در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1295

متن درس





هستی‌شناسی پرسشگری در برابر خداوند و نظام خلقت

هستی‌شناسی پرسشگری در برابر خداوند و نظام خلقت

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۲۹۵)

مقدمه

پرسشگری از خداوند و نظام خلقت، به‌سان تیغی دو‌لبه، از سویی راه به سوی معرفت و آگاهی می‌گشاید و از سوی دیگر، در صورت بی‌توجهی به آداب و نزاکت، ممکن است به ورطه انکار و گمراهی منتهی شود. این موضوع، که در فلسفه دین و کلام اسلامی جایگاهی محوری دارد، از پیچیدگی و حساسیتی برخوردار است که نیازمند رویکردی دقیق، علمی و متعادل میان عقلانیت و تعبد است. انسان، به‌سان مسافری در جاده‌ای پرپیچ‌وخم، با پرسش‌هایی مواجه می‌شود که ریشه در کنجکاوی ذاتی و محدودیت‌های معرفتی او دارد. این پرسش‌ها، اگر با ادب و روش علمی طرح شوند، نه‌تنها با ایمان منافاتی ندارند، بلکه پلی به سوی تعمیق معرفت دینی و رفع ابهامات‌اند.

بخش اول: چیستی و حساسیت پرسشگری از خداوند

پیچیدگی و حساسیت موضوع

پرسشگری از خداوند و نظام خلقت، به دلیل جایگاه متعالی و عصمت ذاتی خداوند، از موضوعاتی است که به‌سان راه رفتن بر لبه تیغ، نیازمند دقت و احتیاط است. این حساسیت، ریشه در دوگانگی ظاهری میان تعبد و عقلانیت دارد. از یک سو، ایمان و تسلیم در برابر خداوند، انسان را به پذیرش بی‌چون‌وچرا فرا می‌خواند؛ از سوی دیگر، عقل، به‌سان مشعلی الهی، انسان را به تأمل و پرسش از نظام هستی ترغیب می‌کند. این دوگانگی، پرسشگری را به موضوعی پیچیده تبدیل کرده که نیازمند رویکردی متعادل و آگاهانه است.

درنگ: پرسشگری از خداوند، به دلیل تعارض ظاهری میان تعبد و عقلانیت، نیازمند رویکردی متعادل است که ایمان و آگاهی را همسو سازد.

در فلسفه دین، این مسئله به‌عنوان یکی از چالش‌های بنیادین کلامی مطرح است. عقل، که در کلام اسلامی به «حجت باطنی» تعبیر شده، ابزاری برای فهم حقیقت است و پرسشگری، اگر با نیت حقیقت‌جویی باشد، نه‌تنها مذموم نیست، بلکه ضرورتی برای رشد معرفتی انسان به‌شمار می‌رود.

دو دیدگاه در برابر پرسشگری

در مواجهه با پرسشگری و شبهات، دو رویکرد متمایز در میان اندیشمندان اسلامی مشاهده می‌شود. نخست، رویکرد تعبدی محض، که پرسشگری از افعال الهی را به دلیل عظمت و عصمت خداوند، ناپسند و نوعی بی‌حرمتی به ساحت قدسی او می‌داند. این گروه، با استناد به آیه لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَهُمْ يُسْأَلُونَ (سوره انبیاء، آیه ۲۳؛ «او را در برابر آنچه انجام می‌دهد بازخواست نمی‌کنند، و حال آنکه آنان بازخواست می‌شوند.»)، معتقدند ایمان به خداوند، مستلزم پذیرش بی‌چون‌وچرای افعال اوست. دوم، رویکرد عقلانی-تعبدی، که پرسشگری را، در صورتی که با رعایت ادب و روش علمی باشد، نه‌تنها مجاز، بلکه برای رفع شبهات و تقویت ایمان ضروری می‌شمارد.

این دیدگاه دوم، که در کلام شیعی و مکتب اهل بیت (ع) برجسته است، عقل را به‌سان چراغی می‌داند که در کنار وحی، مسیر حقیقت را روشن می‌کند. پرسشگری، در این نگاه، به‌سان کلیدی است که قفل‌های جهل را می‌گشاید و ایمان را از جمود به پویایی می‌رساند.

نقد ممنوعیت پرسشگری

دیدگاه ممنوعیت پرسشگری، هرچند ریشه در احترام به ساحت الهی دارد، با اصول عقلانیت اسلامی سازگار نیست. آیه لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَهُمْ يُسْأَلُونَ، به معنای نفی مطلق پرسشگری نیست، بلکه بر عدم امکان بازخواست خداوند به دلیل حکمت و عدالت ذاتی او دلالت دارد. خداوند، به‌سان معماری حکیم، نظام خلقت را با نظمی بی‌نقص آفریده و نیازی به پاسخگویی به مخلوقات ندارد، اما این امر مانع از پرسشگری انسان برای فهم حکمت الهی نمی‌شود.

درنگ: آیه لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ، نافی بازخواست خداوند است، نه پرسشگری برای فهم حکمت الهی.

قرآن کریم، در آیاتی چون فَارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ هَلْ تَرَىٰ مِنْ فُطُورٍ (سوره ملک، آیه ۳؛ «دیده بازگردان، یک‌بار و دوبار، آیا خللی می‌بینی؟»)، انسان را به تأمل و بررسی نظام خلقت دعوت می‌کند. این دعوت، نشان‌دهنده تشویق به پرسشگری برای فهم حقیقت است، نه سرکوب آن.

بخش دوم: شبهه و ایمان: همزیستی یا تعارض

شبهه به‌مثابه پدیده‌ای قهری

شبهه و پرسشگری، به‌سان نسیمی که ناخواسته به ذهن انسان می‌وزد، امری قهری و غیراختیاری است که حتی در دل انبیا نیز رخ داده است. به‌عنوان مثال، حضرت ابراهیم (ع) در آیه وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ ۖ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ ۖ قَالَ بَلَىٰ وَلَٰكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي (سوره بقره، آیه ۲۶۰؛ «و هنگامی که ابراهیم گفت: پروردگارا، به من بنمای چگونه مردگان را زنده می‌کنی؟ فرمود: مگر ایمان نیاورده‌ای؟ گفت: چرا، ولی تا دلم آرام گیرد.»)، از خداوند درخواست کرد تا چگونگی احیای مردگان را به او نشان دهد. این درخواست، نه از سر شک، بلکه برای اطمینان قلبی بود، که نشان‌دهنده عدم تعارض شبهه با ایمان است.

درنگ: شبهه، پدیده‌ای قهری و غیراختیاری است که حتی در دل انبیا رخ داده و با ایمان منافاتی ندارد.

شبهه، به‌سان موجی در دریای ذهن انسان، نتیجه کنجکاوی عقلانی است. در فلسفه اسلامی، عقل به‌عنوان نوری الهی، ابزاری برای فهم حقیقت است و شبهه، فرصتی برای تعمیق ایمان از طریق رفع ابهامات به‌شمار می‌رود.

نقد سرکوب شبهات

ترساندن مردم از طرح شبهات، به‌سان بستن درهای معرفت، نه‌تنها شبهات را رفع نمی‌کند، بلکه به انباشت تردیدها در دل انسان منجر می‌شود. این انباشت، ممکن است به‌سان آتش زیر خاکستر، به انکار و گمراهی بینجامد. ایمان به خداوند، مانع از آن نیست که انسان در برابر اموری چون ظلم در عالم یا ابتلائات انبیا و امت‌ها دچار پرسش شود. این پرسش‌ها، نتیجه محدودیت‌های معرفتی انسان است و باید با پاسخگویی علمی و منطقی برطرف شوند.

در کلام شیعی، تأکید بر پاسخگویی به شبهات به‌جای سرکوب آنها دیده می‌شود. سرکوب شبهات، به‌سان حبس آب در پشت سد، به انفجار معرفتی منجر می‌شود، در حالی که پاسخگویی، راهی برای تقویت ایمان و رفع ابهامات است.

تعبد و عقلانیت: دو بال معرفت

تعبد، به‌سان ریشه‌ای است که ایمان را استوار می‌کند، اما بدون عقلانیت، به جمود فکری می‌انجامد. تعبد صحیح، تعبدی است که با آگاهی و تأمل همراه باشد. انسان، به‌سان پرنده‌ای که با دو بال عقل و ایمان به سوی حقیقت پرواز می‌کند، موظف است در عین پذیرش اصول دینی، به دنبال فهم و تعمیق معرفت خود باشد.

درنگ: تعبد و عقلانیت، دو بال معرفتی انسان‌اند که باید در تعادل با یکدیگر به کار گرفته شوند.

در آثار متکلمان شیعه، مانند شیخ مفید و علامه حلی، این تعادل میان عقل و تعبد به‌وضوح دیده می‌شود. تعبد بدون عقل، به‌سان بنایی بدون پی است که فرو می‌ریزد، و عقلانیت بدون تعبد، به‌سان کشتی بی‌لنگر است که در امواج شک و تردید گمراه می‌شود.

بخش سوم: روش‌شناسی پرسشگری

ادب در پرسشگری

پرسشگری از خداوند و نظام خلقت، باید به‌سان گفت‌وگویی محترمانه با حکیمی دانا، با رعایت ادب و نزاکت انجام شود. پرسشگری بی‌ادبانه و با نیت تخریب، به‌سان تیری است که بدون هدف رها شده و به خطا می‌رود. ادب در پرسشگری، شامل استفاده از روش علمی، احترام به ساحت الهی و پرهیز از تمسخر است.

درنگ: پرسشگری با ادب و روش علمی، راهی برای حقیقت‌جویی است، در حالی که بی‌ادبی و تمسخر، به تخریب و گمراهی منجر می‌شود.

در فرهنگ اسلامی، ادب به‌عنوان اصلی اخلاقی در تعامل با خداوند و مخلوقات او تأکید شده است. روایتی از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: «ادب در برابر خداوند، این است که جز به حق سخن نگویی.» این اصل، پرسشگری علمی و محترمانه را به‌عنوان راهی برای تعمیق ایمان تأیید می‌کند.

نقد پرسشگری بی‌ادبانه

پرسشگری بی‌ادبانه، به‌سان طوفانی مخرب، نه‌تنها به حقیقت‌جویی کمکی نمی‌کند، بلکه به تنش و تخریب می‌انجامد. نمونه‌ای از این نوع پرسشگری در تاریخ کلام اسلامی، شبهات ابن ابی‌العوجا است که با تمسخر و بی‌احترامی همراه بود. این شبهات، به جای فهم حقیقت، به پرخاش و جدال منجر شد. در مقابل، پاسخ‌های امام صادق (ع) به این شبهات، نمونه‌ای از مواجهه علمی و منطقی است که به تبیین حقیقت می‌پردازد.

به‌سان باغبانی که با دقت و ظرافت، گیاهان را هرس می‌کند، پاسخگویی به شبهات باید با دقت و روش علمی انجام شود تا به جای تخریب، به رشد معرفتی منجر گردد.

توحید مفضل: الگویی برای پاسخگویی

کتاب «توحید مفضل»، به‌سان گنجینه‌ای از معرفت، نمونه‌ای برجسته از پاسخگویی علمی به شبهات است. در این اثر، امام صادق (ع) به شبهات ابن ابی‌العوجا پاسخ داده و با تبیین حکمت خلقت، نظام هستی را به‌صورت علمی و دقیق تشریح کرده است. این کتاب، به‌سان مشعلی در تاریکی، راه پاسخگویی منطقی به شبهات را نشان می‌دهد.

درنگ: «توحید مفضل»، الگویی برای پاسخگویی علمی و منطقی به شبهات است که پرسشگری را به سوی حقیقت‌جویی هدایت می‌کند.

این اثر، نشان‌دهنده استقبال دین اسلام از پرسشگری است، مشروط بر اینکه با هدف فهم حقیقت و با رعایت ادب انجام شود. پاسخ‌های امام صادق (ع)، به‌سان نهرهایی زلال، شبهات را شست‌وشو داده و ایمان را در دل‌ها استوار می‌سازد.

بخش چهارم: شبهات معاصر و پاسخ‌های قرآنی

شبهه آیه فاضربوهن

یکی از شبهات رایج، آیه فَاضْرِبُوهُنَّ (سوره نساء، آیه ۳۴؛ «آنان را بزنید.») است که به نظر برخی، نشانه تبعیض علیه زنان است. در پاسخ، باید گفت این حکم، ریشه در تفاوت‌های روان‌شناختی و جنسیتی دارد. مردان، به‌سان صخره‌ای استوار، از صلابت برخوردارند، اما در برابر زنان آسیب‌پذیرترند و نیاز به ابزارهایی مانند ضرب دارند تا تعادل را حفظ کنند. در مقابل، زنان، به‌سان نسیمی لطیف، از نفوذ عاطفی و روان‌شناختی برخوردارند که نیازی به ابزارهای فیزیکی ندارد.

درنگ: آیه فَاضْرِبُوهُنَّ، ریشه در تفاوت‌های روان‌شناختی و جنسیتی دارد و نشان‌دهنده حکمت الهی در تنظیم روابط انسانی است.

این تحلیل، که در روان‌شناسی قرآنی ریشه دارد، نشان می‌دهد که احکام الهی بر اساس مصلحت و حکمت وضع شده‌اند و فهم آنها نیازمند بررسی دقیق زمینه‌های اجتماعی و روان‌شناختی است.

شبهه تعدد زوجات

شبهه دیگر، مسئله تعدد زوجات است که برای برخی زنان غیرقابل پذیرش به نظر می‌رسد. در پاسخ، باید گفت قرآن کریم، به‌سان مهندسی حکیم، روابط انسانی را بر اساس تعادل و عدالت تنظیم کرده است. بررسی عبارات قرآنی نشان می‌دهد که آیات مربوط به مذکر و مؤنث، نه مردسالاری را تأیید می‌کند و نه زن‌سالاری را، بلکه به تعادل و تکامل میان این دو توجه دارد.

به‌سان دو کفه ترازو که در تعادل، عدالت را برقرار می‌کنند، احکام قرآنی نیز میان مرد و زن، تعادلی حکیمانه برقرار می‌سازد. این دیدگاه، شبهه مردسالاری قرآن را باطل می‌کند و حکمت الهی را در تنظیم روابط انسانی نشان می‌دهد.

نقش محیط و تربیت در شبهات

بسیاری از شبهات، به‌سان گیاهانی که در خاک نامناسب می‌رویند، نتیجه روش‌های تربیتی و محیطی است، نه نقص در نظام الهی. آیه بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيهِمْ (سوره شوری، آیه ۳۰؛ «به سبب آنچه دست‌هایشان فراهم آورده است.») نشان می‌دهد که مشکلات انسان‌ها، نتیجه اعمال و انتخاب‌های خودشان است، نه نقص در خلقت.

درنگ: شبهات، اغلب نتیجه محدودیت‌های معرفتی و تربیتی انسان است، نه نقص در نظام الهی.

این دیدگاه، با اصل عدالت الهی سازگار است که خداوند را از هرگونه ظلم و نقص مبرا می‌داند. مشکلات و شبهات، به‌سان سایه‌هایی هستند که از اعمال انسان برمی‌خیزند، نه از ذات الهی.

بخش پنجم: خداوند، رحمت یا غضب؟

تقدم صفات جمالی بر جلالی

قرآن کریم، خداوند را به‌سان اقیانوسی از رحمت معرفی می‌کند که صفات جمالی او، مانند رحمانیت و رحیمیت، بر صفات جلالی، مانند غضب، تقدم دارند. از ۳۴۰ مورد ذکر رحمت در قرآن، تنها چند مورد به غضب اشاره دارند که همگی ثانوی و مشروط به اعمال انسان‌اند. این تقدم، با اصل «سبقت رحمته غضبه» (رحمت خداوند بر غضب او مقدم است) همخوانی دارد.

درنگ: صفات جمالی خداوند، مانند رحمانیت و رحیمیت، ذاتی و اولی‌اند، در حالی که صفات جلالی، مانند غضب، ثانوی و وابسته به اعمال انسان‌اند.

به‌سان خورشیدی که نورش بر تاریکی غالب است، رحمت الهی بر غضب او چیره است. این دیدگاه، مبنای پاسخ به شبهات مربوط به عدالت و حکمت الهی است.

غضب الهی: ثانوی و مشروط

غضب الهی، به‌سان آتشی که از سوخت فراهم‌شده توسط انسان شعله‌ور می‌شود، تنها در پی اعمال نادرست انسان بروز می‌کند. آیاتی چون وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ (سوره مائده، آیه ۸۰؛ «و خداوند بر آنان خشم گرفت.»)، نشان‌دهنده مشروط بودن غضب به اعمال انسان است. این امر، خداوند را از هرگونه ظلم و بی‌عدالتی مبرا می‌داند.

به‌سان قاضی عادلی که تنها بر اساس جرم، حکم صادر می‌کند، خداوند نیز غضب خود را تنها بر کسانی نازل می‌کند که با اعمال خود، زمینه آن را فراهم آورده‌اند.

بخش ششم: نقد تقلید و تعبد کورکورانه

آثار منفی تقلید کورکورانه

تعبد و تقلید کورکورانه، به‌سان قفلی بر درهای معرفت، مانع از طرح پرسش‌ها و شبهات شده و به انباشت تردیدها در دل انسان منجر می‌شود. این انباشت، ممکن است به‌سان بمبی که در سکوت می‌تپد، به انفجار معرفتی و حتی انکار دین بینجامد.

درنگ: تقلید کورکورانه، به انباشت شبهات و تضعیف ایمان منجر می‌شود، در حالی که پرسشگری علمی، ایمان را پویا می‌سازد.

در فلسفه اسلامی، تقلید در اصول دین مذموم است، زیرا ایمان باید بر اساس معرفت و آگاهی باشد. تعبد صحیح، به‌سان درختی است که ریشه در آگاهی دارد و با تأمل و پرسشگری بارور می‌شود.

لزوم پرسشگری برای رشد جامعه

سرکوب پرسشگری، به‌سان بستن بال‌های جامعه، مانع از رشد و پویایی آن می‌شود. جامعه‌ای که از پرسشگری می‌هراسد، به‌سان قایقی بی‌جهت در دریای جهل سرگردان می‌ماند. در مقابل، جامعه‌ای که پرسشگری را تشویق می‌کند، به‌سان پرنده‌ای است که با بال‌های عقل و ایمان، به سوی قله‌های معرفت پرواز می‌کند.

تاریخ کلام اسلامی، به‌ویژه در مکتب شیعه، نشان‌دهنده استقبال از پرسشگری و گفت‌وگوی علمی است. این رویکرد، به‌سان بذری است که در خاک عقلانیت کاشته شده و میوه ایمان پویا را به بار می‌آورد.

نتیجه‌گیری

هستی‌شناسی پرسشگری از خداوند و نظام خلقت، به‌سان نقشه‌ای است که مسیر حقیقت‌جویی را روشن می‌سازد. این نوشتار نشان داد که پرسشگری، نه‌تنها با ایمان منافاتی ندارد، بلکه ضرورتی برای رفع نادانی و تعمیق معرفت دینی است. قرآن کریم، با آیاتی چون فَارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ هَلْ تَرَىٰ مِنْ فُطُورٍ و وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ، انسان را به تأمل و پرسشگری برای فهم حکمت الهی تشویق می‌کند. با این حال، این پرسشگری باید با ادب، نزاکت و روش علمی انجام شود تا به جای تخریب، به حقیقت‌جویی منجر گردد.

کتاب «توحید مفضل»، به‌سان مشعلی در تاریکی، الگویی برای پاسخگویی علمی به شبهات ارائه می‌دهد. همچنین، تأکید بر رحمتی بودن ذات خداوند و تقدم صفات جمالی بر جلالی، مبنای پاسخ به شبهات مربوط به عدالت و حکمت الهی است. تعبد صحیح، تعبدی است که با عقلانیت و آگاهی همراه باشد، و سرکوب پرسشگری، به انباشت شبهات و تضعیف ایمان منجر می‌شود. این دیدگاه، با اصول کلام شیعه و عقلانیت اسلامی همخوانی دارد و می‌تواند به‌عنوان مبنایی برای مواجهه با شبهات معاصر مورد استفاده قرار گیرد.

با نظارت صادق خادمی