلیدی را بر کسانی که ایمان نمی‌آورند قرار می‌دهد.

این رجس، با آلودگی وجودی در عرفان اسلامی همخوانی دارد و کفر را مانع طهارت می‌داند.

کافر نجیب و مسلمان جلب

کافری با قلب باز، از مسلمانی با قلب تنگ برتر است. نجابت وجودی، چونان گوهری در دل انسان، او را به سوی حقیقت رهنمون می‌سازد. در فلسفه اخلاق اسلامی، اصالت قلب بر ظواهر دینی مقدم است.

نقش نطفه و نسل

نطفه پاک و نسل شریف، در شرح صدر مؤثر است. در دعایی آمده است: «لم تنجسک الجاهلیة بانجاسها»، یعنی جاهلیت با پلیدی‌هایش تو را آلوده نکرد. این طهارت ذاتی، چونان بذری پاک، زمینه‌ساز کمال است.

جبران نقص نسل

اگر نسل ناپاک باشد، انسان باید با تهذیب نفس، نقص خود را جبران کند. این تلاش، چونان آبیاری درختی در خاک خشک، به رشد معنوی یاری می‌رساند.

درنگ: نطفه پاک و تهذیب نفس، پایه شرح صدر و کمال انسانی‌اند.

بخش ششم: اصلاح ساختار حوزه‌ها

آموزش از کودکی

آموزش علوم بنیادین چون فلسفه، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی باید از کودکی آغاز شود. این تربیت زودهنگام، چونان کاشت بذری در خاک حاصلخیز، ذهن را برای معرفت آماده می‌سازد. در فلسفه تعلیم اسلامی، آموزش زودهنگام، شرط پرورش استعدادهای برتر است.

نقد آموزش تقلیدی

آموزش تقلیدی و تعبدی، مانع رشد ذهن و پرسشگری است. این روش، چونان قفسی بر بال‌های اندیشه، انسان را از تعقل بازمی‌دارد. در فلسفه اسلامی، تعقل فعال، شرط دستیابی به معرفت است.

چرایی انسان

انسان باید چون گوسفندی که به «چرا» می‌رود، به پرسشگری بپردازد و از تقلید بپرهیزد. این چرایی، چونان کلیدی برای گشودن قفل‌های جهل، انسان را به سوی حقیقت هدایت می‌کند.

کاستی آموزش دیرهنگام

آموزش فلسفه در سنین بالا، چونان کاشت بذری در خاک سخت، ناکارآمد است. ذهن در کودکی، چونان لوحی پاک، برای پذیرش معارف عمیق آماده‌تر است.

کیفیت در برابر کمیت

اقتدار حوزه‌ها به کیفیت افراد وابسته است، نه کمیت آن‌ها. این اصل، چونان نوری در تاریکی، راه اصلاح علم دینی را روشن می‌سازد. در فلسفه مدیریت اسلامی، کارآمدی کیفی، شرط موفقیت است.

نقد فقدان بانک اطلاعاتی

علم دینی فاقد بانک اطلاعاتی برای شناسایی متخصصان است. این نقص، چونان فقدان نقشه برای سفری دشوار، به آشوب سازمانی می‌انجامد. در فلسفه مدیریت اسلامی، مدیریت دانش، پایه نظم و پیشرفت است.

کاستی سیستم کنونی

سیستم کنونی علم دینی، چونان آش شله‌قلم‌کاری بی‌نظم، متخصص مشخصی ارائه نمی‌دهد. این آشوب، مانع از تحقق اقتدار علمی است.

نقد خودمحوری در فتوا

برخی طلاب، به جای آگاهی از فتاوای دیگران، تنها فتوای خود را معتبر می‌دانند. این خودمحوری، چونان تاریکی جهل مرکب، مانع رشد معرفتی است.

حوزه‌ها و ماندگاری دین

حوزه‌های علمیه، چونان نگهبانان حریم دیانت، اساس ماندگاری اسلام و حقیقت تشیع‌اند. این جایگاه، با مفهوم وراثت انبیا در فلسفه تعلیم اسلامی همخوانی دارد.

نقد تخریب و تقلید

تخریب علم دینی از سوی دشمنان و تقلید کورکورانه از سلف صالح، هر دو گمراهی است. این دو، چونان دو لبه یک قیچی، به قطع ریشه‌های معرفت می‌انجامند. در فلسفه اسلامی، اعتدال در اصلاح، شرط پیشرفت است.

لزوم اصلاح علم دینی

علم دینی باید مشکلات خود را برطرف کرده و رشد کند. این اصلاح، چونان ترمیم بنایی کهن، به احیای اقتدار آن می‌انجامد.

نقد هزینه‌های غیرعلمی

صرف هزینه برای غیر درس و بحث در حوزه‌ها، چونان ریختن آب در کویر، بی‌ثمر است. در فلسفه اخلاق اسلامی، اخلاص در علم، شرط موفقیت است.

کاستی طلاب در مسئولیت

بسیاری از طلاب، به دلیل مشکلات معیشتی، از درس و بحث بازمی‌مانند. این کاستی، چونان سدی در برابر جریان علم، از فقدان حمایت مادی ناشی می‌شود.

نقد ضعف عملکرد

برخی طلاب حتی در وظایف ساده چون خواندن نماز میت یا حمد و سوره ناتوان‌اند. این ضعف، چونان شاخه‌ای خشک در درخت علم دینی، از نقصان تربیت عملی ناشی می‌شود.

درنگ: اصلاح علم دینی با گزینش شایسته و تربیت کیفی، اقتدار حوزه‌ها را تضمین می‌کند.

جمع‌بندی

این نوشتار، با تأمل در درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره و آیات ۱۲۳ تا ۱۲۵ سوره آل عمران، نشان داد که اقتدار حوزه‌های علمیه در کیفیت، گزینش شایسته‌سالارانه و تربیت متناسب با استعدادها نهفته است. شرح صدر، چونان کلیدی الهی، قلب را برای پذیرش حقیقت گشوده و ضيق صدر، چونان قفلی سنگین، آن را از معرفت محروم می‌سازد. حوزه‌ها باید با کنار گذاشتن پذیرش عام و تمرکز بر گزینش افراد مستعد، به تربیت نیروهای ورزیده در زمینه‌های گوناگون بپردازند. این اصلاح، چونان احیای چشمه‌ای زلال، اقتدار جهانی اسلام را تضمین کرده و حوزه‌ها را به جایگاه وارثان انبیا بازمی‌گرداند.

با نظارت صادق خادمی