در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1283

متن درس





انسان‌شناسی فلسفی در نظام هستی‌شناختی اسلامی

انسان‌شناسی فلسفی در نظام هستی‌شناختی اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۲۸۳)

مقدمه: انسان، محور نظام خلقت

انسان در نظام هستی‌شناختی اسلامی جایگاهی بی‌مانند دارد، موجودی که قامت وجودی‌اش با قیامت هم‌سنگ است و عالم، جلوه‌ای از حقیقت او. درس‌گفتار شماره ۱۲۸۳، ارائه‌شده در تاریخ ۱۵ فروردین ۱۳۹۰، به تبیین این جایگاه والا پرداخته و با نگاهی نوین، تعریف سنتی انسان به‌عنوان «حیوان ناطق» را به چالش می‌کشد. این نوشتار، با استناد به آیات قرآن کریم، مانند فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ (مؤمنون: ۱۴) به معنای «پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است» و حدیث شریف «در تو عالم بزرگ‌تر نهفته است»، انسان را موجودی بی‌حد معرفی می‌کند که همه عوالم و مخلوقات، ظهورات وجود او هستند. این بحث با تأکید بر دو فصل متمایز انسان – طینی و نوری – و نقد فلسفه‌های سنتی ارسطویی، به ضرورت خودشناسی عرفانی برای کشف حقیقت وجودی انسان دعوت می‌کند.

بخش یکم: گستره بی‌حد وجود انسانی

انسان، مانند عدد بی‌پایان

شناخت انسان و گستره وجودی او به سبب عظمت بی‌کرانش امری دشوار است، چنان‌که استاد فرزانه قدس‌سره انسان را به عدد تشبیه می‌کنند: موجودی که نمی‌توان برایش ابتدا یا انتهایی متصور شد. عدد، در ذات خود، وجودی است که به هیچ حدی متوقف نمی‌شود؛ یک، ده، صد، هزار، و تا بی‌نهایت ادامه می‌یابد. انسان نیز چنین است؛ وجود او در هیچ مرتبه‌ای محدود نمی‌گردد و از هر مرز و کران فراتر می‌رود. این تشبیه، انسان را از محدودیت‌های عالم مادی متمایز می‌سازد، جایی که شهرها، کشورها، و حتی عوالم برزخ و قیامت، دارای حدود و مراتب مشخص‌اند، اما انسان، چونان عددی بی‌کران، از این حدود آزاد است.

درنگ: انسان، مانند عدد، وجودی بی‌پایان دارد که در هیچ مرتبه‌ای متوقف نمی‌شود و از محدودیت‌های عالم مادی فراتر می‌رود.

تمایز انسان و عالم مادی

عالم مادی، از شهرها و کشورها تا عوالم برزخ و قیامت، دارای مراتب مشخص و پایان‌پذیر است. هر شهر با تابلویی سرخ پایان می‌یابد، و هر عالم در مرتبه‌ای خاص از عالم دیگر جدا می‌شود. اما انسان چنین نیست؛ وجود او در هیچ مرزی محصور نمی‌گردد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که حتی عوالم هستی، از دنیا تا قیامت، ظهورات انسان‌اند. جن و ملائکه نیز جلوه‌هایی از وجود او هستند، و قیامت، قامت وجودی انسان است. این دیدگاه، انسان را محور نظام خلقت قرار می‌دهد، موجودی که همه مخلوقات در سایه او تعریف می‌شوند.

انسان، ظهور حق تعالی

انسان، مظهر تام اسماء الهی است و نمی‌توان برای او ابتدا، انتها، بدایت یا نهایتی تصور کرد. این جایگاه والا، چنان‌که در قرآن کریم آمده است: فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ (مؤمنون: ۱۴)، انسان را به‌عنوان برترین مخلوق معرفی می‌کند. ادراک این حقیقت به دلیل عظمت وجودی انسان آسان نیست، و ذهن عامه، انسان را به موجودی مادی که می‌خورد و در بازارها راه می‌رود، تقلیل می‌دهد. اما انسان حقیقی، حیطیت حق تعالی است و عالم، جلوه‌ای از وجود او.

درنگ: انسان، ظهور حق تعالی است و عالم، برزخ، و قیامت، جلوه‌های وجودی او هستند.

بخش دوم: نقد تعریف سنتی انسان و تبیین دو فصل وجودی

نقد تعریف «حیوان ناطق»

فلاسفه سنتی، از ارسطو تا ابن‌سینا و ملاصدرا، انسان را به‌عنوان «حیوان ناطق» تعریف کرده‌اند، اما این تعریف تنها به فصل طینی (ناسوتی) انسان محدود است. استاد فرزانه قدس‌سره این تعریف را ناکافی می‌دانند، زیرا نطق طینی، که شامل حسابگری، کلک‌زنی، و فکر مادی است، در همه انسان‌ها، از شمر و معاویه تا مؤمنان، وجود دارد. اما این نطق، حقیقت انسان را دربرنمی‌گیرد. در مقابل، فصل نوری انسان، حقیقت ربوبی اوست که پیامبران، امامان، و اولیای الهی از آن سرچشمه می‌گیرند.

فصل طینی و نوری: تمایز ترشحات و تجلیات

انسان دارای دو فصل وجودی است: فصل طینی، که به ناسوت و ترشحات وجودی تعلق دارد، و فصل نوری، که تجلی حقیقت ربوبی است. فصل طینی، مانند رطوبتی است که به لباسی می‌رسد و تنها شتکی از نور الهی را در خود دارد. این فصل، منشأ پلیدی‌هایی چون معاویه و شمر است که در حد حیوان ناطق باقی می‌مانند. اما فصل نوری، مانند لباسی است که در دریای نور الهی غرق شده و خیرات و کمالات الهی در آن تجلی یافته است. این فصل، منشأ پیامبران، امامان، و اولیای خداست که در علینین جای دارند.

درنگ: انسان دارای دو فصل است: طینی، که ترشحات ناسوتی را دربرمی‌گیرد، و نوری، که تجلیات ربوبی را نمایان می‌سازد.

تمایز معاویه و مؤمن

سؤالی بنیادین در انسان‌شناسی فلسفی مطرح می‌شود: اگر معاویه و امیرالمؤمنین هر دو حیوان ناطق‌اند، تفاوت آن‌ها چیست؟ پاسخ در تمایز میان ترشحات و تجلیات نهفته است. معاویه، که از سجین سرچشمه می‌گیرد، در فصل طینی محصور است و فاقد تجلی نوری است. اما مؤمن، به‌ویژه اولیای الهی، در فصل نوری تعریف می‌شود که حقیقت ربوبی در او متجلی است. این تمایز، عظمت وجودی انسان کامل را در برابر انسان ناسوتی آشکار می‌سازد.

بخش سوم: خودشناسی عرفانی و تحول وجودی

ضرورت خودشناسی

خودشناسی، محور انسان‌شناسی اسلامی است. حدیث شریف «هرکس نفس خود را بشناسد، پروردگارش را شناخته است» به انسان دعوت می‌کند تا حقیقت وجودی خود را کاوش کند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که انسان باید شب‌ها در خلوت خود ببیند آیا وجودش ترشحی است یا تجلیاتی، سجینی است یا علینی، ناسوتی است یا ربوبی. این کاوش، نه شمارش گناهان، بلکه کشف نور الهی در وجود است.

درنگ: خودشناسی حقیقی، کشف تجلیات نوری در وجود است، نه شمارش گناهان که به یأس و گناه‌پروری منجر می‌شود.

نقد محاسبة نفس سنتی

محاسبة نفس سنتی، که بر شمارش گناهان متمرکز است، نه‌تنها انسان را به خودشناسی نمی‌رساند، بلکه او را به یأس و گناه‌پروری سوق می‌دهد. استاد فرزانه قدس‌سره این رویکرد را گناه‌پرور می‌دانند، زیرا انسان با تمرکز بر بدی‌هایش، در چرخه گناه گرفتار می‌شود. در عوض، خودشناسی حقیقی در پی یافتن رگه‌های نور الهی در وجود است. یک جرقه تجلی، حتی اگر گناهان به تعداد ریگ‌های بیابان باشد، همه را می‌سوزاند و انسان را پاک می‌سازد.

تحول انسان‌های بزرگ

انسان‌های بزرگ، که ظرفیت وجودی عظیمی دارند، قادر به گناهان بزرگ‌اند، اما همین ظرفیت، امکان تحول عظیم را نیز در آن‌ها فراهم می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره به نمونه‌هایی چون حر بن یزید اشاره می‌کنند که با وجود گمراهی اولیه، با جرقه‌ای از نور الهی تحول یافت. حتی انسان‌هایی چون شداد و نمرود، که در پلیدی غرق بودند، پتانسیل بازگشت به نور را داشتند. این دیدگاه، به رحمت بی‌کران الهی و قدرت تحول‌آفرین تجلیات نوری تأکید دارد.

بخش چهارم: نقد فلسفه سنتی و پیشنهاد اصلاح

محدودیت‌های فلسفه ارسطویی

فلسفه سنتی، از ارسطو تا ابن‌سینا و ملاصدرا، به دلیل تکیه بر منطق ارسطویی و غفلت از روایات اسلامی، حقیقت نوری انسان را درک نکرده است. استاد فرزانه قدس‌سره این فلسفه را «ماست‌بندی» می‌نامند، تشبیهی که وجود الهی را به تغارهای محدود ماهیت تقلیل می‌دهد. در این فلسفه، انسان به حیوان ناطق محدود شده و از فصل نوری او غفلت شده است. این نقد، به ضرورت بازنگری در منطق و انسان‌شناسی فلسفی تأکید دارد.

درنگ: فلسفه سنتی، انسان را به حیوان ناطق تقلیل داده و از حقیقت نوری او غافل مانده است.

غنای روایات اسلامی

روایات اسلامی، برخلاف فلسفه سنتی، انسان را موجودی عظیم معرفی می‌کنند که ملائکه، مخلوقات معصومان‌اند و عالم، ظهور وجود اوست. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که فلاسفه سنتی، به دلیل عدم مطالعه روایات، از این معرفت بی‌بهره مانده‌اند. تدوین این روایات و بازتعریف منطق فلسفی بر اساس آن‌ها، ضرورتی برای توسعه انسان‌شناسی اسلامی است.

اصلاح منطق فلسفی

منطق سنتی، که انسان را به فصل طینی محدود می‌کند، کهنه و پراشکال است. استاد فرزانه قدس‌سره پیشنهاد می‌کنند که منطق فلسفی با تعریف دو فصل طینی و نوری اصلاح شود. فصل طینی، جنس قریب و ناسوتی است، و فصل نوری، فصل بعید و ربوبی. این بازتعریف، انسان را به جایگاه واقعی‌اش در نظام هستی بازمی‌گرداند و از تقلیل او به حیوان ناطق جلوگیری می‌کند.

بخش پنجم: انسان و قیامت: قامت بی‌حد وجود

انسان، قامت قیامت

انسان، به تعبیر استاد فرزانه قدس‌سره، قامتی برابر با قیامت دارد. قرآن کریم با دو هزار آیه درباره قیامت، عظمت وجودی انسان را نشان می‌دهد. حدیث «در تو عالم بزرگ‌تر نهفته است» نیز به این حقیقت اشاره دارد که عالم در وجود انسان انطوی دارد. این دیدگاه، انسان را محور نظام خلقت قرار می‌دهد که همه مخلوقات، از جن و ملائکه تا عوالم برزخ و قیامت، در نعال او هستند.

درنگ: انسان، قامتی برابر با قیامت دارد و عالم، ظهور وجود اوست.

نقد روایات معراج

برخی روایات معراج، مانند آویزان شدن زنان به موهایشان، به دلیل تحریف یا تفسیر نادرست، اثر معکوس داشته‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره این روایات را با مثالی از فیزیک مدرن نقد می‌کنند: لیوانی معلق که به هیچ جا بند نیست، دردی ندارد، پس چگونه می‌توان آویزان شدن به مو را دردناک دانست؟ این نقد، به ضرورت دقت در فهم روایات و پرهیز از تفسیرهای مادی تأکید دارد.

آیه اوتاد و ساختار نامرئی عالم

آیه وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا (نبأ: ۷) به معنای «و کوه‌ها را میخ‌هایی قرار دادیم»، به ساختارهای نامرئی عالم اشاره دارد که مانند بندهای نامرئی، نظام خلقت را استوار نگه می‌دارند. این آیه، پیچیدگی نظام هستی را نشان می‌دهد که انسان، با عظمت وجودی‌اش، در مرکز آن قرار دارد.

بخش ششم: عظمت انسان در بخششگری و تحول

آزمایش وجودی و بخششگری

انسان عظیم، ظرفیت بخششگری بی‌مانندی دارد. استاد فرزانه قدس‌سره مثالی شگفت‌انگیز می‌آورند: انسانی که قاتل پدرش را می‌بخشد، مغازه پدر را به او می‌سپارد، و حتی او را به همسری خواهرش درمی‌آورد. این بخششگری، نشان‌دهنده عظمت وجودی انسان است که از فصل نوری سرچشمه می‌گیرد. چنین انسانی، قاتل را نه‌تنها آزاد می‌کند، بلکه او را به مقام جدیدی می‌رساند.

درنگ: انسان عظیم می‌تواند قاتل پدر خود را ببخشد و زندگی او را سامان دهد، که نشان‌دهنده عظمت فصل نوری اوست.

نقد تربیت ناسالم

تربیت ناسالم، انسان را به موجودی کوچک و محدود تبدیل کرده است. استاد فرزانه قدس‌سره این وضعیت را به «ماست‌بندی» تشبیه می‌کنند، جایی که وجود الهی در تغارهای محدود ماهیت ریخته می‌شود. انسان مدرن، که به دعواهای کوچک و حسابگری‌های ناچیز مشغول است، از عظمت وجودی خود غافل مانده است. رفتار امیرالمؤمنین با ملجم مرادی، نمونه‌ای از تجلیات نوری است که در برابر این محدودیت‌ها قد برمی‌افرازد.

انسان و عشق به مخلوقات

انسان عظیم، چنان دلی صاف دارد که برای گرگ‌های بیابان اشک می‌ریزد و برای ریگ‌های صحرا دل می‌سوزاند. این عاطفه عرفانی، از فصل نوری انسان سرچشمه می‌گیرد و او را از حیوان ناطق، که تنها به فکر خود است، متمایز می‌سازد. خودشناسی شبانه، که انسان را به کشف این ظرفیت عظیم دعوت می‌کند، راهی به سوی این عظمت است.

بخش هفتم: سلوک و خودشناسی در مسیر ربوبی

سلوک شبانه و مشق دل

خودشناسی، مشق دل است، نه سیاه کردن کاغذ. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که انسان باید شب‌ها در خلوت خود، وجودش را کاوش کند تا ببیند ترشحی است یا تجلیاتی، ناسوتی است یا ربوبی. این سلوک، که گاه پنجاه یا هفتاد سال به طول می‌انجامد، انسان را به حقیقت وجودی‌اش می‌رساند. برخلاف انسان مدرن، که برای هیچ‌چیز وقت کافی نمی‌گذارد، سالکان قدیم با صبر و تأمل، حقیقت خود را می‌یافتند.

درنگ: خودشناسی، مشق دل است که انسان را به کشف حقیقت نوری و ربوبی‌اش هدایت می‌کند.

محبین و محبوبین

محبین، که در مسیر سلوک‌اند، باید خود را کاوش کنند، اما محبوبین، مانند معصومین، از این نیاز بی‌نیازند. وجود معصومین چنان شفاف است که پیش از خلقت، حقیقت خود را می‌شناسند. این تمایز، به درجات معنوی انسان‌ها اشاره دارد و نشان می‌دهد که سلوک، راهی برای محبین است تا به مقامات عالی دست یابند.

نقد شتابزدگی مدرن

انسان مدرن، که همه‌کاره شده و برای هیچ‌چیز وقت کافی نمی‌گذارد، حتی حق دستشویی خود را ادا نمی‌کند، چه برسد به حق نفس. استاد فرزانه قدس‌سره با طنزی عمیق، این شتابزدگی را نقد می‌کنند و تأکید دارند که سالک باید با صبر و تأمل، حق نفس خود را ادا کند و ظرفیت وجودی‌اش را کشف نماید.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

انسان‌شناسی فلسفی در نظام هستی‌شناختی اسلامی، انسان را موجودی بی‌حد معرفی می‌کند که قامت او با قیامت برابر است و عالم، ظهور وجود او. این نوشتار، با بازنویسی درس‌گفتار شماره ۱۲۸۳، دو فصل طینی و نوری انسان را تبیین کرد و نشان داد که تعریف سنتی «حیوان ناطق» تنها به ناسوت محدود است. خودشناسی عرفانی، که به کشف تجلیات نوری دعوت می‌کند، راهی به سوی عظمت وجودی انسان است. نقد فلسفه سنتی و تأکید بر غنای روایات اسلامی، افق‌های جدیدی برای بازتعریف انسان‌شناسی فلسفی می‌گشاید. انسان، با ظرفیت بخششگری بی‌مانند و عشق به مخلوقات، می‌تواند به حقیقت ربوبی خود دست یابد و از محدودیت‌های ناسوتی فراتر رود. این بحث، با دعای اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ به معنای «خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست»، به پایان می‌رسد و انسان را به تأمل در عظمت وجودی‌اش فرا می‌خواند.

با نظارت صادق خادمی