متن درس
هستیشناسی اقتدار انسانی در تعاملات غیبی و نظام سلامت معنوی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۲۸۲)
مقدمه
در قلمرو فلسفه قرآنی، جایگاه انسان بهعنوان موجودی برخوردار از اقتدار ذاتی و مقام جمعی، در تعامل با موجودات غیبی چون جن، شیاطین، و ملائکه، از اهمیتی بنیادین برخوردار است. این نوشتار، با تکیه بر اصول سهگانه همزیستی موجودات، تأثیرگذاری متقابل، و آسیبپذیری در برابر نفوذ غیبی، به تبیین اقتدار وجودی انسان در برابر موجودات دیگر میپردازد. انسان، بهسان مهرهای گرد در پهنه هستی، از توانمندی مانور در تمامی جهات برخوردار است، برخلاف شیاطین که حرکتشان کعبی و محدود است. این ویژگی، انسان را در جایگاهی ممتاز قرار میدهد که میتواند با بهرهگیری از ابزارهایی چون ذکر، دعا، و استجماع، از نفوذ غیبی مصون بماند و سلامت معنوی خود را تضمین کند.
بخش اول: اصول بنیادین هستیشناسی تعاملات غیبی
وحدت وجودی و همزیستی موجودات
انسان، جن، شیاطین، و ملائکه در قلمرو وجودی مشترکی همزیستاند و نسبت به یکدیگر انفعالپذیرند. این همزیستی، که ریشه در وحدت وجودی فلسفه اسلامی دارد، نظام هستی را بهسان شبکهای درهمتنیده ترسیم میکند که در آن، هر موجودی میتواند بر دیگری اثر بگذارد یا از آن متأثر شود. این اصل، مبنای فهم تعاملات غیبی و مادی است و بر ضرورت هوشیاری انسان در برابر تأثیرات متقابل تأکید دارد.
درنگ: همزیستی انسان، جن، شیاطین، و ملائکه در قلمرو وجودی مشترک، زمینهساز تعاملات متقابل و آسیبپذیریهای وجودی است. |
این تعاملات، بهسان رقص مهرهها و تاسها در بازی هستی، گاه به هماهنگی و گاه به تصادم منجر میشود. انسان، به دلیل مقام جمعی، قادر است این تعاملات را به نفع خود هدایت کند، مشروط بر آنکه از غفلت پرهیز نماید.
آسیبپذیری انسان در غفلت
انسان، در صورت غفلت، در برابر نفوذ جن و شیاطین آسیبپذیر میشود و این آسیبپذیری به اضطراب، نگرانی، و پریشانی میانجامد. این حالت، که در فلسفه نفس اسلامی به «ضعف وجودی» تعبیر میشود، نتیجه انفعال در برابر وسوسههای شیطانی است. غفلت، بهسان رانندهای که در جاده هوشیاری خود را از دست دهد، انسان را به سوی تصادف وجودی سوق میدهد.
نفوذ شیطان در زندگی روزمره
انسان در جریان زندگی روزمره، گاه ناآگاهانه شیطان را «مصرف» میکند و این جذب، به تسلط شیطان و بروز اضطراب منجر میشود. وسوسه شیطانی، بهسان جریانی نامرئی، از خلال غفلت به جان انسان نفوذ میکند و تعادل معنوی او را برهم میزند. این نفوذ، در فلسفه قرآنی، به القائات مخرب شیطان نسبت داده میشود که از محدودیتهای وجودی او نشئت میگیرد.
بخش دوم: اقتدار ذاتی انسان و حرکت دوری
مقام جمعی انسان
انسان، به دلیل برخورداری از «مقام جمعی»، بر تمام قوای عالم تفوق دارد. این مقام، که در فلسفه اسلامی به خلافت الهی تعبیر میشود، انسان را موجودی جامعالجهات میداند که قادر است با هر موجودی هماهنگی برقرار کند. برخلاف جن، شیاطین، و حتی ملائکه، که فاقد این جامعیتاند، انسان میتواند در تمامی جبهههای وجودی مانور دهد.
درنگ: مقام جمعی انسان، او را به موجودی با توانمندی مانور در تمامی جهات هستی تبدیل میکند، برخلاف محدودیتهای وجودی جن و شیاطین. |
این اقتدار، بهسان مهرهای گرد در برابر تاسهای مکعبی، انسان را از قید محدودیتهای وجودی رها میسازد و او را به موجودی پویا و نامحدود بدل میکند.
حرکت دوری انسان در برابر حرکت کعبی شیطان
انسان، مانند مهرهای گرد، از هر جهت قدرت مانور دارد، در حالی که شیطان، با حرکت کعبی و محدود خود، تنها از جهتی خاص میتواند نفوذ کند. این حرکت دوری، که در فلسفه اسلامی به کمال وجودی تعبیر میشود، انسان را به موجودی پویا و نامحدود تبدیل میکند، در حالی که حرکت کعبی شیطان، نشانه نقصان وجودی اوست.
بهسان تیلهای که در پهنه بازی کودکان، آزادانه میغلتد و از هر مانعی میگریزد، انسان میتواند از نفوذ شیطان بگریزد، مشروط بر آنکه در چالههای گناه و معصیت گرفتار نشود.
ضعف کید شیطان
قرآن کریم میفرماید:
إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا (نساء: ۷۶).
نیرنگ شیطان ناتوان است. این ضعف، نتیجه حرکت کعبی و محدودیت وجودی شیطان است که در برابر اقتدار دوری انسان ناتوان میماند.
درنگ: ضعف کید شیطان، ریشه در محدودیت وجودی او دارد که در برابر حرکت دوری انسان ناتوان است. |
بخش سوم: ابزارهای حفاظت معنوی
نقش استجماع و هوشیاری در زندگی
زندگی بیتوجه و شلخته، انسان را به سوی اضطراب و آسیبپذیری سوق میدهد. استجماع، که در عرفان اسلامی به تقوای عملی تعبیر میشود، هوشیاری مداوم را شرط مصونیت میداند. زندگی، بهسان رانندگی در جادهای پرپیچوخم، نیازمند تمرکز و حضور قلبی است، حتی در خواب.
خواب، قلمرو تعاملات غیبی است که در آن، انسان همچنان باید چون رانندهای هوشیار عمل کند. غفلت در این قلمرو، بهسان چرت زدن در پشت فرمان، به تصادف وجودی میانجامد.
دعاها، حرزها، و ذکرها
دعاها، حرزها، و ذکرها، ابزارهایی برای حفاظت معنوی در خواب و بیداریاند. این ابزارها، که در عرفان اسلامی به حفظ معنوی تعبیر میشوند، سپری در برابر نفوذ غیبی ایجاد میکنند. ذکرهای عام، مانند صلوات، «لا اله الا الله»، و «استغفر الله»، فضای روحی انسان را تزکیه میکنند و او را از آلودگیهای غیبی مصون میدارند.
درنگ: ذکرهای عام، مانند صلوات و استغفر الله، با تزکیه فضای روحی، انسان را از نفوذ غیبی مصون میدارند. |
این ذکرها، بهسان نسیمی پاک، گرد و غبار شیطانی را از جان انسان میزدایند و او را در مسیر کمال وجودی یاری میرسانند.
توجه و حضور قلبی در ذکر
ذکر، تنها در صورتی مؤثر است که با اراده و توجه ادا شود، نه بهصورت لقلقه زبان. این توجه، که در فلسفه عبادت اسلامی به حضور قلبی تعبیر میشود، شرط اثرگذاری ذکر است. ذکر بیتوجه، بهسان تیری است که بدون هدف رها شود و به خطا رود.
بخش چهارم: نقد و تحلیل مفاهیم فلسفی
نقد متون فلسفی سنتی
متون فلسفی سنتی، مانند اسفار و شفا، از منظر انسانشناسی قرآنی، به ماهیتگرایی محدودند و فاقد عمق لازم در تبیین جایگاه انساناند. این متون، بهسان بناهایی که بر پایههای سست ماهیت بنا شدهاند، از پویایی انسانشناسی قرآنی بیبهرهاند.
انسانشناسی قرآنی، انسان را موجودی پویا و جامعالجهات میداند که فراتر از ماهیت، در قلمرو وجودی مانور میدهد. این دیدگاه، فلسفه را از انتزاعگرایی نجات میدهد و به تجربه عینی پیوند میزند.
تجسم فلسفه
فلسفه باید از خیال به واقعیت تبدیل شود و در تجربه عینی تجسم یابد. این تجسم، که در فلسفه اسلامی به فلسفه ملموس تعبیر میشود، مفاهیم انتزاعی را به مصادیق عینی پیوند میزند. تشبیه انسان به مهره و شیطان به تاس، نمونهای از این روش است که پویایی وجودی انسان را ملموس میسازد.
بخش پنجم: نظام سلامت معنوی
نیاز به نظامسازی
نظام سلامت معنوی باید قانونمند و سیستمی شود، نه فردی و پراکنده. این نظام، که در فلسفه سیاسی اسلامی به نظم اجتماعی تعبیر میشود، سلامت معنوی را در ساختاری منسجم تضمین میکند. عملیات غیبی فردی، به دلیل خطرات و انحرافات، غیرمقبول است و باید تحت ولایت الهی انجام شود.
درنگ: نظام سلامت معنوی، با رویکرد سیستمی، اقتدار انسان را در برابر نفوذ غیبی نهادینه میکند. |
خطرات عملیات غیبی فردی
عملیات غیبی فردی، به دلیل فقدان نظارت شرعی، به انحراف و ناکامی میانجامد. جادوگران و رمالها، با وجود قدرت ظاهری، زندگی ناکام و نکبتباری دارند، چرا که از ولایت الهی بیبهرهاند. این ناکامی، در فلسفه اخلاق اسلامی، به پیامدهای غیبی انحراف نسبت داده میشود.
زندگی معصومانه اولیای خدا
اولیای خدا، با اقتدار غیبی و زندگی معصومانه، الگویی برای سلامت معنویاند. این زندگی، که در عرفان اسلامی به عصمت عملی تعبیر میشود، شفاف و ملکوتی است و از هرگونه آلودگی غیبی مصون است.
بخش ششم: تفاوتهای وجودی و جنسیتی
تفاوت زن و مرد در حرکت دوری
زن، بهسان مهرهای شیشهای، از لطافت و انعطافپذیری بیشتری برخوردار است، در حالی که مرد، مانند گردویی استخوانی، استحکام بیشتری دارد اما شکنندهتر است. این تفاوت، که در فلسفه جنسیت اسلامی به تمایز وجودی تعبیر میشود، زن و مرد را مکمل یکدیگر میداند.
قرآن کریم میفرماید:
إِنَّ كَيْدَهُنَّ عَظِيمٌ (یوسف: ۲۸).
نیرنگ زنان بزرگ است. این قدرت، نتیجه لطافت و نفوذ عاطفی زنان است که نیازی به خشونت ندارد.
نقد آیه فاضربوهن
قرآن کریم میفرماید:
فَاضْرِبُوهُنَّ (نساء: ۳۴).
و آنان را بزنید. این دستور، در چارچوب عدالت جنسیتی، به مردان اجازه میدهد در شرایط خاص از ضرب استفاده کنند، اما زنان، به دلیل نفوذ عاطفی، نیازی به این ابزار ندارند. این تفاوت، بهسان دو مهره با جنسهای متفاوت، مکمل یکدیگرند.
بخش هفتم: ولایت الهی و اقتدار انسانی
نقش ولایت در اقتدار
اقتدار انسان باید تحت ولایت الهی باشد، نه تسخیر شیاطین. قرآن کریم میفرماید:
وَمَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِينًا (نساء: ۱۱۹).
و هر که شیطان را به جای خدا دوست گیرد، به یقین زیانی آشکار کرده است. این خسران، نتیجه انحراف وجودی از مسیر ولایت الهی است.
درنگ: اقتدار انسانی تنها در سایه ولایت الهی به کمال میرسد و تسخیر شیطان به خسران آشکار میانجامد. |
ادراک غیبی اولیای خدا
اولیای خدا، با بصیرت غیبی، شیطان را با بو، رنگ، و شکل ادراک میکنند. این ادراک، که در عرفان اسلامی به شهود تعبیر میشود، نتیجه تزکیه نفس و مراقبه است.
بخش هشتم: مراقبه و گزینش در زندگی
حساسیت به فضای روحی
انسان باید به فضای روحی و محیطی خود حساس باشد. این حساسیت، که در عرفان اسلامی به مراقبه تعبیر میشود، شرط سلامت معنوی است. انسان، بهسان باغبانی که به تغییرات آبوهوا حساس است، باید فضای دل خود را از آلودگیهای غیبی پاک نگه دارد.
گزینش در امور
گزینش در امور، که در فلسفه اخلاق اسلامی به اعتدال زیستی تعبیر میشود، انسان را از پراکندگی و کثرت بیهوده نجات میدهد. کنار گذاشتن کارهای غیرضروری و انتخاب بهترینها، انسان را به سوی کمال وجودی هدایت میکند.
اثر نماز در تزکیه نفس
دو رکعت نماز با توجه، فضای روحی انسان را سبک میکند و او را از نفوذ غیبی مصون میدارد. این اثر، که در فلسفه قرآنی به تأثیر عبادت تعبیر میشود، نتیجه حضور قلبی و تمرکز در عبادت است.
نتیجهگیری
هستیشناسی اقتدار انسانی، با تکیه بر فلسفه قرآنی، انسان را موجودی با مقام جمعی و حرکت دوری ترسیم میکند که قادر است بر شیاطین و جن غلبه کند. آیات قرآن کریم، مانند «إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا» و «وَمَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا»، بر ضعف شیطان و خطر تسخیر آن تأکید دارند. انسان، با استجماع، ذکر، و حرز، میتواند از نفوذ غیبی مصون بماند و با نظام سلامت معنوی، این اقتدار را نهادینه کند. اولیای خدا، با زندگی معصومانه، الگویی برای این اقتدارند. انسان، با مراقبه، گزینش، و عبادت، میتواند به کمال وجودی دست یابد و از چالههای شیطانی در امان بماند.
با نظارت صادق خادمی |