در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1274

متن درس






انسان و ابلیس: تأملی فلسفی در خلافت الهی و دشمن‌شناسی قرآنی

انسان و ابلیس: تأملی فلسفی در خلافت الهی و دشمن‌شناسی قرآنی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۲۷۴)

مقدمه: بازشناسی انسان در آیینه خلافت و دشمنی ابلیس

انسان، این موجود شگفت‌انگیز در نظام آفرینش، در فلسفه اسلامی جایگاهی بس رفیع دارد که از خلافت الهی سرچشمه می‌گیرد. با این حال، این مقام والا در برابر دشمنی قدرتمند به نام ابلیس قرار دارد که با جرأتی بی‌مانند در برابر خالق ایستاده و خود را رقیب انسان می‌داند. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتار شماره ۱۲۷۴ استاد فرزانه قدس‌سره، به بررسی عمیق این دوگانه وجودی انسان و ابلیس می‌پردازد. با تکیه بر آیات قرآن کریم و تحلیل‌های فلسفی و عرفانی، این متن در پی آن است که جایگاه انسان را به‌عنوان خلیفه الهی و ضرورت دشمن‌شناسی ابلیس را در تحقق این مقام تبیین نماید.

بخش یکم: عظمت انسان و خلافت الهی

دوگانه ادراک انسان: از فرد عادی تا خلیفه خدا

انسان در ادراک روزمره گاه به مثابه موجودی عادی با نام‌هایی چون زید، عمر و بکر فهمیده می‌شود که درگیر امور پیش‌پاافتاده زندگی است. اما در نگاهی متعالی، انسان موجودی است که خلافت الهی بر دوش او نهاده شده و در برابر دشمنی چون ابلیس ایستاده است. این دوگانه ادراک، انسان را میان دو ساحت مادی و الهی قرار می‌دهد. ساحت مادی، او را به زندگی روزمره و نیازهای ابتدایی محدود می‌کند، اما ساحت الهی، او را به بلندای ولایت، نبوت و عصمت رهنمون می‌سازد. این دوگانگی وجودی، ریشه در مراتب وجودی انسان در فلسفه اسلامی دارد که او را موجودی چندبعدی با ظرفیت‌های متعالی می‌داند.

درنگ: انسان بدون خلافت الهی و رقابت با ابلیس قابل تعریف نیست؛ خلافت، جوهره هویت اوست و ابلیس، رقیب اصلی این هویت والا.

اهمال در شناخت حقیقت انسان

شناخت انسان، به‌ویژه در بلندای وجودی او، مورد غفلت قرار گرفته است. ما اغلب انسان را به سطحی نازل فروکاسته‌ایم و از حقیقت والای او، که در خلافت، ولایت، نبوت و عصمت تجلی می‌یابد، غافل شده‌ایم. این اهمال، ریشه در جهل به حقیقت انسان دارد که در عرفان اسلامی به‌عنوان مانعی برای نیل به کمال معرفی شده است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که انسان را نمی‌توان تنها به جنبه‌های ظاهری و مادی او محدود کرد، بلکه باید او را در گستره‌ای متعالی نگریست که خلافت الهی، محور آن است.

خلافت الهی: جوهره هویت انسان

خلافت الهی، مقامی است که انسان را از سایر موجودات متمایز می‌سازد. این مقام، انسان را به‌عنوان جانشین خدا در زمین معرفی می‌کند که وظیفه‌ای سنگین و مقدسی بر دوش اوست. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً (بقره: ۳۰)؛ «و هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی قرار می‌دهم». این خلافت، انسان را به موجودی تبدیل می‌کند که نه‌تنها در برابر خدا مسئول است، بلکه در برابر رقیبی چون ابلیس نیز باید ایستادگی کند. بدون این خلافت و بدون در نظر گرفتن دشمنی ابلیس، هویت انسان ناقص و ناتمام می‌ماند.

جمع‌بندی بخش یکم

انسان، موجودی است که در دو ساحت مادی و الهی تعریف می‌شود. خلافت الهی، جوهره هویت اوست که او را از دیگر موجودات متمایز می‌سازد. اما این مقام والا، بدون شناخت حقیقت انسان و بدون توجه به دشمنی ابلیس، به تمامی محقق نمی‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره با تأکید بر این دوگانگی وجودی، ما را به بازنگری در ادراک خود از انسان دعوت می‌کنند تا از سطحی‌نگری به سوی شناخت متعالی او گام برداریم.

بخش دوم: ابلیس، رقیب انسان در مسیر خلافت

ابلیس: موجودی حقیقی با جرأتی بی‌مانند

ابلیس، به‌عنوان رقیب اصلی انسان، موجودی حقیقی است که در برابر خدا ایستاده و خود را برتر از انسان می‌داند. قرآن کریم این جرأت را چنین به تصویر می‌کشد: قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ (ص: ۷۶)؛ «گفت: من از او بهترم؛ مرا از آتش آفریدی و او را از گل». این ادعای تکبر وجودی، ابلیس را به موجودی تبدیل کرده که نه‌تنها در برابر خدا سرکشی می‌کند، بلکه انسان را نیز به چالش می‌کشد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که ابلیس شخصیتی عینی و واقعی دارد که با آدم گفت‌وگو کرده و زبان او را می‌فهمیده است. این شخصیت‌پردازی، ابلیس را از یک مفهوم انتزاعی به موجودی ملموس بدل می‌سازد که در فلسفه اسلامی به‌عنوان مظهر شر شناخته می‌شود.

درنگ: ابلیس، با جرأت بی‌مانند خود در برابر خدا، تنها موجودی است که خود را برتر از انسان خوانده و او را به چالش کشیده است.

تمایز ابلیس و شیطان: مراتب شر

ابلیس، موجودی خاص و در رأس سلسله‌مراتب شر است، در حالی که شیطان به مرتبه‌ای نازل‌تر اشاره دارد. شیاطین در دو حوزه جن و انس وجود دارند، اما ابلیس منحصر به جن است و به‌عنوان دشمن اصلی انسان شناخته می‌شود. قرآن کریم از شیاطین جن و انس سخن می‌گوید: وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ (انعام: ۱۱۲)؛ «و این‌گونه برای هر پیامبری دشمنی از شیاطین انس و جن قرار دادیم». این تمایز، در فلسفه قرآنی به‌عنوان مراتب شر شناخته می‌شود که ابلیس را در اوج این سلسله قرار می‌دهد.

وسوسه ابلیس: فریب وجودی در بهشت

ابلیس با وسوسه‌ای استادانه، آدم را در بهشت فریب داد. قرآن کریم این ماجرا را چنین روایت می‌کند: وَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُرِيَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا (اعراف: ۲۰)؛ «و شیطان آن دو را وسوسه کرد تا آنچه از عوراتشان پنهان شده بود، برایشان آشکار کند». ابلیس با استدلالی فریبنده و قسم دروغین، آدم را گمراه کرد: وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ (اعراف: ۲۱)؛ «و برایشان سوگند خورد که من قطعاً از خیرخواهان شما هستم». این فریب وجودی، که در فلسفه منطق اسلامی به‌عنوان مغالطه شیطانی شناخته می‌شود، نشان‌دهنده مهارت ابلیس در آمیختن حقیقت و دروغ است.

سادگی آدم و ترک اولی

آدم به دلیل سادگی و باور به قسم ابلیس، فریب خورد و به درخت ممنوعه نزدیک شد. قرآن کریم این خطا را چنین توصیف می‌کند: وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ (بقره: ۳۵)؛ «و به این درخت نزدیک نشوید که از ستمگران خواهید بود». این خطا، در فلسفه کلام اسلامی به‌عنوان ترک اولی شناخته می‌شود که گناهی غیرعمد است و عصمت انبیا را خدشه‌دار نمی‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که نباید آدم را به دلیل این خطا مذمت کرد، زیرا او در برابر دشمنی قدرتمند و با تجربه‌ای اندک قرار داشت.

درنگ: سادگی آدم در برابر فریب ابلیس، نه از سر گناه عمدی، بلکه ناشی از فقدان تجربه بود که در فلسفه کلام اسلامی به‌عنوان ترک اولی شناخته می‌شود.

جمع‌بندی بخش دوم

ابلیس، به‌عنوان رقیب اصلی انسان، موجودی حقیقی با قدرتی بی‌مانند است که با جرأت در برابر خدا ایستاده و انسان را به چالش می‌کشد. وسوسه او در بهشت، نمونه‌ای از فریب وجودی است که با استدلال و قسم دروغین، حتی انبیا را به خطا می‌کشاند. شناخت این دشمن و تمایز او از شیاطین جن و انس، گامی اساسی در مسیر تحقق خلافت الهی است.

بخش سوم: دشمن‌شناسی و غفلت انسان

فقدان دشمن‌شناسی: ریشه ناکامی انسان

انسان به دلیل کوچک شمردن ابلیس و عدم شناخت او، در برابر این دشمن شکست می‌خورد. استاد فرزانه قدس‌سره با تمثیلی زیبا این غفلت را به پریدن از جوی آب تشبیه می‌کنند: اگر جوی کوچک باشد، انسان با سهولت از آن می‌گذرد، اما اگر جوی عظیم باشد، نیازمند آمادگی و دورخیز است. ابلیس، جویی عظیم است که بدون شناخت و آمادگی، انسان را به ورطه نابودی می‌کشاند. این تمثیل، در فلسفه عمل اسلامی به‌عنوان تناسب چالش و آمادگی شناخته می‌شود که شناخت دشمن را شرط پیروزی می‌داند.

تصور نادرست از دشمن

انسان اغلب دشمن را به همسایه، خویشاوند یا امور پیش‌پاافتاده تقلیل می‌دهد و از دشمن اصلی، یعنی ابلیس، غافل می‌ماند. این تصور نادرست، در فلسفه اخلاق اسلامی به‌عنوان جهل مرکب شناخته می‌شود که انسان را از شناخت دشمن واقعی بازمی‌دارد. استاد فرزانه قدس‌سره هشدار می‌دهند که این غفلت، انسان را زیر پای شیاطین له می‌کند و او را از تحقق خلافت الهی محروم می‌سازد.

درنگ: غفلت از ابلیس و تقلیل دشمن به امور پیش‌پاافتاده، انسان را از شناخت دشمن اصلی بازمی‌دارد و به شکست وجودی منجر می‌شود.

نفس اماره: ایادی ابلیس

نفس اماره، که در قرآن کریم به‌عنوان دشمن درونی انسان معرفی شده، تحت فرمان ابلیس عمل می‌کند و خود دشمن اصلی نیست. این رابطه، در فلسفه قرآنی به‌عنوان سلسله‌مراتب شر شناخته می‌شود که ابلیس را سرمنشأ وسوسه می‌داند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که انسان باید با نفس خود دیالوگ کند و از آن حساب کشد، چنان‌که در عرفان اسلامی به محاسبه نفس معروف است. اگر نفس با دیالوگ اصلاح نشد، باید با شدت و جهاد نفسانی با آن برخورد کرد.

تمثیلات عرفانی: مستی و اژدها

استاد فرزانه قدس‌سره با بهره‌گیری از تمثیلات عرفانی، غفلت انسان را به تصویر می‌کشند. در تمثیل مستی، انسان غافل مانند فردی مست است که سوار بر شیر و با ماری در دست حرکت می‌کند، اما از خطر آن آگاه نیست. در تمثیل اژدها، انسان مانند معرکه‌گیری است که اژدهای یخ‌زده (ابلیس) را دست‌کم می‌گیرد، اما با گرم شدن اژدها، خود و دیگران را به خطر می‌اندازد. این تمثیلات، در عرفان اسلامی به‌عنوان خطر غفلت شناخته می‌شوند که نادیده گرفتن دشمن را عامل نابودی می‌دانند.

جمع‌بندی بخش سوم

دشمن‌شناسی، گامی اساسی در مسیر خلافت الهی است. غفلت از ابلیس و تقلیل دشمن به امور پیش‌پاافتاده، انسان را به ورطه شکست می‌کشاند. نفس اماره، به‌عنوان ایادی ابلیس، باید با دیالوگ و جهاد نفسانی مهار شود. تمثیلات عرفانی، این حقیقت را به زیبایی نشان می‌دهند که بدون شناخت ابلیس، انسان نمی‌تواند به کمال وجودی خود دست یابد.

بخش چهارم: پناه به خدا و نجات از ابلیس

پناه به خدا: تنها راه نجات

تنها پناهگاه انسان در برابر ابلیس، خداست. قرآن کریم این پناه را چنین بیان می‌کند: أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ (نحل: ۹۸)؛ «به خدا پناه می‌برم از شیطان رانده‌شده». این پناه، در عرفان اسلامی به‌عنوان توکل الهی شناخته می‌شود که خدا را تنها پناهگاه انسان می‌داند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که حتی انبیا نیز نمی‌توانند در برابر ابلیس پناهگاهی باشند، زیرا خود در معرض وسوسه او قرار داشته‌اند.

درنگ: تنها پناهگاه انسان در برابر ابلیس، خداست؛ نه انبیا و نه هیچ موجود دیگری نمی‌تواند جایگزین این پناه الهی شود.

لعن ابلیس: ادب توحیدی

استاد فرزانه قدس‌سره توصیه می‌کنند که به جای گفتن «لعنت بر شیطان»، باید گفت «لعنت خدا بر شیطان». این دقت، در فلسفه اخلاق اسلامی به‌عنوان ادب توحیدی شناخته می‌شود که احترام به خدا را در دعا و نفرین می‌طلبد. این بیان، نشان‌دهنده فروتنی انسان در برابر خدا و پرهیز از خودبزرگ‌بینی در برابر ابلیس است.

اسکورت ملائکه: مدد غیبی

ملائکه، به‌عنوان حافظان انسان، او را از چنگال شیاطین نجات می‌دهند. این اسکورت الهی، در عرفان اسلامی به‌عنوان مدد غیبی شناخته می‌شود که امداد الهی را شرط نجات می‌داند. قرآن کریم از حضور ملائکه در کنار انسان سخن می‌گوید: لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ (رعد: ۱۱)؛ «برای او فرشتگانی است که از پیش‌رو و پشت‌سرش او را از امر خدا حفظ می‌کنند». این مدد، انسان را در برابر وسوسه‌های ابلیس و شیاطین محافظت می‌کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

نجات از ابلیس، تنها با پناه بردن به خدا و بهره‌مندی از مدد ملائکه ممکن است. ادب توحیدی در نفرین بر ابلیس و تکیه بر امداد الهی، انسان را از چنگال این دشمن قدرتمند رهایی می‌بخشد. این راه، مسیری است که انسان را به‌سوی تحقق خلافت الهی هدایت می‌کند.

نتیجه‌گیری کلی

انسان، به‌عنوان خلیفه الهی، موجودی است با ظرفیت‌های والای وجودی که در برابر دشمنی قدرتمند چون ابلیس قرار دارد. شناخت این دشمن، که با جرأتی بی‌مانند در برابر خدا ایستاده، گامی اساسی در تحقق خلافت است. آیات قرآن کریم، ابلیس را موجودی حقیقی با وسوسه‌ای فریبنده معرفی می‌کنند که تنها با پناه بردن به خدا و بهره‌مندی از مدد ملائکه می‌توان در برابر او ایستادگی کرد. دشمن‌شناسی، دیالوگ با نفس، و توکل به خدا، انسان را از غفلت و شکست نجات داده و به‌سوی کمال هدایت می‌کند. این نوشتار، با تأمل در درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، تلاش کرد تا این حقایق را با زبانی روشن و علمی تبیین نماید.

با نظارت صادق خادمی