در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1292

متن درس





هستی‌شناسی قدرت در قرآن کریم و ضرورت احیای آن در حوزه‌های علمیه

هستی‌شناسی قدرت در قرآن کریم و ضرورت احیای آن در حوزه‌های علمیه

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۲۹۲)

دیباچه

قدرت، به‌سان نگینی در تاج هستی‌شناسی قرآنی، جلوه‌ای بی‌بدیل از اقتدار الهی و نبوی است که در آیات کریمه قرآن کریم به‌گونه‌ای شگرف متجلی شده است. این مفهوم، نه‌تنها در ساحت الهی، بلکه در سیرت انبیا و اولیا نیز به‌عنوان رکنی اساسی در هدایت امت‌ها نقش‌آفرینی کرده است. درس‌گفتار شماره ۱۲۹۲، با نگاهی عمیق به آیات قرآن کریم، به‌ویژه در سوره‌های هود و انفال، این مفهوم را با رویکردی هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی کاوش می‌کند.

بخش یکم: تبیین مفهوم قدرت در قرآن کریم

فراوانی و تفاوت آیات قدرتی در سوره‌های قرآنی

قرآن کریم، چونان دریایی بی‌کران، در سوره‌های گوناگون خود، جلوه‌های متفاوتی از قدرت الهی را به نمایش می‌گذارد. در سوره هود، آیات قدرتی با فراوانی و شدت بیشتری نسبت به سوره‌هایی چون انفال و یونس ظهور یافته‌اند. این تفاوت، ریشه در محوریت موضوعی هر سوره دارد که هر یک، به‌سان شاخه‌ای از درخت تنومند وحی، هدفی خاص را دنبال می‌کند. سوره‌های انفال و انعام، بیشتر بر احکام و فرامین الهی تمرکز دارند، حال آنکه سوره هود، چونان آیینه‌ای زلال، قدرت الهی را در برابر دیدگان قرار می‌دهد.

این تفاوت در آیات قدرتی، با مفهوم تنوع بلاغی در تفسیر قرآنی پیوند دارد. هر سوره، با سیاق و مخاطب خاص خود، قدرت را به‌گونه‌ای متمایز متجلی می‌سازد. برای نمونه، در سوره انفال، آیات به تبیین تدبیر الهی در صحنه‌های نبرد می‌پردازند، در حالی که سوره هود، مظهر تجلی اقتدار الهی در هدایت و عذاب اقوام پیشین است.

نمونه‌های آیات قدرتی در سوره انفال

در سوره انفال، آیاتی چند به قدرت الهی در تقليل و تکثير دشمنان اشاره دارند که نمونه‌ای برجسته از تصرف الهی در ادراک مؤمنان و دشمنان است. قرآن کریم در آیه ۴۴ این سوره می‌فرماید:

وَإِذْ يُرِيكُمُوهُمُ اللَّهُ فِي مَنَامِكُمْ قَلِيلًا ۖ وَلَوْ أَرَاكُهُمْ كَثِيرًا لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَ fizzعْتُمْ فِي الْأَمْرِ

و هنگامی که خدا آن‌ها را در خوابت به تو اندک نشان داد، و اگر بسیار نشانت می‌داد، سست می‌شدید و در کارزار اختلاف می‌کردید.

این آیه، قدرت الهی را در مدیریت ادراک مؤمنان به تصویر می‌کشد، به‌گونه‌ای که دشمنان در نظر ایشان اندک جلوه می‌کنند تا روحیه ایشان حفظ شود. این تدبیر الهی، با مفهوم تصرف الهی در عرفان اسلامی همخوانی دارد که خداوند را مدیر صحنه‌های نبرد می‌داند.

همچنین، در آیه ۴۵ سوره انفال آمده است:

وَإِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ فِي أَعْيُنِكُمْ قَلِيلًا وَيُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْرًا كَانَ مَفْعُولًا

و هنگامی که چون با آن‌ها روبه‌رو شدید، آن‌ها را در چشمانتان اندک نشان داد و شما را در چشمانشان کم نمود تا خدا کاری را که انجام‌شدنی بود به انجام رساند.

این آیه، حکمت الهی را در تغییر ادراک دو سوی نبرد نشان می‌دهد، به‌گونه‌ای که هر دو گروه، دشمن را ضعیف‌تر از آنچه هست می‌بینند. این تأثیر ادراکی، نمونه‌ای از قدرت الهی است که در ظرف تقليل و تکثير متجلی می‌شود.

ارشاد به کسب قدرت در آیه ۶۰ انفال

یکی از آیات کلیدی سوره انفال، آیه ۶۰ است که به ارشاد مؤمنان به کسب قدرت می‌پردازد:

وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ ۚ وَمَا تُنْفِقُونَ مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ

و برای آن‌ها هر چه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده فراهم آورید تا با آن دشمن خدا و دشمن خودتان و دیگرانی جز آن‌ها را که نمی‌شناسید و خدا می‌شناسد بترسانید، و هر چه در راه خدا خرج کنید، پاداشش به شما بازگردانده می‌شود و بر شما ستم نمی‌رود.

این آیه، برخلاف آیات قدرتی که مستقیماً اقتدار الهی را نشان می‌دهند، به مؤمنان فرمان می‌دهد تا خود را برای کسب قدرت آماده سازند. این ارشاد، با مفهوم جهاد دفاعی در فلسفه سیاسی اسلامی همخوانی دارد که قدرت را ابزار بازدارندگی در برابر دشمنان می‌داند. برخلاف آیه‌ای چون «فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ» در سوره هود که خود تجلی قدرت الهی است، این آیه به آماده‌سازی و کسب قدرت ارشاد می‌کند، نه نمایش آن.

درنگ: آیه ۶۰ سوره انفال، به‌سان مشعلی فروزان، مؤمنان را به کسب قدرت مادی و معنوی دعوت می‌کند تا در برابر دشمنان الهی و بشری، چونان صخره‌ای استوار، بازدارندگی ایجاد کنند. این ارشاد، ریشه در تکلیف الهی دارد که انسان را به آمادگی برای اقتدار فرا می‌خواند.

تشبیه ارشاد به قدرت با ارشاد به اطاعت

آیه «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» در سوره انفال، با آیه «أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ» شباهتی عمیق دارد. هر دو آیه، به‌سان راهنمایی حکیمانه، به‌جای دستور مستقیم، به ارشاد و هدایت دعوت می‌کنند. آیه اطاعت، مؤمنان را به تبعیت کلی از خدا و رسول فرا می‌خواند، بی‌آنکه مصادیق خاصی را در خود آیه ذکر کند. به همین سان، آیه قدرت، به کسب قوت و آمادگی فرمان می‌دهد، بدون آنکه مصادیق آن را به‌صراحت بیان نماید. این ارشاد، چونان بذری است که در خاک وجود مؤمن کاشته می‌شود تا با تلاش او به درختی تنومند بدل گردد.

مصادیق قدرت، گاه مادی است، مانند آماده‌سازی اسبان جنگی (روات الخیل)، و گاه غیرمادی، مانند دفع شرور و آفات. این مراتب قدرت، با مفهوم فلسفی «مراتب وجود» در فلسفه اسلامی پیوند دارد که قدرت را در ابعاد گوناگون تبیین می‌کند.

جمع‌بندی بخش یکم

قدرت در قرآن کریم، چونان ستاره‌ای درخشان در آسمان وحی، در سوره‌های گوناگون با شدت و کیفیت متفاوتی متجلی شده است. سوره هود، با آیات قدرتی فراوان، و سوره انفال، با ارشاد به کسب قدرت، دو جلوه متفاوت از این مفهوم را به نمایش می‌گذارند. آیات تقليل و تکثير در انفال، نمونه‌ای از تصرف الهی در ادراک است، در حالی که آیه ۶۰ انفال، مؤمنان را به آمادگی برای اقتدار دعوت می‌کند. این بخش، با تبیین این آیات، نشان داد که قدرت، نه‌تنها صفتی الهی، بلکه وظیفه‌ای انسانی است که در سایه آگاهی و معرفت شکوفا می‌شود.

بخش دوم: قدرت در سیرت انبیا و ضرورت آن در هدایت

اقتدار ذاتی انبیا

انبیا، چونان قله‌های رفیع در پهنه تاریخ، همواره از ظرفیتی بی‌بدیل از قدرت برخوردار بوده‌اند. هیچ پیامبری بدون اقتدار به رسالت مبعوث نشده است، زیرا رسالت در جوامع پر از کفر و شرک، بدون قدرت، چونان کاشتن بذر در سنگلاخ است. خداوند، یا این قدرت را مستقیماً در اختیار انبیا قرار داده، یا با حمایت و مواظبت، آنان را در برابر دشمنان حفظ کرده است. این اقتدار، با مفهوم نصرت الهی در فلسفه قرآنی پیوند دارد که خداوند را پشتیبان پیامبران می‌داند.

به‌عنوان مثال، در سوره هود، آیه ۵۰، حضرت هود علیه‌السلام می‌فرماید:

يَا قَوْمِ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا ۖ إِنْ أَجْرِي إِلَّا عَلَى الَّذِي فَطَرَنِي ۚ أَفَلَا تَعْقِلُونَ

ای قوم من، من برای آن از شما پاداشی نمی‌خواهم. پاداش من جز بر عهده آن کسی که مرا آفریده نیست. آیا نمی‌اندیشید؟

هود علیه‌السلام، با این بیان، خود را از اتهام منفعت‌طلبی تبرئه می‌کند و اخلاص خود را به نمایش می‌گذارد. این تبرئه، با مفهوم صدق نبوی در فلسفه کلام اسلامی همخوانی دارد که انبیا را از هرگونه طمع مبرا می‌داند.

دعوت به استغفار و قوت

هود علیه‌السلام، قوم خود را به استغفار و توبه دعوت می‌کند تا قوت یابند:

وَيَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا وَيَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَىٰ قُوَّتِكُمْ وَلَا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ

ای قوم من، از پروردگارتان آمرزش بخواهید، سپس به سوی او بازگردید تا آسمان را بر شما به بارانی پی‌درپی فرو فرستد و نیرویی بر نیروی شما بیفزاید و مانند گناهکاران روی نگردانید.

این دعوت، با مفهوم تزکیه نفسی در عرفان اسلامی پیوند دارد که استغفار را عاملی برای افزایش قدرت معنوی و مادی می‌داند. هود علیه‌السلام، با این روش، طرح و برنامه‌ای برای هدایت قوم ارائه می‌دهد، اما قوم او، با استکبار، او را دیوانه می‌خوانند و به خدایان خود تمسک می‌جویند.

توکل و نصرت الهی

هود علیه‌السلام، با توکل به خداوند، از شرک قوم خود بیزاری می‌جوید و در آیه ۵۸ سوره هود، نصرت الهی شامل حال او و مؤمنان همراهش می‌شود:

فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا هُودًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَنَجَّيْنَاهُمْ مِنْ عَذَابِ غَلِيظٍ

پس چون فرمان ما آمد، هود و کسانی را که با او ایمان آورده بودند به رحمتی از جانب خود نجات دادیم و آن‌ها را از عذابی سخت رهانیدیم.

این آیه، نمونه‌ای از عدالت الهی است که عذاب را گزینشی کرده و مؤمنان را از آن مصون می‌دارد. این دوگانگی، با مفهوم نصرت الهی پیوند دارد که خداوند را پشتیبان مؤمنان می‌داند.

درنگ: قدرت انبیا، چونان جریانی خروشان، ریشه در نصرت الهی دارد. هود علیه‌السلام، با توکل و اخلاص، از عذاب الهی نجات یافت و قوم خود را به استغفار و قوت دعوت کرد، اما استکبار قوم، آنان را به سوی هلاکت راند.

جمع‌بندی بخش دوم

انبیا، چونان مشعل‌داران هدایت، با اقتدار ذاتی و حمایت الهی، رسالت خود را در جوامع پر از کفر و شرک به انجام رساندند. آیات سوره هود، از اخلاص هود علیه‌السلام تا نصرت الهی در برابر عذاب، نمونه‌ای از این اقتدار را به نمایش می‌گذارند. قدرت، شرط اصلی موفقیت انبیا بوده و بدون آن، هدایت امت‌ها ممکن نیست. این بخش، با تبیین این مفاهیم، بر ضرورت اقتدار معنوی و مادی در هدایت تأکید کرد.

بخش سوم: نقد ناتوانی‌های علم دینی و ضرورت احیای قدرت

چالش‌های علم دینی در آگاهی و قدرت

علم دینی، چونان درختی که از ریشه‌های معرفتی خود دور افتاده، در آگاهی و قدرت دچار کاستی‌هایی شده است. این ناتوانی، ریشه در فقدان تصورات صحیح و تکیه بر تصدیقات بدون پشتوانه دارد. قدرت، چونان میوه‌ای است که تنها بر شاخسار آگاهی و معرفت می‌روید، و بدون آن، علم دینی به تکرار سخنان زائد و ناکارآمد گرفتار می‌شود.

بسیاری از سخنان در محافل دینی، به‌سان صدف‌هایی تهی، فاقد گوهر کارآمدی‌اند. این سخنان، نه‌تنها هدایتگر نیستند، بلکه گاه به دلیل تکراری و غیرمؤثر بودن، جامعه را به سوی دلزدگی سوق می‌دهند. این چالش، با مفهوم جهاد تبیینی در فلسفه اسلامی پیوند دارد که سخن را ابزار هدایت کارآمد می‌داند.

نقد روایات ضعیف و غیرمنطقی

برخی روایات، مانند داستان قتل هفتاد پیامبر در یک روز، به دلیل فقدان سند معتبر و ناسازگاری با عقل، عیار نبوت را پایین می‌آورند. اگر چنین روایتی صحت داشته باشد، ناتوانی پیامبران را نشان می‌دهد که با اقتدار نبوی در قرآن کریم ناسازگار است. به‌عنوان مثال، کربلا، به‌سان معرکه‌ای خالص و قدرتمند، اقتدار حسینی را به نمایش گذاشت، در حالی که روایت قتل هفتاد پیامبر، فاقد چنین عظمتی است.

همچنین، روایاتی چون دادن نگین پادشاهی به گدا (که گفته شده جبرئیل بوده) یا کشیدن تیر از پای امیرالمؤمنین علیه‌السلام در نماز، با فقه و عقل سازگار نیست. دادن نگین به گدا، اسراف و خلاف عدالت اقتصادی در فقه است، و اگر جبرئیل بوده، کرامتی برای امیرالمؤمنین محسوب نمی‌شود، زیرا جبرئیل نیازی به آن ندارد. به همین سان، روایت تیر، با مبطلات صلاة (مانند خونریزی) ناسازگار است و منطقی به نظر نمی‌رسد.

درنگ: روایات ضعیف، چونان سایه‌ای بر آفتاب حقیقت، عیار نبوت و ولایت را مخدوش می‌کنند. نقد این روایات، با تکیه بر عقل و فقه، ضرورتی است برای حفظ اصالت دین و جلوگیری از تحریف مفاهیم قرآنی.

پیشرفت جامعه و ضرورت کارآمدی

جامعه امروز، چونان جویباری خروشان، از فهم و آگاهی بالایی برخوردار است و به سخنان ساده و تکراری گوش نمی‌سپارد. برخلاف گذشته که علم به اشراف اختصاص داشت، امروز علم و معرفت به همگان تعلق دارد. این عمومیت، با مفهوم عدالت معرفتی در فلسفه اسلامی پیوند دارد که علم را حق همه می‌داند. از این‌رو، علم دینی باید با سخنان کارگشا و عمیق، پاسخگوی نیازهای جامعه باشد.

ملاحظه عامه به بهانه نفهمیدن مردم، چونان پوشاندن آفتاب با انگشت، نادرست است. مردم امروز، از علم دینی انتظار دارند که پیشرو و هدایتگر باشد، نه تکرارگر سخنان زائد. این پیشرفت، با مفهوم دموکراسی معرفتی همخوانی دارد که فهم را عمومی و همگانی می‌داند.

لزوم کیفیت در علم دینی

علم دینی، به‌جای افزایش کمیت، باید بر کیفیت تمرکز کند. داشتن عالم در هر روستا، چونان پراکندن سیاه‌لشکر، نه‌تنها سودمند نیست، بلکه اداره و حفاظت آن را دشوار می‌سازد. کیفیت، چونان گوهری نایاب، ارزش واقعی علم دینی را رقم می‌زند. این اصل، با مفهوم جهاد علمی در فلسفه اسلامی پیوند دارد که کیفیت را شرط تأثیرگذاری می‌داند.

ادعای وجود ۱۲۴۰۰۰ پیامبر یا پیامبری زنان، به دلیل فقدان سند معتبر، با عقل و قرآن کریم سازگار نیست. این روایات، چونان شاخه‌های بی‌ریشه، از اصالت قرآنی دورند و باید با نقد تاریخی و کلامی سنجیده شوند.

جمع‌بندی بخش سوم

علم دینی، در عصر حاضر، با چالش‌هایی در آگاهی و قدرت مواجه است. نقد روایات ضعیف، اصلاح سخنان ناکارآمد، و تمرکز بر کیفیت به‌جای کمیت، ضرورتی برای احیای اقتدار معنوی و علمی است. جامعه پیشرفته امروز، از علم دینی انتظار دارد که چونان مشعلی فروزان، هدایتگر و کارگشا باشد. این بخش، با تبیین این چالش‌ها، بر لزوم بازگشت به تصورات صحیح و قدرت معنوی تأکید کرد.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

قدرت، چونان جریانی خروشان در بستر قرآن کریم، در سیره انبیا و آیات کریمه متجلی شده است. سوره هود، با آیات قدرتی خود، اقتدار الهی و نبوی را به نمایش می‌گذارد، در حالی که سوره انفال، مؤمنان را به کسب قدرت و آمادگی دعوت می‌کند. انبیا، با تکیه بر آگاهی و اقتدار، جوامع را هدایت کردند، اما علم دینی امروز، از این اقتدار دور افتاده است. نقد روایات ضعیف، اصلاح سخنان ناکارآمد، و تمرکز بر کیفیت، راهی است برای احیای قدرت معنوی و علمی. این نوشتار، با تبیین این مفاهیم، می‌کوشد تا علم دینی را به جایگاه شایسته خود بازگرداند تا چونان صخره‌ای استوار، در برابر چالش‌های مدرن ایستادگی کند.

با نظارت صادق خادمی