در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1286

متن درس





فلسفه قرآنی حرکت چرخشی عوالم و سلوک انسان در قلمرو ربوبی

فلسفه قرآنی حرکت چرخشی عوالم و سلوک انسان در قلمرو ربوبی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۲۸۶)

دیباچه: درآمدی بر هستی‌شناسی قرآنی و سلوک ربوبی

هستی، چونان دریایی بی‌کران، در چرخش و چیدمانی مدام، انسان را به سفری معنوی در قلمروهای ربوبی فرا می‌خواند. این نوشتار، با الهام از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به کاوش در فلسفه قرآنی حرکت چرخشی عوالم و جایگاه انسان در سلوک الهی می‌پردازد. انسان، موجودی چندلایه با مراتب نفسانی، عقلانی و روحانی، در تعامل با عوالم ناسوت، عقول و اسماء الهی، به سوی تعینات ربوبی حرکت می‌کند. این حرکت، نه طولی و نه عرضی، بلکه چرخشی و چینی است که در آن، ذات الهی در شأن دائم، عوالم را به رقص وجود می‌آورد. با تکیه بر آیات قرآن کریم و نفی مفاهیم ساکن سنتی، این نوشتار می‌کوشد تا انسان را به تخلیه نفس و آمادگی برای دریافت فیض عوالم دعوت کند، تا در میادین برزخی و سماوات ربوبی، به سوی قرب الهی گام بردارد.

بخش یکم: مراتب وجودی انسان و عوالم هستی

سه برد وجودی انسان

انسان، چونان آیینه‌ای چندوجهی، دارای سه برد نفسانی، عقلانی و روحانی است که هر یک، دریچه‌ای به سوی ادراک عوالم هستی می‌گشایند. برد نفسانی، انسان را به ساحت مادی و ناسوت متصل می‌سازد، برد عقلانی، او را به عالم عقول و نظام ربوبی پیوند می‌دهد و برد روحانی، دروازه‌ای است به سوی عالم اسماء و صفات الهی. این مراتب، چونان نردبانی هستند که انسان را از خاک به افلاک می‌رسانند، مشروط بر آنکه با سلوک معنوی، این ظرفیت‌ها را شکوفا سازد.

درنگ: انسان با سه برد نفسانی، عقلانی و روحانی، موجودی چندلایه است که ظرفیت سیر در عوالم ناسوت، عقول و اسماء الهی را داراست.

سه مقطع عالم هستی

عالم هستی، چونان کتابی عظیم، به سه مقطع اصلی تقسیم می‌شود: ناسوت، عالم عقول (نظام ربوبی) و عالم اسماء و صفات. ناسوت، ساحت مادی و محسوس است که انسان در آن زیست می‌کند. عالم عقول، قلمرو مجردات و نظام ربوبی است که نظم و حکمت الهی را متجلی می‌سازد. عالم اسماء و صفات، ساحتی است که تجلیات ذات الهی در آن به چیدمان‌های گوناگون ظاهر می‌شوند. این مقاطع، چونان حلقه‌های زنجیری به هم پیوسته، انسان را به سوی مقصد نهایی سلوک هدایت می‌کنند.

نقد تصورات طولی در حرکت عوالم

برخلاف تصور رایج که حرکت در عوالم را طولی و خطی می‌پندارد، حرکت هستی‌شناختی در فلسفه قرآنی، چرخشی و چینی است. قرآن کریم می‌فرماید:
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ (بقره: ۱۵۶)؛ «ما از آن خداییم و به سوی او بازمی‌گردیم». این آیه، در نگاه سطحی، حرکتی طولی از مبدأ به مقصد را تداعی می‌کند، لیکن در حقیقت، حرکت در عوالم، چونان رقصی دورانی است که از دستجات عوالم به ادوار متفاوت جریان می‌یابد. این چرخش، از محدودیت‌های ماده که در طول، عرض و عمق تعریف می‌شود، فراتر می‌رود و به چیدمانی وجودی می‌رسد که در آن، هر عالم به عالمی دیگر متصل است.

درنگ: حرکت در عوالم هستی، نه طولی و نه عرضی، بلکه چرخشی و چینی است که از محدودیت‌های مادی فراتر می‌رود.

بخش دوم: حرکت وجودی و نقد مفاهیم سنتی

نفی حرکت جوهری و ماهیت

در فلسفه سنتی، حرکت جوهری به معنای تحول در ماهیت اشیاء مطرح شده است. اما در نگاه قرآنی، ماهیت به معنای ثابت و ایستا در عالم هستی وجود ندارد. حرکت، وجودی، ایجادی و چینی است و به سوی تشخص و تعین هدایت می‌شود. این دیدگاه، با نفی ماهیت، حرکت را به ساحت وجود صرف نسبت می‌دهد و هرگونه سکون را در عالم هستی منتفی می‌داند. حرکت وجودی، چونان جریانی سیال، از ذات الهی سرچشمه می‌گیرد و در عوالم به صورت دورانی و چینی متجلی می‌شود.

درنگ: در عالم هستی، ماهیت وجود ندارد و همه حرکت‌ها وجودی، ایجادی و چینی‌اند که به تشخص می‌رسند.

حرکت در ذات حق

برخلاف نظر فلاسفه سنتی که خداوند را ساکن و بی‌حرکت می‌دانستند، در فلسفه قرآنی، ذات الهی در حرکت ربوبی است. قرآن کریم می‌فرماید:
كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ (الرحمن: ۲۹)؛ «هر روز در کاری است». این شأن دائم، نشان از حیات و قیومیت الهی دارد که خداوند را فعال مستمر و غیرقابل توقف می‌داند. خدای ساکن، چونان تخته‌سنگی بی‌جان، نمی‌تواند منشأ حیات و حرکت عالم باشد. این دیدگاه، تصور سنتی از خدا را به چالش می‌کشد و او را چونان چشمه‌ای جوشان در مرکز چرخش عوالم معرفی می‌کند.

درنگ: خداوند، حی و قیوم، در حرکت ربوبی است و تصور خدای ساکن به بی‌خدایی در آینده منجر می‌شود.

نفی سکون در هستی

سکون، مفهومی عامیانه و غیرواقعی است که از تأثیرات فرهنگی و اجتماعی در فلسفه سنتی وارد شده است. در عالم هستی، هیچ‌چیز ساکن نیست؛ همه‌چیز در حرکت است. این حرکت، نه نقلی و نه نزولی، بلکه ربوبی و وجودی است که از ذات حق سرچشمه می‌گیرد و در کل عالم جاری است. این دیدگاه، چونان نسیمی که بر شاخسار هستی می‌وزد، هرگونه ایستایی را نفی می‌کند و عالم را در جریانی پویا می‌بیند.

بخش سوم: سلوک معنوی و تعامل با عوالم

سلوک سالک در عوالم

سالک در سلوک معنوی، چونان پرنده‌ای که در آسمان بی‌کران عوالم پرواز می‌کند، در سه نوع حرکت نزولی، صعودی و گنجینه‌ای سیر می‌کند. عوالم نزولی، از حق به ناسوت جریان دارند؛ عوالم صعودی، به سوی آخرت هدایت می‌شوند؛ و عوالم گنجینه‌ای، مانند لوح، قلم، عرش و کرسی، قلمروهای علمی و علوی‌اند که از چرخه دنیا و آخرت مستقل‌اند. سالک، برای سیر در این عوالم، نیازمند دستگیری اولیا و آمادگی معنوی است تا از گرداب‌های ناسوت و برزخ در امان ماند.

درنگ: سالک در عوالم نزولی، صعودی و گنجینه‌ای سیر می‌کند، مشروط به آمادگی معنوی و دستگیری اولیا.

خطر گرداب‌های عوالم

سلوک در عوالم، چونان راهپیمایی در دشتی پر از گرداب است. سالک ممکن است در چاک ناسوت یا برزخ گرفتار شود و از مسیر قرب الهی منحرف گردد. این گرداب‌ها، چونان سیاه‌چاله‌هایی در عالم وجود، سالک را به سوی نابودی معنوی می‌کشانند. انبیا و اولیا، با محشوریت با عوالم، از این خطرات در امان بودند، اما انسان عادی نیازمند ریاضت و تخلیه نفس است تا از این دام‌ها رهایی یابد.

نقش نفس در سلوک

نفس اماره، چونان سایه‌ای تاریک، سالک را به سوی دوزخ نزدیک می‌کند. قرآن کریم می‌فرماید:
لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ (تکاثر: ۵-۶)؛ «اگر به علم یقین می‌دانستید، هرآینه جهنم را می‌دیدید». این نزدیکی، به دلیل سیطره نفس اماره است که سالک را از نعیم بهشتی دور می‌سازد. وصول به بهشت، راهی دشوار و طولانی است که نیازمند تخلیه نفس و آمادگی برای دریافت فیض الهی است.

درنگ: نفس اماره، سالک را به دوزخ نزدیک می‌کند، اما وصول به نعیم نیازمند تخلیه نفس و سلوک طولانی است.

بخش چهارم: نقد نظام آموزشی و دعوت به تبار انبیا

نقد سوادگرایی در علم دینی

علم دینی، اگر به سوادگرایی و انباشت دانش محض محدود شود، چونان کاسه‌ای پر از خاک، مانع دریافت فیض عوالم می‌گردد. سواد، اگر با تربیت معنوی همراه نباشد، به تکبر و کدورت می‌انجامد. برخی از عالمان دینی، در پایان عمر، به دلیل فقدان سلوک، به خدا و آخرت مشکوک می‌شوند. این شک، چونان سایه‌ای شوم، از انباشتگی دانش بدون تجربه عوالم سرچشمه می‌گیرد. علم نافع، علمی است که با سلوک و شهود همراه باشد و انسان را به سوی یقین هدایت کند.

درنگ: علم دینی بدون سلوک، به تکبر و شک در آخرت می‌انجامد؛ علم نافع با شهود و تجربه عوالم همراه است.

دعوت به تبار انبیا

نظام آموزشی دینی باید به تبار انبیا تبدیل شود، نه محفلی برای مشق‌نویسی و سوادگرایی. انبیا و اولیا، با قصد قربت و محشوریت با عوالم، الگوی سلوک‌اند. آنها، چونان ستارگان در آسمان هدایت، با سیر در عوالم، از مظاهر دنیوی بی‌نیاز شدند. نظام آموزشی دینی باید انسان را به سیر در عوالم، خودشناسی و تخلیه نفس دعوت کند تا به جای انباشت دانش، به سوی شهود و قرب الهی حرکت نماید.

نفس، آزمایشگاه سلوک

نفس انسان، چونان آزمایشگاهی عظیم، دروازه‌ای است به سوی همه عوالم. انسان با تخلیه نفس، چونان کاسه‌ای خالی، آماده دریافت فیض عوالم می‌شود. فركانس‌های عالم، از ملائکه تا شیاطین، به سوی کاسه خالی هجوم می‌آورند و سالک را در میادین برزخی به تمرین و سلوک وا می‌دارند. این تخلیه، چونان پاک کردن آیینه دل، انسان را برای شهود عوالم آماده می‌سازد.

درنگ: نفس، آزمایشگاه سلوک است که با تخلیه، آماده دریافت فیض عوالم و شهود غیبی می‌شود.

بخش پنجم: مراتب قیامت و سؤال برزخ

مراتب بهشت و برزخ

بهشت، چونان باغی چندلایه، شامل جنات تجري، عدن، لقاء و جنت الهی است. قرآن کریم می‌فرماید:
وَادْخُلِي جَنَّتِي (فجر: ۳۰)؛ «و به بهشت من درآی». این جنت، مقصد نهایی نفس مطمئنه است که به قرب تام الهی می‌رسد. برزخ نیز، برای برخی چون اصطبلی تاریک و برای برخی چون میدانی وسیع در اختیار اولیاست. اولیای خدا، در برزخ، موجودات و انبیا را چکاب می‌کنند و در سیر مدام، عوالم را طی می‌نمایند.

درنگ: بهشت و برزخ، مراتبی چندلایه دارند که بر اساس سیر و سلوک انسان، از اصطبل تا میادین وسیع متغیرند.

سؤال قبر و ناتوانی در پاسخ

در برزخ، از انسان پرسیده می‌شود: «مَنْ رَبُّكَ»؛ «رب تو کیست؟». برخی، به دلیل فقدان تجربه عوالم، از پاسخ عاجزند و چونان عزب و مغنی، در جهل برزخی گرفتار می‌شوند. این ناتوانی، از غفلت در سلوک و انباشتگی دانش بدون شهود ناشی می‌شود. انسان باید با سیر در عوالم، خود را برای پاسخ به این سؤال آماده سازد تا در قیامت، با عوالم بیشتر، نه اموال بیشتر، به سوی خدا بازگردد.

سخن پایانی: دعوت به سلوک و خودشناسی

فلسفه قرآنی حرکت چرخشی عوالم، انسان را به سفری بی‌پایان در قلمروهای ربوبی فرا می‌خواند. انسان، با سه برد نفسانی، عقلانی و روحانی، در عوالم نزولی، صعودی و گنجینه‌ای سیر می‌کند و با تخلیه نفس، چونان کاسه‌ای خالی، آماده دریافت فیض الهی می‌شود. آیات قرآن کریم، چونان برنامه‌نویسی پیامبر اکرم(ص)، عوالم را رمزگشایی می‌کنند و انسان را به سوی یقین و شهود هدایت می‌نمایند. نظام آموزشی دینی باید به تبار انبیا تبدیل شود و انسان را به خودشناسی، سلوک و تجربه عوالم دعوت کند. انسان با عوالم بیشتر، نه اموال بیشتر، به سوی قیامت حرکت می‌کند و در این مسیر، چونان پرنده‌ای در آسمان بی‌کران، به سوی ذات الهی پرواز می‌نماید.

با نظارت صادق خادمی